قالی
/qAli/
مترادف قالی: فرش، گبه، گلیم، مفرش
برابر پارسی: زمین گستر، بوب، بوپ، پوشش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
قالی. ( اِ ) قسمی از گلیم پرزدار منقش گرانبها که خالی نیز گویند.( ناظم الاطباء ). مهمترین محصول صنعتی ایران در عصر حاضر قالی و قالیچه دست بافت است. قالی بافی از صنایع بسیار قدیم ایران است. میگویند که اسکندر کبیر وقتی برای اولین بار مقبره کوروش بزرگ را بازدید نمود مشاهده کرد که آن با قالی خیلی خوب پوشیده شده و نیز میگویند که در قصر تیسفون یا طاق کسری در زمان ساسانیان یک قطعه قالی وجود داشته که با جواهر و فلزات قیمتی پوشیده شده بود، ولی شرح این قالی آنقدر با افسانه آمیخته شده که نمیتوان آن را کاملاً باور کرد. در آسیای وسطی تکه های قالی قدیمی پیدا میشود که متعلق به ادوار قبل از اسلام است . در نقاشیهای بعضی از نقاشان قرون وسطی در اروپا قالی هائی نشان داده شده که می بایست ساخت ایران باشد. نمونه های اولیه قالی و قالیچه که در موزه ها و گنجینه های شخصی است و محققاً میتوان آنها را به ایران نسبت داد متعلق بزمان قبل از دوره صفویه است. علت اینکه از زمان قدیمتر از آن نمونه قالی بدست نیامده آن است که اغلب اشیاء صنعتی برای نگاه داشتن ساخته میشدند وقالی برای استعمال ، و اگرچه قالی نسبتاً بادوام است ، در نتیجه استعمال زیاد پس از مدتی کهنه شده از بین میرود. در قالیهای قدیمی کمتر نوشته ای دیده میشود که تاریخ و محل ساخت آن را بطور تحقیق بتوان معین کرد. گمان میرود که بعضی از این قالی ها در تبریز در زمان حکمرانی سلاطین ترکمان و مغول که قبل از صفویه سلطنت میکردند ساخته شده باشد. بعضی از قالیهای قدیمی را به اواخر قرن نهم هجری ( اواخر قرن پانزدهم میلادی ) نسبت میدهند، زیرا نقشه های آنها خیالی تر و رنگ آمیزی آنها با قالی های اوائل دوره صفویه فرق دارد. احتمال میرود که قالیبافی در زمان سلطنت طویل شاه طهماسب به اعلی درجه ترقی رسیده باشد. درجه تکامل صنعت در این زمان میرساند که قالی بافی تاریخ قدیمی داشته و با اینکه نمونه هائی از ترقی آن در دست نیست معهذا ثابت میکند که دوره مدیدی طول کشیده تا به این درجه رسیده. چون محل ساخت اغلب قالی های اوائل این عصر معلوم نیست ، معمولاً قالی های دوره صفوی را از روی نقشه آنها طبقه بندی مینمایند. در میان نقشه های مختلف و مهمتر از همه طرحی است که در وسط ترنجی دارد. نمونه بسیار مشهور این قسم نقشه قالی مسجد اردبیل فعلاً در موزه ویکتوریا و البرت در لندن میباشد. آن فرش قالی بزرگی است که طول آن ده متر و نیم و عرض آن قدری کمتر از 5 متر و نیم است ( 34/5 فیت و 17/5 فیت ). از روی تخمین معین کرده اند که این قالی تقریباً 32 ملیون گره دارد! دور ترنج مرکزی را نقشهای کوچکی که به گل شاه عباسی موسوم است احاطه نموده و آن عبارت از نقش مدور یا بیضی شکلی است که وسط آن گل و دور آن را حلقه ای از گل با برگ گرفته در هر گوشه متن قالی یک چهارم ترنجی کشیده شده. یکی از خصائص این قالی بزرگ نمایش قندیل مسجد میباشد که در دو سر ترنج کشیده مثل اینکه از آن آویزان است. متن قالی از نقش گل و برگ پوشیده شده و آنها نقش تاک مشبک و پرکاری را با نظم کامل تشکیل میدهند. گلها با رنگهای گوناگون خودروی زمینه سرمه ای رنگ برجسته بنظر می آید. رنگ قرمز که با زمینه ٔسرمه ای تباین دارد زیاد شفاف نیست و مایل برنگ قندیل است. رنگ سبز نیز در این نقشه از رنگ های برجسته است. در حاشیه قالی نقشهای کتیبه ای است که بین آنها گل شاه عباسی میباشد. مسئله قابل توجه آنکه نقش حاشیه این قالی روی کاشیهای دیوار صحن مسجد اردبیل دیده میشود. در حاشیه