[ویکی فقه] ضرر، مقابل نفع عبارت است از ورود نقصان در
مال ، جان و
آبرو ؛ واژه ضرر درباره آبرو کمتر به کار رفته است.
از احکام آن در تمامی
ابواب فقه ؛ اعم از
عبادات ،
معاملات و احکام، سخن گفته اند.
ضرر و علت احکام
احکام شرعی تابع مصالح (منافع) ومفاسد (مضار) اند؛ بدین معنا که چیزی
واجب نشده مگر آن که در آن منفعتی برای بندگان لحاظ شده و چیزی
حرام نشده مگر آن که در آن ضرری برای آنان بوده است.
امام صادق علیه السّلام می فرماید:«خدای تعالی به آنچه برای بندگان زیان داشته آگاه بوده است؛ از این رو، آنان را از آن بازداشته و بر ایشان حرام کرده است». ضرر همچنان که علت
تشریع محرمات است، علت رفع حکم و عدم تشریع آن نیز می باشد. بر این اساس،
قاعده لاضرر و لاضرار از مشهورترین
قواعد فقهی به شمار می رود. مفاد این قاعده نفی حکم ضرری در
شرع مقدس است؛ بدین معنا که
شارع مقدس حکم ضرری را برای مکلّفان تشریع نکرده است. بنابر این، در صورتی که
وضو ،
غسل و یا
روزه گرفتن برای مکلّفی ضرر داشته باشد، بر او واجب نخواهد بود؛ بلکه در صورت تحمل ضرر و انجام دادن عمل، صحیح و کافی نیز نخواهد بود.چنانچه در ترک فعل حرام ، بیم ضرر قابل توجه نزد عقلا وجود داشته باشد، ارتکاب آن بر مکلّف حلال خواهد بود؛ خواه منشأ آن
تقیه باشد یا
اکراه و یا غیر آن، مانند کسی که به علّت در اختیار نداشتن
غذا و شدت گرسنگی بیم تلف شدنش می رود. بر چنین فردی جایز است از حیوان حرام گوشت
تغذیه کند تا از
مرگ مظنون رهایی یابد.
ضرر و خوردنی ها و آشامیدنی ها
ضرر همان گونه که موجب رفع حکم اولی می گردد، سبب ممنوعیت نیز می شود؛ بدین معنا که چیزهای زیان آور که ضرر درخور توجه دارند، ممنوع و حرام می باشند. بنابر این، ضرر زدن به خود حرام خواهد بود. ملاک تشخیص ضرر،
عرف است و هرچه از نظر عرف ضرر شمرده شود، جایز نخواهد بود؛ خواه بیم هلاکت باشد یا فساد مزاج یا از دست رفتن توان و نیرو و یا پیدایی
بیماری و غیر آن. اگر چیزی تنها زیادش زیان آور باشد، مصرف زیاد آن حرام خواهد بود.همچنین اگر به تنهایی ضرر داشته باشد، نه همراه چیزی دیگر، مصرف آن به تنهایی حرام خواهد بود. البته حالات اشخاصبه لحاظ تأثیر پذیری از اشیا متفاوت است؛ از این رو، اگر شخصی از چیزی که برای دیگری زیان آور است، زیان نبیند، برای او حرام نخواهد بود. ضرر رساندن به دیگری؛ خواه به جان یا آبرو و یا
اموال او حرام است؛ مگر آن که فرد شرعاً دارای احترام نباشد، مانند
کافر حربی (اهل
حرب )؛ از این رو، اتلاف مال فرد محترم و نیز تعرض به جان و آبروی او حرام و موجب ثبوت ضمان در اتلاف مال، و
قصاص در تعرض به جان و نیز
تعزیر یا
حد در هتک آبرو خواهد بود.
دفع ضرر
...
