فرهنگ اسم ها
معنی: اندیشمند، نام بنیانگذار آیین مانوی، مانی ( در لغت ) به معنی «اندیشمند» است، ( اَعلام ) [، میلادی] بنیان گذار آئین مانوی، وی پسر «فاتک» بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان زرتشتی و عیسوی و سایر دین های زمان خویش پرداخت و در سالگی ادعای پیامبری کرد و آئین خود را آشکار ساخت، آموزه های خود را در کتابی به نام شاپورگان نوشت و به نزد شاپور اول ساسانی برد و مورد پذیرش او قرار گرفت، ولی بعداً شاپور او را تبعید کرد و مانی به هند، تبت و چین رفت، در زمان هرمز به ایران بازگشت [ میلادی] و مورد پذیرش شاه قرار گرفت و به انتشار آیین خود پرداخت، ولی بهرام اول جانشین هرمز او را دستگیر و محاکمه کرد و کشت، از کتابهای دیگر مانی ارژنگ بوده است، مانی ( در لغت ) به معنی ' اندیشمند ' است، ( در اعلام ) بنیان گذار آئین مانوی، وی پسر ' فاتک ' بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان زرتشتی و عیسوی و سایر دین های زمان خویش پرداخت و در سالگی ادعای پیامبری کرد و آئین خود را آشکار ساخت
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
مانی. ( ص ) به معنی نادر باشد که از ندرت است که بی همتا و بی مثل و یکه و تنها باشد. ( برهان ). صاحب برهان گفته که به معنی نادر باشد یعنی بی همتا. ( انجمن آرا )( آنندراج ). نادر و بی همتا و بی مثل. ( ناظم الاطباء ). فقه اللغه عامیانه. در پهلوی ، مانیک ( از مان ( خانه ) + یک [ نسبت پهلوی ] ) یعنی منسوب به خانه ، مربوط به خانه. در اوستا، نمانیه . ( حاشیه برهان چ معین ).
مانی. ( اِخ ) نام نقاشی بوده مشهوردر زمان اردشیر و بعضی گویند در زمان بهرام شاه بودو بعد از عیسی علیه السلام ظاهر شد و دعوی پیغمبری کرد، و بهرام شاه بن هرمز شاه او را به قتل آورد. ( برهان ). نام نقاشی است مشهور. ولادت او به بابل در دهی موسوم به مردینو و نام اصلی او «قورنیقوس بن قاتن » و شاگرد قادرون حکیم بوده. دین زردشت و حضرت مسیح را ترکیب نموده و تصرفی در هر دو کرده چون او ظهور کرد اتباع او بسیار شدند و او ادیان سابقه را در یکدیگر آمیخت و کتابی چند تألیف کرد مثل انگلیون و شاپورگان و کنزالاحیاء و سفرالجبابره و مقالات کثیره و خلق را دعوت به خود کرد و مسافرت نمود و در علم نقاشی از نقاشان روم و چین بر سر آمده ،آخرالامر در زمان پادشاهی شاپور به ایران آمد و کتاب خود را که در آن صورتهای عجیب بود بنمود و عقاید خود باز گفت. پادشاه دانشمند بود با او به مکالمه در آمد تا سخن بدانجا کشید که روانهای پاک از آسمان نزول کرده و به تنهای تیره می پیوندند. پس از زنان دوری باید کرد و با ایشان نیامیخت تا این راه بسته شود و ارواح پاک در آسمان ها بماند. شاه گفت بدین سخنان که تو گویی گیتی خراب شود. آبادی بهتر است یا خرابی ؟ مانی گفت در خرابی تن آبادی جان است. شاه گفت اگر ترا بکشند در کشتن تو آبادی باشد یا ویرانی ! گفت ویرانی تن و آبادی روان. شاه گفت با تو، به گفت تو کار بکنیم و چنین کردند و او را بکشتند و از دروازه شهر شاپور بیاویختند ولیکن پیروان او بسیار بماندند و ایشان را مانویه گویند... و معنی این اسم به پارسی دعا گونه ای است ؛ یعنی بمان. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ولادت اوبه بابل در قریه ای به نام مردینو از نهر کوثی بوده است. او راست : شاپورگان ، کنزالاحیاء، سفرالاسفار، سفرالجبابره ، انجیل مانی و مقالات بسیار دیگر. ( آثار الباقیه ص 208، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مانی بن فتق ( فاتق )بن بابک بن ابی برزام از حسکانیه و نام مادر او «میس » یا «اوتاخیم » و یا مریم از اولاد اشکانیان بود. در زمان شاپوربن اردشیر ظهور کرد. شاپور نخست دین او بپذیرفت و سپس بازگشت و به اخراج و تبعید مانی فرمان داد و پسر شاپور، هرمز آنگاه که به سلطنت رسید مانی را بازگردانید و نوازش و مهربانی کرد. بهرام اول پسر هرمز او را بکشت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مانی از نجبای ایران بود وبنا بر روایات ، مادرش از خاندان شاهان اشکانی بوده است و پدر مانی فاتک [ پاتک ] از مردم همدان بود که به بابل مهاجرت کرد و در قریه ای در ولایت «مسن » مسکن گزید و با فرقه مغتسله که یکی از فرق گنوسی است ودر آن زمان در نواحی بین فرات و دجله ساکن بود معاشرت داشت. در اینجا مانی بسال 216 و یا 217م. متولد شد و در کودکی آیین مغتسله گرفته ولی بعد، چون از ادیان زمان خود مانند زرتشتی و مسیحی و آیینهای گنوسی مخصوصاً مسلک ابن دیصان و مرقیون مطلع گشت ، منکر مذهب مغتسله گردید. مانی چند بار مکاشفاتی یافت و فرشته ای اسرار جهان را بدو عرضه کرد. پس به دعوت پرداخت و خود را «فارقلیط» که مسیح ظهور او را خبر داده بود، معرفی کرد. مانی گوید: «در هر زمانی پیامبران ، حکمت وحقیقت را از جانب خدا بر مردم عرضه کرده اند گاهی درهندوستان بوسیله پیغامبری موسوم به بودا و زمانی در ایران بوسیله زرتشت و هنگامی در مغرب زمین بواسطه عیسی ، عاقبت من که مانی پیامبر خدای حق هستم ، مأمور نشر حقایق در سرزمین بابل شدم » و هم در سرودی که به زبان پهلوی سروده گوید: «من از بابل زمین آمده ام تا ندای دعوت در همه زمین بپراگنم ». مانی در باب مبداء خلقت گوید: «در آغاز دو اصل اصیل وجود داشته : نیک و بد، نخستین پدر عظمت یا «سروشاو» بود که گاه او را به نام زروان میخوانند، و او در پنج موجود تجلی می کند که به منزله واسطه های بین آفریدگار و آفریدگان و در حکم پنج اقنوم پدرند، این چنین : ادراک ، عقل ،فکر، تأمل ، اراده. خدای تاریکی هم پنج عنصر ظلمانی دارد که بر روی یکدگر قرار دارند، این چنین : دخان یا مه ، آتش مخرب ، باد مهلک ، آب گل آلود، ظلمات. مانی به تبع زرتشتیان گوید: قلمرو این دو آفریدگار از جانبی به هم پیوسته و از سه سوی دیگر بی نهایت است. پادشاه تاریکی چون روشنایی را دید با همه نیروی خویش بدوحمله برد. پدر عظمت برای دفاع از مملکت خود، نخستین مخلوق را بیافرید. وی ام الحیاة یا مادر زندگان را -که گاهی «رام راتوکه » نامند - بخواند، و او انسان نخستین را - که گاهی او هرمزد یا اورمزد می نامید - بطلبید ( پدر عظمت و مادر زندگان و انسان نخستین تثلیث اول را تشکیل دهند ). پس انسان نخستین پنج فرزند بیافرید که پنج عنصر نورانی دربرابر عناصر ظلمانی هستند، این چنین : اثیر صافی ، نسیم ، روشنایی ، آب و آتش تطهیرکننده که آنان را به نام پنج مهرسپند یاد کرده اند. آنگاه انسان نخستین آن پنج عنصر را چون زره بر تن راست کرد و به نبرد پادشاه ظلمات - که او نیز پنج عنصر تاریک را بر خود بسته بود - شد چون انسان نخستین دشمن را زورمند دید، عناصر نورانی خویش را بدو واگذاشت تا ببلعد. پنج عنصر نورانی با پنج عنصر ظلمانی آمیخته و این عناصر خمسه فعلی را که صفات خیر و شر در آنها آمیخته است بوجود آورد. پس از آن انسان نخستین که خسته و رنجور بود، هفت بار پدر را به یاری خود خواند. پدر برای نجات او به آفرینش دیگر پرداخت. دوست روشنایی یا نریسف پدیدار آمد و او «بان » اعظم را پدید آورد و وی نیز روح زنده را پدید ساخت ( تثلیت دوم ). روح زنده پنج فرزند بیافرید، این چنین : زینت شکوه ، پادشاه شرافت ، انسان نورانی ، پادشاه افتخار، حامل ( امفرس ) . پس به اتفاق پنج فرزند خود به طبقات ظلمت فرو رفت و فریادی چون شمشیر برنده برکشید و انسان نخستین را نجات داد. بعد روح زنده فرزندان خود را فرمان داد که ارکان دولت ظلمت را بکشند و پوست برکنند و مادر حیات از پوست آنان آسمان را بساخت و جسد ایشان را بر زمین تاریکی در سرزمین ظلمات افکند و از گوشت آنها خاک را بیافرید. کوهها از استخوان آنها ساخته شد. عالم که از اجساد پلید دیوان ساخته شده ، شامل ده فلک و هشت زمین است ، و هر فلک را دوازده دروازه است.بعد روح زنده هیآت فریبنده خود را به فرزندان ظلمات نشان داده در آنها هوسهای شهوانی برمی انگیزد. به این تدبیر قسمتی از نوری را که بلعیده اند، رها می کنند. از این ذرات نور، آفتاب و ماه و ستارگان را می آفریند. پس آنگاه هوا و آب و آتش که چرخهای سه گانه اند خلق شده ، و پادشاه افتخار آنها را بر فراز زمین وا می دارد تا نگذارند زهر ارکان ظلمت بر مساکن موجودات زنده فرو ریزد. پدر برای اینکه کاملاً وسایل محافظت فراهم آید، پیامبر را که سومین رسول نیز نامند بیافرید ( این پیامبر را گاهی خدای عالم نور [ روشن شهر یزد ]و گاه بنا بر لغت شمالی نریسه و به زبان سغدی ایزد میثره گفته اند ). با آفریدن این رسول سلسله ایزدان هفتگانه تکمیل شد. عقاید مانویان راجع به تکوین عالم و عمر عالم و وجود حکمت عملیه مفصل است. شاهپور ساسانی نسبت به مانویان مساعدت کرد و به همین جهت مانی یکی از کتب عمده خود را به نام شاهپورگان خوانده است. هرمزد اول هم مانی رابه چشم احترام می نگریسته است ، اما وهرام ( بهرام ) اول برادر هرمزد اول که پادشاهی عشرت طلب و سست عنصر بود، مانی را به دست روحانیان زرتشتی واگذاشت و به قول یعقوبی مجلس مباحثه عمومیی تشکیل شد و مانی با موبدان موبد به گفتگو پرداخت و شکی نیست که او را مجاب و محکوم کردند و به عنوان خروج از دین ، به زندان افکندند و چندان عذاب دادند تا بدرود جهان گفت. سال وفات مانی 276 یا 277م. است. مانی مخترع خط جدیدی هم بوده دارای حروف مصوته ، که کتب مانویان پارتی زبان و پارسیک زبان و سغدی زبان و غیره به آن خط که مشتق ازسریانی و ساده تر از آن است ، نوشته شده. مانی شش کتاب نوشته و منشورهای بسیار به اصحاب و پیروان خود و شاید دیگران هم فرستاده که اسامی عده ای از آنها در ضمن فهرست 76 رساله مانی و اصحاب او در کتاب الفهرست ابن الندیم به مارسیده است. پنج کتاب را به زبان آرامی شرقی ( که مانی در سرزمین آنان بزرگ شده بود ) نوشته و یک کتاب هم به نام شاهپورگان به پارسیک یعنی زبان جنوب غربی ایران نگاشته که بیشتر مندرجات آن راجع به معاد بوده است. یکی از کتب مانی معروف به سفرالجبابره است که قطعاتی از آن به زبانهای ایرانی بدست آمده و در زبان ایرانی به اسم کتاب «کَوان » خوانده می شد که جمع «کو» و مشتق از لغت اوستایی «کَوی » است که در زمان ساسانیان به معنی جبار استعمال می شده است ، دیگر کنزالاحیاء، سفرالاسرار، فرقماطیا که در مآخذ ایرانی ظاهراً «بُنگاهیک » و در لاتینی شاید همان «اپیستولا فوندامنتا» معروف است. دیگر انجیل زنده یا انجیل مانی را باید یاد کرد، این کتاب که قطعاتی از آن در آثار تورفان بدست آمده بر21 قسمت مطابق 22 حرف تهجی آرامی بنا شده بوده است ،و ظاهراً یکجلد آلبوم تصاویر که مبین و نشان دهنده ٔمطالب کتاب بوده و در یونانی «ایقون » و در زبان پارتی «اردهنگ » و در پارسیک «ارتنگ » و در قبطی «ایقونس »و در کتب مانوی چینی «تصویر دو اصل بزرگ » نامیده می شد، ضمیمه آن بوده است. ( حاشیه برهان چ معین ) : مردمان خاچو [ به چین ] دین مانی دارند. ( حدود العالم ). مردمان ساچو [ به چین ] بی آزارند و دین مانی دارند. ( حدود العالم ). و بیشترین از ایشان [ از مردم چین ] دین مانی دارند، ملک ایشان شمنی است. ( حدود العالم ). مانی را به شهر رامهر که شهرکی است [ به خوزستان ] برلب رود نهاده ، کشتند. ( حدود العالم ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
۱- ( اسم ) دیوانگی جنون . ۲- علاق. مفرط بچیزی یا عملی . توضیح احتراز از استعمال این کلم. بیگانه اولی است .
نادر بی هممتا
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
مانی (خدا). مانی در اساطیر اسکاندیناوی، تجسم شخصیت ماه است. این خدا از چهره های واقعه آخرالزمان راگناروک است. بر اساس مجموعه های ادای شاعرانه و ادای منثور، او برادر ایزدبانوی خورشید، سول و فرزند موندیلفاری به شمار می رود. در افسانه های شمال، هر شب گرگی به نام هاتی در آسمان سعی می کرد ماه را بگیرد و از طرفی برادرش اسکول نیز در تعقیب خورشید بود. این دو گرگ سرانجام در دورهٔ راگناروک، ماه و خورشید را گرفتند. مانی هر شب ماه را پایین می کشد.
wiki: مانی (خدا)
مانی (مجارستان). مانی ( به مجاری: Mány ) یک شهرداری در مجارستان است. [ ۱] مانی ۴۴٫۷۲ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۳۷۴ نفر جمعیت دارد.
wiki: مانی (مجارستان)
مانی (مجله). مانی ( انگلیسی: Money ) به معنای پول یک مجله متعلق به شرکت تایم بوده و اولین شماره آن در اکتبر ۱۹۷۲ منتشر شده است. [ ۳] مقالات این مجله گسترده بوده و موضوعات مالی شخصی مانند: سرمایه گذاری، صرفه جویی، بازنشستگی، مالیات و امور مالی خانواده ها مانند: پرداخت هزینه های دانشگاه، کارت اعتباری، شغلی و بهسازی خانه ها را پوشش می دهد. همچنین مجله مانی برای فهرست سالانه «بهترین مکان های زندگی در آمریکا» شناخته شده است.
