[ویکی فقه] از نمونه قضاوت های رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، اجرای حق قضیه دزدی زنی از قبیله بنی مخزوم بود. در اسلام کسی می تواند قضاوت کند که از جانب خدا مستقیماً (مانند پیامبران) و یا با الواسطه (مانند مجتهدین) اجازه قضاوت داشته باشد. قرآن کریم نخست حکم و قضا را مختص ذات باری تعالی دانسته و سپس انبیا را به عنوان حاکمان و قضات از جانب خداوند معرفی نموده است.
"قضا" و "قضاوت" در لغت به معانی متعددی آمده است که همه آن معانی به انقطاع و تمامیت بر می گردد و بیش از ده معنا درباره آن ذکر شده است که مشهورترین معنای آن حکم و فرمان است و معنای اصطلاحی آن داوری میان مردم برای رفع نزاع و کشمکش میان آنان است و معنای لغوی قضا با معنای اصطلاحی آن متحد می باشد. فقها برای قضا تعابیر مختلف ارائه داده اند پنج تعریف درباره قضا توسط حنبلی ها، مالکی ها، شافعی ها و حنفی ها و سپس فقهای امامیه وجود دارد که در این پژوهش تعریف فقهای امامیه مورد نظر است. بنا بر تعریف فقهای امامیه قضا یک نوع ولایت شرعی است برای کسانی که اهلیت فتوا نسبت به جزئیات قوانین بر اشخاص را دارند تا حقی را ثابت نموده و مستحق آن را استیفا نماید.
قضا در سیره پیامبر
"قضا" در اسلام منصبی الهی است و کسی می تواند قضاوت کند که از جانب خدا مستقیماً (مانند پیامبران) و یا با الواسطه (مانند مجتهدین) اجازه قضاوت داشته باشد. قرآن کریم نخست حکم و قضا را مختص ذات باری تعالی دانسته و سپس انبیا را به عنوان حاکمان و قضات از جانب خداوند معرفی نموده است. خداوند به پیامبرش خطاب می کند که بر اساس کتاب خدا به حق و عدالت قضاوت کن. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در اجرای حق، همگان را یکسان می دید و به مساوات عمل می کرد. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در توصیف آن حضرت روایت کرده است: «صاروا عنده فی الحق سواءً؛ همه نزد او در حق مساوی بودند.» پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در اجرای قانون ملاحظه ای جز ملاحظه حق را نمی کرد و به هیچ کس اجازه نمی داد خود را فراتر از قانون بداند و قانون زیر پا گذاشته شود.نمونه این قاطعیت پیامبر در اجرای حق قضیه دزدی زنی از قبیله بنی مخزوم بود که قریش برای او در صدد شفاعت نزد پیامبر آمدند ولی جرات ابراز سخن خود را نداشتند تا اینکه سعی کردند اسامه را که مورد علاقه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) بود، واسطه صحبت با پیامبر و طلب شفاعت از وی قرار دادند. پیامبر از این کار بسیار خشمگین شد و به اسامه فرمود: «آیا درباره حدی از حدود الهی شفاعت می کنی؟»سپس خطبه ای به این مضمون برای مردم خواند:«همانا پیشینیان شما هلاک شدند زیرا اگر فردی بزرگ از ایشان دزدی می کرد رهایش می کردند و اگر فردی ضعیف دزدی می کرد بر وی حد جاری می کردند. سوگند به آنکه جانم به دست اوست اگر فاطمه دختر محمد دزدی کرده بود دست او را می بریدم. سپس قانون را درباره آن زن بنی مخزوم اجرا کرد.» رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به هیچ یک از نزدیکان خود اجازه نمی داد که رعایت مساوات در اجرای حق و قانون را بر هم زنند و خود را در برابر قانون مانند همگان می دانست به طوری که نقل شده است پیامبر در غزوه بدر وقتی به مرتب کردن صفوف مشغول بود با چوبی که در دست داشت به بدن یکی از اصحاب که صف را نامرتب کرده بود زد و وقتی در خواست بازدادن مجازات را کرد پیامبر شکم خود را برای قصاص برهنه کرد. پیامبر آنقدر بر رعایت تساوی حقوق تاکید داشت که در نبردها اهل بیت خود را پیشاپیش لشکر قرار می داد و به وسیله آنان یارانش را از سوزش نیزه ها و شمشیرها حفظ می کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مقام "قضا" با دقت و احتیاط بسیار عمل می کرد چون می دانست حکم قاضی می تواند مسیر سرنوشت افراد را تعیین کند پس بدیهی است در صورتی که قاضی به اهمیت و حساسیت کار خود آگاه نباشد ممکن است با حکم نادرست خود زندگی دشواری را برای شخص رقم بزند و او را به مشکلات بسیاری دچار سازد، از این رو پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) قاضی را در حالی که گرسنه، خشمناک یا خواب آلود باشد از قضاوت نهی کرده است. از جمله