[ویکی فقه] لعن بر بنی اسرائیل (قرآن). گرفتاری بنی اسرائیل به لعنت الهی، بخاطر عوامل گوناگون بود و اثرات زیادی بر آنها داشت که در ادامه بیان می شود.
گرفتاری بنی اسرائیل به ل عنت الهی، کیفر پیمان شکنی آنان بود:و لقد اخذ الله میثـق بنی اسرءیل... • فبما نقضهم میثـقهم لعنهم..خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت ... . ولی بخاطر پیمان شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم... . فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیة... خدای تعالی در آیه قبل سزای کفر و قدر ناشناسی نسبت به میثاق نامبرده را عبارت از گمراه شدن از راه میانه و مستقیم، و این ذکر اجمالی آن کیفر بود، و در آیه مورد بحث بطور مفصل آن کیفر را بیان می کند، و آن عبارت است از انواع نقمت ها و عذابها که خدای سبحان بعضی از آنها را که همان لعنت و تقسیه قلوب باشد را به خودش نسبت داده، چون این دو نقمت در واقع کار خود او است و بعضی دیگر را به خود بنی اسرائیل نسبت داده، و آن نقمتی است که جمله و لا تزال تطلع علی خائنة منهم، آن را در نظر دارد همه اینها کیفر همه کفرانهای آنان است، که در راس آنها کفر به میثاق است، و یا کیفر تنها کفر به میثاق است، برای اینکه سایر کفرهاشان در شکم این یک کفر خوابیده هم چنان که سایر کیفرهاشان در شکم کیفر آن نهفته است. آری راه وسطی که آنان گم کرده اند راه سعادتی است که آبادی دنیا و آخرت آنان در آن راه است. پس اینکه فرمود: فبما نقضهم میثاقهم، علی الظاهر مراد همان کفری است که در آیه قبلی از آن تهدید کرد.
لعن اصحاب سبت
اصحاب سبت تجاوزکاران بنی اسرائیل در روز شنبه بودند که به لعنت الهی دچار شدند:یـایها الذین اوتوا الکتـب ءامنوا بما نزلنا مصدقا لما معکم من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارهآ او نلعنهم کما لعنآ اصحـب السبت...ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم (و هماهنگ با نشانه هایی است که با شماست) ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورت هایی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» (گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل) را دور ساختیم و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است. یا ایها الذین اوتوا الکتاب آمنوا بما نزلنا مصدقا لما معکم، در دنبال بحثی که در آیات سابق درباره اهل کتاب بود، در اینجا روی سخن را به خود آنها کرده می فرماید: ای کسانی که کتاب آسمانی به شما داده شده است ایمان بیاورید به آیات قرآن مجید که هماهنگ است با نشانه هایی که در کتب شما درباره آن وارد شده است، و مسلما شما با داشتن این همه نشانه ها از دیگران سزاوارترید که به این آئین پاک بگروید.سپس آنها را تهدید می کند که سعی کنید پیش از آنکه گرفتار یکی از دو عقوبت شوید در برابر حق تسلیم گردید، نخست اینکه صورت های شما را بکلی محو کرده و تمام اعضایی که به وسیله آن حقایق را می بینید و می شنوید و درک می کنید از میان برده، سپس صورت های شما را به پشت سر بازگردانیم (من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها) شاید نیاز به یادآوری نداشته باشد که منظور از این جمله از کار افتادن عقل و هوش و چشم و گوش آنها از نظر عدم درک واقعیات زندگی و انحراف از صراط مستقیم است، همانطور که در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود: منظور از آن محو کردن وجوه آنها در مسیر هدایت و بازگرداندن آنها به عقب در مسیر گمراهی و ضلالت است.توضیح اینکه: اهل کتاب، مخصوصا یهود، هنگامی که با آن همه نشانه های روشن در برابر حق تسلیم نشدند و آگاهانه به لجاجت و عناد برخاستند، و در صحنه های مختلف این خلافگویی و خلافکاری آگاهانه را تکرار کردند تدریجا به صورت یک طبیعت ثانوی برای آنها شد، گویی به کلی افکارشان مسخ و چشم و گوششان کور و کر شد و چنین کسانی به جای اینکه در زندگی به پیش بروند به قهقرا و عقب بازمی گردند و این است جزای آنهایی که حق را دانسته انکار می کنند. بنابراین منظور از طمس و محو و بازگرداندن به عقب در آیه فوق همان محو فکری و روحی و عقب گرد معنوی است.و اما مجازات دوم که به آن تهدید شده اند این است که: آنها را از رحمت خود دور می سازیم همانطور که اصحاب سبت (جمعی از یهود بودند که در روز شنبه که موظف به تعطیل کسب و کار بودند بر خلاف فرمان پیامبر خود به ماهی گیری پرداختند و طغیان را به حد نهایت رساندند و به مجازات دردناکی گرفتار شدند.) را دور ساختیم (او نلعنهم کما لعنا اصحاب السبت).
