[ویکی فقه] علوم انسانی اسلامی، دیدگاهی است که بازگشتش به تأکیدهای امام خمینی (رحمة الله علیه) بر اسلامی کردن دانشگاه و تأکیدهای مکرر مقام معظم رهبری (مدظله) بر تولید علوم و نظریه های مبتنی بر فرهنگ دینی و بومی می باشد. در این نوشته به مباحثی چون امکان اسلامی سازی، خواستگاه تصور تباین علوم انسانی با دین و دلیل عدم دستیابی به موفقیت در این راستا، می پردازیم.
تفاوت دیدگاه و نحوه نگرش به انسان در اسلام و غرب موجب پیدایش اختلاف بنیادین در مباحث مربوط به انسان شناسی و علوم انسانی می شود. بااین حال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با وجود تأکیدهای امام خمینی (رحمة الله علیه) بر اسلامی کردن دانشگاه و تأکیدهای مکرر مقام معظم رهبری (مدظله) بر تولید علوم و نظریه های مبتنی بر فرهنگ دینی و بومی، این عرصه هم چنان خالی از فعالیت های درخور علوم موردنیاز دانشگاه اسلامی است و استفاده از علوم انسانی غربی، مسیر این آرمان انقلاب را به بیراهه کشانده است.
← امکان اسلامی سازی
اگر پاسخ به این سؤال را از راهی غیر از فلسفه صدرا بخواهیم بررسی کنیم باید به تفاوت و اشتراک علم و دین در موضوع، روش و غایت بپردازیم.
← اشتراک در موضوع
بحثی که ارائه شد از موارد ارائه شده در فلسفه علم به شمار می رود، آنجا که گزاره های علمی به عنوان یک مساله و نه به عنوان یک موضوع موردبررسی قرار می گیرند یعنی پیش فرض های یک علم مورد تحلیل و واکاوی واقع می شود. اگر اسلام دارای احکام فراوانی در هر یک از علوم انسانی باشد پس می توان پیش فرض های آن را با پیش فرض های علوم انسانی حاضر مورد مقایسه و تحلیل قرارداد. صرف این که برخی گزاره های علمی در علوم انسانی با برخی از ظواهر احکام و گزاره های اسلامی متغایر است، دلیل بر بوق و کرنا کردن تناقض علوم انسانی اسلامی نیست. از سوی دیگر انجام شدن و واقع شدن چیزی دلیل بر امکان وقوعی آن است، هم در تمدن اسلامی و هم در تمدن مسیحی قرون وسطی می توان رگه های فراوان و آشکاری از علم دینی را یافت. رشته های علمی مانند فلسفه با همه یونانی بودن آن وقتی در دامن اسلام پا می گذارد با فلسفه ای کاملاً اسلامی مواجه می شویم که در تک تک گزاره های علمی آن پای اسلام مشاهده می شود.در حقوق اسلامی چه در جزا، چه خصوصی و حتی در حقوق بین الملل تمامی احکام مستقیم و یا گزاره های استنتاج شده از بطن اسلام است. در بحث از سیاست، مدینه های فاضله ای که نوشته شد و علم مدنی که خلق شد همه در بستر و سایه مستقیم اسلام به انجام رسید. در بحث جامعه شناسی، ابن خلدون در مواجهه مستقیم با علم اجتماع و در سایه نگاه اجتماعی اسلام، رگه های شفاف و عمیقی از جامعه شناسی را مطرح نمود. در هنر، معماری، روان شناسی، حتی علوم تجربی مانند پزشکی نیز سایه های بزرگ و عمیق اندیشه های اسلامی فراوان یافت می شود، در قرون وسطی نیز همین علومی که نام برده شد با سایه هایی اسلامی- مسیحی متولد شده اند. از بحث خارج نشویم، اسلام و علوم انسانی در موضوع، روش و غایت به شدت هم پوشانی دارند و تاریخ علم درتمدن اسلامی قرن های ۴، ۵، ۶ و قرون وسطی نشان دهنده تجربه عملی این هم پوشانی به شمار می آید.
خواستگاه تصور تباین علوم انسانی با دین
...
تفاوت دیدگاه و نحوه نگرش به انسان در اسلام و غرب موجب پیدایش اختلاف بنیادین در مباحث مربوط به انسان شناسی و علوم انسانی می شود. بااین حال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با وجود تأکیدهای امام خمینی (رحمة الله علیه) بر اسلامی کردن دانشگاه و تأکیدهای مکرر مقام معظم رهبری (مدظله) بر تولید علوم و نظریه های مبتنی بر فرهنگ دینی و بومی، این عرصه هم چنان خالی از فعالیت های درخور علوم موردنیاز دانشگاه اسلامی است و استفاده از علوم انسانی غربی، مسیر این آرمان انقلاب را به بیراهه کشانده است.
← امکان اسلامی سازی
اگر پاسخ به این سؤال را از راهی غیر از فلسفه صدرا بخواهیم بررسی کنیم باید به تفاوت و اشتراک علم و دین در موضوع، روش و غایت بپردازیم.
← اشتراک در موضوع
بحثی که ارائه شد از موارد ارائه شده در فلسفه علم به شمار می رود، آنجا که گزاره های علمی به عنوان یک مساله و نه به عنوان یک موضوع موردبررسی قرار می گیرند یعنی پیش فرض های یک علم مورد تحلیل و واکاوی واقع می شود. اگر اسلام دارای احکام فراوانی در هر یک از علوم انسانی باشد پس می توان پیش فرض های آن را با پیش فرض های علوم انسانی حاضر مورد مقایسه و تحلیل قرارداد. صرف این که برخی گزاره های علمی در علوم انسانی با برخی از ظواهر احکام و گزاره های اسلامی متغایر است، دلیل بر بوق و کرنا کردن تناقض علوم انسانی اسلامی نیست. از سوی دیگر انجام شدن و واقع شدن چیزی دلیل بر امکان وقوعی آن است، هم در تمدن اسلامی و هم در تمدن مسیحی قرون وسطی می توان رگه های فراوان و آشکاری از علم دینی را یافت. رشته های علمی مانند فلسفه با همه یونانی بودن آن وقتی در دامن اسلام پا می گذارد با فلسفه ای کاملاً اسلامی مواجه می شویم که در تک تک گزاره های علمی آن پای اسلام مشاهده می شود.در حقوق اسلامی چه در جزا، چه خصوصی و حتی در حقوق بین الملل تمامی احکام مستقیم و یا گزاره های استنتاج شده از بطن اسلام است. در بحث از سیاست، مدینه های فاضله ای که نوشته شد و علم مدنی که خلق شد همه در بستر و سایه مستقیم اسلام به انجام رسید. در بحث جامعه شناسی، ابن خلدون در مواجهه مستقیم با علم اجتماع و در سایه نگاه اجتماعی اسلام، رگه های شفاف و عمیقی از جامعه شناسی را مطرح نمود. در هنر، معماری، روان شناسی، حتی علوم تجربی مانند پزشکی نیز سایه های بزرگ و عمیق اندیشه های اسلامی فراوان یافت می شود، در قرون وسطی نیز همین علومی که نام برده شد با سایه هایی اسلامی- مسیحی متولد شده اند. از بحث خارج نشویم، اسلام و علوم انسانی در موضوع، روش و غایت به شدت هم پوشانی دارند و تاریخ علم درتمدن اسلامی قرن های ۴، ۵، ۶ و قرون وسطی نشان دهنده تجربه عملی این هم پوشانی به شمار می آید.
خواستگاه تصور تباین علوم انسانی با دین
...
wikifeqh: علوم_انسانی_اسلامی