آدابی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای قاضی لازم شمرده است مساوات همه جانبه در کار قضاوت است. از ام سلمه روایت شده که گفت: شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) می فرمود: «کسی که مسوولیت قضاوت میان مسلمانان را پذیرفت باید در نگاه و جایگاه نشستن و اشاره میان آنان مساوات را رعایت کند و نباید صدای خود را بر یک طرف نزاع بلندتر از دیگری کند.» رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) نهی کرده است از اینکه طرف نزاع مهمانی شود مگر اینکه طرف دیگر هم همراه او باشد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) در ضمن وصایای خود به علی (علیه السّلام) فرمود: «از دو خصلت به پرهیز، از تنگ حوصلگی و تنبلی که اگر تنگ حوصله باشی هیچ حقی را نمی پذیری و اگر تنبل باشی حق هیچ چیز را ادا نمی کنی.» و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: «هرگاه در مقام قضاوت میان دو نفر قرار گرفتی در ارتباط با سخنان نفر نخست قضاوت مکن تا سخنان دیگری را بشنوی که اگر چنین کنی قضاوت برای تو روشن خواهد شد. پیامبر اسلام زمامداران و قضاوت خود را به این امر توصیه می کرد.» چنانچه به علی (علیه السّلام) در هنگام اعزام به یمن همین توصیه را فرمود. پیامبر برای تعیین قضات در امر قضاوت در داخل مدینه تعدادی از اصحاب را مامور رسیدگی به امور قضایی می کرد که در محضر او قضاوت کنند تا در این امر پخته شوند از جمله دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به عمر درباره قضاوت بین دو نفر که عمر از قضاوت کردن در حضور پیامبر ابا کرد و حضرت به او فرمود: «اگر قضاوت کردی و قضاوت تو با واقع منطبق بود ده اجر در پیشگاه خداوند داری. اگر تلاش جهت یافتن حق کردی ولی حکم صادر شده خطا باشد فقط مستحق یک اجر هستی.» پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در قضاوت های خود بر اساس ادله و ظواهر حکم می کرد. در این زمینه روایاتی از منابع اهل سنت و امامیه در دست است که خود حضرت در حین اقامه دعوا به طرفین توصیه می کرد که حق و حقیقت را مد نظر داشته باشند زیرا من مانند شما بشر هشتم و بر اساس گفته های شما قضاوت خواهم کرد.
نمونه های قضاوت
از نمونه قضاوت های معروف پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) یکی بین "سمرة بن جندب" و مرد انصاری بر سر یک درخت و دیگری قضاوت بین زبیر بن عوام و مرد انصاری بر سر آبیاری درختان می باشد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مواجهه با امر قضاوت بین آنها فرمود: «من بشر هستم و شما نزاعتان را پیش من می آورید ممکن است بعضی از شما فصیح تر از دیگری باشد و من طبق شنیده ام قضاوت کنم. پس هر که را به نقش قضاوت کردم و حق برادرش ضایع شد نباید از برادرش چیزی بگیرد وگرنه قطعه ای از آتش برای او خواهد بود.» سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در هنگام دادرسی این بود که در وقت مراجعه طرفین دعوا ابتدا اقامه بینه می کرد اگر بینه داشت و مورد قبول بود حکم را بر محکوم علیه اجرا می کرد و اگر نداشت مدعی علیه را قسم می داد اگر بینه اقامه می شد و خوب و بد آنها معلوم نبود از شهود سؤال می کرد. از قبیله، بازار، خانه و بعد از طرفین دعوا و شهود می خواست که مشخصات خود را بنویسند پس از آن دو نفر را جداگانه بدون اطلاع از یکدیگر در بین قبیله آنها می فرستاد تا تحقیق کنند که آیا شهود افراد مورد اطمینان هستند. اگر فرستادگان خبر خوب می آوردند آن وقت افراد قبیله را حاضر می کرد که آیا شما گزارش دو نفر فرستاده را تایید می کنید چنانچه تایید می شد بر اساس شهادت شهود بر مدعی علیه حکم می کرد. اگر فرستاده شدگان خبر بد می آرودند در این فرض آن مراحل طی می شد و افراد قبیله را احضار می کرد که در حضور شهود نظرشان را بیان کنند اما کاری به شهود نداشت در این صورت طرفین را دعوت به مصالحه می کرد. این موارد نمونه های "قضاوت" پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می باشد و چون پیامبر در قرآن کریم به عنوان اسوه حسنه معرفی شده پس راه حل ها و شیوه های قضاوت پیامبر می تواند به عنوان بهترین الگوی زندگی همه مسلمانان باشد و شیوه های قضاوت پیامبر می تواند بهترین الگو برای همه قاضیان باشد.