wiki: مانی (مجله)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
مانی (۲۱۶ـ۲۷۶م)
از مصلحان ایران باستان به روزگار ساسانیان. مانی از اشراف پارتی بود که در سال ۲۱۵م در ماردین در کنار رود دجله در ناحیۀ سلوکیه متولد شد. پدرش فاتک (پاتک) و مادرش پوسیت یا مریم، از مردم همدان بودند. محل تولد وی را بابِل نیز نوشته اند که نباید درست باشد. مانی در ۲۴سالگی (۲۴۰م) ادعای نبوت کرد. پیروز، پسر اردشیر بابکان و برادر شاپور اول ساسانی (۲۴۰ـ۲۷۰م) به دین مانی درآمد و او را به شاپور معرفی کرد. پس از چندی، شاپور مانی را از ایران بیرون راند. پس از مرگ شاپور، مانی که سال ها در هند و تَبَّت و چین تبلیغ کرده بود به ایران بازگشت و هُرمَزد (۲۷۰ـ۲۷۳م) مانی را گرامی داشت. پس از مرگ هُرمَزد، بهرام اول (۲۷۳ـ۲۷۶م) مانی را تحت تعقیب قرار داد و به تحریک کرتیر، موبدان موبد، او را به دار آویخت. مانی برای تبلیغ دین خود شیوه های جدیدی بنیاد نهاد؛ او که نقاشی چیره دست بود کتابی مصور داشت به نام اَرژَنگ یا اَرتَنگ تا به مردم بی سواد مبانی فکری کیش خود را بیاموزد. همچنین کتاب مصور دیگری به نام شاپورگان تقدیم شاپور اول کرده بود. مهم ترین آثار او و پیروانش، در ناحیۀ تورفان (ترکستان) به دست آمده است. هنرمانویان تا سال ها پس از انقراض ساسانیان، در نگارگری ایران در دوران اسلامی تأثیر گذاشت. مانویان پس از قتل مانی به ترکستان گریختند. در قرون ۸ـ۹م مانویت دین رسمی ترکان اویغوری شد و در پایتخت ترکستان، شهر خوچو، معابد مانوی برپا شد. از غارهای خوچو نقاشی های بسیار زیبایی از قدیسان مانوی و نیز تصاویری که بیانگر اندیشه های مانوی اند کشف شده است. دین مانی آمیزه ای از ادیان زروانی، مِهری، بودایی، مَسیحی، یونانی و زَردُشتی بود که اساس آن نبرد ابدی نور و ظلمت است. برای مانی تاریکی یا ظلمت سرنوشت محتوم عالم است و ظلمت سرشتی آگاه دارد. مانی خدای اعلا را زروان می نامید. او عالم را ترکیب نور و ظلمت می پنداشت که در آن ظلمت غلبه دارد اما در آخرالزمان نور و ظلمت جدا شده و صلح ابدی فرامی رسد. مؤمن آن است که از مادیات دوری کند، گوشت و شراب و زن و ثروت را ترک گوید. از نظر مانی، جهان از دو اصل نیک و بد آغاز شد؛ نیکی پنج مظهر دارد که واسطۀ خالق و مخلوق اند: ادراک، خرد، اندیشه، تامل، و اراده. بدی نیز پنج مظهر دارد: مه، آتش مخرب، باد مهلک، آب گل آلود، و تاریکی. مانی تاریکی را سرآغاز خلقت می پنداشت؛ در آغاز تاریکی بر روشنایی تاخت و روشنایی برای دفاع از خود مادر زندگانی را آفرید. مانی، زَردُشت، بودا، و مسیح را تأیید می کرد و دربارۀ مسیح می گفت که او روح محض بود و جسم نداشت و شخص مصلوب یهودا بود.
از مصلحان ایران باستان به روزگار ساسانیان. مانی از اشراف پارتی بود که در سال ۲۱۵م در ماردین در کنار رود دجله در ناحیۀ سلوکیه متولد شد. پدرش فاتک (پاتک) و مادرش پوسیت یا مریم، از مردم همدان بودند. محل تولد وی را بابِل نیز نوشته اند که نباید درست باشد. مانی در ۲۴سالگی (۲۴۰م) ادعای نبوت کرد. پیروز، پسر اردشیر بابکان و برادر شاپور اول ساسانی (۲۴۰ـ۲۷۰م) به دین مانی درآمد و او را به شاپور معرفی کرد. پس از چندی، شاپور مانی را از ایران بیرون راند. پس از مرگ شاپور، مانی که سال ها در هند و تَبَّت و چین تبلیغ کرده بود به ایران بازگشت و هُرمَزد (۲۷۰ـ۲۷۳م) مانی را گرامی داشت. پس از مرگ هُرمَزد، بهرام اول (۲۷۳ـ۲۷۶م) مانی را تحت تعقیب قرار داد و به تحریک کرتیر، موبدان موبد، او را به دار آویخت. مانی برای تبلیغ دین خود شیوه های جدیدی بنیاد نهاد؛ او که نقاشی چیره دست بود کتابی مصور داشت به نام اَرژَنگ یا اَرتَنگ تا به مردم بی سواد مبانی فکری کیش خود را بیاموزد. همچنین کتاب مصور دیگری به نام شاپورگان تقدیم شاپور اول کرده بود. مهم ترین آثار او و پیروانش، در ناحیۀ تورفان (ترکستان) به دست آمده است. هنرمانویان تا سال ها پس از انقراض ساسانیان، در نگارگری ایران در دوران اسلامی تأثیر گذاشت. مانویان پس از قتل مانی به ترکستان گریختند. در قرون ۸ـ۹م مانویت دین رسمی ترکان اویغوری شد و در پایتخت ترکستان، شهر خوچو، معابد مانوی برپا شد. از غارهای خوچو نقاشی های بسیار زیبایی از قدیسان مانوی و نیز تصاویری که بیانگر اندیشه های مانوی اند کشف شده است. دین مانی آمیزه ای از ادیان زروانی، مِهری، بودایی، مَسیحی، یونانی و زَردُشتی بود که اساس آن نبرد ابدی نور و ظلمت است. برای مانی تاریکی یا ظلمت سرنوشت محتوم عالم است و ظلمت سرشتی آگاه دارد. مانی خدای اعلا را زروان می نامید. او عالم را ترکیب نور و ظلمت می پنداشت که در آن ظلمت غلبه دارد اما در آخرالزمان نور و ظلمت جدا شده و صلح ابدی فرامی رسد. مؤمن آن است که از مادیات دوری کند، گوشت و شراب و زن و ثروت را ترک گوید. از نظر مانی، جهان از دو اصل نیک و بد آغاز شد؛ نیکی پنج مظهر دارد که واسطۀ خالق و مخلوق اند: ادراک، خرد، اندیشه، تامل، و اراده. بدی نیز پنج مظهر دارد: مه، آتش مخرب، باد مهلک، آب گل آلود، و تاریکی. مانی تاریکی را سرآغاز خلقت می پنداشت؛ در آغاز تاریکی بر روشنایی تاخت و روشنایی برای دفاع از خود مادر زندگانی را آفرید. مانی، زَردُشت، بودا، و مسیح را تأیید می کرد و دربارۀ مسیح می گفت که او روح محض بود و جسم نداشت و شخص مصلوب یهودا بود.
