مصالحه

/mosAlehe/

مترادف مصالحه: آشتی، سازش، صلح، آشتی کردن، سازش کردن، صلح کردن

متضاد مصالحه: دعوا، مکابره

برابر پارسی: سازش، آشتی، سازگاری، کنارآمدن

معنی انگلیسی:
compromise, exchange

لغت نامه دهخدا

مصالحه. [ ل َ / ل ِ ح َ / ح ِ ] ( از ع ، اِمص ) مصالحة. مصالحت : این مصالحه در رجب سنه 88 بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 198 ). حسب الصلاح امرا کتابت دوستانه مشعر بر استحکام بنیان مصالحه که از این طرف مرعی و مسلوک است به حضرت خواندگار روم نوشته. ( عالم آرا ج 1 ص 232 ). رجوع به مصالحت و مصالحة شود. || ( اصطلاح فقه ) عقدی که به موجب آن طرفین تراضی و تسالم کنند بر تملیک چیزی به کسی اعم از عین یا منفعت یا اسقاط دین از کسی یا اسقاط حقی از کسی و جز آن. و رجوع به صلح شود.
- مصالحه کردن ؛ بخشیدن. صلح کردن :
کنم مصالحه یکسربه زاهدان می کوثر
به شرط آنکه نگیرند این پیاله ز دستم.
یغمای جندقی.

فرهنگ فارسی

باهم صلح کردن، آشتی کردن، سازش کردن
۱- ( مصدر ) آشتی کردن با یکدیگر صلح کردن . ۲ - ( اسم ) آشتی صلح سازش : حسب الصلاح امرا کتابت دوستانه مشعر بر استحکام بنیان مصالحه که از این طرف مرعی و مسلوک است بحضرت خوندگار روم نوشته ... ۳ - عقدی است که بموجب آن طرفین تراضی و تسالم بر امری کنند خواه تملیک عین باشد یا منفعت یا اسقاط دین و یا حق و غیر آن .
مصالحت : این مصالحه در رجب سنه ۸۸ بود

فرهنگ معین

(مُ لَ حَ یاحِ ) [ ع . مصالحة ] (اِمص . ) آشتی ، صلح .

فرهنگ عمید

با هم صلح کردن، آشتی کردن، سازش کردن.

مترادف ها

accord (اسم)
اصلاح کردن، توافق، پیمان، سازش، موافقت، مصالحه، اشتی دادن، دلخواه، طیب خاطر، قرار، پیمان غیر رسمی بین المللی، متفق بودن، نهاد، هم اهنگی

compromise (اسم)
توافق، سازش، مصالحه، تراضی

reconciliation (اسم)
مصالحه، اصلاح، تلفیق، اشتی

conciliation (اسم)
توافق، مصالحه، تسکین، اشتی

فارسی به عربی

اتفاقیة , مساومة , مصالحة

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 همتای پارسی: آشتایی 🇮🇷
برطبق چه سندی همین بدونه توزیح این که نمیشود من این ملک به شماره پلاک فضربهاین مطلب جنوبی به ذرع یا متر یا جریب ده جریب اسم وحدوحدود رامشخص کند همین حسب المصالحه بدرد عمت میخورد بدونه اسم وفامیل ونشان سوادش رل نداری تحر نده بدونه خط ونشان ظالمانه است
《 پارسی را پاس بِداریم 》
مُصالِحه
هَم سازِشی ، هَم آشتاری ( آشتی - آری )
ساخت و ساز ، ساز وُ ساخت ، آشت وُ ساخت
آشتی جویی
بجای واژه ی از ریشه عربی �مصالحه�، بهتر است از آمیخته واژه ی پارسی �آشتی جویی� سود برد.
از پی نوشت یادداشت �رفتیم، زدیم، نشاندیم؛ ساده تر از روم باستان!� ب. الف. بزرگمهر ششم خرداد ماه ۱۳۹۵
http://www. behzadbozorgmehr. com/2016/05/blog - post_100. html

بپرس