"قضا" و "قضاوت" در لغت به معانی متعددی آمده است که همه آن معانی به انقطاع و تمامیت بر می گردد و بیش از ده معنا درباره آن ذکر شده است که مشهورترین معنای آن حکم و فرمان است و معنای اصطلاحی آن داوری میان مردم برای رفع نزاع و کشمکش میان آنان است و معنای لغوی قضا با معنای اصطلاحی آن متحد می باشد. فقها برای قضا تعابیر مختلف ارائه داده اند پنج تعریف درباره قضا توسط حنبلی ها، مالکی ها، شافعی ها و حنفی ها و سپس فقهای امامیه وجود دارد که در این پژوهش تعریف فقهای امامیه مورد نظر است. بنا بر تعریف فقهای امامیه قضا یک نوع ولایت شرعی است برای کسانی که اهلیت فتوا نسبت به جزئیات قوانین بر اشخاص را دارند تا حقی را ثابت نموده و مستحق آن را استیفا نماید.
قضا در سیره پیامبر
"قضا" در اسلام منصبی الهی است و کسی می تواند قضاوت کند که از جانب خدا مستقیماً (مانند پیامبران) و یا با الواسطه (مانند مجتهدین) اجازه قضاوت داشته باشد. قرآن کریم نخست حکم و قضا را مختص ذات باری تعالی دانسته و سپس انبیا را به عنوان حاکمان و قضات از جانب خداوند معرفی نموده است. خداوند به پیامبرش خطاب می کند که بر اساس کتاب خدا به حق و عدالت قضاوت کن. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در اجرای حق، همگان را یکسان می دید و به مساوات عمل می کرد. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در توصیف آن حضرت روایت کرده است: «صاروا عنده فی الحق سواءً؛ همه نزد او در حق مساوی بودند.» پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در اجرای قانون ملاحظه ای جز ملاحظه حق را نمی کرد و به هیچ کس اجازه نمی داد خود را فراتر از قانون بداند و قانون زیر پا گذاشته شود.نمونه این قاطعیت پیامبر در اجرای حق قضیه دزدی زنی از قبیله بنی مخزوم بود که قریش برای او در صدد شفاعت نزد پیامبر آمدند ولی جرات ابراز سخن خود را نداشتند تا اینکه سعی کردند اسامه را که مورد علاقه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) بود، واسطه صحبت با پیامبر و طلب شفاعت از وی قرار دادند. پیامبر از این کار بسیار خشمگین شد و به اسامه فرمود: «آیا درباره حدی از حدود الهی شفاعت می کنی؟»سپس خطبه ای به این مضمون برای مردم خواند:«همانا پیشینیان شما هلاک شدند زیرا اگر فردی بزرگ از ایشان دزدی می کرد رهایش می کردند و اگر فردی ضعیف دزدی می کرد بر وی حد جاری می کردند. سوگند به آنکه جانم به دست اوست اگر فاطمه دختر محمد دزدی کرده بود دست او را می بریدم. سپس قانون را درباره آن زن بنی مخزوم اجرا کرد.» رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به هیچ یک از نزدیکان خود اجازه نمی داد که رعایت مساوات در اجرای حق و قانون را بر هم زنند و خود را در برابر قانون مانند همگان می دانست به طوری که نقل شده است پیامبر در غزوه بدر وقتی به مرتب کردن صفوف مشغول بود با چوبی که در دست داشت به بدن یکی از اصحاب که صف را نامرتب کرده بود زد و وقتی در خواست بازدادن مجازات را کرد پیامبر شکم خود را برای قصاص برهنه کرد. پیامبر آنقدر بر رعایت تساوی حقوق تاکید داشت که در نبردها اهل بیت خود را پیشاپیش لشکر قرار می داد و به وسیله آنان یارانش را از سوزش نیزه ها و شمشیرها حفظ می کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مقام "قضا" با دقت و احتیاط بسیار عمل می کرد چون می دانست حکم قاضی می تواند مسیر سرنوشت افراد را تعیین کند پس بدیهی است در صورتی که قاضی به اهمیت و حساسیت کار خود آگاه نباشد ممکن است با حکم نادرست خود زندگی دشواری را برای شخص رقم بزند و او را به مشکلات بسیاری دچار سازد، از این رو پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) قاضی را در حالی که گرسنه، خشمناک یا خواب آلود باشد از قضاوت نهی کرده است. از جمله آدابی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای قاضی لازم شمرده است مساوات همه جانبه در کار قضاوت است. از ام سلمه روایت شده که گفت: شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) می فرمود: «کسی که مسوولیت قضاوت میان مسلمانان را پذیرفت باید در نگاه و جایگاه نشستن و اشاره میان آنان مساوات را رعایت کند و نباید صدای خود را بر یک طرف نزاع بلندتر از دیگری کند.» رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) نهی کرده است از اینکه طرف نزاع مهمانی شود مگر اینکه طرف دیگر هم همراه او باشد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) در ضمن وصایای خود به علی (علیه السّلام) فرمود: «از دو خصلت به پرهیز، از تنگ حوصلگی و تنبلی که اگر تنگ حوصله باشی هیچ حقی را نمی پذیری و اگر تنبل باشی حق هیچ چیز را ادا نمی کنی.» و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: «هرگاه در مقام قضاوت میان دو نفر قرار گرفتی در ارتباط با سخنان نفر نخست قضاوت مکن تا سخنان دیگری را بشنوی که اگر چنین کنی قضاوت برای تو روشن خواهد شد. پیامبر اسلام زمامداران و قضاوت خود را به این امر توصیه می کرد.» چنانچه به علی (علیه السّلام) در هنگام اعزام به یمن همین توصیه را فرمود. پیامبر برای تعیین قضات در امر قضاوت در داخل مدینه تعدادی از اصحاب را مامور رسیدگی به امور قضایی می کرد که در محضر او قضاوت کنند تا در این امر پخته شوند از جمله دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به عمر درباره قضاوت بین دو نفر که عمر از قضاوت کردن در حضور پیامبر ابا کرد و حضرت به او فرمود: «اگر قضاوت کردی و قضاوت تو با واقع منطبق بود ده اجر در پیشگاه خداوند داری. اگر تلاش جهت یافتن حق کردی ولی حکم صادر شده خطا باشد فقط مستحق یک اجر هستی.» پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در قضاوت های خود بر اساس ادله و ظواهر حکم می کرد. در این زمینه روایاتی از منابع اهل سنت و امامیه در دست است که خود حضرت در حین اقامه دعوا به طرفین توصیه می کرد که حق و حقیقت را مد نظر داشته باشند زیرا من مانند شما بشر هشتم و بر اساس گفته های شما قضاوت خواهم کرد.
نمونه های قضاوت
از نمونه قضاوت های معروف پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) یکی بین "سمرة بن جندب" و مرد انصاری بر سر یک درخت و دیگری قضاوت بین زبیر بن عوام و مرد انصاری بر سر آبیاری درختان می باشد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مواجهه با امر قضاوت بین آنها فرمود: «من بشر هستم و شما نزاعتان را پیش من می آورید ممکن است بعضی از شما فصیح تر از دیگری باشد و من طبق شنیده ام قضاوت کنم. پس هر که را به نقش قضاوت کردم و حق برادرش ضایع شد نباید از برادرش چیزی بگیرد وگرنه قطعه ای از آتش برای او خواهد بود.» سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در هنگام دادرسی این بود که در وقت مراجعه طرفین دعوا ابتدا اقامه بینه می کرد اگر بینه داشت و مورد قبول بود حکم را بر محکوم علیه اجرا می کرد و اگر نداشت مدعی علیه را قسم می داد اگر بینه اقامه می شد و خوب و بد آنها معلوم نبود از شهود سؤال می کرد. از قبیله، بازار، خانه و بعد از طرفین دعوا و شهود می خواست که مشخصات خود را بنویسند پس از آن دو نفر را جداگانه بدون اطلاع از یکدیگر در بین قبیله آنها می فرستاد تا تحقیق کنند که آیا شهود افراد مورد اطمینان هستند. اگر فرستادگان خبر خوب می آوردند آن وقت افراد قبیله را حاضر می کرد که آیا شما گزارش دو نفر فرستاده را تایید می کنید چنانچه تایید می شد بر اساس شهادت شهود بر مدعی علیه حکم می کرد. اگر فرستاده شدگان خبر بد می آرودند در این فرض آن مراحل طی می شد و افراد قبیله را احضار می کرد که در حضور شهود نظرشان را بیان کنند اما کاری به شهود نداشت در این صورت طرفین را دعوت به مصالحه می کرد. این موارد نمونه های "قضاوت" پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می باشد و چون پیامبر در قرآن کریم به عنوان اسوه حسنه معرفی شده پس راه حل ها و شیوه های قضاوت پیامبر می تواند به عنوان بهترین الگوی زندگی همه مسلمانان باشد و شیوه های قضاوت پیامبر می تواند بهترین الگو برای همه قاضیان باشد.
wikifeqh: قضاوت های_پیامبر