علی اسواری

لغت نامه دهخدا

علی اسواری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن محمدبن بابویه اسواری. مکنّی به ابوالحسن. وی منسوب به «اسواریة» بودکه قریه ای است از اصفهان. او مردی توانگر و پرهیزکار و متدین بود و از ابن عمران موسی بن بیان روایت کرد. ( از تاج العروس : «بوب » ). مافروخی وی را جزو علمای اصفهان در قرن پنجم آورده است. رجوع به محاسن اصفهان مافروخی ص 30 و ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 122 شود.

فرهنگ فارسی

ابن محمد بن بابویه اسواری مکنی به ابوالحسن وی منسوب به اسواریه بود که قریه ایست از اصفهان او مردی توانگر و پرهیزکار و متدین بود و از ابن عمران موسی بن بیان روایت کرد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اَسْواری، علی در ۲۴۰ق /۸۵۴م، متکلم معتزلی و مؤسس فرقه اسواریه می باشد.
چنین می نماید که او مانند ابوعیسی اسواری منسوب به گروهی از ایرانیان بودند که در بصره ساکن شدند و در آن دیار به اَساوِره شهرت یافتند چنانکه ابن حزم نیز او را بصری خوانده است.
زندگینامه
قاضی عبدالجبار از اسواری در شمار متکلمان معتزلی طبقه هفتم نام می برد و او را برخوردار از مرتبه والای اندیشه و رأی می داند، و تنها خبری را که از زندگی او در دست داریم، نقل می کند و آن رفتن اسواری از روی تنگدستی به بغداد است. اسواری زمانی به این سفر رفته که نظّام مقیم آن سامان بوده است و چون بیم آن داشته که اسواری در نظر مردم بر وی برتری یابد، بی درنگ پس از بخشش هزار دینار به اسواری از او می خواهد که هرچه زودتر به دیار خود بازگردد جاحظ نیز از پاره ای صفات و ویژگی های اخلاقی وی چون شکم بارگی و اخاذی ، داستان هایی نقل می کند.
عقاید اسواری
ابوالقاسم بلخی از اسواری در زمره بزرگان معتزله و نویسندگان آنان یاد می کند و می گوید که وی از یاران ابوالهذیل بوده، و بعدها به اندیشه های نظّام گرایش پیدا کرده است. خیاط نیز هرگونه سرزنشی را که سزاوار پیروان نظّام است، شایسته اسواری هم می داند.
قدرت خداوند در نظر اسواری
...

پیشنهاد کاربران

بپرس