اثر لعن بنی اسرائیل
گرفتاری بنی اسرائیل به لعنت الهی، مایه ایمان نیاوردن بسیاری از آنان بود:وقالوا قلوبنا غلف بل لعنهم الله بکفرهم فقلیلا ما یؤمنون.و (آنها از روی استهزا) گفتند: دل های ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چیزی نمی فهمیم. آری، همین طور است!) خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همین دلیل، چیزی درک نمی کنند) و کمتر ایمان می آورند. و قالوا قلوبنا غلف... ، و گفتند: دلهای ما در حجاب غفلت است بنابر قرائت معروف (لام ساکن باشد) و بنابر قرائت غیر معروف (که لام ضمه داشته باشد) گفتند: دلهای ما کانون نور دانش و معرفت است. این آیه دنباله داستان یهود و گفتار زشت و کردار بد آنها است یعنی آنها گفتند (بنابر قرائت معروف) که دلهای ما پذیرنده و قابل نیست و فائده ای در انذار و تهدید تو وجود ندارد زیرا ما درک نمی کنیم آنچه را که تو می گویی چون قابل فهم و درک نیست. ابوعلی فارسی می گوید: آنچه بواسطه آن معلومات درک می شود از حواس و سائر اعضاء اگر جهل و نادانی بآن نسبت داده شود منظور این است که مانعی از درک و فهم دارد و از همین قبیل است آیه شریفه: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» چرا در قرآن مجید تدبر و اندیشه بکار نمی برند مگر قفل بر این دلها زده شده و چون قفل مانع و حاجب است از وارد شدن لذا آن را در قلوب استعمال کرده اند و منظور این است که دلها درک نمی کنند و مطالب وارد آنها نمی شود مانند خانه که مقفل باشد.شدت عناد آنان موجب می شد که در مشاهدات شک روا دارند و معلومات را نادیده انگارند و بنابر قرائت غیر معروف که غلف خوانده است معنای این جمله چنین است: یهود گفتند: دل های ما کانون علم و درک است و ما از دانشمندان هستیم و چنانچه مطالب تو قابل فهم بود و یا فائده ای در آن وجود داشت ما درک می کردیم و بدانش ما افزوده می شد یا اینکه منظور این است: ما آنچه به دل های خود مراجعه کردیم چیزی را که یاد آورنده مطالب تو باشد در آن نیافتیم در صورتی که اگر از سنخ دانش بودی بایست در آن کانون وجود داشته باشد.بل لعنهم الله بکفرهم... بلکه دور کرده است ایشان را خداوند از رحمت خود بواسطه کفرشان. یعنی: مطلب آن طور نیست که اینان ادعا می کنند بلکه خداوند بسبب انکار و کفرشان نسبت به خدا و پیامبر آنان را از رحمت خود دور و از عنایات خویش مطرود ساخته است. گفته شده: معنای «لعنهم» این است که دلهای آنان را به کیفر کفر و انکار مسدود کرد.فقلیلا ما یؤمنون... ایمان آنان ناچیز و اندک است.این گروهی که ذکر شد ایمانشان نسبت به آنچه بر پیامبر اسلام نازل شده قلیل و ناچیز است اگر چه اعتراف به خدا و صفات خدا دارند لیکن چون رسالت آن پیامبر را باور نکردند و احکام و حدود او را نپذیرفتند پس قسمت مهم را انکار و آنچه را پذیرفتند ناچیز و قلیل است.
