فلق
/falaq/
مترادف فلق: بامداد، پگاه، سپیده دم، سحر، شفق، صبح، صبحگاه، صبحگاهان، فجر، شکافتگی، شامگاه، لیل
برابر پارسی: سپیده دم
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: سپیده صبح، فجر، نام سوره ای در قرآن کریم
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
فلق. [ ف ِ ] ( ع اِ ) بلا و سختی. ( منتهی الارب ). داهیه. ( اقرب الموارد ). || کار شگفت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شکاف دهان. ( منتهی الارب ). || چوب و شاخ که آن را دونیم نمایند جهت کمان ، پس هر نیمه اش فلق باشد. || کمانی که از نیمه شاخ و چوب سازند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فلق. [ ف َ ل َ ] ( ع اِ ) هرچه شکافته شود، از روشنی بامداد یا سپیدی آخر شب که سرخی آفتاب است. || تمامه آفرینش. || زمین پست میان دو پشته. ج ، فلقان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || جای فراخ. ( منتهی الارب ). || زمین مطمئن میان دو پشته ، و گفته اند فضاءبین دو ریگ. ( اقرب الموارد ). || کنده زندان که بر پای زندانی نهند. || شیر که در تگ قدح باقی ماند. || شیر ترش شده و پاره پاره گردیده. || شکاف کوه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شکاف هر چیزی. ج ، فلوق. ( منتهی الارب ). رجوع به فَلْق و فِلْق شود. || سپیده دم. ( منتهی الارب ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). صبح. ( اقرب الموارد ) : از رواح تا صباح و از فلق تا غسق بر سر کوی دوست معتکف و مجاور بودی. ( سندبادنامه ). از وقت لمعه فلق تا وقت مسقط شفق با طلایع مرگ به بازی درآمدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). از مطلع فلق تا مقطع شفق به حدود اسیاف خدود اصناف آن جمع می شکافتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
فلق. [ ف َ ل َ ] ( اِخ ) نام سوره صدوسیزدهم قرآن کریم که با آیه «قل اعوذ برب الفلق » آغاز شود و یکی از معوذتین است. ( یادداشت مؤلف ). پیش از سوره الناس و بعد از سوره اخلاص.
فلق. [ ف ُ ل َ ] ( ع اِ ) بلا و سختی. ( منتهی الارب ). گویند: جاء بعلق فلق. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
صبح، سپیده دم، شکاف، شکاف کوه، زمین پست بین دوپشته، ونیزبه معنی همه خلق، همه خلق عالم
( اسم ) ۱ - شکاف کوه ۲ - زمین واقع بین دو پشته ۳ - سپیده دم .
بلا و سختی
فرهنگ معین
(فَ لَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - سپیده دم . ۲ - زمین پستِ بین دو پشته . ۳ - شکاف کوه .
فرهنگ عمید
۲. صد وسیزدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵ آیه، قُل ٲعوذُ.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی فَلَقِ: سپیده دم (کلمه فلق - به فتحه اول و سکون دوم - به معنای شکافتن و جدا کردن است ، و این کلمه در صورتی که با دو فتحه باشد صفت مشبههای به معنای مفعول خواهد بود ، یعنی شکافته شده . غالبا این کلمه بر هنگام صبح اطلاق میشود ، و فلق یعنی آن لحظهای که نور گریبا...
