عضدالدوله دیلمی
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] ابوشجاع عضد الدوله فرزند حسن رکن الدوله دیلمی، بزرگترین امیر آل بویه و از قدرتمندترین امیران شیعی ایران است که توانست بر مناطق وسیعی از سرزمین های اسلامی و ایران حکمرانی کند. از جمله مهم ترین اقدامات وی، بازسازی خرابی های بغداد، سدسازی، احداث آب انبارهای بزرگ، رونق کشاورزی، جلوگیری از اختلاف بین شیعیان و اهل سنت در بغداد، ساخت بیمارستان عضدی در بغداد، بازسازی حرم علوی و حسینی و کاظمین و عسکریین و همچنین کشیدن اولین حصار به دور شهر مدینه است.
عضد الدوله دیلمی فرزند حسن رکن الدوله در سال ۳۲۴ق در اصفهان به دنیا آمد. وی پس از ۳۴ سال حکومت بر مناطق ایران و عراق، سرانجام در سال ۳۷۲ق در حالی که ۴۸ سال داشت، از دنیا رفت و طبق وصیتش در نجف اشرف کنار قبر امام علی(ع) دفن گردید.
عضد الدوله دیلمی فرزند حسن رکن الدوله در سال ۳۲۴ق در اصفهان به دنیا آمد. وی پس از ۳۴ سال حکومت بر مناطق ایران و عراق، سرانجام در سال ۳۷۲ق در حالی که ۴۸ سال داشت، از دنیا رفت و طبق وصیتش در نجف اشرف کنار قبر امام علی(ع) دفن گردید.
wikishia: عضدالدوله_دیلمی
دانشنامه آزاد فارسی
عَضُدُالدّولۀ دیلمی (۳۲۴ـ۳۷۲ق)
دومین امیر (حک: ۳۳۸ـ۳۷۲ق) مقتدر و معروف سلسلۀ آل بویه. ابوشجاع به وصیت علی عِمادُالدّوله، جانشین او در فارس شد و در ۳۴۰ق از مطیع، خلیفۀ عباسی، لقب «عَضُدُالدّوله» گرفت. ابتدا در خراسان برضد سامانیان شورید و سپس به یاری مُعِزُالدّولۀ دیلمی در ۳۵۵ق عمان و در ۳۵۷ق کرمان را فتح کرد. این ایالت از این تاریخ به بعد رسماً به قلمرو آل بویه منضم شد. چون به قصد فرومالیدن عِزُّالدّولۀ دیلمی متوجه عراق شد، پدرش، رُکْنُ الدّوله، با او مخالفت کرد، اما پس از مرگ پدر (۳۶۷ق)، بغداد را تصرف کرد و عِزُّالدّوله را به قتل رساند و نام او برای نخستین بار در خطبه، پس از خلیفه خوانده شد. در ۳۶۹ق خود را «شاهنشاه» نامید، در حالی که پیش از آن خود را «ملک عادل» می نامید و در بغداد خلیفه شخصاً تاج بر سر وی نهاد. با دولت بیزانس و فاطمیان صلح کرد و هیچ تمایلی برای اقدام نظامی برضد آنان نشان نداد. دورۀ فرمانروایی او را باید عصر طلایی حکمروایی آل بویه از نظر فرهنگی و سیاسی دانست. او مردی ادیب و شاعر بود و به شاعران و عالمان احترام می گذارد و آنان را می نواخت. شاعران و دانشمندان بزرگی در دربار او بودند. کتابخانۀ بزرگ و معتبر او در زمان خود کم نظیر بود. آثار و ابنیۀ بسیاری در عراق و فارس ساخت که ازجملۀ آن ها می توان به مراقد امام علی (ع) در نجف اشرف و امام حسین (ع) در کربلا اشاره کرد.
