فترت

/fetrat/

مترادف فترت: ایستایی، توقف، سکون، کندی، وقفه، سستی، ضعف

برابر پارسی: سستی، فروهشتگی، کندی، گسستگی، ناتوانی

معنی انگلیسی:
interim, interruption, recess, interval

لغت نامه دهخدا

فترت. [ ف َ رَ ] ( ع اِ ) فترة. رجوع به فترة شود.

فترة. [ ف َ رَ ] ( ع اِمص ) سستی. ( منتهی الارب ). ضعف و شکستگی. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) زمان میان دو پیامبر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سمکه رعاده. ( فهرست مخزن الادویه ). ماهیی است در رود نیل که اگر آن را با پای بسایی در پای سستی عارض شود و تا عرق نکنی رفع نگردد. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به فِتَّر شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) سسستی ضعف ۲ - ( اسم ) زمان میان دو پیغمبر یا دو پادشاه ۳ - زمان بین دو نوبت تب ۴ - مدت تعطیل مجلس شورای ملی و سنا ۵ - آتش سوزانی است که در بدایت حال در سالک وجود داشته باشد .

فرهنگ معین

(فَ رَ ) [ ع . فترة ] ۱ - (اِمص . ) سستی ، ضعف . ۲ - زمان بین دو نوبت تب . ۳ - مدت زمان بین ظهور دو پیامبر یا بر تخت نشستن دو پادشاه .

فرهنگ عمید

۱. سستی، کندی، بازماندگی، ضعف.
۲. (اسم ) [قدیمی] زمانی که حکومت یا دولتی از میان رفته و هنوز دولت دیگری به جای آن برقرار نشده.
۳. (اسم ) مدت و فاصلۀ میان دو واقعه، به ویژه مدت تعطیل مجلس شورا.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصطلاح فترت تعبیری برای غیبت حضرت مهدی (علیه السّلام) است.
فترت اسم مصدر ثلاثی مجرد «فتر»، به معنای مدت سکون و آرامش است. برای فترت و فتر در لغت عرب معانی مختلفی ذکر شده است. راغب اصفهانی، فتر و فتور را «سکون بعد از حدت» و «ضعف بعد از قوت» معنا کرده است.
اصطلاح شناسی
«فترت» در اصطلاح دینی، به مدت زمان بین دو پیامبر و نیز مدت کوتاهی از انقطاع وحی در دوران رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) گفته می شود. این کلمه یک بار در قرآن کریم آمده و به فاصلۀ زمانی بین حضرت عیسی (علیه السّلام) و رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) اشاره کرده است. «یا اهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم علی فترة من الرسل ان تقولوا ما جاءنا من بشیر و لا نذیر فقد جاءکم بشیر و نذیر و الله علی کل شیء قدیر؛ ای اهل کتاب، همانا فرستاده ما نزد شما آمد، که در دوران انقطاع و بریده شدن سلسله رسولان میان عیسی (علیه السّلام) و محمّد (صلی الله علیه و آله وسلّم) معارف دینی را برای شما بیان می کند تا مبادا (در روز قیامت) بگویید: برای ما هیچ مژده دهنده و بیم کننده ای نیامد. پس حقّا که شما را مژده دهنده و بیم کننده ای آمد، و خدا بر هر چیز تواناست.»
فترت در روایات
در بیشتر روایات مهدویت، مدت زمان پنهان زیستی حضرت مهدی (علیه السّلام)، به «غیبت» تعبیر شده است. اما در پاره ای از سخنان معصومان (علیهم السّلام ) این دوران را «فترت» نیز یاد کرده اند. ابو حمزه گوید: خدمت حضرت صادق (علیه السّلام) رسیدم و عرض کردم: «صاحب الامر شمایید؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پسر شما است؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پسر پسر شما است؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پسر پسر پسر شما است؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پس او کیست؟» فرمود: همان کسی است که زمین را پر از عدالت کند؛ چنان که پر از ستم و جور شده باشد. او در زمان فترت (پیدا نبودن امامان) بیاید؛ چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در زمان فترت (پیدا نبودن رسولان) برانگیخته شد.

دانشنامه آزاد فارسی

فِتْرَت (interregnum)
دو دوره در تاریخ انگلستان که ملت برای مدتی موقتاً پادشاه نداشت. اولین دورۀ فترت با اعدام چارلز اول در ۳۰ ژانویۀ ۱۶۴۹ آغاز شد و تا برقراری دوبارۀ سلطنت در ۸ مه ۱۶۶۰ ادامه یافت. دومین دورۀ فترت در زمان انقلاب شکوهمند از زمان فرار جیمز دوم در ۲۲ دسامبر ۱۶۸۸ تا به تخت نشستن مشترک ویلیام و مری در ۲۳ فوریۀ ۱۶۸۹ پدید آمد.

مترادف ها

interval (اسم)
وقفه، ایست، فاصله، فرجه، مدت، فترت، خلال

weakness (اسم)
سستی، فتور، ضعف، ناتوانی، عیب، نقص، عجز، عدم ثبات، بی اساسی، فترت، بی بنیه گی

recess (اسم)
کنار، تعطیل موقتی، گوشه، تنفس، پس زنی، باز گشت، طاقچه، تو رفتگی، فترت، تو رفتگی در دیوار، عقب نشینی، دوره فترت

interregnum (اسم)
فاصله، فترت، دوره حکومت موقتی

فارسی به عربی

عتلة , فترة

پیشنهاد کاربران

فَترت: وقفه
مثال: با فَترتی که بر اثر مرگ پدر در تحصیلم پدید آمده بود دو سال عقب افتادم.
آوانگاشت کلمه فترت ( دوره رکود یا فاصله بین دو پادشاه یا دو امپراطور ) به شکل فَترَت صحیح می باشد.
فاصله بین دو دوره ی مهم
خلأ بین دو بازه زمانی
مدت زمان بین ظهور دو پیامبر
( از عربی: سستی یا کُندی ) به معنی فاصله و وقفه میان دو دوره است. این اصطلاح بیشتر برای فاصله زمانی میان دو دوره پادشاهی بکار می رود. به دوره انتقالی میان دو دوره بزرگ تر هم دوران فترت گفته می شود.

بپرس