[ویکی فقه] قضیه مطلقه عامه، به معنای قضیه موجهه دالّ بر فعلیت نسبت و تحقق حکم است.
یکی از قضایای موجهه بسیطه، قضیه "مطلقه عامه" است. مطلقه عامه آن است که در آن به نسبت واقعی بالفعل (نسبتی که از قوه به فعل رسیده و تحقق یافته است، چه ضروری باشد و چه دائمی؛ چه در زمان حاضر متحقق باشد یا نباشد) حکم شود، مانند: "هر انسانی بالفعل رونده است" و "هر سیاره ای بالفعل متحرک است". پس مطلقه عامه اعم از قضایای ضروریه و دائمه است. مطلقه عامه، یا موجبه است و یا سالبه. مطلقه عامه موجبه مانند: "کل انسان ضاحک بالفعل"، و مطلقه عامه سالبه مانند: "لا شئ من الانسان بماشٍ بالفعل".
وجه تسمیه
دلیل نام گذاری این قضیه به "مطلقه" این است که جهت فعلیت، اطلاق دارد و مقیّد به قید ضرورت ذاتیه یا وصفیه، یا دوام ذاتی یا وصفی، و زمان حال یا غیر آن نشده است و از این جهات اطلاق دارد. و دلیل نام گذاری آن به "عامه" یا برای این است که میان این مطلقه که از موجهات است و دارای جهت فعلیت است، با آن مطلقه ای که از غیر موجهات و قسیم موجهات است فرق باشد (از همین رو گاهی مطلقه مورد بحث را "فعلیه"، و مطلقه قسیم موجهات را "غیر موجهه" و "مهمله" می نامند تا به هم مشتبه نشوند)، و یا برای این است که این قضیه اعم است از وجودیه لادائمه و وجودیه لاضروریه، که این دو نیز اعم از ضروریه مطلقه و دائمه مطلقه و مشروطه عامه و عرفیه عامه هستند.
دیدگاه ارسطو
ارسطو در تعلیم اوّل گفته است قضیه یا مطلقه است یا ضروریه و یا ممکنه. فهم پیروان او از مطلقه، مختلف است. تئوفراسطس و ثامسطیوس گفته اند مطلقه، قضیه ای است که بر ثبوت محمول برای موضوع دلالت کند اعم از این که ماده قضیه ضرورت یا دوام یا غیردوام باشد، و این همان تفسیر مشهور است. اسکندر افرودیسی و دیگران گفته اند قضیه مطلقه، بر فعلیت ثبوت محمول برای موضوع دلالت دارد به شرط آن که ماده قضیه، ضرورت نباشد. این تفسیر از معنای اول اخصّ است و شامل ضرورت ازلیه و ذاتیه نمی شود، و فقط چهار قسم ضروریات غیرذاتیه و دائمه لاضروریه می شود. و به همین جهت آن را "مطلقه لاضروریه" نامیده اند. معنای سومی هم برای مطلقه ذکر کرده اند که تنها شامل چهار قسم ضروریات غیر ذاتیه می شود و دائمه لاضروریه از آن خارج می شود.
موجهه بودن مطلقه عامه
...
یکی از قضایای موجهه بسیطه، قضیه "مطلقه عامه" است. مطلقه عامه آن است که در آن به نسبت واقعی بالفعل (نسبتی که از قوه به فعل رسیده و تحقق یافته است، چه ضروری باشد و چه دائمی؛ چه در زمان حاضر متحقق باشد یا نباشد) حکم شود، مانند: "هر انسانی بالفعل رونده است" و "هر سیاره ای بالفعل متحرک است". پس مطلقه عامه اعم از قضایای ضروریه و دائمه است. مطلقه عامه، یا موجبه است و یا سالبه. مطلقه عامه موجبه مانند: "کل انسان ضاحک بالفعل"، و مطلقه عامه سالبه مانند: "لا شئ من الانسان بماشٍ بالفعل".
وجه تسمیه
دلیل نام گذاری این قضیه به "مطلقه" این است که جهت فعلیت، اطلاق دارد و مقیّد به قید ضرورت ذاتیه یا وصفیه، یا دوام ذاتی یا وصفی، و زمان حال یا غیر آن نشده است و از این جهات اطلاق دارد. و دلیل نام گذاری آن به "عامه" یا برای این است که میان این مطلقه که از موجهات است و دارای جهت فعلیت است، با آن مطلقه ای که از غیر موجهات و قسیم موجهات است فرق باشد (از همین رو گاهی مطلقه مورد بحث را "فعلیه"، و مطلقه قسیم موجهات را "غیر موجهه" و "مهمله" می نامند تا به هم مشتبه نشوند)، و یا برای این است که این قضیه اعم است از وجودیه لادائمه و وجودیه لاضروریه، که این دو نیز اعم از ضروریه مطلقه و دائمه مطلقه و مشروطه عامه و عرفیه عامه هستند.
دیدگاه ارسطو
ارسطو در تعلیم اوّل گفته است قضیه یا مطلقه است یا ضروریه و یا ممکنه. فهم پیروان او از مطلقه، مختلف است. تئوفراسطس و ثامسطیوس گفته اند مطلقه، قضیه ای است که بر ثبوت محمول برای موضوع دلالت کند اعم از این که ماده قضیه ضرورت یا دوام یا غیردوام باشد، و این همان تفسیر مشهور است. اسکندر افرودیسی و دیگران گفته اند قضیه مطلقه، بر فعلیت ثبوت محمول برای موضوع دلالت دارد به شرط آن که ماده قضیه، ضرورت نباشد. این تفسیر از معنای اول اخصّ است و شامل ضرورت ازلیه و ذاتیه نمی شود، و فقط چهار قسم ضروریات غیرذاتیه و دائمه لاضروریه می شود. و به همین جهت آن را "مطلقه لاضروریه" نامیده اند. معنای سومی هم برای مطلقه ذکر کرده اند که تنها شامل چهار قسم ضروریات غیر ذاتیه می شود و دائمه لاضروریه از آن خارج می شود.
موجهه بودن مطلقه عامه
...
wikifeqh: مطلقه_عامه