تکرار در قرآن: ۴(بار)
(بر وزن فرس) شکافتن. «فَلَقَ الشَّیْءَ فَلْقاً: شَقَّهُ». فالق:شکافنده انفلاق شکافته شدن . دریا بشکافت و هر قسمتش مانند کوه بزرگی گردید. . خدا شکافنده دانه و هسته است. . شکافنده صبح است و شب را وقت آرامش قرار داده است. . فلق (بر وزن فرس) اسم مصدر است به معنی شکافته شده طبرسی آن را شکاف وسیع گفته، در قاموس و اقرب چند معنی از قبیل صبح، دره، شکاف گفته و نیز گفتهاند: «اَلْخَلْقُ کُلُّهُ». مخلوق را از آن فلق گویند که خداوند آنها را همانطور که در «فطر» گفته شد با شکافتن و شکفتن به وجود آورده است. به نظر نگارنده مراد از «فلق» در آیه همه خلق است نه صبح گرچه آن نیز از مصادیق فلق است یعنی: بگو پناه میبرم به پروردگار خلق از شر آنچه خلق کرده دو آیه از حیث عموم با هم مساوی اند ناگفته نماند همه مخلوق دارای جنبه خیر و شر اند اتومبیل دارای خیر است که شخص را به مقصد میرساند و دارای شر است که در اثر سقوط هم خودش از بین میرود و هم شخص را از بین میبرد. پول دارای خیر است که شخص را به هدف میرساند و دارای شر است که شاید برای گرفتن و بردن آن شخص را بکشند، نفت دارای خیر است که منزل را گرم میکند و دارای شر است که شاید منزل را در اثر غفلت به آتش بکشد و بسوزاند. بدین حساب همه اشیاء دارای دو جنبه خیر و شراند و آیه مبین آن است که باید از شر همه مخلوقات به خدا پناه برد و خیر آنها را از خدا خواست و چون جز خدا کسی نمیتواند شرور مخلوقات را از انسان برگرداند و منافع آنها را به وی روی آور کند لذا باید به خدا پناه برد که آفریننده آنهاست و زمام همه به دست اوست «ازمه الامور طراً بیده». غاسق که به معنی هجوم کننده در پنهانی است ظاهراً از حیث عموم مساوی با «ماخَلَق» است زیرا شرور مخلوقات پنهانی و بی خبر و ناگهان به انسان هجوم میکنند چنانکه در «غسق» گذشت. و اگر مراد از «اَلنَّفاثات»نیروهای دمنده و از «العقد» مواد اولیه باشد این آیه نیز در ردیف آیات ماقبل است مثلا خاک، آب، املاح، کربن هوا هر یک بسته و گره خورده مخصوصی اند نیروهای مخصوص به آنها دمیده و قسمتی از آنها را کنده و در اثر تخلیط شیمیائی یک سیب یا میوه دیگر یا انسان و غیره به وجود میآید پس مواد اولیه که خزائن خدایند در اثر دمیدن آن نیروها به چیزهای دیگر مبدل میشوند و چون این دمیدن و دمیده شدن شری نیز در بردارند لذا از شر آنها به خدا پناه میبریم. واللَّهالعالم. رجو شود به «نفث».
تکرار در قرآن: ۴(بار)
(بر وزن فرس) شکافتن. «فَلَقَ الشَّیْءَ فَلْقاً: شَقَّهُ». فالق:شکافنده انفلاق شکافته شدن . دریا بشکافت و هر قسمتش مانند کوه بزرگی گردید. . خدا شکافنده دانه و هسته است. . شکافنده صبح است و شب را وقت آرامش قرار داده است. . فلق (بر وزن فرس) اسم مصدر است به معنی شکافته شده طبرسی آن را شکاف وسیع گفته، در قاموس و اقرب چند معنی از قبیل صبح، دره، شکاف گفته و نیز گفتهاند: «اَلْخَلْقُ کُلُّهُ». مخلوق را از آن فلق گویند که خداوند آنها را همانطور که در «فطر» گفته شد با شکافتن و شکفتن به وجود آورده است. به نظر نگارنده مراد از «فلق» در آیه همه خلق است نه صبح گرچه آن نیز از مصادیق فلق است یعنی: بگو پناه میبرم به پروردگار خلق از شر آنچه خلق کرده دو آیه از حیث عموم با هم مساوی اند ناگفته نماند همه مخلوق دارای جنبه خیر و شر اند اتومبیل دارای خیر است که شخص را به مقصد میرساند و دارای شر است که در اثر سقوط هم خودش از بین میرود و هم شخص را از بین میبرد. پول دارای خیر است که شخص را به هدف میرساند و دارای شر است که شاید برای گرفتن و بردن آن شخص را بکشند، نفت دارای خیر است که منزل را گرم میکند و دارای شر است که شاید منزل را در اثر غفلت به آتش بکشد و بسوزاند. بدین حساب همه اشیاء دارای دو جنبه خیر و شراند و آیه مبین آن است که باید از شر همه مخلوقات به خدا پناه برد و خیر آنها را از خدا خواست و چون جز خدا کسی نمیتواند شرور مخلوقات را از انسان برگرداند و منافع آنها را به وی روی آور کند لذا باید به خدا پناه برد که آفریننده آنهاست و زمام همه به دست اوست «ازمه الامور طراً بیده». غاسق که به معنی هجوم کننده در پنهانی است ظاهراً از حیث عموم مساوی با «ماخَلَق» است زیرا شرور مخلوقات پنهانی و بی خبر و ناگهان به انسان هجوم میکنند چنانکه در «غسق» گذشت. و اگر مراد از «اَلنَّفاثات»نیروهای دمنده و از «العقد» مواد اولیه باشد این آیه نیز در ردیف آیات ماقبل است مثلا خاک، آب، املاح، کربن هوا هر یک بسته و گره خورده مخصوصی اند نیروهای مخصوص به آنها دمیده و قسمتی از آنها را کنده و در اثر تخلیط شیمیائی یک سیب یا میوه دیگر یا انسان و غیره به وجود میآید پس مواد اولیه که خزائن خدایند در اثر دمیدن آن نیروها به چیزهای دیگر مبدل میشوند و چون این دمیدن و دمیده شدن شری نیز در بردارند لذا از شر آنها به خدا پناه میبریم. واللَّهالعالم. رجو شود به «نفث».