لعن داود بر بنی اسرائیل
...
گرفتاری بنی اسرائیل به ل عنت الهی، کیفر پیمان شکنی آنان بود:و لقد اخذ الله میثـق بنی اسرءیل... • فبما نقضهم میثـقهم لعنهم..خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت ... . ولی بخاطر پیمان شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم... . فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیة... خدای تعالی در آیه قبل سزای کفر و قدر ناشناسی نسبت به میثاق نامبرده را عبارت از گمراه شدن از راه میانه و مستقیم، و این ذکر اجمالی آن کیفر بود، و در آیه مورد بحث بطور مفصل آن کیفر را بیان می کند، و آن عبارت است از انواع نقمت ها و عذابها که خدای سبحان بعضی از آنها را که همان لعنت و تقسیه قلوب باشد را به خودش نسبت داده، چون این دو نقمت در واقع کار خود او است و بعضی دیگر را به خود بنی اسرائیل نسبت داده، و آن نقمتی است که جمله و لا تزال تطلع علی خائنة منهم، آن را در نظر دارد همه اینها کیفر همه کفرانهای آنان است، که در راس آنها کفر به میثاق است، و یا کیفر تنها کفر به میثاق است، برای اینکه سایر کفرهاشان در شکم این یک کفر خوابیده هم چنان که سایر کیفرهاشان در شکم کیفر آن نهفته است. آری راه وسطی که آنان گم کرده اند راه سعادتی است که آبادی دنیا و آخرت آنان در آن راه است. پس اینکه فرمود: فبما نقضهم میثاقهم، علی الظاهر مراد همان کفری است که در آیه قبلی از آن تهدید کرد.
لعن اصحاب سبت
اصحاب سبت تجاوزکاران بنی اسرائیل در روز شنبه بودند که به لعنت الهی دچار شدند:یـایها الذین اوتوا الکتـب ءامنوا بما نزلنا مصدقا لما معکم من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارهآ او نلعنهم کما لعنآ اصحـب السبت...ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم (و هماهنگ با نشانه هایی است که با شماست) ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورت هایی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» (گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل) را دور ساختیم و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است. یا ایها الذین اوتوا الکتاب آمنوا بما نزلنا مصدقا لما معکم، در دنبال بحثی که در آیات سابق درباره اهل کتاب بود، در اینجا روی سخن را به خود آنها کرده می فرماید: ای کسانی که کتاب آسمانی به شما داده شده است ایمان بیاورید به آیات قرآن مجید که هماهنگ است با نشانه هایی که در کتب شما درباره آن وارد شده است، و مسلما شما با داشتن این همه نشانه ها از دیگران سزاوارترید که به این آئین پاک بگروید.سپس آنها را تهدید می کند که سعی کنید پیش از آنکه گرفتار یکی از دو عقوبت شوید در برابر حق تسلیم گردید، نخست اینکه صورت های شما را بکلی محو کرده و تمام اعضایی که به وسیله آن حقایق را می بینید و می شنوید و درک می کنید از میان برده، سپس صورت های شما را به پشت سر بازگردانیم (من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها) شاید نیاز به یادآوری نداشته باشد که منظور از این جمله از کار افتادن عقل و هوش و چشم و گوش آنها از نظر عدم درک واقعیات زندگی و انحراف از صراط مستقیم است، همانطور که در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود: منظور از آن محو کردن وجوه آنها در مسیر هدایت و بازگرداندن آنها به عقب در مسیر گمراهی و ضلالت است.توضیح اینکه: اهل کتاب، مخصوصا یهود، هنگامی که با آن همه نشانه های روشن در برابر حق تسلیم نشدند و آگاهانه به لجاجت و عناد برخاستند، و در صحنه های مختلف این خلافگویی و خلافکاری آگاهانه را تکرار کردند تدریجا به صورت یک طبیعت ثانوی برای آنها شد، گویی به کلی افکارشان مسخ و چشم و گوششان کور و کر شد و چنین کسانی به جای اینکه در زندگی به پیش بروند به قهقرا و عقب بازمی گردند و این است جزای آنهایی که حق را دانسته انکار می کنند. بنابراین منظور از طمس و محو و بازگرداندن به عقب در آیه فوق همان محو فکری و روحی و عقب گرد معنوی است.و اما مجازات دوم که به آن تهدید شده اند این است که: آنها را از رحمت خود دور می سازیم همانطور که اصحاب سبت (جمعی از یهود بودند که در روز شنبه که موظف به تعطیل کسب و کار بودند بر خلاف فرمان پیامبر خود به ماهی گیری پرداختند و طغیان را به حد نهایت رساندند و به مجازات دردناکی گرفتار شدند.) را دور ساختیم (او نلعنهم کما لعنا اصحاب السبت).