دومین امیر (حک: ۳۳۸ـ۳۷۲ق) مقتدر و معروف سلسلۀ آل بویه. ابوشجاع به وصیت علی عِمادُالدّوله، جانشین او در فارس شد و در ۳۴۰ق از مطیع، خلیفۀ عباسی، لقب «عَضُدُالدّوله» گرفت. ابتدا در خراسان برضد سامانیان شورید و سپس به یاری مُعِزُالدّولۀ دیلمی در ۳۵۵ق عمان و در ۳۵۷ق کرمان را فتح کرد. این ایالت از این تاریخ به بعد رسماً به قلمرو آل بویه منضم شد. چون به قصد فرومالیدن عِزُّالدّولۀ دیلمی متوجه عراق شد، پدرش، رُکْنُ الدّوله، با او مخالفت کرد، اما پس از مرگ پدر (۳۶۷ق)، بغداد را تصرف کرد و عِزُّالدّوله را به قتل رساند و نام او برای نخستین بار در خطبه، پس از خلیفه خوانده شد. در ۳۶۹ق خود را «شاهنشاه» نامید، در حالی که پیش از آن خود را «ملک عادل» می نامید و در بغداد خلیفه شخصاً تاج بر سر وی نهاد. با دولت بیزانس و فاطمیان صلح کرد و هیچ تمایلی برای اقدام نظامی برضد آنان نشان نداد. دورۀ فرمانروایی او را باید عصر طلایی حکمروایی آل بویه از نظر فرهنگی و سیاسی دانست. او مردی ادیب و شاعر بود و به شاعران و عالمان احترام می گذارد و آنان را می نواخت. شاعران و دانشمندان بزرگی در دربار او بودند. کتابخانۀ بزرگ و معتبر او در زمان خود کم نظیر بود. آثار و ابنیۀ بسیاری در عراق و فارس ساخت که ازجملۀ آن ها می توان به مراقد امام علی (ع) در نجف اشرف و امام حسین (ع) در کربلا اشاره کرد.
wikijoo: عضدالدوله_دیلمی
پیشنهاد کاربران
عَضُدالدوله ابوشجاع پناه خسرو ( فناخسرو ) دیلمی ( زاده ۲۴ سپتامبر ۹۳۶ میلادی و درگذشته ۲۶ مارس ۹۸۳ ) یکی از امیران خاندان بوئیان در ایران و عراق بود. او بزرگ ترین امیر این خاندان شمرده می شود.
پناه خسرو در سال ۹۴۹ م. پس از درگذشت عمویش عمادالدوله علی، بنا به وصیت او، هنگامی که سیزده سال سن داشت در شیراز به تخت نشست. در این هنگام پدرش رکن الدوله حسن هنوز زنده بود. رکن الدوله وارث لقب امیرالامرایی بوئیان گردید و پناه خسرو عملاً تا مدت ها نایب و عامل پدرش بود. به گواهی سکه ای که تاریخ سال ۳۴۰ ه. ق / ۲–۹۵۱ م را دارد. به زودی پناه خسرو لقب عضدالدوله را از خلیفه بغداد دریافت کرد. هر چند که به نظر می رسد که در ابتدا قصد آن بود که لقب تاج الدوله به پناه خسرو داده شود، ولی آشکاراً عموی پناه خسرو یعنی معزالدوله احمد، امیر بوئیانِ بغداد، لقب تاج الدوله ( تاج پادشاهی ) را برای برادرزاده اش زیادی دانسته و لاجرم خلیفه به لقب عضدالدوله ( بازوی پادشاهی ) اکتفا کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
در بیشتر این دوران که بیش از ۲۵ سال به درازا انجامید ( بجز چند سال پایانی ) وظیفه کشورداری و کشورگشایی عملاً بر دوش رکن الدوله بود و عضدالدوله در آرامش با ثبات پارس پرورش میافت تا به پادشاهی بزرگ دگرگونی گردد که می بایست درآینده نقش مهمی در تاریخ ایران بازی کند. هنگامی که امیران بزرگ نخستین بوئیان، عمادالدوله علی و رکن الدوله حسن خزانه اندکی از دانش داشتند و شاید حتی با خواندن و نوشتن نیز آشنا نبوده اند، عضدالدوله کاتبی زبر دست بود و سرودهٔ گفتن می دانست. یکی از استادان عضدالدوله، وزیر او ( و رکن الدوله ) ابوالفضل ابن العمید بود.
در سال ۹۷۶ م. رکن الدوله حسن درگذشت و با وجود مقاومتهایی از سوی دیگر امیران بوئیان، ابو شجاع عضدالدوله وارث لقب امیرالامرایی گردید. وی در سال ۹۷۷ م. عزالدوله فرزند معزالدوله را در خوزستان و سپس در سامرا شکست داد و کشته شد. سپس در رشته ای از جنگ ها که تا سال ۹۸۰ م. به پایان رسیدند، چیرگی خود را بر میان رودان و خراسان مسلم ساخت و پادشاه بی رقیب شاهنشاهی بویی گردید که گستره آن اکنون به مراتب از مرزهای دوران عمادالدوله علی فراتر رفته بود.
