شافعیه

لغت نامه دهخدا

شافعیه.[ ف ِ عی ی َ ] ( اِخ ) شافعیان پیروان مذهب شافعی. پیروان امام شافعی. یکی از پنج فرقه اصحاب حدیث. ( بیان الادیان ). مذهب شافعی از بغداد و مصر، مراکز عمده تعلیم امام شافعی ، نشر یافت و در قرون سوم و چهارم هجری پیروان بسیاری پیدا کرد، هر چند در بغداد که مرکزاهل رأی بود از همان ابتدا با وضع دشواری روبرو شد. در قرن چهارم مکه و مدینه مانند مصر از مراکز مهم شافعیه بشمار میرفت. از پایان قرن سوم شافعیه در شام تفوق قابل ملاحظه ای یافتند بوجهی که از زمان ابوزرعه ( 302 هَ. ق. ). پیوسته مسند قاضی دمشق در اشغال شافعیان بود. در زمان حیات مقدسی شغل قضا در شام ، کرمان ، بخارا و قسمت اعظم خراسان منحصر به شافعیان بود. ( از دائرة المعارف اسلامی ). از کسانی که مذهب شافعی رادر مشرق ایران رواج دادند محمدبن علی قفال چاچی ( متوفی 365 هَ. ق. ). است که طریقه شافعی را در ماورأالنهر و خراسان پراکند. ( از تاریخ ادبیات در ایران تألیف دکتر صفا ج 1 ص 275 و 276 ). وی از طرفداران اعتزال و صاحب تألیفات بسیار در فقه و اصول است. ابن خلکان آرد که سلطان محمود برآیین حنفی بود و بعلم حدیث ولوعی داشت و در حضور او بحث در در احادیث و علم حدیث معمول بود و خود از احادیث استفسار میکرد و چون غالب احادیث را موافق مذهب شافعی یافت فقهای فریقین را در مرو گردآورد و از ایشان دلیل رجحان یکی از دو مذهب را بر دیگری خواستار شد و قرار بر آن نهادند که در خدمت او دو رکعت بر سنت حنفی بگذارند تا سلطان بنگرد و تفکر کند و هر یک را که بهتر یافت برگزیند. امام قفال مروزی شافعی عهده دار این امر شد و سلطان بعد از آن بمذهب شافعی گروید. ( از تاریخ ادبیات در ایران تألیف دکتر صفا ج 1 ص 244 ). بر رویهم در قرن چهارم و پنجم در چاچ و ایلاق و طوس و نسا و ابیورد و طراز و سواد بخارا و دندانقان و اسفراین و کرمان و بعضی بلاد دیگر شافعیه غلبه داشتند و در باقی بلاد مشرق غلبه با حنفیه بود معهذا در شهرهای دیگر مشرق هم شافعیه گاه دارای مشاغل مهم منبر و مسند قضا بودند و در غالب این بلاد و نیز در بلاد جبال بین پیروان این دو مذهب مهم عصبیاتی رخ میداد... در ری نیز علاوه بر مذهب شیعه مذهب حنفی و شافعی معمول بوده است. ( از تاریخ ادبیات در ایران تألیف دکتر صفا ج 1 ص 275 و 276 ).
در قرن پنجم و ششم شافعیه در بغداد با حنبلیان در کوی و برزن شهر زد و خورد داشتند. در مصر، در عهد صلاح الدین ایوبی ( 564 هَ. ق. ). مذهب شافعی بار دیگر به مذهب متفوق تبدیل گردید و جای مذهب شیعه [ اسمعیلی ] را گرفت. ( از دایرة المعارف اسلامی ).در این دوره در ایران دو مذهب شافعی و حنفی بیش از همه مذاهب دیگر اهل سنت و بیشتر از تمام مذاهب اسلامی رواج داشت. مهمترین مراکز رواج این دو مذهب مشرق ایران بود که به قول نظام الملک مسلمانان آن پاکیزه و همه شافعی یا حنفی بوده اند... باری دو مذهب حنفی و شافعی مذهب حاکم عصر بود. سلاطین سلجوقی بر مذهب امام ابوحنیفه بودند و وزرای خود را نیز از میان حنفیان وشافعیان برمیگزیدند. ( از تاریخ ادبیات در ایران تألیف دکتر صفا ج 2 ص 140 و 142 ). از کتاب طبقات الشافعیه سبکی و مؤلفات تاریخی دیگر بخوبی برمی آید که اکثر علمای بزرگ خراسان در قرن پنجم در اصول پیرو اشعری و در فروع تابع شافعی بوده اند. ( از غزالی نامه ص 80 ). نیمه دوم قرن پنجم و تمام قرن ششم تا آغاز قرن هفتم دوره تعصبات و شدت اختلافات مذهبی بشمار میرود واین اختلافات گاهی به زد و خوردها و فتنه هایی منجر میگشت. در اصفهان بین شافعیه و حنفیه که تحت ریاست آل خجند بوده اند نزاع و کشمکش و تعصب مستمر بود و در ری بین شافعیه و حنفیه و شیعه و در سایر بلاد عراق و خراسان هم از این نوع کشمکشهای مذهبی دائماً در جریان بود. ( ایضاً از تاریخ ادبیات در ایران ج 2 ص 147 ). مخالفت شافعی و حنفی همچون دیگر خلافهای مذهبی همانطورکه گاه بسوء تدبیر کارداران مملکت و رؤسای مذهب شدت می یافت بحسن تدبیر و نیک اندیشی بزرگان یکچند می آرامید اما این چاره جوئیها در کندن ریشه فساد بی اثر و فتنه ها همچون آتش زیر خاکستر بود. ( غزالی نامه ص 47 ).