[ویکی فقه] بَرْساوُش، از صورت های فلکی نیم کره شمالی و در مجاورت ذات الکرسی و در کهکشان راه شیری قرار گرفته و به صورت مردی تصور شده است که «بر پای چپ ایستاده، پای راست برداشته و دست راست بر بالای سر برده و به دست چپ سر غولی» دارد؛ که در این مقاله موقعیت و شرح این صورت فلکی را بررسی می کنیم.
بَرْساوُش (نیز برشاوش/ حامل رأس الغول: بَرَنده سر دیو)، از صورت های فلکی نیم کره شمالی.این صورت در مجاورت ذات الکرسی و در کهکشان راه شیری قرار گرفته و به صورت مردی تصور شده است که «بر پای چپ ایستاده، پای راست برداشته و دست راست بر بالای سر برده و به دست چپ سر غولی» دارد.
برساوش در اسطوره های یونانی
برساوش (معرب پرسئوس) در اسطوره های یونانی پسر زئوس (خدای خدایان) است که برای نجات آنْدرومدا (امرأة المسلسله: زن به زنجیر کشیده) به مِدوسا (عفریته ای که در مأخذ اسلامی با عنوان الغول از او یاد شده) حمله می برد. مدوسا که به جای مو مار بر سر داشت و نگاه او دشمن را سنگ می کرد آندرومدا را به عنوان قربانی قیطس به بند کشیده بود. برساوش سپری چون آینه در مقابل مدوسا می گیرد و سر او را از تن جدا می کند و به سوی آندرومدا باز می گردد. اساس این اسطوره، روایت بابلی بِل مردوک و اژدهای تیامات است. در شرح کوتاه خود در این باره گفته است که «... در بیابان مردمان را گمراه کند»، اما معلوم نیست که این مطلب را از چه مأخذی برگرفته است.
شرح صورت فلکی برساوش
بطلمیوس در شرح این صورت، ۲۹ ستاره بر شمرده است که سه تای آن ها بیرون از صورت قرار دارند. شرح صوفی نیز کم و بیش همان است. تنها تفاوت مهم این دو فهرست، آن است که صوفی درخشندگی ستاره پنجم این صورت را که بطلمیوس از قدر چهارم دانسته از قدر پنجم آورده است.ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی مقادیر مذکور در هر دو اثر یاد شده را در کنار یکدیگر آورده اما در التفهیم تنها به ذکر شمار ستارگان از هر قدر بر اساس روایت بطلمیوس بسنده کرده است.صوفی بر آن است که اعراب برساوش را به صورت یاد شده نمی شناخته اند؛ به نوشته او «عرب سطری را از کواکب که بگذرد به آن سحابی که برطرف دست راست است (ستاره اول برساوش)، و به کوکب دوم که بر مرفق (آرنج) راست است و سیُّم که بر منکب (کتف) راست است و هفتم که روشن است و بر پهلوی راست است... با کواکب ذات الکرسی که بر پشت ناقه اند، تشبیه کرده اند به دستی کشیده از ثریا، و به این جهت آن کواکب روشن را که بر پشت ناقه اند کف خوانند و لطخه سحابی (سحابی کوچکی) را که بر طرف دست برساوش است مِعصَم (مچ دست)....
← برساوش در نجوم جدید
...
بَرْساوُش (نیز برشاوش/ حامل رأس الغول: بَرَنده سر دیو)، از صورت های فلکی نیم کره شمالی.این صورت در مجاورت ذات الکرسی و در کهکشان راه شیری قرار گرفته و به صورت مردی تصور شده است که «بر پای چپ ایستاده، پای راست برداشته و دست راست بر بالای سر برده و به دست چپ سر غولی» دارد.
برساوش در اسطوره های یونانی
برساوش (معرب پرسئوس) در اسطوره های یونانی پسر زئوس (خدای خدایان) است که برای نجات آنْدرومدا (امرأة المسلسله: زن به زنجیر کشیده) به مِدوسا (عفریته ای که در مأخذ اسلامی با عنوان الغول از او یاد شده) حمله می برد. مدوسا که به جای مو مار بر سر داشت و نگاه او دشمن را سنگ می کرد آندرومدا را به عنوان قربانی قیطس به بند کشیده بود. برساوش سپری چون آینه در مقابل مدوسا می گیرد و سر او را از تن جدا می کند و به سوی آندرومدا باز می گردد. اساس این اسطوره، روایت بابلی بِل مردوک و اژدهای تیامات است. در شرح کوتاه خود در این باره گفته است که «... در بیابان مردمان را گمراه کند»، اما معلوم نیست که این مطلب را از چه مأخذی برگرفته است.
شرح صورت فلکی برساوش
بطلمیوس در شرح این صورت، ۲۹ ستاره بر شمرده است که سه تای آن ها بیرون از صورت قرار دارند. شرح صوفی نیز کم و بیش همان است. تنها تفاوت مهم این دو فهرست، آن است که صوفی درخشندگی ستاره پنجم این صورت را که بطلمیوس از قدر چهارم دانسته از قدر پنجم آورده است.ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی مقادیر مذکور در هر دو اثر یاد شده را در کنار یکدیگر آورده اما در التفهیم تنها به ذکر شمار ستارگان از هر قدر بر اساس روایت بطلمیوس بسنده کرده است.صوفی بر آن است که اعراب برساوش را به صورت یاد شده نمی شناخته اند؛ به نوشته او «عرب سطری را از کواکب که بگذرد به آن سحابی که برطرف دست راست است (ستاره اول برساوش)، و به کوکب دوم که بر مرفق (آرنج) راست است و سیُّم که بر منکب (کتف) راست است و هفتم که روشن است و بر پهلوی راست است... با کواکب ذات الکرسی که بر پشت ناقه اند، تشبیه کرده اند به دستی کشیده از ثریا، و به این جهت آن کواکب روشن را که بر پشت ناقه اند کف خوانند و لطخه سحابی (سحابی کوچکی) را که بر طرف دست برساوش است مِعصَم (مچ دست)....
← برساوش در نجوم جدید
...
wikifeqh: صورت_فلکی_پرسئوس