این قالی اسم مقصود کاشانی برده شده است ، ولی معلوم نیست که این شخص سازنده و بافنده قالی بوده یا تقدیم کننده آن. تاریخ این قالی بر طبق این نوشته 942 هَ. ق. ( 1536 م. ) است. این قالی از شاهکارهای صنعت زمان شاه طهماسب میباشد و تصور میشودکه در تبریز بافته شده باشد زیرا جنس پشم آن این مطلب را تأیید مینماید. قالیهای معروف دیگر این عصر که دارای طرح ترنج هستند در موزه ها و مجموعه های شخصی در تمام دنیا دیده میشود. از طرحهای مهم دیگر این دوره چندین ترنج متصل بهم است و متن قالی را بچندین قسمت منقسم مینماید. در موزه ویکتوریا و البرت در لندن قالی ای به این طرح موجود است که از بهترین نمونه های این صنعت محسوب میگردد. نمونه عالی دیگری در موزه متروپولیتان نیویورک است که حتی از قالی مسجد اردبیل نیز ریزتر بافته شده است. بسیاری از قالیهای خوب این دوره مظهر استادی و مهارت نقاشان آن عصر است. درمجموعه شخصی بارون هتوانی یک پارچه قالی وجود دارد و طرح آن بقدری عالی است که اگر عکسی از آن برداشته شود کپیه مینیاتور مینماید و با آن مشتبه میشود. نظیر آن قالی بزرگ دیگری است که نصف آن در موزه صنایع تزیینی پاریس و نصف دیگر در کلیسای بزرگ کراکو در لهستان میباشد. بعضی از قالی و قالیچه های اوائل عصر صفوی با نخهای طلا و نقره بافته شده ، رنگ اصلی حاشیه معمولاً با رنگ زمینه آن تباین دارد. در بسیاری ازقالیهائی که طرح ترنجی دارند تصویر حیوانات نیز نقش شده است و این طرح حیوانات در بعضی قالیها آنقدر اهمیت پیدا کرده که آنها مشهور به نقش حیوان شده اند.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
قالین: فرش بزرگ پرزدارکه بانخ وپشم بافته میشود
فرش پشمی کرکدار که از قدیم در ایران بافته می شد قسمی فرش پرزدار منقش و گرانبها : آنچه می باید که از آمل و طبرستان حاصل شود و آن را بوسهل اسمعیل حاصل گرداند : زرنیشابوری هزار هزار دینار و جامه های رومی و دیگر اجناس هزار تا و محفوری و قالی هزار دست ... توضیح ۱ قالی در دسته بندی هنرهای تصویری در رده منسوجات قرار دارد . عوامل تشکیل دهنده قالی عبارتند از : رنگ آمیزی و هماهنگی رنگها نقشه و نظم موزون نقشها و زمینه و بافت . توضیح ۲ قالی با الیاف حیوانی و نباتی تهیه می گردد . به عبارت دیگر مواد اصلی قالی پنبه یا کتان و پشم یا ابریشم است ... نخستین مرحله ایجاد قالی ریسندگی است و آن مرحله تهیه نخ برای بوجود آوردن تارها و پودهاست . پس از این مرحله مرحله کار بافندگی است و از اینجاست که دار نخهای رنگین نقشه و قالیباف پا در میان می گذارند . دار بر زمین استوار می گردد و نخهای رنگین بدان آویزان می شوند و قالی باف در پای آن می نشیند و نقشه را پیش روی خود می گذارد و قالی را می بافد . یا قالی باغی . نوعی قالی است که نقش آن پر گل و گیاه است . این نوع در مغرب ایران بیشتر بافته می شود . یا قالی شکاری . در نقش آن از مناظر شکار استفاده می شود . این نوع قالی از اواخر قرن شانزدهم م . تقریبا مقارن با زمان سلطنت شاه تهماسب تحت تاثیر مینیاتور بوجود آمده . در این نوع انواع پرندگان و حیوانات شکاری با شکارچی پیاده یا سواره که تیر و کمان یا بازی در دست دارد دیده می شود . قالی شکاری در زمان شاه عباس تکمیل شد و در این زمان نقشهای آن در نهایت درجه مسبک گردید . از معروفترین و بهترین نمونه های قالی شکاری قالیی است که متعلق به امپراتوری اتریش بود و آن نیز در زمان صفویه بافته شده است . یا قالی گلدانی . نوعی قالی که در وسط آن طرح گلدانی است و گلها بی آنکه سر بدر آورند حول و حوش گلدان را پر می کنند از قرن ۱۸ م این نوع طرح بسادگی و خشونت گراییده و معمولا مانند