فرهنگ اسم ها
معنی: رهبر، پیشوا، پیش رو، آن که جمعی از مردم را رهبری می کند، ( در قدیم ) رئیس قافله، کاروان سالار، ( در قدیم ) ( در نجوم ) نام ستاره ای در انتهای دم صورت فلکی دب اکبر، ( در قدیم ) ( در نجوم ) نام ستاره ای در انتهای دُم صورت فلکی دُب اکبر، ستاره ای در صورت فلکی دب اکبر
برچسب ها: اسم، اسم با ق، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
طعمه میجوئی اوست رائد تو
راه می پوئی اوست قائد تو.
اوحدی.
ج ، قُوّاد، قادَه ، قُوّد. || سرهنگ. ( مهذب الاسماء ). سردار فوج. رئیس. امیر لشکر. || بینی کوه. || کوه دراز بر روی زمین. || ( اِخ ) ستاره ای است ، یعنی ستاره نخست از سه ستاره بنات النعش صغری. دومی آنها را عناق و نزدیک آن ستاره صیدق و سُهی است و سومی آنها را حَور خوانند. ( منتهی الارب ). آنکه بر سر دنباله است ازاین سه ( بنات النعش ) و از نعش دورتر آن را قائد خوانند. ( التفهیم بیرونی ).قائد. [ءِ ] ( اِخ ) ده مخروبه ای است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] سردار، فرماندهِ سپاه.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
قائِد ( به معنای رهبر ) یا قائد بنات النعش ( به معنای پیشرو دختران تابوت ) یا اتا خرس بزرگ یک ستاره است که در صورت فلکی خرس بزرگ و صورتک بنات النعش قرار دارد. این ستاره را گاه ستاره بنات النعش می گویند، که نباید آن را با صورت فلکی بنات النعش ( که این ستاره در آن قرار دارد ) اشتباه کرد. این ستاره را در زبان انگلیسی Alkaid ( یا Elkeid ) ( القائد ) یا Benetnasch نامیده اند. در صورت فلکی بنات النعش یک تابوت ( نعش ) و سه دختر ( بنات ) در جلوی آن دیده می شود، که ستاره مورد بحث جلوتر از همه است، و به همین جهت آن را قائد ( به معنای جلودار ) خوانده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: قائد
مترادف ها
سر، فرمانده، سالار، پیشرو، رئیس، متصدی، سرور، سید، قائد، سر دسته
فرمانده، راهنما، سالار، رئیس، رهبر، پیشوا، راس، سرور، قائد، سر دسته، سر کرده، سرمقاله، پیشقدم
پیشرو، پیشوا، پیش اهنگ، قائد، سرمشق
پیشنهاد کاربران
جلودار
قائد معرب کائد است
کائد طایفه ی بزرگی منصوب به قوم لر است که در چند استان لر نشین ایران از جمله شمال خوزستان، بویر احمد، لرستان و . . . زندگی می کنند
هم اکنون وقتی بزرگی از ایشان از دست می رود گویند که کائد فلانی فوت شده است
بطور کلی کائد، لقب رهبران و بزرگان ایشان است
کائد طایفه ی بزرگی منصوب به قوم لر است که در چند استان لر نشین ایران از جمله شمال خوزستان، بویر احمد، لرستان و . . . زندگی می کنند
هم اکنون وقتی بزرگی از ایشان از دست می رود گویند که کائد فلانی فوت شده است
بطور کلی کائد، لقب رهبران و بزرگان ایشان است
قائد معرب شده ی کایید است . کایید از کی یا کیان می آید.
قائد یا قاید شاید برگرفته از قید
قید در هم گفتار رایج به طور معمول با کلمه بند یعنی قید و بند استفاده می گردد.
به انسان متعهد به یک آرمان و یک هدف هم مقید گفته می شود.
قائد شاید در عمل به یک انسان مقیدِ پیشرو در جهت یک آرمان و هدف مشخص در جهت همگرایی و اتحاد برای استحکام یک حکومت الهی گفته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
در کاربرد صنعتی هم به یک قطعه واسط بین دو یا چند قطعه در یک دستگاه یا ماشین گفته می شود.
قید در هم گفتار رایج به طور معمول با کلمه بند یعنی قید و بند استفاده می گردد.
به انسان متعهد به یک آرمان و یک هدف هم مقید گفته می شود.
قائد شاید در عمل به یک انسان مقیدِ پیشرو در جهت یک آرمان و هدف مشخص در جهت همگرایی و اتحاد برای استحکام یک حکومت الهی گفته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
در کاربرد صنعتی هم به یک قطعه واسط بین دو یا چند قطعه در یک دستگاه یا ماشین گفته می شود.
قائد یا قاید شاید برگرفته از قید
و قید هم به طور معمول با کلمه بند یعنی قید و بند بیشتر در گفتار رایج استفاده می گردد و به انسان مقیّد هم این کلمه در کاربرد منتهی می شود
یعنی یک انسان پیشرو و متعهد به یک آرمان در جهت همگرایی جوامع به آن آرمان و هدف مشخص.
... [مشاهده متن کامل]
در کاربرد صنعتی هم به قطعه واسط در جهت ارتباط و استحکام بین دو یا چند قطعه در یک دستگاه یا ماشین گفته می شود.
و قید هم به طور معمول با کلمه بند یعنی قید و بند بیشتر در گفتار رایج استفاده می گردد و به انسان مقیّد هم این کلمه در کاربرد منتهی می شود
یعنی یک انسان پیشرو و متعهد به یک آرمان در جهت همگرایی جوامع به آن آرمان و هدف مشخص.
... [مشاهده متن کامل]
در کاربرد صنعتی هم به قطعه واسط در جهت ارتباط و استحکام بین دو یا چند قطعه در یک دستگاه یا ماشین گفته می شود.
رهبر - راهنما - فرمانده - پیشوا
قائد=کائد=کایید
کا=کو - گو - گاو
ئد یا ید=بزرگ
قائد= گاو بزرگ آسمانی
کا=کو - گو - گاو
ئد یا ید=بزرگ
قائد= گاو بزرگ آسمانی