[ویکی فقه] شهید آزادى سید جمال واعظ اصفهانى (کتاب). شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی تالیف اقبال یغمائی ، اثری است فارسی پیرامون زندگی، خاطرات و منابر سید جمال اصفهانی که در قرن معاصر نوشته شده است.
با دو مقدمه از سید محمدعلی جمال زاده پسر سیدجمال واعظ و مقدمه ای دیگر از دکتر باستانی پاریزی آغاز می گردد. سپس متن اصلی کتاب که شامل زندگی نامه و سفرهای مختلف سید و تفصیل منبرهای و گزارشات وی می باشد. در پایان هر بخشی از کتاب تعلیقاتی از آن بخش نیز ذکر شده است.
گزارش محتوا
در قسمت نخست کتاب از شخصیت و زندگانی سید می خوانیم که وی شخصی عالم و واعظ، ملقب به صدرالواعظین و صدرالمحققین مقتول ۱۳۲۶ ق، بوده است که در همدان به دنیا آمد. در کتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران»، تولد وی ۱۲۸۹ ق در اصفهان ذکر شده است. او برادرزاده ی آیت الله سید اسماعیل صدر عاملی اصفهانی است. در کودکی پدرش را از دست داد و به همراه مادر به تهران آمد. پس از تحصیلات ابتدایی به اصفهان رفت و به تهران آمد. پس از تحصیلات ابتدایی به اصفهان رفت و به فراگیری مقدمات عربی و فلسفه و عرفان پرداخت. او در اصفهان مشغول وعظ و تبلیغ گشت و در اندک زمانی از وعاظ مشهور شد. به علت جو استبدادی که ظل السلطان در اصفهان برقرار کرده بود، سید جمال در ۱۳۱۹ ق به تبریز رفت و در مورد اهمیت قانون و مزایای حکومت قانونی خطابه هایی ایراد نمود. در بازگشت به اصفهان پس از انتشار کتاب «رویای صادقه» با همکاری شیخ احمد مجد الاسلام کرمانی و میرزا نصرالله ملک المتکلمین، مورد کینه ی ظل السلطان قرار گرفت. بار دیگر به تبریز رفت و در آنجا مورد توجه محمدعلی شاه ولیعهد قرار گرفت. سپس به تهران آمد و به تشویق محافل آزادی خواهان شب ها در مسجد شاه (مسجد امام خمینی) به وعظ و خطابه پرداخت. وی در اوایل مشروطیت در مساجد و انجمن ها به طرفداری از مشروطه سخنرانی می کرد و به همین جهت مورد توجه مردم واقع شده بود. پاره ای از سخنرانی های او به صورت روزنامه ای به نام «الجمال» چاپ شد. در زمان به توپ بستن مجلس، به شاه عبدالعظیم رفت و از آنجا به قصد عتبات عازم همدان شد. وی به واسطه سابقه دوستی، ورود خود را به میرزا محسن خان مظفرالملک، حاکم همدان ، ابلاغ کرد. او نیز این مساله را به دربار تهران گزارش داد. لذا امیر افخم همدانی، حاکم بروجرد، از طرف دربار مامور شد تا سید جمال الدین را به بروجرد ببرد. سید جمال مدتی در بروجرد زندانی بود و عاقبت توسط عمال محمدعلی شاه قاجار مسموم و خفه گردید و در قبرستان یخچال این شهر دفن شد. بعدها این قبرستان به جمالیه معروف گردید. در «کارنامه ی بزرگان» سال درگذشت وی ۱۳۳۶ ق ذکر شده است. از دیگر آثار وی: «لباس التقوی»؛ مقالاتی که در روزنامه «حبل المتین» کلکته و جراید عصر چاپ می شد.
← بخش دوم کتاب
فهارس کتاب شامل اشخاص، جاها و کتاب ها و روزنامه ها می باشد که در پایان کتاب عنوان شده است.
با دو مقدمه از سید محمدعلی جمال زاده پسر سیدجمال واعظ و مقدمه ای دیگر از دکتر باستانی پاریزی آغاز می گردد. سپس متن اصلی کتاب که شامل زندگی نامه و سفرهای مختلف سید و تفصیل منبرهای و گزارشات وی می باشد. در پایان هر بخشی از کتاب تعلیقاتی از آن بخش نیز ذکر شده است.
گزارش محتوا
در قسمت نخست کتاب از شخصیت و زندگانی سید می خوانیم که وی شخصی عالم و واعظ، ملقب به صدرالواعظین و صدرالمحققین مقتول ۱۳۲۶ ق، بوده است که در همدان به دنیا آمد. در کتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران»، تولد وی ۱۲۸۹ ق در اصفهان ذکر شده است. او برادرزاده ی آیت الله سید اسماعیل صدر عاملی اصفهانی است. در کودکی پدرش را از دست داد و به همراه مادر به تهران آمد. پس از تحصیلات ابتدایی به اصفهان رفت و به تهران آمد. پس از تحصیلات ابتدایی به اصفهان رفت و به فراگیری مقدمات عربی و فلسفه و عرفان پرداخت. او در اصفهان مشغول وعظ و تبلیغ گشت و در اندک زمانی از وعاظ مشهور شد. به علت جو استبدادی که ظل السلطان در اصفهان برقرار کرده بود، سید جمال در ۱۳۱۹ ق به تبریز رفت و در مورد اهمیت قانون و مزایای حکومت قانونی خطابه هایی ایراد نمود. در بازگشت به اصفهان پس از انتشار کتاب «رویای صادقه» با همکاری شیخ احمد مجد الاسلام کرمانی و میرزا نصرالله ملک المتکلمین، مورد کینه ی ظل السلطان قرار گرفت. بار دیگر به تبریز رفت و در آنجا مورد توجه محمدعلی شاه ولیعهد قرار گرفت. سپس به تهران آمد و به تشویق محافل آزادی خواهان شب ها در مسجد شاه (مسجد امام خمینی) به وعظ و خطابه پرداخت. وی در اوایل مشروطیت در مساجد و انجمن ها به طرفداری از مشروطه سخنرانی می کرد و به همین جهت مورد توجه مردم واقع شده بود. پاره ای از سخنرانی های او به صورت روزنامه ای به نام «الجمال» چاپ شد. در زمان به توپ بستن مجلس، به شاه عبدالعظیم رفت و از آنجا به قصد عتبات عازم همدان شد. وی به واسطه سابقه دوستی، ورود خود را به میرزا محسن خان مظفرالملک، حاکم همدان ، ابلاغ کرد. او نیز این مساله را به دربار تهران گزارش داد. لذا امیر افخم همدانی، حاکم بروجرد، از طرف دربار مامور شد تا سید جمال الدین را به بروجرد ببرد. سید جمال مدتی در بروجرد زندانی بود و عاقبت توسط عمال محمدعلی شاه قاجار مسموم و خفه گردید و در قبرستان یخچال این شهر دفن شد. بعدها این قبرستان به جمالیه معروف گردید. در «کارنامه ی بزرگان» سال درگذشت وی ۱۳۳۶ ق ذکر شده است. از دیگر آثار وی: «لباس التقوی»؛ مقالاتی که در روزنامه «حبل المتین» کلکته و جراید عصر چاپ می شد.
← بخش دوم کتاب
فهارس کتاب شامل اشخاص، جاها و کتاب ها و روزنامه ها می باشد که در پایان کتاب عنوان شده است.
wikifeqh: شهید_آزادی_سید_جمال_واعظ_اصفهانی