طرحهای کاشی جزئیات تزیینی خود را از دست داده است نوع مزبور معمولا در شمال غربی ایران بافته شده است . یا قالی لهستانی . تار و پود این نوع قالی از پشم بسیار نازک ابریشم زرین و سیمین است . سیاحان قرن ۱۷ م . در آثار خود از قالیهایی که با گلابتون زرین و سیمین بافته شده اند نام می برند و می نویسند که در کاخهایی پذیرایی شده اند که با فرشها مشرف بوده است و بر پشتی هایی تکیه زده اند که از قالیها بسی نفیس تر بوده متاسفانه این نوع قالیها بمرور زمان رنگ خود را می بازد . بدیهی است قالیهای مزبور نرم تر از قالیهایی که با پشم بافته می شوند هستند . قالیهای لهستانی را در گذشته به دستور شاهان برای اهدائ بسلاطین خارجی می بافته اند و به همین دلیل است که این گونه فرشهای ابریشمی و زربفت را غالبا در موزه های سلطنتی اروپا می بینیم نمونه ای از این قالی هم اکنون در موزه ویکتوریا آلبرت انگلستان وجود دارد . این نوع قالیها را از آن جهت لهستانی می گویند که در گذشته تصور می کردند قالیهای مزبور بوسیله بافندگان ایرانی در لهستان بافته میشوند . یا قالی میر . نقشه آن بوته هایی ترمه یی است . این بوته ها متن قالی را فرا گرفته و از جهت شباهت باسم گلابی و بادامی معروف است . حاسیه آن نقشه ای از خطوط راه راه است . دو نقش مو دارد . این نوع قالیها در سربند بافته شده .
اسماعیل بن قاسم مکنی به ابو علی یکی از ادیبان و دانشمندان است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه آزاد فارسی
دست بافته ای پرزی و گره دار. واژۀ «قالی» از قرن ۳ق در نوشته ها و کتاب ها رایج شد. احمد بن یحیی بلاذری در قرن ۳ق در کتاب فتوح البُلدان، نوشته است: «چون ارمنیاغس، پادشاه ارمنستان بِمُرد، زنش به پادشاهی رسید که او را قالیقلا می نامیدند و هم او شهر قالیقلا را ساخت و آن را قالی قاله نام کرد که معنی آن احسان قالی است». دهخدا همین مطلب را در لغت نامۀ خود، از یاقوت حموی (اوایل قرن ۷ق) در معجم البلدان و از حمدالله مستوفی (۷۵۰ق) در نزهةالقلوب، نقل می کند: «در قالیقلا فرش بافته می شود که آن را قالی نامند و قالی نسبت اختصاری است به شهر قالیقلا و قالیقلا شهری است در ارمنستان...». در دو کتاب قدیمی، یکی تاریخ بیهقی و دیگری تاریخ گردیزی، هر دو مربوط به قرن ۵ق، از قالی نام برده شده است. قالی اندازه های متفاوتی دارد که بیشتر در قطع های ۲×۳، ۶×۴، ۴×۳، ۴×۷، ۴.۸×۷.۲۰ متر و نیز قطع های بزرگ تر بافته می شود. مساحت بزرگ ترین قالی که تا به حال بافته شده است، با مساحتی بیش از ۴,۳۴۳ متر مربع است. این فرش در ۱۳۷۹ به سفارش کشور عمان در کارگاه های شرکت سهامی فرش ایران بافته شده است. این قالی را ۶۰۰ بافنده با گره نامتقارن و رج شمار ۴۰ و در محلی در نزدیکی نیشابور بافته اند. تار و پود آن از نخ و پرز آن پشمی است. نقش فرش مذکور، تلفیقی از نقوش اسلیمی، ترنج، افشان و گنبد شیخ لطف الله است. در ایران، قالی هر محل به نام همان محل نام گذاری می شود؛ به استثنای قالیِ میر متعلق به سرابند (نزدیک شازند)، قالی محال متعلق به فراهان (نزدیک اراک)، قالی زرشک متعلق به بیرجند (در خراسان)، قالی هراتی متعلق به قائنات (در خراسان). به موجب آمارهای جسته و گریخته، در ایران حدود ۳۰هزار کانون بافت قالی و قالیچه (اعم از شهر، بخش و روستا) وجود دارد که هر کانون ویژگی های خاص خود را در بافت، رنگ و نقشه حفظ کرده است. متأسفانه این ویژگی ها امروز در حال انقراض است و بافت های روستایی به شهری نزدیک تر یا شبیه شده اند؛ به طوری که تشخیص بافت قالی هر محل آسان نیست. قالی انواع گوناگونی دارد: قالی پشمی، که رایج ترین نوع است، قالی ابریشمی، اعم