wikijoo: مانی_(۲۱۶ـ۲۷۶م)
پیشنهاد کاربران
مانی ( زاده ۱۴ آوریل ۲۱۶ م – درگذشته ۲ مارس ۲۷۴ م ) فیلسوف، شاعر، نویسنده، پزشک، نگارگر و بنیانگذار آیین مانوی است. او از پدر و مادر ایرانی منسوب به بزرگان اشکانی در نزدیکی تیسفون که در ایالت آسورستان قرار داشت که بخشی از شاهنشاهی اشکانی بود، زاده شد. او آیینی را بنیان نهاد که دیرهنگامی در سرزمین هایی از چین تا اروپا پیروان فراوانی داشت. برادران شاپور یکم او را پشتیبانی کردند و شاپور به او اجازهٔ تبلیغ دینش را داد. اما گرفتار خشم موبدان زردشتی دربار ساسانی شد و سرانجام در زمان بهرام یکم زندانی گشت و اعدام شد. مانی خود را مانند بودا و عیسی فرستاده خدا معرفی می کرد، برای تکمیل آموزه هایی که پیشینیان آورده بودند دینی نو و همگانی را تبلیغ می نمود که مانند مسیحیت در آن به روی آدمیان از هر نژاد و با هر وضع، باز بود. باورهای آن از آیین های بابلی و ایرانی سیراب شده بود و از دین های بودایی و مسیحیت اثر پذیرفته بود. مانی رتبه شماره ۸۳ را در سیاهه تأثیرگذارترین اشخاص تاریخ مایکل اچ هارت دارد. پیروان مانی او را با القابی چون فرستاده روشنی، بغ راستیگر، سرور نجاتبخش، بودای روشنی و فارقلیط زمان می خواندند. کاتاریسم یک جنبش اصیل مانوی بود و به همین دلیل خود را «پاک ها» می نامیدند، نامی که از ادبیات مانوی برگرفتند. مفهوم «پاک» و پوشیدن «جامهٔ سفید» از عناصرِ دینی ای بود که مانی از فرقهٔ گنوسی مغتسلهٔ خزایی که در آن پرورش یافته بود وام گرفته بود. بخشی از دوران جوانی مانی در فرقه ای عرفانی سپری شد که غسل در کانون آیینشان بود و استادش الخزایی یا الخسائیوس بود.
... [مشاهده متن کامل]
مادرش، «مریم» از خاندان کمسراگان منسوب به دودمان پارتی پادشاهی اشکانیان بود؛ و پدرش «فاتک» یا «پاتیگ» نام داشت که او را از اهالی همدان دانسته اند.
به گفتهٔ بیرونی در بابل، در دهکدهٔ مردینو در نزدیکی رود کوثی زاده شد. در آبراهه ای که دو رود دجله و فرات را به یکدیگر در جنوب تیسفون پیوند می داد. تئودر بارکونای زادگاه او را ابرومیا می داند که با افرونیه عربی تطبیق داده شده است. در الفهرست نوشته شده که مانی از حوحی بود. والتر هنینگ زادگاه مانی را شهر جوخا ( بت درایه ) در شرق تیسفون می داند. در یکی از نوشته های پارتی مانوی، مانی «شبان جوخا» خوانده شده است. توباخ پیشنهاد می دهد که مانی در مردینو زاده شد و پدرش او را به جوخا ( ابرومیا ) برد و در آنجا رشد کرد.
... [مشاهده متن کامل]
مادرش، «مریم» از خاندان کمسراگان منسوب به دودمان پارتی پادشاهی اشکانیان بود؛ و پدرش «فاتک» یا «پاتیگ» نام داشت که او را از اهالی همدان دانسته اند.
به گفتهٔ بیرونی در بابل، در دهکدهٔ مردینو در نزدیکی رود کوثی زاده شد. در آبراهه ای که دو رود دجله و فرات را به یکدیگر در جنوب تیسفون پیوند می داد. تئودر بارکونای زادگاه او را ابرومیا می داند که با افرونیه عربی تطبیق داده شده است. در الفهرست نوشته شده که مانی از حوحی بود. والتر هنینگ زادگاه مانی را شهر جوخا ( بت درایه ) در شرق تیسفون می داند. در یکی از نوشته های پارتی مانوی، مانی «شبان جوخا» خوانده شده است. توباخ پیشنهاد می دهد که مانی در مردینو زاده شد و پدرش او را به جوخا ( ابرومیا ) برد و در آنجا رشد کرد.
درایران مانی گویند پیامبری بوده ک نقاشی های زیبای میکرده وب معنای ماندن وزنده بودن بکارمیرود
مانی ب معنای ماندن زنده بمانی درفرسی است ولی مانی در ایران یک نقاش بوده با نقاشی های زیبا وبعضی ها هم می گویند پیامبری بوده ک مردم را ب دین داری دعوت میکرده خداشناسی دراصل درایران ب پیامبر نقاش اورا میشناسند
مانی از آیین مانی در دوران ساسانی است یعنی خدا دو تا است
خدای نور وخدای ظلمت
اسم نازیبایی است چون یگانگی و توحید خداوند را زیر سوال برده ،
لطفا اسم بامعنی انتخاب کنیم ، ، ، ، یکی از حقوق فرزند بر والد اسم خوب داشتن است ، ، ، ، در آخرت بابت اسم فرزند از والد سوال میپرسن
خدای نور وخدای ظلمت
اسم نازیبایی است چون یگانگی و توحید خداوند را زیر سوال برده ،
لطفا اسم بامعنی انتخاب کنیم ، ، ، ، یکی از حقوق فرزند بر والد اسم خوب داشتن است ، ، ، ، در آخرت بابت اسم فرزند از والد سوال میپرسن
تمامِ منابعِ فارسیِ موجود در اینترنت، مانی را پیامبری ایرانی معرّفی کرده اند. اما واقعیت اینطوری نیست.
ابن ندیم در کتابِ الفهرست و در قسمتِ �حیات مانی� و ابوریحانِ بیرونی در کتاب �تحقیق ماللهند� ودر زیست نامه مانوی به صراحت قید کرده اند که مانی از شهرهای دورِ چین، سفری به این مناطق و البته هندوستان داشته است و آنهم برای تبلیغِ دینِ خود دست به سفر زده است. نامِ پدر او را �فاتگ/ پاتیگ� قید کرده اند. همانطور که میدانیم، کلماتِ فارسی، دارای حروفِ �گ، چ، پ، ژ� در ساختارِ خود نمیباشند. پدر مانی به مذهب �گنوسی/ الخسائیه� روی آورده بود و به همین دلیل، مادرِ مانی را طلاق داده ( از باورهای دین گنوسی است که از شراب و زن دوری کنند ) و به عراقِ امروزی که خواستگاه الخسائیه است، مسافرت داشته اند. بنابراین مانی با عراق و مندایی ها آشنایی داشته است و به همین خاطر است که میگویند به زبان مندایی اثری دارد که گم شده است و یا از بین رفته است! اینها اطلاعاتی بود که از بیرونی و ابن ندیم کسب کرده بودم. فردوسی در شاهنامه معتقد است که مانی به چین تعلق دارد. به این ابیات از شاهنامه دقت شود:
... [مشاهده متن کامل]
بیامد یکی مرد گویا ز �چین�،
که چون او �مصوّر� نبیند زمین. ( اشاره به نقّاش بودن مانی دارد ) .
بدان چرب دستی رسیده به کام،
یکی پرمنش مرد �مانی� بنام.
بصورتگری گفت پیغمبرم،
ز دین آوران جهان برترم.
ز چین نزد شاپور شد بارخواست
پیغمبری شاه را یار خواست .
سخن گفت مرد گشاده زبان،
جهاندار شد زان سخن بدگمان.
سرش تیزشد موبدان را بخواند،
زمانی فراوان سخنها براند.
کزین �مردِ چینیِ � چیره زبان،
فتادستم از دین خود در گمان.
