[ویکی فقه] عظمت مقام ظاهری و باطنی حضرت سلیمان (علیه السّلام) بی نظیر بود. وی از پیامبران بزرگی که هم دارای مقام نبوّت و هم دارای حکومت بسیار وسیع بود،که نام مبارکش هفده بار در قرآن آمده است. سلیمان بن داوود حکومت وسیعی به دست آورد که در آن جنّ و انس و پرندگان و چرندگان و باد، همه تحت فرمان او بودند، و بر سراسر زمین فرمانروایی می نمود.
یکی از پیامبران بزرگی که هم دارای مقام نبوّت بود و هم دارای حکومت بی نظیر و بسیار وسیع، حضرت سلیمان بن داوود (علیه السّلام) است که نام مبارکش هفده بار در قرآن آمده است. او با یازده واسطه به حضرت یعقوب (علیه السّلام) می رسد و از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل می باشد. سلیمان (علیه السّلام) حکومت وسیعی به دست آورد که در آن جنّ و انس و پرندگان و چرندگان و باد، همه تحت فرمان او بودند، و بر سراسر زمین فرمانروایی می نمود.خداوند در تمجید او می فرماید: «وَ وَهَبْنا لِداوود سُلَیمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوَّابٌ؛ ما سلیمان را به داوود (علیه السّلام) بخشیدیم، چه بنده خوبی! زیرا همواره با خدا ارتباط داشت و به سوی خدا بازگشت می کرد و به یاد او بود.»امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «چهار نفر بر سراسر زمین فرمانروایی کردند که دو نفر از مؤمنان بودند و دو نفر از کافران. مؤمنان عبارت بودند از سلیمان و ذو القرنین (علیهما السّلام)، و کافران عبارت بودند از بخت النصر و نمرود.» قرآن در آیه ۱۲ و ۱۳ سوره سبا، گوشه ای از عظمت و امکانات وسیع سلیمان را بازگو کرده و چنین می فرماید: «و برای سلیمان (علیه السّلام) باد را مسخّر کردیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می پیمود، و عصرگاهان مسیر یک ماه را، و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختیم، و گروهی از جنّ پیش روی او به اذن پروردگارش کار می کردند، و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی می کرد، او را عذاب آتش سوزان می چشاندیم. آنها هر چه سلیمان (علیه السّلام) می خواست برایش درست می کردند، معبدها، تمثال ها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض ها، و دیگ های ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود، و به آنان گفتیم: ) ای آل داوود! شکر (این همه نعمت را) بجا آورید، ولی عده کمی از بندگان من شکر گزارند. آری خداوند مواهب عظیمی به این پیامبر بزرگ داد، مرکبی بسیار سریع و تندرو که با آن می توانست در مدتی کوتاه، سراسر کشور پهناورش را سیر کند، موادّ معدنی فراوان برای انواع صنایع و نیروی فعال کافی برای شکل دادن به این مواد معدنی به او عطا کرد. او با بهره گیری از این وسایل، معابد بزرگی ساخت. و مردم را به عبادت خدای یکتا ترغیب نمود، و برای پذیرایی از لشکریان و مستضعفان، امکانات وسیعی در اختیارش قرار گرفت و در برابر این همه مواهب، خداوند به او دستور شکرگزاری داد. حضرت سلیمان در سیزده سالگی حکومت را به دست گرفت و چهل سال حکومت کرد و در سن ۵۳ سالگی از دنیا رفت. مطابق بعضی از روایات، حضرت سلیمان ۷۱۲ سال عمر کرد.
