علایم تسلیم

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] علایم تسلیم (قرآن). اخلاص و اقامه نماز و تقوا و ... از نشانه ها و علایم تسلیم شدن در برابر اوامر و دستورات خداوند می باشد.
عبادت خالصانه و اجرای همه امور برای خدا، نشانه تسلیم در برابر او می باشد:قل ان صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله رب العــلمین• لا شریک له وبذلک امرت وانا اول المسلمین.بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. همتایی برای او نیست و به همین مامور شده ام و من نخستین مسلمانم!» این آیات آخر سوره است و مشتمل است بر هدفی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم در دعوت این سوره داشته و اینکه به آنچه دعوت می کرده عامل نیز بوده و نیز مشتمل است بر خلاصه دلایلی که در این سوره علیه عقیده شرک اقامه شده است.قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم...، در این آیه خدای تعالی پیغمبر گرامی خود را دستور می دهد که به مردم بگوید:پروردگارش او را به هدایت الهی خود به سوی صراط مستقیم و آن راه روشنی که قیم بر سالکان خویش است، و تخلف و اختلاف در آن راه ندارد دینی که (چون مبنی بر فطرت است) به بهترین وجهی قائم به مصالح دنیا و آخرت انسانی است هدایت فرموده، هم چنان که ابراهیم را به آن دین حنیف و یا به عبارت دیگر آن دینی که از انحراف شرک به سوی اعتدال توحید متمایل است هدایت فرمود. آری، ابراهیم هم از مشرکان نبود.قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین، کلمه نسک، به معنای مطلق عبادت است، و لیکن بیشتر در ذبح و یا قربانیی که به منظور تقرب به درگاه خدای سبحان ذبح می شود استعمال شده است.در این آیه شریفه خدای تعالی برای بار دوم رسول گرامی خود را دستور می دهد که به مردم بگوید: او خودش به آنچه که خداوند به سوی آن هدایتش کرده عمل می کند. و منظور از این اعلام این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم از تهمت دورتر شده و مردم بهتر دین او را تلقی به قبول کنند، چون یکی از نشانه های راستگویی این است که گوینده به گفته های خود عمل نموده و گفتارش با کردارش مطابقت داشته باشد، لذا می فرماید: به مردم بگو که من نماز و تمامی عبادات و زندگیم و جمیع شؤون آن از قبیل اعمال، اوصاف، فعل ها و ترک ها که مربوط به من است، و همچنین مرگم را با هر چه که از امور آن مربوط به من است (و آن امور پس از مرگ است که از زندگی دنیا سرچشمه می گیرد چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم فرموده: آن چنان که زندگی می کنید خواهید مرد) همه را برای خدا قرار دادم، بدون اینکه کسی را در آنها شریک او بدانم. و خلاصه من در جمیع شؤون حیات و مماتم بنده ای هستم تنها برای خدا، و روی خود را تنها متوجه او نمودم. چیزی را قصد نمی کنم و از چیزی روی گردان نیستم مگر برای او، در مسیر زندگیم قدمی بر نمی دارم و به سوی مرگ قدم نمی گذارم مگر برای او، چون او پروردگار همه عالمیان و مالک همه و مدبر همه است. من به این نحو از عبودیت مامور شده ام، و اولین کسی که تسلیم خواسته او شود، و آن عبودیت به تمام معنا را از هر باب و هر جهتی که او خواسته قبول نماید، خودم هستم.
اقامه نماز
اقامه نماز، نشانه تسلیم در برابر خداوند است:... قل ان هدی الله هو الهدی وامرنا لنسلم لرب العــلمین• وان اقیموا الصلوة واتقوه وهو الذی الیه تحشرون.... بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت است و ما دستور دادیم که تسلیم پروردگار عالمیان باشیم. و (نیز به ما فرمان داده شده به) اینکه: ] را برپا دارید! و از او بپرهیزید! و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.» آیه به پیامبر دستور می دهد که با صراحت بگوید: هدایت تنها هدایت خدا است و ما ماموریت داریم که فقط در برابر پروردگار عالمیان تسلیم شویم(قل ان هدی الله هو الهدی و امرنا لنسلم لرب العالمین). این جمله در حقیقت دلیل دیگری بر نفی مذهب مشرکان است زیرا تنها در برابر کسی باید تسلیم شد که مالک و آفریدگار و مربی جهان هستی است نه بتها که هیچ نقشی در ایجاد و اراده این جهان ندارند.در آیه بعد دنباله دعوت الهی را چنین شرح می دهد که ما گذشته از توحید دستور داریم که نماز را برپا دارید و تقوا را پیشه کنید(و ان اقیموا الصلاة و اتقوه).و سرانجام با توجه به مساله معاد و اینکه حشر و بازگشت شما به سوی خدا است این بحث را پایان می دهد (و هو الذی الیه تحشرون).در حقیقت در این چند جمله کوتاه برنامه ای که پیامبر به سوی آن دعوت می کرده، و از حکم عقل و فرمان خدا سرچشمه گرفته، به صورت یک برنامه چهار ماده ای که آغازش توحید، و انجامش معاد، و مراحل متوسط آن محکم ساختن پیوندهای الهی و پرهیز از هر گونه گناه می باشد ارائه داده شده است.