wikialkb: ریشه_فلق
پیشنهاد کاربران
فَلَق صد و سیزدهمین سورهٔ قرآن است که به نام «قُل اَعوذُ بِرَب اِلفَلَق» نیز شناخته می شود. این سوره به همراه سورهٔ ناس، به نام معوذتین شناخته می شود. تعداد آیات این سوره به اتفاق مفسران و منابع، پنج آیه است. محتوای سوره شامل دستور و توصیه به محمد، پیامبر اسلام، به منظور استعاذه به خدا برای در امان ماندن از سه شرِ شب، حسودان و ساحران می شود.
... [مشاهده متن کامل]
در مکی یا مدنی بودن سوره، اختلافاتی گزارش شده است. بیشتر منابع این سوره را مدنی دانسته اند و در مقابل گروهی سوره را مکی گزارش کرده اند. از این میان، جابر بن زید، عطا، عکرمه، ابن عباس و ابن عاشور، سوره را مکی گزارش کرده اند و در مقابل، ثعلبی، فخر رازی، ابن کثیر، طباطبایی و طبرسی، سوره را مدنی گزارش کرده اند. به گزارش معرفت، قرآن پژوه شیعه، این سوره بیستمین سوره نازل شده بر محمد است. در خصوص شأن نزول سوره، روایت های مختلفی را گزارش کرده اند. سیوطی، مفسر اهل سنت در درالمنثور به ماجرای سِحر شدن پیامبر اسلام توسط لبید بن اعصم یهودی اشاره دارند. بر اساس این داستان، محمد، گروهی را برای یافتن طلسم که در چاهی انداخته شده بود، فرستاد و پس از آن، سوره فلق نازل شد. روایات دیگری در منابع شیعه و سنی نزول این سوره را برای حفظ محمد از گزندها یا حفظ او از دشمنی از طایفه جن دانسته اند.
تفاسیر اسلامی در معنا کردن کلماتی از سوره، دچار اختلاف شده اند از جمله کلمه «فلق» که به معنای صبح یا شکاف بسیار وسیع به کار برده شده است. به گزارش منابع مختلف، فلق نام یکی از چاه ها، درب ها، کوه ها، درخت ها یا دره ای از جهنم است که جهنمیان از عذاب و سختی آن، به دنبال پناهگاه هستند. کلمه «شر» در سوره، بیانگر هرگونه شر می باشد و اعم از موجودات زنده و غیر زنده خواهد بود. بنابر روایتی از ابن عباس، شیطان به جهت شر مطلق بودن، مصداق بارز کلمه شر در آیه «شر ما خلق» است. غاسق دیگر لغتی است که در سوره مورد اختلاف قرار گرفته و در این خصوص دو معنای شب و ظلمت و تاریکی مطرح شده است. از جمله اخلافات دیگری که در سوره مورد اشاره قرار گرفته است، روایاتی از ابن مسعود، صحابه محمد، است که بر اساس آن، دو سوره فلق و ناس، جزئی از قرآن نبوده اند و تنها از جانب جبرئیل برای محمد نازل شده اند. اما اجماع نظر اصحاب و عالمان مسلمان آن است که این سوره جزو قرآن می باشد.
بر اساس روایات اسلامی، خواندن، نگهداری، حفظ و تعویذ دو سوره فلق و ناس ( که به اختصار معوذتین خوانده می شوند ) مورد تأکید پیامبر اسلام بوده است و وی شخصاً، به قرائت و تعویذ این دو سوره، اهتمام داشته است. بر اساس این روایات، خواندن این دو سوره برای دفع ضررهای مختلف توصیه شده است. خواندن این دو سوره در نمازها، سبب قبول نماز و قرائت این دو سوره، اجری همچون ثواب قرائت تمام کتب آسمانی را دارد.