در سال 465 هَ. ق. غوغای شافعی و حنفی و اشعری و معتزلی در خراسان بالا گرفت و شافعیه که در اصول مذهب اشعری اند بی اندازه موهون شدند و اجامر و اوباش با پشتوانی عمیدالملک که حنفی مذهب بود و با شیعه عموماً و فرقه شافعی از اهل سنت خصوصاً سخت عداوت داشت و خاطر الب ارسلان را نسبت به این طوایف شورانیده بود، بجان شافعیه افتادند و در آزار و ایذاء این طایفه چیزی فروگذار نکردند و فقها و علمای این فرقه همچون ابوالمعالی جوینی و امام قشیری و امثال ایشان را از درس و خطابه بازداشتند. علما و بزرگان شافعیه هم بر ضد این کارها قیام کردند ابوسهل بن موفق ملقب به جمال الاسلام چندبار بدربار رفت و آمد و با عمیدالملک گفتگو کرد که این فتنه را بنشاند مفید نیفتاد. چهار تن از پیشوایان بزرگ شافعیه ابوسهل بن موفق و امام الحرمین ( ابوالمعالی جوینی ) قشیری و رئیس فراتی مأمور بنفی بلد شدند. غوغا بشوریدند و رئیس فراتی و قشیری را به استخفاف در حبس انداختند و امام الحرمین از راه کرمان به حجاز گریخت و چهار سال از وطن دور و مجاور حرمین بود. ابوسهل در نواحی نیشابور پنهان گشت و از باخرزجماعتی گرد کرد و برای استخلاص فراتی و قشیری به نیشابور حمله برد و با حاکم آنجا جنگ کرد و آن دو نفر بیش از یکماه در حبس بودند. ( غزالی نامه حاشیه ص 47 ). پس از آنکه نوبت دولت به الب ارسلان رسید و خواجه نظام الملک زمام کارها را بدست گرفت و در صدد رتق و فتق امور برآمد امام الحرمین و سایر علما را دوباره بوطنشان برگردانید. ( غزالی نامه ص 243 ). خواجه از علمای مذهب شافعی بجد نگاهداری و مدرسان بزرگ را از میان آنان انتخاب میکرد. وی نظامیه بغداد و با قرب احتمالات سایر نظامیه ها را نیز اختصاص به فرقه شافعیه داده بود. ( از غزالی نامه ص 127 و 128 ). از روایت هندوشاه درتجارب السلف چنین برمی آید که خواجه در اینمورد تعصب فراوان داشت و بر اثر اصرار وی بود که بر سر در مدرسه محله کران اصفهان که سلطان ملکشاه بنا کرده بودبا اینکه سلطان مذهب حنفی داشت نام امام ابوحنیفه مقدم بر امام شافعی نوشته نشد و قرار بر آن گرفت که بنویسند «وقف علی اصحاب الامامین امامی الائمة صدری الاسلام ». ( از تجارب السلف ص 277 ). در زمان سلطان سنجر نیز فتنه ای بین شافعیه و حنفیه اتفاق افتاد و از حنفیه در نیشابور هفتاد تن کشته شدند. ( از اخبارالدولة السلجوقیه ص 125 ). بنا بقول نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی از بزرگان وعاظ و علمای مذهبی شیعه در ری و صاحب کتاب النقض که در قرن ششم هجری میزیسته است مردم بلاد آذربایجان تا به در روم و همدان و اصفهان و ساوه و قزوین و مانند آن همه در روزگار وی شافعی مذهب بوده اند. ( از تاریخ ادبیات در ایران ، تألیف دکتر صفا ج 2 ص 144 بنقل از کتاب النقض ). در قرون اخیر یعنی سالهای پیش از سلسله عثمانیان شافعیه بی چون و چرا در مرکز ممالک اسلامی مقام اول را کسب کردند.در عهد ابن جبیر امام جماعت در مکه امام شافعی بود.فقط در ابتدای قرن دهم در دوره سلاطین عثمانی حنفیان شافعیان را عقب راندند و شغل قضا از قسطنطنیه مرکزحکومت عثمانی همه جابه حنفیان واگذار شد. با شروع حکومت صفویه مذهب شافعی در آسیای مرکزی جای خود را به مذهب تشیع داد. با اینهمه مذهب شافعی در مصر و شام ،حجاز عربستان جنوبی ، بحرین ، مجمع الجزایر مالزی ، افریقای شرقی ، داغستان و مناطقی چند در آسیای مرکزی مسلط است. ( از دائرة المعارف اسلامی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ناحیه ایست در عراق از قضائ دیوانیه .
گروه منسوب به شافعی، فرقه شافعی مذهب