ایمان
ایمان، نشانه تسلیم در برابر پروردگار است:فلما احس عیسی منهم الکفر قال من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله ءامنا بالله واشهد بانا مسلمون.هنگامی که عیسی از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: «کیست که یاور من به سوی خدا (برای تبلیغ آیین او) گردد؟» حواریان (شاگردان مخصوص او) گفتند: «ما یاوران خداییم به خدا ایمان آوردیم و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آورده ایم. واذ اوحیت الی الحواریین ان ءامنوا بی وبرسولی قالوا ءامنا واشهد باننا مسلمون.و (به یاد آور) زمانی را که به حواریون وحی فرستادم که: «به من و فرستاده من، ایمان بیاورید! » آنها گفتند: «ایمان آوردیم، و گواه باش که ما مسلمانیم!» این آیه نیز منطبق است با آیات سوره آل عمران که می فرماید: فلما احس عیسی منهم الکفر قال من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله آمنا بالله و اشهد بانا مسلمون، از این جا معلوم می شود این ایمانی که خداوند در آیه مورد بحث، و اذ اوحیت الی الحواریین ان آمنوا بی و برسولی قالوا آمنا... ذکر نموده، غیر ایمانی است که آنها از اول به مسیح آوردند، و به نبوتش اقرار کردند، برای اینکه ظاهر آیه سوره آل عمران که می گوید: فلما احس عیسی منهم الکفر، این است که این احساس در اواخر ایام دعوت او بوده، در ایامی بوده که حواریین که در حقیقت سابقین و طبقه اول از مؤمنین به عیسی بودند ملازم و همراهش بوده اند، علاوه بر اینکه ظاهر آیه، قال من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله آمنا بالله و اشهد بانا مسلمون، این است که این دعوت برای میثاق گرفتن بر یاری دین خدا بوده، نه برای اصل ایمان به خدا، و لذا آیه شریفه با جمله: و اشهد بانا مسلمون، که اعلام تسلیم در برابر امر خدا به اقامه دعوت و تحمل مشقت در راه او است ختم شده است، و معلوم است که طبعا این تسلیم و تحمل زحمت بعد از اصل ایمان است، پس معلوم شد که مراد از اینکه فرمود: و اذ اوحیت الی الحواریین... قضیه عهد و پیمان گرفتن از حواریین است. خدای تعالی به ایشان وحی فرستاده که باید به ایمانی ما فوق آنچه دارید ارتقا یابید. پس معلوم می شود حواریین انبیاء بوده اند و ایمان پیشنهادی عیسی علیه السلام ایمانی بعد از ایمان بوده.جمله: و اشهد بانا مسلمون، ربنا آمنا بما انزلت و اتبعنا الرسول... هم بر این معنا دلالت دارد، برای اینکه منظور از اسلام در این جمله تسلیم شدن بدون قید و شرط است برای خدای تعالی، بطوری که هر چه از ایشان خواست انجام دهند و هر کاری از آنان خواست بکنند، چون و چرا نکنند. و چنین اسلامی جز در بین مؤمنین خالص یافت نمی شود و چنان نیست که هر کس به زبان شهادت به توحید و نبوت بدهد به مقام تسلیم هم برسد.توضیح اینکه در بحث از مراتب ایمان و اسلام گفتیم که قبل از هر مرتبه از ایمان مرتبه ای از مراتب اسلام قرار دارد، شاهد آن سخن، جمله: آمنا بالله و اشهد بانا مسلمون، است که از ایمان خود به صیغه فعل و از اسلام خود به صیغه صفت تعبیر آوردند. پس اولین مراتب اسلام، تسلیم و شهادت بر اصل دین و اجمال آن است، دنبال آن اذعان و باور قلبی به این شهادت زبانی و صوری است، آن هم باور اجمالی به دنبال آن مرتبه دوم اسلام است و آن عبارت است از تسلیم قلبی به معنای این ایمان، که اگر کسی دارای چنین تسلیمی بشود، ناراحتی باطنی و اعتراض درونیش نسبت به تمامی دستورات خدا و رسول او به کلی از بین می رود و این همان پیروی عملی و بدون چون و چرای از دین خدا است، به دنبال این مرتبه از اسلام مرتبه دوم از ایمان است و آن عبارت از خلوص عمل و به رنگ عبودیت در آمدن همه اعمال و افعال است، به دنبال این مرتبه از ایمان مرتبه سوم از اسلام واقع است و آن عبارت است از اینکه بنده خدا تسلیم محبت خدا و اراده او شود، چنین بنده ای دیگر دوست نمی دارد و اراده نمی کند مگر به خاطر خدا و آنچه هم در خارج واقع می شود همان چیزی است که خدا دوست دارد و اراده اش کرده. و در این میان از دلبخواه بنده و اراده مستقل او خبری نیست، به دنبال این مرتبه از اسلام، مرتبه سوم ایمان واقع است و آن عبارت است از تسلیم عبودی خدا شدن در همه اعمال.
تقوا
...

پیشنهاد کاربران

بپرس