... [مشاهده متن کامل]
در مکی یا مدنی بودن سوره، اختلافاتی گزارش شده است. بیشتر منابع این سوره را مدنی دانسته اند و در مقابل گروهی سوره را مکی گزارش کرده اند. از این میان، جابر بن زید، عطا، عکرمه، ابن عباس و ابن عاشور، سوره را مکی گزارش کرده اند و در مقابل، ثعلبی، فخر رازی، ابن کثیر، طباطبایی و طبرسی، سوره را مدنی گزارش کرده اند. به گزارش معرفت، قرآن پژوه شیعه، این سوره بیستمین سوره نازل شده بر محمد است. در خصوص شأن نزول سوره، روایت های مختلفی را گزارش کرده اند. سیوطی، مفسر اهل سنت در درالمنثور به ماجرای سِحر شدن پیامبر اسلام توسط لبید بن اعصم یهودی اشاره دارند. بر اساس این داستان، محمد، گروهی را برای یافتن طلسم که در چاهی انداخته شده بود، فرستاد و پس از آن، سوره فلق نازل شد. روایات دیگری در منابع شیعه و سنی نزول این سوره را برای حفظ محمد از گزندها یا حفظ او از دشمنی از طایفه جن دانسته اند.
تفاسیر اسلامی در معنا کردن کلماتی از سوره، دچار اختلاف شده اند از جمله کلمه «فلق» که به معنای صبح یا شکاف بسیار وسیع به کار برده شده است. به گزارش منابع مختلف، فلق نام یکی از چاه ها، درب ها، کوه ها، درخت ها یا دره ای از جهنم است که جهنمیان از عذاب و سختی آن، به دنبال پناهگاه هستند. کلمه «شر» در سوره، بیانگر هرگونه شر می باشد و اعم از موجودات زنده و غیر زنده خواهد بود. بنابر روایتی از ابن عباس، شیطان به جهت شر مطلق بودن، مصداق بارز کلمه شر در آیه «شر ما خلق» است. غاسق دیگر لغتی است که در سوره مورد اختلاف قرار گرفته و در این خصوص دو معنای شب و ظلمت و تاریکی مطرح شده است. از جمله اخلافات دیگری که در سوره مورد اشاره قرار گرفته است، روایاتی از ابن مسعود، صحابه محمد، است که بر اساس آن، دو سوره فلق و ناس، جزئی از قرآن نبوده اند و تنها از جانب جبرئیل برای محمد نازل شده اند. اما اجماع نظر اصحاب و عالمان مسلمان آن است که این سوره جزو قرآن می باشد.
بر اساس روایات اسلامی، خواندن، نگهداری، حفظ و تعویذ دو سوره فلق و ناس ( که به اختصار معوذتین خوانده می شوند ) مورد تأکید پیامبر اسلام بوده است و وی شخصاً، به قرائت و تعویذ این دو سوره، اهتمام داشته است. بر اساس این روایات، خواندن این دو سوره برای دفع ضررهای مختلف توصیه شده است. خواندن این دو سوره در نمازها، سبب قبول نماز و قرائت این دو سوره، اجری همچون ثواب قرائت تمام کتب آسمانی را دارد.
فَلَق؛ حرف ( ل ) در کلیدواژه ی فلق از زاویه قانون تغییر شکل حروف نگارشی، قابل تبدیل به حرف ( ر ) است.
کلیدواژه فلق که در قرآن به فروزنده صبح روشن ترجمه گردیده است در واقع فَرَق به مفهوم تفریق کننده یا مرز تفریق و شروع جدایی روز از شب می باشد. که اصطلاحاً در زمان ما گرگ و میش گفته می شود. و ریشه و دُردانه و افشاره ی کلمه ی فروغ می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
احتمال زیاد علت اینکه در قرآن حرف ل در کلمه فلق برای آن لحظه و زمان خاص استفاده گردیده به خاطر تلفیق و آمیخته بودن روز و شب باهمدیگر در سپیده صبح می باشد.
و به لحاظ بار معنای انطباقی، مرتبط با کلماتی از قبیل؛ فلق فرق، فلوق فروغ، تفلیق تفریق، فلیق فریق، فرقه فراق فراقت، و حتی کلمه آفریقا به مفهوم از هم تفریق شده و از هم دور شده و جدا شده می باشد.
و اگر از زاویه جابجایی دو حرف اول جهت ایجاد تضاد مفهومی با انطباق ریشه ای در کلمات، کلمه ی فلق را لفق بخونیم به کلمه تلفیق و تلاقی و ترفیق و رفق و رفاقت، ارفاق به مفهوم به هم نزدیک شدن خواهیم رسید.
