فیبرومیالژی ( نام علمی: Fibromyalgia ) ، یک سندرم درد اسکلتی - عضلانی مزمن است که با درد در سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی و اختلال خواب مشخص می شود و علت شناسی آن ناشناخته است. درد مزمن عضلانی و نقاط اتصال عضلانی مشخصه آن است. این بیماری نوعی روماتیسم بافت همبند است. وجود مجموعه علایمی غیر از درد باعث شده که اصطلاح نشانگان فیبرومیالژیا نیز در مورد این بیماری به کار رود. در۱۰٪ تا ۱۲٪ جمعیت دردهای اسکلتی - عضلانی دیده می شود که علت ساختاری یا التهابی برای آن ها یافت نمی شود. [ ۱] اکثر چنین دردهای منتشر ایدیوپاتیکی معمولاً منطبق بر کرایتریای سندرم فیبرومیالژی هستند. [ ۲]
این اختلال در اکثر کشورها، نژادها، و در تمام نواحی آب و هوایی دیده می شود. میزان شیوع آن در ایالات متحده در ۱۹۹۰ با استفاده از معیار تشخیصی انجمن روماتولوژی آمریکا ( ACR ) ، ۳٫۴٪ در زنان و ۰٫۵٪ در مردان گزارش شده است. بر خلاف برخی گزارش های پیشین، فیبرومیالژی تنها در در زنان جوان دیده نمی شود، بلکه بیشترین میزان شیوع در زنان، ۵۰ سالگی است. میزان شیوع با افزایش سن، افزایش می یابد، به طوری که در زنان ۷۰ تا ۷۹ سال به ۷٫۴٪ می رسد. همچنین فیبرومیالژی در کودکان نیز دیده می شود که البته چندان شایع نیست. شیوع فیبرومیالژی در برخی مراکز روماتولوژی تا ۲۰٪ نیز گزارش شده است. اکثر بیماران با تظاهرات فیبرومیالژی بین ۳۰ تا ۵۰ سال دارند. [ ۳] بسیاری از بیماران ممکن است به اختلال روماتولوژیک دیگری نیز ( به عنوان مثال RA, SLE یا SS ) مبتلا باشند. [ ۴] در یک مطالعه کیفیت زندگی زنان مبتلا به فیبرومیالژی محاسبه و با کیفیت زندگی زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید، استئوآرتریت، استومی های دایمی، COPD، دیابت وابسته به انسولین، و گروه کنترل سالم مقایسه شد که زنان مبتلا به فیبرومیالژی کمترین امتیاز را در بین سایر گروه ها داشتند. [ ۵]
پاتوفیزیولوژی فیبرومیالژی کمتر شناخته شده است. در حال حاضر فیبرومیالژی به عنوان اختلال در تنظیم درد در نظر گرفته می شود. در طی قرن بیستم فیبرومیالژی به عنوان یک اختلال عضلانی شناخته می شد در حالی که controlled trialها هیچ شواهدی از تغییرات غیرطبیعی پاتولوژیک یا بیوکمیکال معنا داری نیافتند. [ ۶] به نظر می رسد عوامل ژنتیکی ( خویشاوندان درجه یک بیماران مبتلا به فیبرومیالژی ۸٫۵ برابر بیش از بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید تمایل به ابتلا به فیبرومیالژی دارند، گرایش به افزایش حذف در ژن ترانسپورتر سروتونین انسانی، گرفتاری ژن Catecholamine methyltransferase ( COMT ) که درد و افسردگی نقش دارد ) ، [ ۷] [ ۸] [ ۹] [ ۱۰] روش های تنظیم درد آلترناتیو ( درک محرک های دردآور در سطوح پایین تر نسبت به گروه های کنترل، افزایش سطح ماده P در مایع مغزی - نخاعی و تفاوت در فعالیت مناطق حسی درد در مغز با افزایش جریان خون منطقه ای در MRI و functional MRI ) ( 11 - 15 ) ، اختلالات خواب ( افزایش در الگوهای آلترناتیو سیکل خواب و ارتباط با شدت علائم ) ( ۱۶–۱۸ ) ، اختلالات نورو هورمورنی ( اختلالاتی در محور هایپوتالامیک - هیپوفیز - آدرنال، سطوح غیرطبیعی هورمون رشد و ارتباط قوی بین سطح کورتیزول و درد در هنگام برخاستن از خواب و یک ساعت بعد از بیداری ) ، [ ۱۱] [ ۱۲] اختلالات