فرهنگ عمید

= شافعی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شافعیه گروهی از اهل سنت می باشند که در احکام و مسائل شرعی، از نظام فقهی خاصی تبعیت می کنند. اصول و مبانی این نظام را محمد بن ادریس شافعی پایه گذاری نموده است. این عده در کنار گروههای دیگر اهل سنت یعنی؛ حنفیه، مالکیه و حنابله که در مسائل فقهی بترتیب از ابوحنیفه ، مالک بن انس و احمد بن حنبل پیروی می کنند، در مجموع با نام مذاهب اربعه شناخته می شوند. این مقاله نیز سعی دارد تا بنحوی گویا و مختصر درباره مذهب شافعیه سخن بگوید.
محمد بن ادریس شافعی، در ۱۵۰ق، در غزه فلسطین زاده شد. علت شهرت او به شافعی، انتسابش به شافع بن سائب، از نیاکان پدریش است. وی از خاندان بنی المطلب بود که تیره ای از قریش، و در جاهلیت و اسلام ، هم پیمان بنی هاشم بودند. پدر شافعی اندکی پس از تولد وی درگذشت و او بهمراه مادرش، درکودکی به مکه هجرت نموده در این شهر ساکن شدند. تربیت دینی و علمی اش را در مکه آغاز کرد و در نزد مسلم بن خالد زنجی، مفتی مکه و امام مسجدالحرام، در فقه و علوم شرعی تبحر بالایی یافت تا آنجا که حلقه درسی در مسجدالحرام دائر نمود. وی علاوه بر فقه، در این زمان در علوم ادبی نیز جایگاه ویژه ای یافته بود. در همین دوران بود که عازم مدینه شد و مالک بن انس، رئیس مذهب مالکی، با وساطت مسلم بن خالد و امیر وقت مکه، شافعی را در زمره شاگردان خاصش پذیرا شد. این شاگردی تا ۱۷۹ق، که مالک درگذشت، ادامه یافت. پس از آن، شافعی مدتی، در نجران به منصب قضاوت گماشته شد اما در ۱۸۴ق، همراه عده ای دیگر، به اتهام تشیع دستگیر و به نزد هارون الرشید در بغداد فرستاده شد، از این تعداد، تنها شافعی با وساطت محمد بن حسن، از فقهای بزرگ بغداد، و فضل بن ربیع، از درباریان ذی نفوذ هارون، از مرگ رهایی یافت. ورود شافعی به بغداد فرصتی شد تا وی در این زمان در خلال ارتباط با فقهای بزرگ حنفی، علاوه بر مدرسه فقهی مالک که بیشتر حدیثگرا بود، با فقه عقلگرایان و یا باصطلاح اهل رای هم آشنا شود. زندگی علمی شافعی از این پس در ارتباط میان بغداد و مکه سپری شد تا آنکه سرانجام وی در ۱۹۹ق برای همیشه در مصر سکونت گزید و در ۲۰۴ ق به دیار باقی شتافت. وی از هنگام اولین سفرش به بغداد تا زمان وفاتش، دو مکتب فقهی (فقه قدیم و فقه جدید) بنا نهاد که در ادامه بدانها اشاره خواهد شد.
آراء و اندیشه ها
شافعی در فهم اصول و عقاید، پا را فراتر از ظواهر قرآن و احادیث بر نمی داشت و خود را در این مسائل ملزم به تبعیت از صحابه و تابعین می دانست. با کلام و فلسفه میانه خوبی نداشت و از متکلمان دوری می جست. همچون استادش مالک و شاگردش ابن حنبل، معتقد بود اولیاءالله در آخرت خداوند را رؤیت می کنند. اگرچه برخی از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم را بر بعضی دیگر برتری می داد اما همه صحابه را عادل و فاضل می شمرد. خلافت و امامت امت اسلامی را تنها مختص قریش می دانست و عمر بن عبدالعزیز را در کنار چهار خلیفه نخست، بعنوان خلفای راشدین می شناخت. گرایش شدیدی به تشیع و حب آل البیت علیه السّلام داشت تا آنجا که متهم به رافضی بودن شد و بیت معروفی نیز از وی در این باره نقل شده است:ان کان رفضا حب آل محمد فلیشهد الثقلان انی رافضیاگر محبت محمد صلی الله علیه و آله وسلّم و خاندانش رفض (رد باور اکثریت سنی) است، پس جن و انس گواهی دهند که من رافضی هستم. شافعی، اولین کسی بود که در اصول فقه، بگونه ای تدوین شده و در قالب یک علم مجزا کتاب تالیف نمود. ابن ندیم نیز صورتی ار تالیفات مختلف وی ارائه نموده است.
مکتب فقهی
شخصیت فقهی شافعی را بر خلاف غالب فقیهان قرن دوم، نباید شخصیتی بومی تلقی کرد؛ چه او مراحل تحصیل خود را در بومهای گوناگون مکه، مدینه، یمن و عراق گذرانیده است و بازتاب برخورد تعالیم و بومها در آثار او دیده می شود. برای مثال وی از اساتید مکه و مدینه و یمن و عراق به طور گسترده بهره جسته است تا جایی که برخی تا هشتاد استاد برای وی برشمرده اند. شافعی در مسافرت به عراق، از امتزاج آموزه های فقهی اهل حدیث و اهل رای، فقهی میانه، پدید آورد. وی در خلال سالهای ۱۹۴ تا ۱۹۸ق در بغداد آموزه هایی را تدوین و تدریس نمود که به فقه قدیم وی شهرت یافت. ابوعلی الزعفرانی، احمد بن حنبل، ابوالثور کلبی و اسحاق بن راهویه تعدادی از شاگردان بغدادی وی و راویان مذهب قدیمش بودند. شافعی پس از هجرت به مصر، در برخورد با فضای فقهی و حدیثی حاکم بر این منطقه، که فضایی متفاوت از عراق و حجاز بود و مواجه با عرف مصریان، در آموزه های قبلی اش تجدید نظر نموده و فقه نوینی را پایه ریزی کرد که به فقه جدید وی شهرت یافت. او تا آخر عمر این فقه نوین را تدریس و ترویج نمود. ابویعقوب البویطی، ابوابراهیم المزنی و ربیع بن سلیمان برخی ازشاگردان مصریش هستند که این فقه را روایت کرده اند.
روش اجتهادی
...