نمونه ای از عظمت مقام سلیمان
عظمت مقام ظاهری و باطنی حضرت سلیمان (علیه السّلام) بسیار وسیع و بی نظیر بود. در این جا در میان صدها نمونه، به سه نمونه زیر توجه کنید:
← دعای مورچه
حضرت داوود (علیه السّلام) از پیامبران خدا بود و سالها در میان قوم خود، به هدایت مردم پرداخت. در اواخر عمر از طرف خدا به او وحی شد: «از خاندان خود، وصی و جانشین برای خود تعیین کن.»حضرت داوود (علیه السّلام) چندین فرزند (از همسران مختلف) داشت. یکی از پسرانش نوجوانی بود که مادر او نزد حضرت داوود (علیه السّلام) به سر می برد، و داوود (علیه السّلام) مادر او را (که یکی از همسرانش بود) دوست داشت.حضرت داوود (علیه السّلام) پس از دریافت وحی مذکور، نزد آن همسرش آمد و به او گفت: «خداوند به من وحی کرده تا از خاندانم، یکی از آنها را برای خود وصی و جانشین قرار دهم.»همسر داوود: خوب است که آن وصی، پسر من باشد.داوود: من نیز، قصدم همین بود، ولی در علم حتمی خدا گذشته که وصی من «سلیمان» (پسر دیگرم) است.از سوی خدا وحی دیگری به داوود (علیه السّلام) شد که قبل از رسیدن فرمان من شتاب نکن.از این وحی، چندان نگذشت که دو مرد که با هم مرافعه و نزاع داشتند به حضور حضرت داوود (علیه السّلام) برای قضاوت آمدند. آنها به داوود (علیه السّلام) گفتند: یکی از ما دامدار است، و دیگری باغدار می باشد.خداوند به داوود (علیه السّلام) وحی کرد: پسران خود را نزد خود جمع کن و به آنها بگو هر کس در مورد نزاع این دو نفر باغدار و دامدار، قضاوت صحیح کند او وصی تو بعد از تو است.حضرت داوود (علیه السّلام) پسران خود را نزد خود جمع کرد و ماجرا را به آنها گفت، آن گاه باغدار و دامدار، جریان دعوای خود را چنین بیان کردند.باغدار: گوسفندهای این مردِ دامدار به میان باغ من آمده اند و به درختان من صدمه زده اند.دامدار: من اطلاع نداشتم، آنها حیوانند و خودشان به محل باغ او رفته اند.در میان پسران داوود (علیه السّلام) هیچ کدام سخنی نگفت جز سلیمان (علیه السّلام) که به باغدار (صاحب باغ درخت انگور) فرمود:«ای باغدار! گوسفندان این مرد، چه وقت به باغ آمده اند؟»باغدار: شبانه آمده اند.سلیمان: (خطاب به دامدار) ای صاحب گوسفندان! من حکم می کنم که بچه ها و پشم امسالِ گوسفندهای تو، به باغدار تعلق دارد. (زیرا دامدار در شب، لازم است که گوسفندان خود را حفظ و کنترل کند.)داوود (علیه السّلام) به سلیمان گفت: چرا حکم نکردی که صاحب گوسفند، گوسفندان خود را به باغدار بدهد، با این که علمای بنی اسرائیل پس از قیمت گذاری و سنجش دریافته اند که قیمت گوسفندهای دامدار برای قیمت انگور (آن سال) باغ است.سلیمان: قضاوت من از این رو است که درخت های انگور از ریشه قطع و نابود نشده اند، و تنها بار و میوه آنها خورده شده است و سال آینده بار می دهند.خداوند به داوود (علیه السّلام) وحی کرد قضاوت صحیح در این حادثه، همان قضاوت سلیمان (علیه السّلام) است. ای داوود! تو چیزی را خواستی و ما چیز دیگری را (تو خواستی که آن پسرت که مادرش را دوست داری جانشین تو گردد، ولی ما خواستیم سلیمان (علیه السّلام) وصی تو شود.)حضرت داوود (علیه السّلام) نزد همسر مورد علاقه اش آمد و گفت: «ما چیزی را خواستیم و خدا چیز دیگر را خواست. جز آن چه را که خدا می خواهد واقع نمی شود. ما در برابر فرمان الهی تسلیم و خشنود هستیم.»آن گاه امام صادق (علیه السّلام) پس از بیان این ماجرا فرمود: «ماجرای امامان و اوصیاء (علیهم السّلام) نیز بر همین گونه است؛ آنها حق ندارند از امر خدا تجاوز نمایند و مقام امامت را از صاحبش گرفته و به دیگری بدهند.» به این ترتیب سلیمان (علیه السّلام) در میان فرزندان داوود (علیه السّلام) به عنوان وصی و جانشین آن حضرت شناخته شد. با توجه به این که قبل از این ماجرا، اگر داوود (علیه السّلام) سلیمان را انتخاب می کرد، بین فرزندانش نزاع می شد، ولی وحی خداوند به ترتیب فوق، هر گونه نزاع را از بین برد.