از چله ابریشم یا تمام ابریشم به طور محدود، و قالی های کمیاب و نادر که عبارت اند از قالی زربفت، دارای پود گلابتون نقره و طلا، قالی نقش برجسته، که با استفاده از قیچی های خاص نقوش قالی برجسته می شوند، قالی دورو، دارای دو نقش در رو و پشت فرش، قالی چهره ای، که با استفاده از هنر چهره نگاری و مینیاتور چهرۀ شخصیت های ملی و مذهبی در متن یا حاشیۀ قالی نقش می شود، قالی منظره ای که در آن با استفاده از هنر مناظر و مرایا (پرسپکتیو)، منظرۀ طبیعت در قالی منقوش می شود. نیز← فرش
wikijoo: قالی
جدول کلمات
مترادف ها
فرش، قالی، زیلو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
قالی، فرش یا کالین نوعی گستردنیِ بافته شده از الیاف پنبه، پشم و در بعضی موارد ابریشم است که معمولاً برای پوشش زمین به کار می رود. به دست بافتهٔ پُرزدار و گره دار، قالی گفته می شود. از آن جا که قالی و فرش، بیشتر اوقات نقش های زیبا بر خود داشته اند، امروزه به جنبهٔ تزئینی آن نیز توجه می شود. در نیمهٔ دوم سدهٔ پانزده میلادی و در دوران صفوی، فرش از حالتی روستایی به هنر پیشرفتهٔ درباری تبدیل شد.
... [مشاهده متن کامل]
امروزه فرش ها به صورت های زیر بافته می شوند:
• فرش دستباف
• فرش ماشینی
• فرش نیمه ماشینی و نیمه دستباف
در زبان فارسی میانه واژه های گوناگونی برای اشاره به انواع گستردنی ها به کار برده می شد، برای قالی نفیس از بَت یا بوپ، برای نمد و فرش از نمت استفاده می شد و برای فرش و بستر از ویستَرْگ که از ویستردن ( wistardan ) گرفته شده که در فارسی امروز، گستردن گفته می شود.
اما واژهٔ قالی یا غالی از نام شهری به نام کالین ( اصل نام شهر مشخص نیست هرچند قلعه و نه شهری وجود دارد که به انگلیسی غالین جاکار و بِرداوان می نامند و در خود ارمنی برداوان می گویند ) در ارمنستان که در آن دوران بخشی از ایران باستان بوده است، گرفته شده است. البتّه فرهنگ واژه های اوستا کلمهٔ قالی را برگرفته از کلمهٔ فارسی کالین به معنای فرشِ پُرزدار که با نخ و پشم به رنگ های مختلف بافته می شود، معنی کرده است. ∗
معنای «بوب» در لغت نامه دهخدا چنین آمده است:
فرش و بساط خانه… فرشی که آن را انبوب نیز گویند… در ارمنی، بوب و پهلوی، بوپ. در تاریخ طبری از ابوجعفر محمد بن جریر طبری ( حدود ۲۶۶–۳۱۰ ) و ترجمه و تألیف ابوعلی محمد بلعمی ( ۳۲۵ ) واژهٔ «بساط» مترادف فرش آمده است. در آن جا از «فرش بهارستان» سخن می رود که در حملهٔ اعراب به ایران از کاخ تیسفون به دست آمده است. در معجم البلدان از یاقوت حموی ( اوایل سدهٔ هفتم هجری قمری ) چنین می آید: «بساطی یافتند از دیبا، شصت آرش اندر شصت آرش». در نُزهَة القُلوب حمدالله مستوفی ( ۷۵۰ ) از قول ابوعون صاحب کتاب الذیج چنین آمده است: «در قالی قلا فرشی بافته می شود که آن را قالی نامند و قالی نسبت اختصاری است به شهر قالی قلا و قالی قلا شهری است در ارمنستان کبیر. . . از عهد انوشیروان، هنوز ارمنستان به دست ایرانیان بود تا اسلام آمد… «ارمینیاغس» یکی از مردم ارمنستان زمام حکومت… را در دست گرفت. پس از وی زنی به حکومت رسید به نام «قالی» و شهری ساخت و آن را «قالی قاله» نامید که به معنای احسان است. »
... [مشاهده متن کامل]
امروزه فرش ها به صورت های زیر بافته می شوند:
• فرش دستباف
• فرش ماشینی
• فرش نیمه ماشینی و نیمه دستباف
در زبان فارسی میانه واژه های گوناگونی برای اشاره به انواع گستردنی ها به کار برده می شد، برای قالی نفیس از بَت یا بوپ، برای نمد و فرش از نمت استفاده می شد و برای فرش و بستر از ویستَرْگ که از ویستردن ( wistardan ) گرفته شده که در فارسی امروز، گستردن گفته می شود.