اما 1200 سال قبل و از غارها و کوههای شهر تورفان ( از توابع شهرِ سین کیانگِ چین ) کتابی به زبانِ ترکی اویغوری کشف شده است که مربوط به �مانی� هست. نام کتاب �خواستیوانیفت� هست که توسط آقای �فرهاد نیلوفری�، به فارسی هم ترجمه شده است. مضمون این کتاب، درباره دین مانی هست و به آموزش خط مانوی و ظهور دینی نو به نام مانوی میباشد. بنابه گفته های �مایکل اچ هارت� و �ابوریحان بیرونی� و البته ابن ندیم، مانی هفت کتاب نوشته است، که زبانِ آن کتابها، �تُرکی اویغوری، سُغدی، مندایی، چینی و سُریانی� میباشد. حالا چطوری مانی را پیامبرِ فارس میدانند اللهُ اعلم! حتی کتابِ �شاپورگان و ارژنگ هم به زبانِ سُریانی نوشته شده است�. همگان میدانیم که این زبان، مربوط به هندوستانِ قدیم است، اما جالب است که زبانِ سریانی و کتابهای مانی را به زبانِ فارسیِ میانه ربط میدهند!! جالب است که هر دو کتاب، از میان رفته است و اثری از آنها نیست. اما تاریخ نگاران و شخصیت پردازانِ عربی قید کرده اند که کتابهای مانی تا قرنِ پنجم هجری موجود بوده است.
تنها کتابی که از مانی موجود است، کتابِ خواستیوانیفت�، میباشد که به زبان ترکی اویغوری نوشته شده است
ابن ندیم در کتابِ الفهرست و در قسمتِ �حیات مانی� و ابوریحانِ بیرونی در کتاب �تحقیق ماللهند� ودر زیست نامه مانوی به صراحت قید کرده اند که مانی از شهرهای دورِ چین، سفری به این مناطق و البته هندوستان داشته است و آنهم برای تبلیغِ دینِ خود دست به سفر زده است. نامِ پدر او را �فاتگ/ پاتیگ� قید کرده اند. همانطور که میدانیم، کلماتِ فارسی، دارای حروفِ �گ، چ، پ، ژ� در ساختارِ خود نمیباشند. پدر مانی به مذهب �گنوسی/ الخسائیه� روی آورده بود و به همین دلیل، مادرِ مانی را طلاق داده ( از باورهای دین گنوسی است که از شراب و زن دوری کنند ) و به عراقِ امروزی که خواستگاه الخسائیه است، مسافرت داشته اند. بنابراین مانی با عراق و مندایی ها آشنایی داشته است و به همین خاطر است که میگویند به زبان مندایی اثری دارد که گم شده است و یا از بین رفته است! اینها اطلاعاتی بود که از بیرونی و ابن ندیم کسب کرده بودم. فردوسی در شاهنامه معتقد است که مانی به چین تعلق دارد. به این ابیات از شاهنامه دقت شود:
... [مشاهده متن کامل]
بیامد یکی مرد گویا ز �چین�،
که چون او �مصوّر� نبیند زمین. ( اشاره به نقّاش بودن مانی دارد ) .
بدان چرب دستی رسیده به کام،
یکی پرمنش مرد �مانی� بنام.
بصورتگری گفت پیغمبرم،
ز دین آوران جهان برترم.
ز چین نزد شاپور شد بارخواست
پیغمبری شاه را یار خواست .
سخن گفت مرد گشاده زبان،
جهاندار شد زان سخن بدگمان.
سرش تیزشد موبدان را بخواند،
زمانی فراوان سخنها براند.
کزین �مردِ چینیِ � چیره زبان،
فتادستم از دین خود در گمان.
اما 1200 سال قبل و از غارها و کوههای شهر تورفان ( از توابع شهرِ سین کیانگِ چین ) کتابی به زبانِ ترکی اویغوری کشف شده است که مربوط به �مانی� هست. نام کتاب �خواستیوانیفت� هست که توسط آقای �فرهاد نیلوفری�، به فارسی هم ترجمه شده است. مضمون این کتاب، درباره دین مانی هست و به آموزش خط مانوی و ظهور دینی نو به نام مانوی میباشد. بنابه گفته های �مایکل اچ هارت� و �ابوریحان بیرونی� و البته ابن ندیم، مانی هفت کتاب نوشته است، که زبانِ آن کتابها، �تُرکی اویغوری، سُغدی، مندایی، چینی و سُریانی� میباشد. حالا چطوری مانی را پیامبرِ فارس میدانند اللهُ اعلم! حتی کتابِ �شاپورگان و ارژنگ هم به زبانِ سُریانی نوشته شده است�. همگان میدانیم که این زبان، مربوط به هندوستانِ قدیم است، اما جالب است که زبانِ سریانی و کتابهای مانی را به زبانِ فارسیِ میانه ربط میدهند!! جالب است که هر دو کتاب، از میان رفته است و اثری از آنها نیست. اما تاریخ نگاران و شخصیت پردازانِ عربی قید کرده اند که کتابهای مانی تا قرنِ پنجم هجری موجود بوده است.
تنها کتابی که از مانی موجود است، کتابِ خواستیوانیفت�، میباشد که به زبان ترکی اویغوری نوشته شده است
سلام . مانی از فعل ماندن می آید. در واقع یک دعاست ، یعنی بمانی زنده و جاویدان بمانی .
مانی اسم کسی هستش که نام اقیانوس آرام را نام گذاری کرد
مانی ( mani ) و ( manny ) به ۲ معنای اندیشمند و خداوند با ماست God is with us
معنی مانی هرچی میخواد باش.
مهم زیبایی اسم هستش
امیدوارم همیشه پایدار باش
مهم زیبایی اسم هستش
امیدوارم همیشه پایدار باش
در گفتار لری :
مان، مانی = مادر
شاید همان مام باشد که در زبان های ایرانی غربی حرف ن با م جابجا شده است.
و در فارسی نوشتار مامان نوشته می شود.
مان، مانی = مادر
شاید همان مام باشد که در زبان های ایرانی غربی حرف ن با م جابجا شده است.
و در فارسی نوشتار مامان نوشته می شود.
بمانی
مانی اسم اصیل ایرانی است ونام پیغمبر ایرانی که نقاش بوده بااین که از این خوشم نمی اید در کشورهای خارجی من را پول صدا می زنند ولی چه باید کرد
بخوانید
بخوانید
جنون
مانی:عشق من
مانکیا:در زبان آرامی مندایی به معنی دل است
مانی ( Mani ) :در زبان آرامی مندایی به معنی خرد است
دربارۀ پدر مانی این روایت نسبتا شناخته شده وجود دارد که وی فردی از افراد مغتسله ( صابئین ) بوده است. پذیرش این مسئله که پدر مانی صابئی مندایی بوده، همان طور که بسیاری از پژوهشگران حوزۀ دین و تاریخ آن را تکرار کرده اند، پیامدهای بسیاری دارد.
... [مشاهده متن کامل]
دین صابئین به طور کلی دینی تباری است. در این دین، همچون ادیان زرتشتی و یهودی، کسی مندائی به شمار می رود که از پدر و مادری مندائی متولد شده باشد. بنابراین، اگر صابئی بودن پدر مانی را بپذیریم، خود به خود و بر اساس اصول دینی صابئین، مانی صابئی به حساب می آید. در نتیجه، نباید او را پیامبری برخاسته از دین زرتشت، بلکه باید پیامبری برخاسته از دین مندا به شمار آورد.
دربارۀ پدر مانی این روایت نسبتا شناخته شده وجود دارد که وی فردی از افراد مغتسله ( صابئین ) بوده است. پذیرش این مسئله که پدر مانی صابئی مندایی بوده، همان طور که بسیاری از پژوهشگران حوزۀ دین و تاریخ آن را تکرار کرده اند، پیامدهای بسیاری دارد.
... [مشاهده متن کامل]
دین صابئین به طور کلی دینی تباری است. در این دین، همچون ادیان زرتشتی و یهودی، کسی مندائی به شمار می رود که از پدر و مادری مندائی متولد شده باشد. بنابراین، اگر صابئی بودن پدر مانی را بپذیریم، خود به خود و بر اساس اصول دینی صابئین، مانی صابئی به حساب می آید. در نتیجه، نباید او را پیامبری برخاسته از دین زرتشت، بلکه باید پیامبری برخاسته از دین مندا به شمار آورد.