عصای حضرت سلیمان
...
یکی از پیامبران بزرگی که هم دارای مقام نبوّت بود و هم دارای حکومت بی نظیر و بسیار وسیع، حضرت سلیمان بن داوود (علیه السّلام) است که نام مبارکش هفده بار در قرآن آمده است. او با یازده واسطه به حضرت یعقوب (علیه السّلام) می رسد و از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل می باشد. سلیمان (علیه السّلام) حکومت وسیعی به دست آورد که در آن جنّ و انس و پرندگان و چرندگان و باد، همه تحت فرمان او بودند، و بر سراسر زمین فرمانروایی می نمود.خداوند در تمجید او می فرماید: «وَ وَهَبْنا لِداوود سُلَیمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوَّابٌ؛ ما سلیمان را به داوود (علیه السّلام) بخشیدیم، چه بنده خوبی! زیرا همواره با خدا ارتباط داشت و به سوی خدا بازگشت می کرد و به یاد او بود.»امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «چهار نفر بر سراسر زمین فرمانروایی کردند که دو نفر از مؤمنان بودند و دو نفر از کافران. مؤمنان عبارت بودند از سلیمان و ذو القرنین (علیهما السّلام)، و کافران عبارت بودند از بخت النصر و نمرود.» قرآن در آیه ۱۲ و ۱۳ سوره سبا، گوشه ای از عظمت و امکانات وسیع سلیمان را بازگو کرده و چنین می فرماید: «و برای سلیمان (علیه السّلام) باد را مسخّر کردیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می پیمود، و عصرگاهان مسیر یک ماه را، و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختیم، و گروهی از جنّ پیش روی او به اذن پروردگارش کار می کردند، و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی می کرد، او را عذاب آتش سوزان می چشاندیم. آنها هر چه سلیمان (علیه السّلام) می خواست برایش درست می کردند، معبدها، تمثال ها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض ها، و دیگ های ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود، و به آنان گفتیم: ) ای آل داوود! شکر (این همه نعمت را) بجا آورید، ولی عده کمی از بندگان من شکر گزارند. آری خداوند مواهب عظیمی به این پیامبر بزرگ داد، مرکبی بسیار سریع و تندرو که با آن می توانست در مدتی کوتاه، سراسر کشور پهناورش را سیر کند، موادّ معدنی فراوان برای انواع صنایع و نیروی فعال کافی برای شکل دادن به این مواد معدنی به او عطا کرد. او با بهره گیری از این وسایل، معابد بزرگی ساخت. و مردم را به عبادت خدای یکتا ترغیب نمود، و برای پذیرایی از لشکریان و مستضعفان، امکانات وسیعی در اختیارش قرار گرفت و در برابر این همه مواهب، خداوند به او دستور شکرگزاری داد. حضرت سلیمان در سیزده سالگی حکومت را به دست گرفت و چهل سال حکومت کرد و در سن ۵۳ سالگی از دنیا رفت. مطابق بعضی از روایات، حضرت سلیمان ۷۱۲ سال عمر کرد.
