صفیه بنت حیی بن اخطب

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در سال هفتم هجری با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند، در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی الحقیق بود زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه بود. صفیه در هفده سالگی در میان راه خیبر به مدینه به ازدواج پیامبر درآمد. او از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) احادیثی را نقل کرده است بطوری که در کتب روایی ده حدیث از وی نقل شده است.
صفیه دختر حیی بن اخطب از تیره یهودیان بنی نضیر بوده از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان هارون بن عمران برادر موسای کلیم (علیه السّلام) به شمار می آمدند. در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنی نضیر و از اشراف مدینه به شمار می آمدند قرار داشت. با ظهور اسلام و هجرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدینه پدر و عمویش در زمره بزرگترین دشمنان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) درآمدند. مادرش بره دختر سموئیل نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان بنی قریظه بود که در ردیف یهودیان بنی نضیر بوده اند. صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست به ازدواج سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده، به همسری کنانة بن ربیع بن ابی الحقیق که از شاخه یهودیان بنی نضیر بود درآمد. در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی نضیر و مسلمانان به رهبری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) پیش آمد یهودیان بنی نضیر شکست خورده ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده ای از سران بنی نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانة بن ربیع و دیگران به خیبر رفته در قلعه های آنجا ساکن شدند. پس از صلح حدیبیه، در اوایل سال هفتم هجرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوب های نظامی و تحریکات و جنگ افروزی ها علیه مسلمانان در آمده بود فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی الحقیق بود زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دختر عمو هایش بودند.
ازدواج با پیامبر
پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دختر عمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد. یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) صفیه را بخواهد. اتفاقاً خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در هر جنگی از هر غنیمتی برگزیده ای مقرر بود و ایشان در این جنگ صفیه را برای خود برگزید و دختر عموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید. حضرت اسلام را بر صفیه عرضه فرمودند و گفتند: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی کنم؛ ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به همسری خود برمی گزینم». صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمی گزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادی اش را صداقش قرار داد. نقل است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) بعد اسارت صفیه را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده ای که به سبزی می زد دید از او پرسید: «این چیست؟» گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از مدینه می آید؟ پس ضربه ای بر من وارد کرد...» . صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) درآمد. ازدواج رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد. گفته شده در زمین های هموار بین راه سفره های چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدینه آمد، صفیه را در خانه ای از خانه های انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او می رفتند. عایشه همسر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) صفیه را نیز چونان دیگر همسرانش ملزم به رعایت حجاب کرد و برای او هم مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد. مورخین و سیره نویسان صفیه بنت اخطب را تنها همسر غیر عرب رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) برشمردند.
اوصافی از صفیه
در تاریخ از او به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله، و حلیمه یاد شده است. گفته شده هنگام ترک خیبر هنگامی که شتر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) را آوردند تا از خیبر خارج شود پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) ران خود را به صورت افقی (رکاب) قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.
پس از رحلت پیامبر
...

[ویکی اهل البیت] صفیه دختر حیی بن اخطب از تیره یهودیان بنی نضیر بوده از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان هارون بن عمران برادر موسای کلیم علیه السلام به شمار می آمدند.
در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنی نضیر و از اشراف مدینه به شمار می آمدند قرار داشت. با ظهور اسلام و هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه پدر و عمویش در زمره بزرگترین دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله درآمدند.
مادرش «بره» دختر سموئیل نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان بنی قریظه بود که در ردیف یهودیان بنی نضیر بوده اند.
صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست به ازدواج سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده، به همسری کنانة بن ربیع بن ابی الحقیق که از شاخه یهودیان بنی نضیر بود درآمد.
در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی نضیر و مسلمانان به رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش آمد یهودیان بنی نضیر شکست خورده ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده ای از سران بنی نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانة بن ربیع و دیگران به خیبر رفته در قلعه های آنجا ساکن شدند.
پس از صلح حدیبیه در اوایل سال هفتم هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگ افروزی ها علیه مسلمانان درآمده بود، فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی الحقیق بود زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دخترعموهایش بودند.
پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دخترعمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد. یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از رسول خدا صلی الله علیه و آله صفیه را بخواهد. اتفاقاً خود رسول خدا صلی الله علیه و آله از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. برای رسول خدا صلی الله علیه و آله در هر جنگی از هر غنیمتی برگزیده ای مقرر بود و ایشان در این جنگ صفیه را برای خود برگزید و دخترعموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید. حضرت اسلام را بر صفیه عرضه فرمودند و گفتند: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی کنم ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به همسری خود برمی گزینم».

پیشنهاد کاربران

صفیه یکی از همسران محمد، پیامبر اسلام بود. صفیه دختر حیی بن اخطب از یهودیان مدینه و رئیس قبیله بنی نضیر بود. نسبش را از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم به هارون بن عمران، برادر موسی رسانده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

صفیه در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که او نیز از سران یهود بنی نضیر و از اشراف مدینه به شمار می آمد قرار داشت. با ظهور اسلام و هجرت پیامبر اسلام محمد به مدینه، پدر و عموی صفیه در زمره بزرگترین دشمنان محمد درآمدند. مادرش بره دختر سموئیل نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان بنی قریظه بود که در ردیف یهودیان بنی نضیر بوده اند. صفیه در مدینه متولد شد. او نخست به ازدواج سلام ابن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شد و به همسری کنان ابن ربیع بن ابی الحقیق که از شاخه یهودیان بنی نضیر بود رفت.
در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی نضیر و مسلمانان به رهبری محمد پیش آمد یهودیان بنی نضیر شکست خورده و ملزم به ترک مدینه شدند. پس از تبعید از مدینه عده ای از سران بنی نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانه بن ربیع و دیگران به خیبر پناه بردند و در قلعه های آنجا ساکن شدند. پس از صلح حدیبیه، در اوایل سال هفتم هجرت محمد با یهودیان خیبر دوباره وارد جنگ شد و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوب های نظامی و تحریکات و جنگ افروزی ها علیه مسلمانان درآمده بود فتح کرد. در این جنگ کنان ابن ربیع شوهر صفیه به دستور محمد به دست زبیر بن عوام تعزیر و به دست محمد بن مسلمه کشته شد و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان گشت. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی الحقیق بود، زنان به اسارت گرفته شدند که از جملهٔ آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دختر عموهایش بودند.
محمد به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دختر عمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد. «بلال»، این دو نفر را از کنار کشتگان یهود عبور داد و خدمت پیامبر آورد. پیامبر از جریان آگاه گردید، از جای برخاست و عبا بر سر «صفیه» افکند و به او احترام کرد و برای استراحت او نقطه ای را در لشکرگاه معین کرد، سپس با لحن تند به بلال گفت: «مگر مهر و عاطفه از دل تو رخت بربسته که این دو زن را از کنار اجساد عزیزان خود عبور دادی»؟ یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از محمد صفیه را بخواهد. خود محمد ردای خویش را بر او افکند. محمد به صفیه گفت: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی کنم؛ ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به همسری خود برمی گزینم». صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمی گزینم». صفیه هفده ساله بود که به ازدواج محمد درآمد.

صفیه بنت حیی بن اخطب
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/صفیه_بنت_حیی_بن_اخطب

بپرس