اثر لعن بنی اسرائیل
گرفتاری بنی اسرائیل به لعنت الهی، مایه ایمان نیاوردن بسیاری از آنان بود:وقالوا قلوبنا غلف بل لعنهم الله بکفرهم فقلیلا ما یؤمنون.و (آنها از روی استهزا) گفتند: دل های ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چیزی نمی فهمیم. آری، همین طور است!) خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همین دلیل، چیزی درک نمی کنند) و کمتر ایمان می آورند. و قالوا قلوبنا غلف... ، و گفتند: دلهای ما در حجاب غفلت است بنابر قرائت معروف (لام ساکن باشد) و بنابر قرائت غیر معروف (که لام ضمه داشته باشد) گفتند: دلهای ما کانون نور دانش و معرفت است. این آیه دنباله داستان یهود و گفتار زشت و کردار بد آنها است یعنی آنها گفتند (بنابر قرائت معروف) که دلهای ما پذیرنده و قابل نیست و فائده ای در انذار و تهدید تو وجود ندارد زیرا ما درک نمی کنیم آنچه را که تو می گویی چون قابل فهم و درک نیست. ابوعلی فارسی می گوید: آنچه بواسطه آن معلومات درک می شود از حواس و سائر اعضاء اگر جهل و نادانی بآن نسبت داده شود منظور این است که مانعی از درک و فهم دارد و از همین قبیل است آیه شریفه: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» چرا در قرآن مجید تدبر و اندیشه بکار نمی برند مگر قفل بر این دلها زده شده و چون قفل مانع و حاجب است از وارد شدن لذا آن را در قلوب استعمال کرده اند و منظور این است که دلها درک نمی کنند و مطالب وارد آنها نمی شود مانند خانه که مقفل باشد.شدت عناد آنان موجب می شد که در مشاهدات شک روا دارند و معلومات را نادیده انگارند و بنابر قرائت غیر معروف که غلف خوانده است معنای این جمله چنین است: یهود گفتند: دل های ما کانون علم و درک است و ما از دانشمندان هستیم و چنانچه مطالب تو قابل فهم بود و یا فائده ای در آن وجود داشت ما درک می کردیم و بدانش ما افزوده می شد یا اینکه منظور این است: ما آنچه به دل های خود مراجعه کردیم چیزی را که یاد آورنده مطالب تو باشد در آن نیافتیم در صورتی که اگر از سنخ دانش بودی بایست در آن کانون وجود داشته باشد.بل لعنهم الله بکفرهم... بلکه دور کرده است ایشان را خداوند از رحمت خود بواسطه کفرشان. یعنی: مطلب آن طور نیست که اینان ادعا می کنند بلکه خداوند بسبب انکار و کفرشان نسبت به خدا و پیامبر آنان را از رحمت خود دور و از عنایات خویش مطرود ساخته است. گفته شده: معنای «لعنهم» این است که دلهای آنان را به کیفر کفر و انکار مسدود کرد.فقلیلا ما یؤمنون... ایمان آنان ناچیز و اندک است.این گروهی که ذکر شد ایمانشان نسبت به آنچه بر پیامبر اسلام نازل شده قلیل و ناچیز است اگر چه اعتراف به خدا و صفات خدا دارند لیکن چون رسالت آن پیامبر را باور نکردند و احکام و حدود او را نپذیرفتند پس قسمت مهم را انکار و آنچه را پذیرفتند ناچیز و قلیل است.
لعن داود بر بنی اسرائیل
...
wikifeqh: لعن_بر_بنی_اسرائیل_(قرآن)