نمونه ای از عظمت مقام سلیمان
عظمت مقام ظاهری و باطنی حضرت سلیمان (علیه السّلام) بسیار وسیع و بی نظیر بود. در این جا در میان صدها نمونه، به سه نمونه زیر توجه کنید:
← دعای مورچه
حضرت داوود (علیه السّلام) از پیامبران خدا بود و سالها در میان قوم خود، به هدایت مردم پرداخت. در اواخر عمر از طرف خدا به او وحی شد: «از خاندان خود، وصی و جانشین برای خود تعیین کن.»حضرت داوود (علیه السّلام) چندین فرزند (از همسران مختلف) داشت. یکی از پسرانش نوجوانی بود که مادر او نزد حضرت داوود (علیه السّلام) به سر می برد، و داوود (علیه السّلام) مادر او را (که یکی از همسرانش بود) دوست داشت.حضرت داوود (علیه السّلام) پس از دریافت وحی مذکور، نزد آن همسرش آمد و به او گفت: «خداوند به من وحی کرده تا از خاندانم، یکی از آنها را برای خود وصی و جانشین قرار دهم.»همسر داوود: خوب است که آن وصی، پسر من باشد.داوود: من نیز، قصدم همین بود، ولی در علم حتمی خدا گذشته که وصی من «سلیمان» (پسر دیگرم) است.از سوی خدا وحی دیگری به داوود (علیه السّلام) شد که قبل از رسیدن فرمان من شتاب نکن.از این وحی، چندان نگذشت که دو مرد که با هم مرافعه و نزاع داشتند به حضور حضرت داوود (علیه السّلام) برای قضاوت آمدند. آنها به داوود (علیه السّلام) گفتند: یکی از ما دامدار است، و دیگری باغدار می باشد.خداوند به داوود (علیه السّلام) وحی کرد: پسران خود را نزد خود جمع کن و به آنها بگو هر کس در مورد نزاع این دو نفر باغدار و دامدار، قضاوت صحیح کند او وصی تو بعد از تو است.حضرت داوود (علیه السّلام) پسران خود را نزد خود جمع کرد و ماجرا را به آنها گفت، آن گاه باغدار و دامدار، جریان دعوای خود را چنین بیان کردند.باغدار: گوسفندهای این مردِ دامدار به میان باغ من آمده اند و به درختان من صدمه زده اند.دامدار: من اطلاع نداشتم، آنها حیوانند و خودشان به محل باغ او رفته اند.در میان پسران داوود (علیه السّلام) هیچ کدام سخنی نگفت جز سلیمان (علیه السّلام) که به باغدار (صاحب باغ درخت انگور) فرمود:«ای باغدار! گوسفندان این مرد، چه وقت به باغ آمده اند؟»باغدار: شبانه آمده اند.سلیمان: (خطاب به دامدار) ای صاحب گوسفندان! من حکم می کنم که بچه ها و پشم امسالِ گوسفندهای تو، به باغدار تعلق دارد. (زیرا دامدار در شب، لازم است که گوسفندان خود را حفظ و کنترل کند.)داوود (علیه السّلام) به سلیمان گفت: چرا حکم نکردی که صاحب گوسفند، گوسفندان خود را به باغدار بدهد، با این که علمای بنی اسرائیل پس از قیمت گذاری و سنجش دریافته اند که قیمت گوسفندهای دامدار برای قیمت انگور (آن سال) باغ است.سلیمان: قضاوت من از این رو است که درخت های انگور از ریشه قطع و نابود نشده اند، و تنها بار و میوه آنها خورده شده است و سال آینده بار می دهند.خداوند به داوود (علیه السّلام) وحی کرد قضاوت صحیح در این حادثه، همان قضاوت سلیمان (علیه السّلام) است. ای داوود! تو چیزی را خواستی و ما چیز دیگری را (تو خواستی که آن پسرت که مادرش را دوست داری جانشین تو گردد، ولی ما خواستیم سلیمان (علیه السّلام) وصی تو شود.)حضرت داوود (علیه السّلام) نزد همسر مورد علاقه اش آمد و گفت: «ما چیزی را خواستیم و خدا چیز دیگر را خواست. جز آن چه را که خدا می خواهد واقع نمی شود. ما در برابر فرمان الهی تسلیم و خشنود هستیم.»آن گاه امام صادق (علیه السّلام) پس از بیان این ماجرا فرمود: «ماجرای امامان و اوصیاء (علیهم السّلام) نیز بر همین گونه است؛ آنها حق ندارند از امر خدا تجاوز نمایند و مقام امامت را از صاحبش گرفته و به دیگری بدهند.» به این ترتیب سلیمان (علیه السّلام) در میان فرزندان داوود (علیه السّلام) به عنوان وصی و جانشین آن حضرت شناخته شد. با توجه به این که قبل از این ماجرا، اگر داوود (علیه السّلام) سلیمان را انتخاب می کرد، بین فرزندانش نزاع می شد، ولی وحی خداوند به ترتیب فوق، هر گونه نزاع را از بین برد.
عصای حضرت سلیمان
...
wikifeqh: عظمت_حضرت_سلیمان