اما واژهٔ قالی یا غالی از نام شهری به نام کالین ( اصل نام شهر مشخص نیست هرچند قلعه و نه شهری وجود دارد که به انگلیسی غالین جاکار و بِرداوان می نامند و در خود ارمنی برداوان می گویند ) در ارمنستان که در آن دوران بخشی از ایران باستان بوده است، گرفته شده است. البتّه فرهنگ واژه های اوستا کلمهٔ قالی را برگرفته از کلمهٔ فارسی کالین به معنای فرشِ پُرزدار که با نخ و پشم به رنگ های مختلف بافته می شود، معنی کرده است. ∗
معنای «بوب» در لغت نامه دهخدا چنین آمده است:
فرش و بساط خانه… فرشی که آن را انبوب نیز گویند… در ارمنی، بوب و پهلوی، بوپ. در تاریخ طبری از ابوجعفر محمد بن جریر طبری ( حدود ۲۶۶–۳۱۰ ) و ترجمه و تألیف ابوعلی محمد بلعمی ( ۳۲۵ ) واژهٔ «بساط» مترادف فرش آمده است. در آن جا از «فرش بهارستان» سخن می رود که در حملهٔ اعراب به ایران از کاخ تیسفون به دست آمده است. در معجم البلدان از یاقوت حموی ( اوایل سدهٔ هفتم هجری قمری ) چنین می آید: «بساطی یافتند از دیبا، شصت آرش اندر شصت آرش». در نُزهَة القُلوب حمدالله مستوفی ( ۷۵۰ ) از قول ابوعون صاحب کتاب الذیج چنین آمده است: «در قالی قلا فرشی بافته می شود که آن را قالی نامند و قالی نسبت اختصاری است به شهر قالی قلا و قالی قلا شهری است در ارمنستان کبیر. . . از عهد انوشیروان، هنوز ارمنستان به دست ایرانیان بود تا اسلام آمد… «ارمینیاغس» یکی از مردم ارمنستان زمام حکومت… را در دست گرفت. پس از وی زنی به حکومت رسید به نام «قالی» و شهری ساخت و آن را «قالی قاله» نامید که به معنای احسان است. »
*kal�ŋ
thick synonyms, antonym ▲
Synonyms: *koyug, *yogan
Antonym: *yiŋčge
Descendants
edit
Oghur:
Chuvash: хулӑн ( hulăn )
Common Turkic: *kal�ŋ
Oghuz:
West Oghuz:
Old Anatolian Turkish:
... [مشاهده متن کامل]
Azerbaijani: qalın
Ottoman Turkish: قالن ( kalın ) , قالین
Turkish: kalın
Gagauz: kalın
East Oghuz:
Turkmen: galyň
Salar: [script needed] ( xaloŋ ) , [script needed] ( xalaŋ )
Karluk:
Uyghur: قېلىن ( q�lin )
Uzbek: qalin
Kipchak:
West Kipchak:
Crimean Tatar: qalın
Karachay - Balkar: къалын ( qalın )
Kumyk: къалын ( qalın )
North Kipchak:
Bashkir: ҡалын ( qalın )
Tatar: калын ( qalın )
→ Russian: калым ( kalym, “bride price” )
South Kipchak:
Karakalpak: қалың
Kazakh: қалың ( qaly� )
Kyrgyz - Kipchak:
Kyrgyz: калың ( kalıŋ )
Southern Altai: калыҥ ( kal�ŋ )
Siberian:
Old Uyghur:
Western Yugur: qal�n
North Siberian:
Yakut: халыҥ ( qalı� )
South Siberian:
Yenisei:
Khakas: халын ( xalın )
Further reading
edit