و به لحاظ بار معنای موازی و غیر ریشه ای، مرتبط با کلماتی از قبیل؛ بامداد، پگاه، سپیده دم، سحر، شفق، صبح، صبحگاه، صبحگاهان، فجر، شکافتگی می باشد.
کلیدواژه فلق که در قرآن به فروزنده صبح روشن ترجمه گردیده است در واقع فَرَق به مفهوم تفریق کننده یا مرز تفریق و شروع جدایی روز از شب می باشد. که اصطلاحاً در زمان ما گرگ و میش گفته می شود. و ریشه و دُردانه و افشاره ی کلمه ی فروغ می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
احتمال زیاد علت اینکه در قرآن حرف ل در کلمه فلق برای آن لحظه و زمان خاص استفاده گردیده به خاطر تلفیق و آمیخته بودن روز و شب باهمدیگر در سپیده صبح می باشد.
و به لحاظ بار معنای انطباقی، مرتبط با کلماتی از قبیل؛ فلق فرق، فلوق فروغ، تفلیق تفریق، فلیق فریق، فرقه فراق فراقت، و حتی کلمه آفریقا به مفهوم از هم تفریق شده و از هم دور شده و جدا شده می باشد.
و اگر از زاویه جابجایی دو حرف اول جهت ایجاد تضاد مفهومی با انطباق ریشه ای در کلمات، کلمه ی فلق را لفق بخونیم به کلمه تلفیق و تلاقی و ترفیق و رفق و رفاقت، ارفاق به مفهوم به هم نزدیک شدن خواهیم رسید.
و به لحاظ بار معنای موازی و غیر ریشه ای، مرتبط با کلماتی از قبیل؛ بامداد، پگاه، سپیده دم، سحر، شفق، صبح، صبحگاه، صبحگاهان، فجر، شکافتگی می باشد.
فَلَقَ ( فعل ) : أنتزعهُ بأعجوبةِ
أفتلق: جاء بأمرِ عجیب
فَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظیمِ63
دریا ( نیل ) را شگرفانه شکافته شد . . .
... [مشاهده متن کامل]
. . .
فالق الحب . . : یخرج منه النبات الأخصر بأعحوبة
عملیات" فتوسنتز کلروفیل"را هنوز دقیقآٌ دانشمندان نتوانستند کشف کنند وراز باقی ماند وشبیه سازی شکست خورد.
بطور معجزه آسا.
. . .
لبن فُلاق: أصبح جبناً
کلّمنی من شقِّ فَیه: خرج من فَمهِ کلام عجیب
فلغ رأسه ( لیس فلق ) :: شدخهُ
. . .
شرح مفصل نیاز دارد
. . .
أفتلق: جاء بأمرِ عجیب
فَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظیمِ63
دریا ( نیل ) را شگرفانه شکافته شد . . .
... [مشاهده متن کامل]
. . .
فالق الحب . . : یخرج منه النبات الأخصر بأعحوبة
عملیات" فتوسنتز کلروفیل"را هنوز دقیقآٌ دانشمندان نتوانستند کشف کنند وراز باقی ماند وشبیه سازی شکست خورد.
بطور معجزه آسا.
. . .
لبن فُلاق: أصبح جبناً
کلّمنی من شقِّ فَیه: خرج من فَمهِ کلام عجیب
فلغ رأسه ( لیس فلق ) :: شدخهُ
. . .
شرح مفصل نیاز دارد
. . .
نوعی بادام درختی کاغذی
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
فلق ( بر وزن شفق ) از ماده فلق ( بر وزن خلق ) در اصل به معنی شکافتن چیزی و جدا کردن بعضی از بعضی دیگر است ، و از آنجا که به هنگام دمیدن سپیده صبح پرده سیاه شب می شکافد ، این واژه به معنی طلوع صبح در قرآن به کار رفته ، همانگونه که فجر نیز به همین مناسبت بر طلوع صبح اطلاق می شود .
غنچه ٔ بام ؛ کنایه از سفیدی صبح و فلق است : شبی ناگاه چون غنچه ٔ بام بخندید، و عروس صبح از تتق قیرگون بیرون خرامید با لشکری جرار پیرامن مأمن او درآمد. ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 21 ) .
تیغ سحر
خط جدا کننده روز از شب که قبل سپیده دم دیده میشود .
فلق اسم دخترانه است نه پسرانه
زردی صبح
سرخی هنگام طلوع آفتاب
متضاد: شفق ( سرخی هنگام غروب آفتاب
متضاد: شفق ( سرخی هنگام غروب آفتاب
اُشهن. پگاه. سپیده دم
گشودن
شکافتن، عبور از یک مرحله به مرحله دیگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)