پیرامون بحث کاربران عزیز،
با انکه تمام محمدها یا اسامی دیگر خوب، آدم های خوبی نبودند و افراد بدی هم بودند که این اسامی خوب را داشتند اما بعضی اسم ها ذهن را به یک شخصیت اصلی هدایت می کند که آن فرد شاخص ترین انهاست مثلا شاخص ترین شخصیتی که اسم محمد در ذهن تداعی می کند نام مبارک پیامبر اسلام است و یا شاخص ترین شخصیتی که اسم اسکندر در ذهن تداعی می کند نام اسکندر مقدونی است و اگر از فردی که این نام را دارد مثلاسوال کنند اسکندر یعنی چی قطعا خودش یا دیگران به اسم سردار یونانی اشاره می کنند و این واقعیتی است که به نظر و اندیشه می آید.
... [مشاهده متن کامل]
با انکه تمام محمدها یا اسامی دیگر خوب، آدم های خوبی نبودند و افراد بدی هم بودند که این اسامی خوب را داشتند اما بعضی اسم ها ذهن را به یک شخصیت اصلی هدایت می کند که آن فرد شاخص ترین انهاست مثلا شاخص ترین شخصیتی که اسم محمد در ذهن تداعی می کند نام مبارک پیامبر اسلام است و یا شاخص ترین شخصیتی که اسم اسکندر در ذهن تداعی می کند نام اسکندر مقدونی است و اگر از فردی که این نام را دارد مثلاسوال کنند اسکندر یعنی چی قطعا خودش یا دیگران به اسم سردار یونانی اشاره می کنند و این واقعیتی است که به نظر و اندیشه می آید.
... [مشاهده متن کامل]
برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مثلا برای سپردن این اطلاعات در ذهن که مانی نقاش مشهوری بود که نام کتاب آن ارژنگ است می توان از کلمات آشنای مانی به معنی پول و یا بانی و ارژنگ امیر فضلی بازیگر بهره برد.
... [مشاهده متن کامل]
پول ( مانی ) تو نقاشی است یا بانی نقاشی، مانی بوده است ( بانی نقاشی مانی=بنیان گذار نقاشی، مانی ) پولدارترین ایرانی ارژنگ امیر فضلی است قیافه اش را نگاه نکنید یک نقاش زبردستی است چون مانی ( دقت کنید این ها تخیلات است ) حالا برای عمیق شدن یادگیری ارژنگ امیر فضلی را با تابلوها و پول و ثروتش را تصور کنید و به آن بال و پر دهید. . . .
... [مشاهده متن کامل]
پول ( مانی ) تو نقاشی است یا بانی نقاشی، مانی بوده است ( بانی نقاشی مانی=بنیان گذار نقاشی، مانی ) پولدارترین ایرانی ارژنگ امیر فضلی است قیافه اش را نگاه نکنید یک نقاش زبردستی است چون مانی ( دقت کنید این ها تخیلات است ) حالا برای عمیق شدن یادگیری ارژنگ امیر فضلی را با تابلوها و پول و ثروتش را تصور کنید و به آن بال و پر دهید. . . .
مانی ( Mani ) :نام پسرانه هندی که در زبان سانسکریت به معنی گوهر و جواهر است
جدا نمودن یک کودک پنج یا شش ساله از مادر و هم بازی های دوران کودکی اش توسط پدر و اورا حبس نمودن در یک دیر یا صومعه راهبان یا صوفیان و عارفان ژنده پوش گِنوسی، عملی است که اطلاع یافتن از آن هر دل آگاه را به درد و سوزش مبتلا می کند. اما از اینکه ممکن است که کودکان دیگری هم به چنین حبسی توسط پدران خود محکوم شده بوده باشند و مانی تنها کودک در آن جا نبوده و در آن دیر هم بازی داشته است، و از اینکه خداوند متعال خطا و گناه همه انسان ها را خواهد بخشید، درد و سوزش دلم کاهش و طبعم تسکین می یابد.
... [مشاهده متن کامل]
بهر حال دوقلو های مانی حقیقت دارند و هر فرد انسانی اگر اندکی در ژرفای وجود خود بنگرد و بصیرت دل و باطن اش باز شود، میتواند آن ماهیات را در ذهن خود مشاهده کند. یک مرد در پشت پرده قطور مادی و ظاهری مردانه خویش، یک ماهیت زنانه به شکل الگوی ثابت ؛ قوه و استعداد ممکنه و یا امکان بالقوه دارا می باشد که در انتظار به ظهور رسیدن و به فعلیت در آمدن و تجربه کردن زندگی و حیات خاص و ویژه خویش نشسته است. در پشت آن الگوی ثابت ، یک الگوی ثابت دیگر نهفته است که از لحاظ جنسی با همین مرد واقعی و عینی فعلی هم جنس می باشد، با این تفاوت که بدن آن ماهیت ذهنی، دیگر مادی نیست بلکه روحی. و او هم در انتظار پدیدار شدن ، به ظهور رسیدن و تجربه حیات خاص و ویژه خویش نشسته است. ظهور و حضور او در زمان و مکان ویژه خود ، دیگر در طبیعت و کیهان مادی نخواهد بود بلکه در نظم و سامان و طبیعت و کیهان روحی. در پشت آن الگوی ثابت مردانه یک الگوی زنانه دیگری قرار دارد، که او هم در انتظار به فعلیت در آمدن با بدنی روحی در طبیعت و کیهان روحی نشسته است. در پشت آن الگوی ثابت، الگوی یک دوقلوی مردانه قابل رویئت است که پس از به ظهور رسیدن در نظم و سامان روحی ، زوجیت با خود و عشق خویشتن را تجربه خواهند کرد. در پشت آن الگوی دوقلوی مردانه یک الگوی دوقلوی زنانه وجود دارد که مثل ماهیات قبلی در نوبت خاص و ویژه خویش به ظهور میرسند و زوجیت باخود و عشق خویشتن را تجربه خواهند نمود. سرانجام در پشت آن الگوی دوقلوی زنانه آخرین الگوی دوقلو در روی نمای درونی و باطنی دیوار های کاج وجود مردان آویزان است که غیر همجنس می باشند بصورت یک مرد و یک زن. در مورد کاخ وجود زنان فقط ردیف یا ترتیب الگو ها متفاوت است، و الا دقیقا شبیه هم می باشند. این الگو های ثابت را می توان با مثال ها یا ایده های ثابت و جاودانه افلاطون یکی دانست، با این تفاوت که جای آنها در عالم ایده ها و در ماوراء طبیعت نیست بلکه در عالم محسوسات و در خمیر مایه عالم مادی و بخصوص در وجود انسان. این الگو های ثابت و جاودانه که بصورت امکانات بالقوه بطور هم زمان هم در خمیر مایه وجود اصیل و بیکران واجب الوجود و هم بصورت ماهیات ذهنی در ذهن اصیل و بیکران واجب الوجود یا خداوند موجود اند، مشمول حال گذر زمان و تغییر و تحول و تکامل نبوده و دارای یک مکان معین هم نیستند، اما تجرد آنها خارج از بستر زمان و فضای سه بعدی مکان نیست بلکه در همین فضای سه بعدی کیهانی در بطن خمیر مایه واحد و یگانه وجود بهمراه نوسان تیک تاک دائمی و خستگی ناپذیر لحظه ابد یا لحظه حال ، بهمراه کل لحظه به لحظه به سمت آینده در حرکت اند و هرکدام در مرتبه وجودی خاص و ویژه خویش از طریق وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط کیهانی به نوبت به ظهور می رسند و به واقعیت عینی تبدیل می شوند و نفس ها یا خویشتن های دهگانه با بدن های مادی و روحی ( همیشه دوبار مادی و پنج بار روحی ) حیات های موقتی و گذرا بهمراه سرنوشت های جنسی و عشقی خاص و ویژه خویش را تجربه می کنند. روند حرکت کل بهمراه اجزاء دارای دو مسیر و جهت مخالف می باشد؛ یکی نزولی و دیگری صعودی. در یک چهارچوب ثابت و پایدار جهانی ، تا کلیه لایه ها یا کلیه مراتب فرعی هرکدام از مراتب اصلی هفتگانه به ظهور نرسند و از قوه به فعل تبدیل نشوند، در چنین جهان یا جهان هایی سَفَر نزول و صعود به پایان نخواهد رسید.