محدوده جغرافیایی شاهنشاهی بویی در عهد عضدالدوله از عمان تا دریای کاسپین و از کرمان تا سرحدات شمالی سوریه می رسید. عضدالدوله پس از فراغت از جنگ ها، به بغداد نقل مکان کرد. هر چند که شیراز تختگاه اولیه عضدالدوله، همچنان موقعیت سنتی پایتخت آل بویه را برای خود حفظ کرد.
پناه خسرو در سال ۹۴۹ م. پس از درگذشت عمویش عمادالدوله علی، بنا به وصیت او، هنگامی که سیزده سال سن داشت در شیراز به تخت نشست. در این هنگام پدرش رکن الدوله حسن هنوز زنده بود. رکن الدوله وارث لقب امیرالامرایی بوئیان گردید و پناه خسرو عملاً تا مدت ها نایب و عامل پدرش بود. به گواهی سکه ای که تاریخ سال ۳۴۰ ه. ق / ۲–۹۵۱ م را دارد. به زودی پناه خسرو لقب عضدالدوله را از خلیفه بغداد دریافت کرد. هر چند که به نظر می رسد که در ابتدا قصد آن بود که لقب تاج الدوله به پناه خسرو داده شود، ولی آشکاراً عموی پناه خسرو یعنی معزالدوله احمد، امیر بوئیانِ بغداد، لقب تاج الدوله ( تاج پادشاهی ) را برای برادرزاده اش زیادی دانسته و لاجرم خلیفه به لقب عضدالدوله ( بازوی پادشاهی ) اکتفا کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
در بیشتر این دوران که بیش از ۲۵ سال به درازا انجامید ( بجز چند سال پایانی ) وظیفه کشورداری و کشورگشایی عملاً بر دوش رکن الدوله بود و عضدالدوله در آرامش با ثبات پارس پرورش میافت تا به پادشاهی بزرگ دگرگونی گردد که می بایست درآینده نقش مهمی در تاریخ ایران بازی کند. هنگامی که امیران بزرگ نخستین بوئیان، عمادالدوله علی و رکن الدوله حسن خزانه اندکی از دانش داشتند و شاید حتی با خواندن و نوشتن نیز آشنا نبوده اند، عضدالدوله کاتبی زبر دست بود و سرودهٔ گفتن می دانست. یکی از استادان عضدالدوله، وزیر او ( و رکن الدوله ) ابوالفضل ابن العمید بود.
در سال ۹۷۶ م. رکن الدوله حسن درگذشت و با وجود مقاومتهایی از سوی دیگر امیران بوئیان، ابو شجاع عضدالدوله وارث لقب امیرالامرایی گردید. وی در سال ۹۷۷ م. عزالدوله فرزند معزالدوله را در خوزستان و سپس در سامرا شکست داد و کشته شد. سپس در رشته ای از جنگ ها که تا سال ۹۸۰ م. به پایان رسیدند، چیرگی خود را بر میان رودان و خراسان مسلم ساخت و پادشاه بی رقیب شاهنشاهی بویی گردید که گستره آن اکنون به مراتب از مرزهای دوران عمادالدوله علی فراتر رفته بود.
محدوده جغرافیایی شاهنشاهی بویی در عهد عضدالدوله از عمان تا دریای کاسپین و از کرمان تا سرحدات شمالی سوریه می رسید. عضدالدوله پس از فراغت از جنگ ها، به بغداد نقل مکان کرد. هر چند که شیراز تختگاه اولیه عضدالدوله، همچنان موقعیت سنتی پایتخت آل بویه را برای خود حفظ کرد.
عَضُدالدوله ابوشجاع پناه خسرو ( فناخسرو ) دیلمی ( زاده ۲۴ سپتامبر ۹۳۶ میلادی و درگذشته ۲۶ مارس ۹۸۳ ) یکی از امیران خاندان بوئیان در ایران و عراق بود. او بزرگ ترین امیر این خاندان شمرده می شود.