عرایا

لغت نامه دهخدا

عرایا. [ ع َ ] ( ع اِ ) ج عریة. رجوع به عریة شود.

عرایا. [ ع َ ] ( اِخ ) بطنی است از بطون هوّاره. ( صبح الاعشی ج 1 ص 363 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عَرَایا جمع عَریه است و معنای آن نزد امامیه و شافعیه فرق می کند.
عرایا در نظر امامیه درخت خرمایی که از آن شخصی و در خانه یا باغ شخص دیگر باشد و آمد و شد وی پیوسته برای رسیدگی درخت موجب زحمت صاحب خانه یا باغ گردد.
در این صورت جائز است که رطب آن را به طور تخمین در مقابل خرمای خشک به صاحب خانه یا باغ بفروشد.
و این مورد از حرمت مزابنه مستثنی و خارج شده است.
خرما بنی که میوه آن را به محتاجی دهند.
گفته می شود: «أعراه النخلة: وهب له ثمرة عامها و العریة النخلة المعراة».
و ازهری معتقد است که عریه از «عری یعری» مشتق است و اضافه می کند: «کانها عربت من جملة التحریم أی حلت و خرجت منها»؛ یعنی چون از حرمت مزابنه خارج و مستثنی گشته بدین اسم نامیده شده است.
معنای عرایا در نظر شافعیه
عرایا در نظر شافعیه آن چه جدا دارند از مساومه وقت فروختن ثمره نخیل، آن چه صاحب باغ از ثمره نخیل خویش به قومی اختصاص می دهد تا از آن بخورند.

پیشنهاد کاربران

بپرس