[ویکی الکتاب] معنی
ضَّرَرِ: آسیب جسمی و جانی (در عبارت " أُوْلِی ﭐلضَّرَرِ "منظورکسانی که دارای بیماری جسمی اند می باشد)
معنی
لَا تُضَارَّ: دچار ضرر نشود - ضرر نبیند - زیان نبیند
معنی
ضَیْرَ: ضرر
معنی
لَن یَضُرَّ: هرگز ضرر نمی رساند
معنی
لَن یَضُرُّواْ: هرگز ضرر نمی رسانند
معنی
ضَارِّهِمْ: ضرر زننده به آنها
معنی
ضَارِّینَ: ضرر زننده ها
معنی
ضِرَاراً: ضرر رساندن
معنی
لَا یَضُرُّکُمْ: به شما ضرر نمی رساند
معنی
لَا یَضُرُّنَا: به ما ضرر نمی رساند
معنی
لَا یَضُرُّهُ: به او ضرر نمی رساند
معنی
لَا یَضُرُّهُمْ: به آنان ضرر نمی رساند
تکرار در قرآن: ۷۴(بار)
در قرآن مجید ضرّ به فتح و ضم (ض) هر دو آمده است. ولی ضرّ به فتح (ض) پیوسته مقابل نفع آمده، ، . بر خلاف ضرّ به ضمّ (ض) که هیچ وقت با نفع یکجا نیامده است مثل ، . بلی در بعضی آیات مقابل رحمت آمده مثل . و در بعضی مقابل خیر به کار رفته مثل . راغب در مفردات و جوهری در صحاح ضُرّ به ضم (ض) را بد حالی گفتهاند. «الضُرُّ: سُوءُ الْحالِ» راغب اضافه میکند: اعمّ از آنچه در نفس باشد مثل نقص عضو، یا در حال مثل کمی مال و جاه. طبرسی رحمةاللّه از صاحب العین نقل کرده ضرّ به فتح و ضم دو لغت اند ولی چون با «نفع» مقابل کردی ضاد آن را مفتوح خوانی. اقرب الموارد هر دو را ضد نفع، سوة حال، و سختی گفته و از کلیات ابوالبقا نقل میکند ضَرّ به فتح در هر ضرر شایع است و با ضمّ مخصوص به ضرر نفس است نثل مرض و لاغری. پس ضَرّ به فتح (ض) مطلق ضرر و زیان است نقابل نفع ولی ضُرّ به ضم به معنی بد حالی است. آیاتیکه درباره هر دو تعبیر نقل شد این فرق را تأیید میکنند. * ضَرَر: اسم است به معنی بدحالی و نقصان. جمع آن اضرار نی باشد (اقرب) در مجمع آن را نقصان معنی کرده و فرماید: آن هر چیی است که ضرر کند و نقصان رساند مثل کوری، مرض، علت. * . مراد از اولی النصر کسانی است که نقص عضوی یا علل دیگری دارند که نمیتوانند به جهاد روند احتمال قوی دارد که آنانکه در اثر فقد مال و وسیله از رفتن به جهاد معذوراند نیز داخل در اولی الضرر باشند که عدهای پیش رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم میخواستند، آن حضرت میفرمود من وسیله دراختیار ندارم تا شما را تجهیز کنم، آنها نیز اشک ریزان بر میگشتند چنانکه فرموده: . * اضطرار: به معنی احتیاج و اجبار است، (اقرب). آن در واقع حمل غیر بر ضرر است تحمیل کننده شاید از کنار باشد و شاید حالت و امری در خود شخص باشد مثل گرسنگی و مرض و غیره: ، . در این دو آیه تحمیل از کنار است و از طرف خداوند میباشد یعنی: سپس او را به عذاب آتش مجبورش میکنم و به اجبار در آتش میکشم. هکذا آیه دوم. . در اینجا و نظیر آن تحمیل از خود شخص است که گرسنگی و فقر باشد یعنی: هر که نا چار و محتاج شود به خوردن میته و خون و گوشت خوک در حالی که قبلاً طالب نیست و در خوردن زیاده روی نمیکند بر او گناهی نیست. علی هذا مضطرّ به معنی درمانده و ناچار است . رجوع شود ده «دعو». * . «لا تضّار» در قرآنها به فتح (ر) است ولی به فتح و ضمّ هر دو خوانده شده است. اگر با رفع خوانده شود اخبار است به معنای امر یعنی: ضرر نمیرساند مادری به واسطه فرزندش و نه پدری به واسطه فرزندش. و شاید در این صورت فعل مجهول باشد یعنی: ضرر رسانده نشود مادری به واسطه فرزندش... و اگر آن را با فتح خوانیم که اکثر قرّاء خواندهاند نهی از اضرار است یعنی: ضرر نرساند مادری به واسطه فرزندش و شاید هم مجهول باشد. نا گفته نماند علت جواز فتح و ضمّ اعلال است چنانکه در فعل امر از «مدد» چهار وجه جایز است . خلاصه معنی آیه: مادر به واسطه فرزندش به شوهر ضرر نرساند و از وی برای ارضاع بیشتر از حدّ اجرت نخواهد و از مقاربت برای اینکه حامله شده و از رسیدن به فرزندش بار میماند، امتناع نکند، همچنین شوهر به واسطه فرزندش به زن ضرر نرساند و کمتر از معمول اجرت ندهد و زن را از حظّ نفس که اگر مقاربت کند بار حامله میشود: آیه به صورت طلاق و عدم آنعمومیّت دارد. * . ممکن است اصل کلمه (لا یضارر) و معلوم باشد یعنی: آن گاه که
معامله کردید شاهد بگیرید نویسنده سند کعامله و شاهد ضرر نرسانند و شاهد در شهادت و نویسنده در نوشتن خیانت نکند. و شاید مجهول باشد یعنی مویسنده و شاهد را ضرر نرسانید. اجرت نویسنده رابدهید... و شاهد را در وقت مشغله احضار نکنید. ولی وجه اول را بهتردانستهاند. * . ضرار مصدر مفاعله به معنی ضرر زدن است یعنی زنان طلاق داده شده را که رجوع میکنید برای ضرر رساندن و اذیت کردن نگاه ندارید و رجوع نکنید تا تجاوز کنید. * . راجع به مسجد ضرار رجوع شود به «مسجد» فصل مسجد ضرار. *