در پایان یک اشاره کوتاه به پاراکلید ( فارقلیط ) وعده داده شده که فقط در ایوان گلی چهارم یا انجیل یوحانِس یافت میشود ( در صورت علاقه بیشتر میتوان در همین سایت به فارقلیط مراجعه کرد ) :
از دیدگاه عصر جدید میتوان آن کلید راه گشای عالم و علم غیب وعده داده شده توسط مسیح را تئوری ها یا نظریات علمی در نظر گرفت که اندیشه انسان را با حقایق ژرف تر الاهی آشنا نموده اند که در مجموعه وسیع معارف وحیانی دینی اثری از آنها یافت نمی شود. یکی تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی که در پی دست یابی به ریشه و اصل انواع ، افسانه دینی آدم و حوا را پشت سر گذاشت و به تک یاخته ها رسید و دیگری تئوری کوانتمی یا کوانتایی یا نظریه مکانیک ذرات و امواج ماده و نور در علم فیزیک، افسانه فلسفی عناصر اربعه آب و خاک و آتش و باد را کنار گذاشت و به آجر ها یا سنگ بناهای بنیادی دنیای مادی دست یافت و به اصل هم ارزی جرم و انرژی رسید. و سرانجام تئوری یا نظریه مه بانگ در علوم نجوم و کیهان شناسی از انرژی عبور کرد و به اصالت دمای محض دست یافت، البته اصل هم ارزی دما و انرژی قبلا توسط بولتزمان ( بولتزمن ) به زبان ریاضی فرمول بندی شده بود و بعد از او پلانگ اصل هم ارزی فرکانس و انرژی را کشف کرده بود. در صورت علاقه بیشتر می توان در همین سایت به بحث های هفت عالم ، بیزمانی و بیمکانی، علم نفس ، خویشتن ، ماده و روح و روان و جان، قیامت و رستاخیز و معاد و برزخ ، علت و معلول ، حضرات خمس ، نظریات ریسمان و ام و حلقه، عالم غیب، دهر ، بیگ بنگ ، مه بانگ ، تناسخ، تولد دوبار ، تشکیک وجود ، حشر و نشر ، جهان ها و یا دنیا های موازی و خیلی بحث های کوتاه دیگر مراجعه کرد. خلاصه اینکه سرودن افسانه و داستان در مورد خداوند و کار و بارش به پایان نرسیده است بلکه از دیدگاه علمی تازه تر و نوتر و حقیقی تر از افسانه ها و داستان دینی، چندی است که از نو آغاز گردیده است.
... [مشاهده متن کامل]
بهر حال دوقلو های مانی حقیقت دارند و هر فرد انسانی اگر اندکی در ژرفای وجود خود بنگرد و بصیرت دل و باطن اش باز شود، میتواند آن ماهیات را در ذهن خود مشاهده کند. یک مرد در پشت پرده قطور مادی و ظاهری مردانه خویش، یک ماهیت زنانه به شکل الگوی ثابت ؛ قوه و استعداد ممکنه و یا امکان بالقوه دارا می باشد که در انتظار به ظهور رسیدن و به فعلیت در آمدن و تجربه کردن زندگی و حیات خاص و ویژه خویش نشسته است. در پشت آن الگوی ثابت ، یک الگوی ثابت دیگر نهفته است که از لحاظ جنسی با همین مرد واقعی و عینی فعلی هم جنس می باشد، با این تفاوت که بدن آن ماهیت ذهنی، دیگر مادی نیست بلکه روحی. و او هم در انتظار پدیدار شدن ، به ظهور رسیدن و تجربه حیات خاص و ویژه خویش نشسته است. ظهور و حضور او در زمان و مکان ویژه خود ، دیگر در طبیعت و کیهان مادی نخواهد بود بلکه در نظم و سامان و طبیعت و کیهان روحی. در پشت آن الگوی ثابت مردانه یک الگوی زنانه دیگری قرار دارد، که او هم در انتظار به فعلیت در آمدن با بدنی روحی در طبیعت و کیهان روحی نشسته است. در پشت آن الگوی ثابت، الگوی یک دوقلوی مردانه قابل رویئت است که پس از به ظهور رسیدن در نظم و سامان روحی ، زوجیت با خود و عشق خویشتن را تجربه خواهند کرد. در پشت آن الگوی دوقلوی مردانه یک الگوی دوقلوی زنانه وجود دارد که مثل ماهیات قبلی در نوبت خاص و ویژه خویش به ظهور میرسند و زوجیت باخود و عشق خویشتن را تجربه خواهند نمود. سرانجام در پشت آن الگوی دوقلوی زنانه آخرین الگوی دوقلو در روی نمای درونی و باطنی دیوار های کاج وجود مردان آویزان است که غیر همجنس می باشند بصورت یک مرد و یک زن. در مورد کاخ وجود زنان فقط ردیف یا ترتیب الگو ها متفاوت است، و الا دقیقا شبیه هم می باشند. این الگو های ثابت را می توان با مثال ها یا ایده های ثابت و جاودانه افلاطون یکی دانست، با این تفاوت که جای آنها در عالم ایده ها و در ماوراء طبیعت نیست بلکه در عالم محسوسات و در خمیر مایه عالم مادی و بخصوص در وجود انسان. این الگو های ثابت و جاودانه که بصورت امکانات بالقوه بطور هم زمان هم در خمیر مایه وجود اصیل و بیکران واجب الوجود و هم بصورت ماهیات ذهنی در ذهن اصیل و بیکران واجب الوجود یا خداوند موجود اند، مشمول حال گذر زمان و تغییر و تحول و تکامل نبوده و دارای یک مکان معین هم نیستند، اما تجرد آنها خارج از بستر زمان و فضای سه بعدی مکان نیست بلکه در همین فضای سه بعدی کیهانی در بطن خمیر مایه واحد و یگانه وجود بهمراه نوسان تیک تاک دائمی و خستگی ناپذیر لحظه ابد یا لحظه حال ، بهمراه کل لحظه به لحظه به سمت آینده در حرکت اند و هرکدام در مرتبه وجودی خاص و ویژه خویش از طریق وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط کیهانی به نوبت به ظهور می رسند و به واقعیت عینی تبدیل می شوند و نفس ها یا خویشتن های دهگانه با بدن های مادی و روحی ( همیشه دوبار مادی و پنج بار روحی ) حیات های موقتی و گذرا بهمراه سرنوشت های جنسی و عشقی خاص و ویژه خویش را تجربه می کنند. روند حرکت کل بهمراه اجزاء دارای دو مسیر و جهت مخالف می باشد؛ یکی نزولی و دیگری صعودی. در یک چهارچوب ثابت و پایدار جهانی ، تا کلیه لایه ها یا کلیه مراتب فرعی هرکدام از مراتب اصلی هفتگانه به ظهور نرسند و از قوه به فعل تبدیل نشوند، در چنین جهان یا جهان هایی سَفَر نزول و صعود به پایان نخواهد رسید.