سیستم عصبی اتونوم ( هایپوتنشن ارتواستاتیک، افزایش ضربان قلب در حین استراحت در وضعیت supine و کاهش تغییرات آن و کاهش پاسخ به محرک های بتا - آدرژرنیک ) [ ۱۳] و تغییرات سیستم ایمنی ( اتوآنتی بادیهایی با تمایل به پروتیین 68/48 kD ) [ ۱۴] در پاتوژنز فیبرومیالژی نقش دارند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین اختلال در اکثر کشورها، نژادها، و در تمام نواحی آب و هوایی دیده می شود. میزان شیوع آن در ایالات متحده در ۱۹۹۰ با استفاده از معیار تشخیصی انجمن روماتولوژی آمریکا ( ACR ) ، ۳٫۴٪ در زنان و ۰٫۵٪ در مردان گزارش شده است. بر خلاف برخی گزارش های پیشین، فیبرومیالژی تنها در در زنان جوان دیده نمی شود، بلکه بیشترین میزان شیوع در زنان، ۵۰ سالگی است. میزان شیوع با افزایش سن، افزایش می یابد، به طوری که در زنان ۷۰ تا ۷۹ سال به ۷٫۴٪ می رسد. همچنین فیبرومیالژی در کودکان نیز دیده می شود که البته چندان شایع نیست. شیوع فیبرومیالژی در برخی مراکز روماتولوژی تا ۲۰٪ نیز گزارش شده است. اکثر بیماران با تظاهرات فیبرومیالژی بین ۳۰ تا ۵۰ سال دارند. [ ۳] بسیاری از بیماران ممکن است به اختلال روماتولوژیک دیگری نیز ( به عنوان مثال RA, SLE یا SS ) مبتلا باشند. [ ۴] در یک مطالعه کیفیت زندگی زنان مبتلا به فیبرومیالژی محاسبه و با کیفیت زندگی زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید، استئوآرتریت، استومی های دایمی، COPD، دیابت وابسته به انسولین، و گروه کنترل سالم مقایسه شد که زنان مبتلا به فیبرومیالژی کمترین امتیاز را در بین سایر گروه ها داشتند. [ ۵]
پاتوفیزیولوژی فیبرومیالژی کمتر شناخته شده است. در حال حاضر فیبرومیالژی به عنوان اختلال در تنظیم درد در نظر گرفته می شود. در طی قرن بیستم فیبرومیالژی به عنوان یک اختلال عضلانی شناخته می شد در حالی که controlled trialها هیچ شواهدی از تغییرات غیرطبیعی پاتولوژیک یا بیوکمیکال معنا داری نیافتند. [ ۶] به نظر می رسد عوامل ژنتیکی ( خویشاوندان درجه یک بیماران مبتلا به فیبرومیالژی ۸٫۵ برابر بیش از بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید تمایل به ابتلا به فیبرومیالژی دارند، گرایش به افزایش حذف در ژن ترانسپورتر سروتونین انسانی، گرفتاری ژن Catecholamine methyltransferase ( COMT ) که درد و افسردگی نقش دارد ) ، [ ۷] [ ۸] [ ۹] [ ۱۰] روش های تنظیم درد آلترناتیو ( درک محرک های دردآور در سطوح پایین تر نسبت به گروه های کنترل، افزایش سطح ماده P در مایع مغزی - نخاعی و تفاوت در فعالیت مناطق حسی درد در مغز با افزایش جریان خون منطقه ای در MRI و functional MRI ) ( 11 - 15 ) ، اختلالات خواب ( افزایش در الگوهای آلترناتیو سیکل خواب و ارتباط با شدت علائم ) ( ۱۶–۱۸ ) ، اختلالات نورو هورمورنی ( اختلالاتی در محور هایپوتالامیک - هیپوفیز - آدرنال، سطوح غیرطبیعی هورمون رشد و ارتباط قوی بین سطح کورتیزول و درد در هنگام برخاستن از خواب و یک ساعت بعد از بیداری ) ، [ ۱۱] [ ۱۲] اختلالات سیستم عصبی اتونوم ( هایپوتنشن ارتواستاتیک، افزایش ضربان قلب در حین استراحت در وضعیت supine و کاهش تغییرات آن و کاهش پاسخ به محرک های بتا - آدرژرنیک ) [ ۱۳] و تغییرات سیستم ایمنی ( اتوآنتی بادیهایی با تمایل به پروتیین 68/48 kD ) [ ۱۴] در پاتوژنز فیبرومیالژی نقش دارند.
wiki: فیبرومیالژیا