دانشنامه آزاد فارسی

از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت (← سنی)، پیروان ابوعبدالله محمد بن ادریس معروف به امام شافعی، پدیدآمده در قرن ۲ ق در بغداد. فقه شافعی تلفیقی از دو مکتب اهل قیاس و اهل حدیث است و از این جهت آن را مذهبی بین مالکیه و حنفیه می دانند. شافعیه، کتاب، سنت، اجماع و قیاس را قبول دارند و قائل به استدلال اند و برخلاف حنفیه استحسان را رد می کنند و برخلاف مالکیه دلایل مصالح مرسله را معتبر نمی دانند. مرکز تدریس امام شافعی در بغداد و قاهره بود. شافعی پس از مهاجرت به مصر در برخی مسائل فقهی، که در بغداد فتوا داده بود و به فتواهای «قدیم» معروف بود، تجدید نظر کرد و در قاهره فتواهای «جدید» صادر کرد. در دورۀ طلایی فرمانروایی سلجوقیان، مذهب شافعیه به سعی خواجه نظام الملک تبدیل به مذهب رسمی امپراتوری سلجوقی شد. تأسیس نظامیه ها، به ویژه نظامیۀ بغداد، که امام محمد غزالی در آن به تدریس فقه شافعی مشغول بود، از کارهای مهم خواجه نظام الملک در تثبیت مذهب شافعیه است. این مذهب در زمان ظهور عثمانیان در سرزمین های اسلامی رواج بسیار داشت. در اوایل قرن ۱۰ق بسیاری از مناطق ایران، ازجمله نیشابور، تبریز، اصفهان و برخی نواحی خراسان، پیرو مذهب شافعی بودند. شافعیه بعد از حنفیه در میان اهل سنت در اکثریت اند. پیروان این مذهب در مناطق کردنشین ایران، عراق، ترکیه، اندونزی، سوریه، مصر، فلسطین، افریقای شرقی و جنوبی، عربستان، داغستان و بخش هایی از آسیای میانه پراکنده اند. فقه شافعی در عبادات و عشق به امام علی (ع) به شیعۀ امامیه نزدیک است. فقهایی چون احمد بن حنبل، داوود ظاهری، ابوجعفر محمد بن جریر طبری، ابواسحاق شیرازی و امام محمد غزالی از پیروان مکتب شافعی بودند.

پیشنهاد کاربران

بپرس