در پایان یک اشاره کوتاه به پاراکلید ( فارقلیط ) وعده داده شده که فقط در ایوان گلی چهارم یا انجیل یوحانِس یافت میشود ( در صورت علاقه بیشتر میتوان در همین سایت به فارقلیط مراجعه کرد ) :
از دیدگاه عصر جدید میتوان آن کلید راه گشای عالم و علم غیب وعده داده شده توسط مسیح را تئوری ها یا نظریات علمی در نظر گرفت که اندیشه انسان را با حقایق ژرف تر الاهی آشنا نموده اند که در مجموعه وسیع معارف وحیانی دینی اثری از آنها یافت نمی شود. یکی تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی که در پی دست یابی به ریشه و اصل انواع ، افسانه دینی آدم و حوا را پشت سر گذاشت و به تک یاخته ها رسید و دیگری تئوری کوانتمی یا کوانتایی یا نظریه مکانیک ذرات و امواج ماده و نور در علم فیزیک، افسانه فلسفی عناصر اربعه آب و خاک و آتش و باد را کنار گذاشت و به آجر ها یا سنگ بناهای بنیادی دنیای مادی دست یافت و به اصل هم ارزی جرم و انرژی رسید. و سرانجام تئوری یا نظریه مه بانگ در علوم نجوم و کیهان شناسی از انرژی عبور کرد و به اصالت دمای محض دست یافت، البته اصل هم ارزی دما و انرژی قبلا توسط بولتزمان ( بولتزمن ) به زبان ریاضی فرمول بندی شده بود و بعد از او پلانگ اصل هم ارزی فرکانس و انرژی را کشف کرده بود. در صورت علاقه بیشتر می توان در همین سایت به بحث های هفت عالم ، بیزمانی و بیمکانی، علم نفس ، خویشتن ، ماده و روح و روان و جان، قیامت و رستاخیز و معاد و برزخ ، علت و معلول ، حضرات خمس ، نظریات ریسمان و ام و حلقه، عالم غیب، دهر ، بیگ بنگ ، مه بانگ ، تناسخ، تولد دوبار ، تشکیک وجود ، حشر و نشر ، جهان ها و یا دنیا های موازی و خیلی بحث های کوتاه دیگر مراجعه کرد. خلاصه اینکه سرودن افسانه و داستان در مورد خداوند و کار و بارش به پایان نرسیده است بلکه از دیدگاه علمی تازه تر و نوتر و حقیقی تر از افسانه ها و داستان دینی، چندی است که از نو آغاز گردیده است.
مانی در قبلا اسم پیامبر زرتشتی بوده. مانی یعنی ماندگار اندیشمند
مانی به معنی پول.
مانی به معنی پیامبر نقاش.
مانی به معنی اندیشمند
مانی به معنی پیامبر نقاش.
مانی به معنی اندیشمند
اندیشمند، دانشمند
. . . . . . . . . . . . . . . .
جاودان
. . . . . . . . . . . . . . . .
جاودان
جاودان۔پاینده
اندیشمند
ماندگار
نام یکی از پیامبران ایرانی
ماندگار
نام یکی از پیامبران ایرانی
مانی:اندیشمند، دانشمند
مانی:ماندگار
مانی:ماندگار
به معنای اندیشمند، ماندگار
در زبان های خارجی
در امریکا money به معنی پول است
در هند به معنی جواهر
پیامبر ایرانی نقاشی بوده
اسم خیلی راحت و قشنگی که با کلمات دیگر هم وزنی دارد. مثلrunny. bunny. funnyخوردنی و اسم امریکاییJonny
در بعضی از فامیل های ایرانی مانی هست مثل سلیمانی. رحمانی
در امریکا money به معنی پول است
در هند به معنی جواهر
پیامبر ایرانی نقاشی بوده
اسم خیلی راحت و قشنگی که با کلمات دیگر هم وزنی دارد. مثلrunny. bunny. funnyخوردنی و اسم امریکاییJonny
در بعضی از فامیل های ایرانی مانی هست مثل سلیمانی. رحمانی
مانی در گویش لری و بختیاری به معنای مادر نیز است
معنی مانی یعنی پول باارزش
مانی در ایران معنای مانا و همیشگی و اندیشمند دارد. . در هند جواهر را مانی گویند. . امریکا معنای پول می دهد. . نام زیبایی است.
در ایران: اندیشمند 🧐🧐
در آمریکا: پول 💰💰
در هند: جواهر 💎💎
در آمریکا: پول 💰💰
در هند: جواهر 💎💎
مانی در گویش دزفولی به معنای مادر هم هست .
چه تحلیل ضعیفی چون اسکندر یا مانی یه زمانی افراد ظالم یا دروغگو بودن دیگه نباید این اسم ها رو گذاشت؟
مانی معنی خوبی داره
مگه تمام محمد ها یا علی ها خوب هستند ولی اسم های قشنگی هستند
مانی معنی خوبی داره
مگه تمام محمد ها یا علی ها خوب هستند ولی اسم های قشنگی هستند
معنی مانی: مانی �در لغت� به معنی ‘ اندیشمند ‘ است .
مانی معنی بی نظیر هم میدهد
مانی به انگلیسی یعنی پول
در شاهرود استان سمنان ( منطقه حسین آباد پشت بسطام ) ، یک غذای معروف و محلی به نام مانی پلو وجود دارد. ترکیبات اصلی آن برنج، گوشت، لپه است. موادلابلای برنج آبکشی شده قرار گرفته و دم می دهند.
مانی یعنی ماندگار
اندیشیدن
اندیشیدن
ازماندن میاد مانی
مانی=ماندگار
مانی=ماندگار
اسم مانی ایرانه بچه ها
مانی به معنی پول هم هست.
مانی اسم قشنگی است.
مانی اسم قشنگی است.
مانی در زبان آمریکا به معنی پول، در زبان هند به معنی جواهر و در ضمن نام پیامبر نقاش بوده
معنی مانی در آمریکا به معنای پول است و در هند به معنای جواهر است و در ایران به معنای اندیشمند نامیده شده
مانی نام یک پیامبر نقاش است که دوره ی مانوی را به وجود آورده است.
به نظر منومانی یعنی پول و در هندهم به معنای جواهر ارزشمندی استکه بسیار است
مانی یعنی بسیار اندیشمند
عاشق دل بفنا رفته
مانی یک نام مشهور و قرآنی است و نام یک پیامبر بود و تو ایرا به معنای اندیشمندودرامریکا به معنای پول و در هند به معنای جواهر
مانی به معنی پول هم است
مانی در لغت به معنی «اندیشمند» است از ریشه اوستایی «مان» به معنی اندیشه و واژه اوستایی «مانا» به معنی اندیشیدن. در فارسی باستان از آن به معنی «جاودانگی» و «ماندگاری» نیز تعبیر شده است.
بعدها پیامبری ایرانی به این نام ظهور کرد که مادرش از خاندان اشکانی و پدرش مردی به نام پاتک یا فاتک از مردم همدان بوده است. وی نقاش زبردستی بوده و پیروانش را مانویان «اندیشمندان» نامیده اند.
مانی یکی از عروسک های دوقلوی باستانی ایرانیان است این جفت عروسکها که مانی و مانا نام داشته اند اولین عروسک های ایرانی هستند که قدمت آنان به مادها می رسد و ترکیبی از سفال و ریسمان داشته اند و مانی پسر با سری کروی و بدنی استوانه ای و مانا دختر با سری کروی و بدنی مخروطی بوده است که با ریسمان به عنوان گردن و دست و پاها به هم وصل بوده و در انتهای پاها نیز هر دو کفش هایی سفالین داشته اند.
بعدها پیامبری ایرانی به این نام ظهور کرد که مادرش از خاندان اشکانی و پدرش مردی به نام پاتک یا فاتک از مردم همدان بوده است. وی نقاش زبردستی بوده و پیروانش را مانویان «اندیشمندان» نامیده اند.
مانی یکی از عروسک های دوقلوی باستانی ایرانیان است این جفت عروسکها که مانی و مانا نام داشته اند اولین عروسک های ایرانی هستند که قدمت آنان به مادها می رسد و ترکیبی از سفال و ریسمان داشته اند و مانی پسر با سری کروی و بدنی استوانه ای و مانا دختر با سری کروی و بدنی مخروطی بوده است که با ریسمان به عنوان گردن و دست و پاها به هم وصل بوده و در انتهای پاها نیز هر دو کفش هایی سفالین داشته اند.
'''مانی در زبان هندی به معنای جواهر ( GEM ) می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٢)