http://turkic. elegantlexicon. com/turkforms. php?form=thick
References
edit
R�s�nen, Martti ( 1969 ) Versuch eines etymologischen W�rterbuchs der T�rksprachen ( in German ) , Helsinki: Suomalais - ugrilainen seura, page 226
Levitskaja, L. S. , Dybo, A. V. , Rassadin, V. I. ( 1997 ) Etimologičeskij slovarʹ tjurkskix jazykov [Etymological Dictionary of Turkic Languages] ( in Russian ) , volume 5, Moscow: Jazyki russkoj kulʹtury, pages 238 - 239
Starostin, Sergei, Dybo, Anna, Mudrak, Oleg ( 2003 ) “*kal�ŋ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) [1], Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
Antonym: *yiŋčge
Chuvash: хулӑн ( hulăn )
Common Turkic: *kal�ŋ
... [مشاهده متن کامل]
Azerbaijani: qalın
Ottoman Turkish: قالن ( kalın ) , قالین
Turkish: kalın
Gagauz: kalın
Turkmen: galyň
Salar: [script needed] ( xaloŋ ) , [script needed] ( xalaŋ )
Uyghur: قېلىن ( q�lin )
Crimean Tatar: qalın
Karachay - Balkar: къалын ( qalın )
Kumyk: къалын ( qalın )
Bashkir: ҡалын ( qalın )
Tatar: калын ( qalın )
→ Russian: калым ( kalym, “bride price” )
Karakalpak: қалың
Kazakh: қалың ( qaly� )
Kyrgyz: калың ( kalıŋ )
Southern Altai: калыҥ ( kal�ŋ )
Yakut: халыҥ ( qalı� )
Khakas: халын ( xalın )
Levitskaja, L. S. , Dybo, A. V. , Rassadin, V. I. ( 1997 ) Etimologičeskij slovarʹ tjurkskix jazykov [Etymological Dictionary of Turkic Languages] ( in Russian ) , volume 5, Moscow: Jazyki russkoj kulʹtury, pages 238 - 239
Starostin, Sergei, Dybo, Anna, Mudrak, Oleg ( 2003 ) “*kal�ŋ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) [1], Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم
1 - گالی در گذر زمان قالی شده و قالی فرشی ست که اثر و نشانه های هنری پربار و عمیقی دارد یعنی اگر فرشی نقش و نگار آنچنان نداشته باشد به آن قالی نمیگویند بلکه نامهای دیگر دارد
... [مشاهده متن کامل]
2 - قال گذاشتن = کسی را عمیقا جایی کاشتن ( مجددا به عمیقا و کاشتن دقت بفرمایید )
3 - قول دادن = به کسی عمیقا درباره چیزی قسم یاد کردن ( ک در زبان عربی به قُل نوشته شده البته قالَ یعنی بگو نیز از دیس و گونه دیگر آن است )
4 - گول زدن = عمیقا فردی را فریب فکری دادن
5 - چنگال = چنگ گال = چنگ عمیق ( انچه چنگ عمیق دارد )
6 - گاله = دهان / حفره ( انچه از عمق بلند میشود ) / بعد ها چال و چول و چاله و چالش از ریخت های دیگر گال و گول و گاله و گالش شد ک همگی به عمیق بودن اشاره دارند.
