قواعد بهره گیری از فقه سلف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در نظرگاه بسیاری، وجدان فقهی در ساحل اندیشه اصحاب آرام می گیرد و بس. این مجتهدان در نقد و جولان وقتی فرو نمی گذارند؛ امّا در انتهای فرصت به اجماع و شهرت باز می گردند، تا در سایه فقه سلف گرمای مسئوولیت استنباط را از خویش بزدایند. خوانساری از زمره این دسته است، البتّه با مبانی و دیدگاه هایی خاص.
در اندیشه خوانساری، روایات امامان (ع) و اقوال فقیهان صفا و مروه فقه هستند، میان این دو سعی باید کرد، تا بتوان به زمزم تشریع رسید و عطش استنباط را از زلال آن فرد نشاند. صفحه صفحه جامع المدارک رفت و برگشتی مکرر میان روایات و فتاوا را به نمایش می گذارد او از بلندای آگاهی از روایات به فتاوا نظر می انداخت و به آن سمت می شتافت، سپس از فراز شناخت به فتاوا، با ذهنیت و برداشتی خاصّ به سوی روایات بر می گشت و این عمل را، گاه چندین بار تکرار می کرد تا با خاطری آسوده حکم را استنباط کند. بدین سان منظری که اندیشه خوانساری را چهره ای متفاوت می بخشد، ویژگی همزمانی برخورد با فقه سلف و روایات است. با دقت در این روشِ استنباط می توان بحث های جدیدی را در مقوله اجماع و شهرت گشود و قواعدی تازه و بی پیشینه را شکل و سامان داد. به دیگر سخن، غور در قواعد ناگفته، امّا حاکم بر اندیشه های خوانساری، نقاب از چهره مکتبی خاص می گشاید و مجالی تازه پیش روی سلف شناسی می گستراند.
شخصیت های موجود در سلف شناسی خوانساری
در سلف شناسی خوانساری شخصیت هایی همچون: ابن ادریس ، ازجایگاهی والا برخوردارند. شاید دل سپردن به ابن ادریس، تا این اندازه، نوظهور باشد هر چند می توان رگه ای از این اعتماد به ابن ادریس را در جواهر پی گرفت. پیش تر پای بندان به فقه سلف، بر شخصیت هایی همچون صدوق و طوسی و… تکیه می کردند، ولی خوانساری گمشده خویش را بیش تر در دیدگاه های ابن ادریس می جوید راز این موضوع را در آن باید دید که ابن ادریس، نه روایت گری دقت گریز و نه صاحب دقتی روایت گریز بود. او، گاه در برابر اقوال فقیهان سرفرود می آورد و گاه با تکیه بر قطعی بودن روایت راه جسارت و مخالفت با فقیهان را در پیش می گرفت و این چنین خوانساری خویش را هم اندیش با ابن ادریس می یابد. خوانساری بارها از ابن ادریس به عنوان کسی که به روایت های قطعی پای بند بود، یاد کرده است به همین جهت هوشیارانه و با چشمانی باز به اندیشه های او نظر دارد و بی درنگ و دقت از کنار اندیشه های ابن ادریس نمی گذرد، هرچند که این اندیشه ها رو در روی تمامی دیدگاه های فقیهان قرار گیرد و گاه نیز در برخی از این موارد به دفاع از دیدگاه های او می پردازد. خوانساری اهل دقت و با این حال، اهل احتیاط بود. نمی توان و نباید همه احتیاط گرایان را با یک چوب راند. ایشان را باید از صف پای بندان بی چون وچرا به احتیاط جدا دانست. او بحقّ از انگشت شمار افرادی است که مکتبی خاص را در استنباط پی افکنده اند، هر چند که این ویژگی پوشیده است. روش شناسی استنباط را نمی توان سرسری گرفت و بی توجّه از مکتب های آن گذر کرد، هر چند در تار و پود مکتبی رگه های احتیاط به چشم آید. پرداختن به مکتب ها، با شیوه علمی و برابرسازی، افقی جدید را به روی حوزه می گشاید و اندیشه های جدیدی را باز می تاباند. محقق خوانساری، به بیان بسیاری از مبانی خویش نپرداخته است، تنها می توان از دل فتاوا و استنباط های او، راهی به مبانی ایشان جست. آنچه پیش روی دارید، نگاهی به دیدگاه های او در چگونگی برخورد و بهره گیری از فقه سلف است. کوشیده ایم نگاهی تطبیقی به این دیدگاه ها داشته باشیم.
محورهای بحث
بحث را در سه محور پی می گیریم. ۱. شهرت عملی . ۲. شهرت فتوایی . ۳. اجماع .
شهرت عملی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس