[ویکی فقه] طبیعت گرایان اخلاقی معتقدند که صدق و کذب مدعیات اخلاقی، بر مبنای تطابق آنها با واقعیت های طبیعی تعیین می گردد و صفات اخلاقی، انواعی از واقعیت های طبیعی هستند.
یکی از پرسش های مهم در مباحث فرااخلاق این است که آیا می توانیم مفاهیم اخلاقی را مفاهیمی تعریف پذیر بدانیم یا خیر. یک دسته از نظریه های اخلاقی بر این باورند که مفاهیم اخلاقی قابل تعریف و تحلیلند. از نظر آنان هرمفهوم اخلاقی را می توان بدون ارجاع به مفاهیم اخلاقی دیگر و تنها بر اساس مفاهیمی غیر اخلاقی تعریف کرد.این دسته از نظریات نیز در یک تقسیم کلی دیگر به دو دسته طبیعت گرایی اخلاقی و (شهودگرایی اخلاقی)نظریه های متافیریکی و مابعدالطبیعی اخلاقی تقسیم می شوند.
← شهودگرایان
همان گونه که گفته شد طبیعت گرایی انواع مختلفی دارد؛۱. یک شکل از طبیعت گرایی بر آن است که تمامی گزاره های اخلاقی را می توان به گزاره های ناظر به واقع که قابل اثبات اند برگرداند. به عنوان مثال اگر بگوییم آقای الف مرد شروری بود یک طبیعت گرا باید بتواند درستی این گزاره را از طریق اثبات این که اعمال الف نتایج شری به دنبال داشته است اثبات کند.۲. نوع دیگری از طبیعت گرایی وجود دارد که معتقد است باید همه گزاره های اخلاقی را به گزاره هایی که حاکی از نوع تلقی شخصی یا عمومی از مورد پسند بودن یا نبودن است تحویل برد. این که می گویم x خوب است صرفا به معنای این است که من یا اکثر مردم از آن خوشش می آید و چیزی از طبیعت یا ویژگی خود x نگفته ام. این گزاره نیز قطعا از طریق ارزیابی واکنش روانی خودم و دیگران نسبت به x قابل اثبات یا ابطال است. وقتی می گویم خوبی یعنی متعلق میل بودن می توان خوب بودن x را صرفا با تعیین این که x مطلوب است یا نه آزمایش تجربی کنیم.
نقد طبیعت گرایی اخلاقی
۱. بر طبیعت گرایی اشکالاتی وارد شده است که معروف ترین آن ها اشکالی است که از ناحیه جی ای مور مطرح شده است و به مغاطه طبیعت گرایانه (naturalistic fallacy) شناخته می شود. از نظر مور هرگونه تلاش برای تعریف زبان اخلاق با واژه های طبیعت گرایانه مثل تعریف خوب به لذت یا سعادت ، فضیلت ، معرفت و غیره نادرست است و منجر به مغالطه طبیعت گرایانه می گردد. هرچند ادعای مور و ادله ای که برای اثبات مدعای خود آورده است از سوی دیگر اندیشمندان مورد نقد قرار گرفته است و در حقیقت « مغالطه طبیعت گرایانه» خود مغالطه است.۲. اشکال دیگری که به طبیعت گرایی وارد شده این است که اگر مفاهیم اخلاقی را مفاهیمی قابل تعریف از طریق مفاهیم تجربی و طبیعی بدانیم جای این پرسش وجود دارد که این مفاهیم برای چه کسی قابل تعریف است. درست همانگونه که در خصوص شهودگرایی این اشکال مطرح است که ممکن است ما شهودهای متفاوت و حتی متضادی داشته باشیم در این جا هم این امکان وجود دارد که تعاریف متفاوت و متضادی از اصطلاحات اخلاقی که در اصول اخلاقی به کار رفته اند ارائه شود. در این صورت ما به دیدگاه های متضاد کشیده خواهیم شد و راه حل این تضاد نیز آسان نخواهد بود.
دیدگاه مسمانان
...
یکی از پرسش های مهم در مباحث فرااخلاق این است که آیا می توانیم مفاهیم اخلاقی را مفاهیمی تعریف پذیر بدانیم یا خیر. یک دسته از نظریه های اخلاقی بر این باورند که مفاهیم اخلاقی قابل تعریف و تحلیلند. از نظر آنان هرمفهوم اخلاقی را می توان بدون ارجاع به مفاهیم اخلاقی دیگر و تنها بر اساس مفاهیمی غیر اخلاقی تعریف کرد.این دسته از نظریات نیز در یک تقسیم کلی دیگر به دو دسته طبیعت گرایی اخلاقی و (شهودگرایی اخلاقی)نظریه های متافیریکی و مابعدالطبیعی اخلاقی تقسیم می شوند.
← شهودگرایان
همان گونه که گفته شد طبیعت گرایی انواع مختلفی دارد؛۱. یک شکل از طبیعت گرایی بر آن است که تمامی گزاره های اخلاقی را می توان به گزاره های ناظر به واقع که قابل اثبات اند برگرداند. به عنوان مثال اگر بگوییم آقای الف مرد شروری بود یک طبیعت گرا باید بتواند درستی این گزاره را از طریق اثبات این که اعمال الف نتایج شری به دنبال داشته است اثبات کند.۲. نوع دیگری از طبیعت گرایی وجود دارد که معتقد است باید همه گزاره های اخلاقی را به گزاره هایی که حاکی از نوع تلقی شخصی یا عمومی از مورد پسند بودن یا نبودن است تحویل برد. این که می گویم x خوب است صرفا به معنای این است که من یا اکثر مردم از آن خوشش می آید و چیزی از طبیعت یا ویژگی خود x نگفته ام. این گزاره نیز قطعا از طریق ارزیابی واکنش روانی خودم و دیگران نسبت به x قابل اثبات یا ابطال است. وقتی می گویم خوبی یعنی متعلق میل بودن می توان خوب بودن x را صرفا با تعیین این که x مطلوب است یا نه آزمایش تجربی کنیم.
نقد طبیعت گرایی اخلاقی
۱. بر طبیعت گرایی اشکالاتی وارد شده است که معروف ترین آن ها اشکالی است که از ناحیه جی ای مور مطرح شده است و به مغاطه طبیعت گرایانه (naturalistic fallacy) شناخته می شود. از نظر مور هرگونه تلاش برای تعریف زبان اخلاق با واژه های طبیعت گرایانه مثل تعریف خوب به لذت یا سعادت ، فضیلت ، معرفت و غیره نادرست است و منجر به مغالطه طبیعت گرایانه می گردد. هرچند ادعای مور و ادله ای که برای اثبات مدعای خود آورده است از سوی دیگر اندیشمندان مورد نقد قرار گرفته است و در حقیقت « مغالطه طبیعت گرایانه» خود مغالطه است.۲. اشکال دیگری که به طبیعت گرایی وارد شده این است که اگر مفاهیم اخلاقی را مفاهیمی قابل تعریف از طریق مفاهیم تجربی و طبیعی بدانیم جای این پرسش وجود دارد که این مفاهیم برای چه کسی قابل تعریف است. درست همانگونه که در خصوص شهودگرایی این اشکال مطرح است که ممکن است ما شهودهای متفاوت و حتی متضادی داشته باشیم در این جا هم این امکان وجود دارد که تعاریف متفاوت و متضادی از اصطلاحات اخلاقی که در اصول اخلاقی به کار رفته اند ارائه شود. در این صورت ما به دیدگاه های متضاد کشیده خواهیم شد و راه حل این تضاد نیز آسان نخواهد بود.
دیدگاه مسمانان
...
wikifeqh: طبیعت_گرایی_اخلاقی