7 - گالش = عمیق ( کسی ک عمیقا زحمت میکشد یا انسان عمق نگری میباشد ) در زبان مازندرانی بسیار کاربرد دارد و برابر درویش = اندر ویش= کسی ک بسیار ارزو و خواست فکری دارد = متفکر = روحانی
8 - چالش = سخت و عمیق
9 - گالیکش = چاه کش یا به کسی که عمیقا تلاش میکند ( نیاز به بررسی بیشتر دارد )
1 - گالی در گذر زمان قالی شده و قالی فرشی ست که اثر و نشانه های هنری پربار و عمیقی دارد یعنی اگر فرشی نقش و نگار آنچنان نداشته باشد به آن قالی نمیگویند بلکه نامهای دیگر دارد
... [مشاهده متن کامل]
2 - قال گذاشتن = کسی را عمیقا جایی کاشتن ( مجددا به عمیقا و کاشتن دقت بفرمایید )
3 - قول دادن = به کسی عمیقا درباره چیزی قسم یاد کردن ( ک در زبان عربی به قُل نوشته شده البته قالَ یعنی بگو نیز از دیس و گونه دیگر آن است )
4 - گول زدن = عمیقا فردی را فریب فکری دادن
5 - چنگال = چنگ گال = چنگ عمیق ( انچه چنگ عمیق دارد )
6 - گاله = دهان / حفره ( انچه از عمق بلند میشود ) / بعد ها چال و چول و چاله و چالش از ریخت های دیگر گال و گول و گاله و گالش شد ک همگی به عمیق بودن اشاره دارند.
7 - گالش = عمیق ( کسی ک عمیقا زحمت میکشد یا انسان عمق نگری میباشد ) در زبان مازندرانی بسیار کاربرد دارد و برابر درویش = اندر ویش= کسی ک بسیار ارزو و خواست فکری دارد = متفکر = روحانی
8 - چالش = سخت و عمیق
9 - گالیکش = چاه کش یا به کسی که عمیقا تلاش میکند ( نیاز به بررسی بیشتر دارد )
قالیین کلمه ترکی به معنی کلفت و زخیم که به بافته زخیم گفته میشود، استناد به لهجه و یک تلفظ مثل ترکی استانبولی ملاک و معیار مناسبی نیست یکی از دوستان گفته بود در ترکی هالی میگویند که کاملا اشتباه است، تلفظ ترکی قالی و قالین می باشد
واژه قالی
معادل ابجد 141
تعداد حروف 4
تلفظ qāli
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از ترکی] ‹قالین›
مختصات ( اِ. )
آواشناسی qAli
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 141
تعداد حروف 4
تلفظ qāli
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از ترکی] ‹قالین›
مختصات ( اِ. )
آواشناسی qAli
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
البتّه فرهنگ واژه های اوستا کلمهٔ قالی را برگرفته از کلمهٔ فارسی کالین به معنای فرشِ پُرزدار که با نخ و پشم به رنگ های مختلف بافته می شود، معنی کرده است.
منابع.
فرهنگ واژه های اوستا
منابع.
فرهنگ واژه های اوستا
واژه قالی پارسی است ترکی هالی می شود در عربی هم می باشد سجادة این واژه یعنی قالی صد درصد پارسی است.
قالی را که خالی نیز میگفتند از واژه خارین و خاری و خاره است که به بافتنیهای پرز دار گفته میشد - در پهلوی ل و ر یک واژه اند
واژه قالی از واژه کالین در پارسی وام گرفته شده است و از پارسی وارد ترکی شده است و واژه ای پارسی است.
قالی:
《واژه ای فارسی است》
واژه دیگری که برای فرش به کار می رود "قالی" است که از ریشه "گور" به معنی "رشته های درهم فرو رفته" گرفته شده است. بن واژه "گور" را در واژه گوراب ( =جوراب ) نیز می بینیم. همچنین در زبان ارمنی به قالی "گورگ" می گویند که آن هم از ریشه "گور" است و با واژه پارسی "کُرک" هم ریشه می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
《واژه ای فارسی است》
واژه دیگری که برای فرش به کار می رود "قالی" است که از ریشه "گور" به معنی "رشته های درهم فرو رفته" گرفته شده است. بن واژه "گور" را در واژه گوراب ( =جوراب ) نیز می بینیم. همچنین در زبان ارمنی به قالی "گورگ" می گویند که آن هم از ریشه "گور" است و با واژه پارسی "کُرک" هم ریشه می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
قالی عالی خراسان
قالی شکل تغییریافته ی کاری می باشد، کار یعنی قالی بافی همان طور که وجه تسمیه کرمان که مهد قالی بافی ست، کارمانیا است، هنوز هم کرمانی ها می گویند کار و دار قالی، واژه ی انگلیسی carpetهم از کار پت گرفته شده، کار همان قالی ست و پت هم در گویش کرمان به معنای نخ و پشم و بال است.
نام اصیل آن کالین است. پس از حمله مغولان و ترکان قالین شد و سپس قالی نام گرفت. درستش کالین ـه.
در گویش دری قالین می گویند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)