[ویکی فقه] برخی از آیات قرآن به دنبال رویداد یا در پاسخ پرسشی نازل شده است که در این مقاله به این موضوع پرداخته میشود.
جعبری در یک تقسیم بندی آیات قرآن را دو دسته دانسته است: یک دسته که بیشتر آیات قرآن را تشکیل می دهد، بی آن که سبب خاصی داشته باشد، نازل شده است، و دسته دیگر سبب خاص دارد؛ یعنی به دنبال رویداد یا در پاسخ پرسشی نازل شده است.
سبب نزول عام و خاص
این نظریه را برخی پژوهش گران پذیرفته و از دسته اول به «آیات دارای سبب نزول عام» و از دسته دوم به «آیات دارای سبب نزول خاص» تعبیر کرده اند. به اعتقاد این پژوهش گران همه آیات قرآن دارای سبب نزول اصلی و حقیقی است و آن هدایت انسان به سوی کمال، تعالی و ایمان به خداوند است، که از آن به «سبب نزول عام» تعبیر می شود؛ اما نظریه جعبری می تواند ناظر به روایات موجود اسباب نزول باشد و ما نمی توانیم به عنوان یک واقعیت مربوط به دوران ۲۰ ساله نزول قرآن بپذیریم؛ زیرا این احتمال جدی و قوی است که همه واحدهای نزول و نه هریک از آیات افزون بر سبب نزول عام ، دارای سبب نزول خاص نیز بوده است؛ گرچه همه آن ها به ویژه سبب نزول آیات و سور مکی برای ما نقل نشده است. سخن امام علی (علیه السلام): هیچ آیه ای نازل نشد مگر آن که می دانم درباره چه کسی نازل شده است، هم چنین مضمون آیات قرآن که ناظر به حوادث خارجی و چالش های موجود میان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و مسلمانان از یک سو و مشرکان از سوی دیگر است این احتمال را تأیید می کند.
مجموع روایات اسباب نزول
مجموع روایات اسباب نزول به حدود ۹۰۰ روایت می رسد که در ذیل حدود ۶۰۰ آیه نقل شده است و بیش از نصف آن از صحابه است که از میان آن ها بیش از ۳۰۰ روایت از ابن عباس نقل شده و پس از وی بیشترین روایات به جابر بن عبدالله ، انس بن مالک ، عایشه ، عبدالله بن مسعود ، عبدالله بن عمر و ابوهریره تعلق دارد. مفسرانی چون سیوطی از یک سو ساحت صحابه را از اجتهاد در بیان سبب نزول منزه دانستند و هر آن چه را که از صحابیان نقل شده صحیح پنداشتند، و از دیگر سو از کنار روایات صحابیان و تابعان بدون نقد دلالی و توجه به سازگاری یا ناسازگاری متن این روایات با آیات، و حتی بدون نقد جدی سندی، گذشته و غالب این روایات را پذیرفتند. این امر گاه سبب اظهار نظرهای نادرست در این موضوع شده است. تا آن جا که مثلاً آیه ۸۵ اسراء /۱۷ «ویَسَلونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِن اَمرِ رَبّی وما اوتیتُم مِنَ العِلمِ اِلاّ قَلیلا» را که در سوره ای مکی است، به دلیل وجود روایتی از ابن مسعود ، مدنی دانستند، و روایت صحیحی را که ترمذی به نقل از ابن عباس آورده مبنی بر این که این آیه در مکه و در پاسخ به مشرکان آن جا نازل شده است را نادیده گرفتند؛ به این دلیل که ابن مسعود شاهد نزول وحی بوده است؛ در حالی که این دو روایت صحیح به گونه ای دیگر قابل جمع بود.
جعبری در یک تقسیم بندی آیات قرآن را دو دسته دانسته است: یک دسته که بیشتر آیات قرآن را تشکیل می دهد، بی آن که سبب خاصی داشته باشد، نازل شده است، و دسته دیگر سبب خاص دارد؛ یعنی به دنبال رویداد یا در پاسخ پرسشی نازل شده است.
سبب نزول عام و خاص
این نظریه را برخی پژوهش گران پذیرفته و از دسته اول به «آیات دارای سبب نزول عام» و از دسته دوم به «آیات دارای سبب نزول خاص» تعبیر کرده اند. به اعتقاد این پژوهش گران همه آیات قرآن دارای سبب نزول اصلی و حقیقی است و آن هدایت انسان به سوی کمال، تعالی و ایمان به خداوند است، که از آن به «سبب نزول عام» تعبیر می شود؛ اما نظریه جعبری می تواند ناظر به روایات موجود اسباب نزول باشد و ما نمی توانیم به عنوان یک واقعیت مربوط به دوران ۲۰ ساله نزول قرآن بپذیریم؛ زیرا این احتمال جدی و قوی است که همه واحدهای نزول و نه هریک از آیات افزون بر سبب نزول عام ، دارای سبب نزول خاص نیز بوده است؛ گرچه همه آن ها به ویژه سبب نزول آیات و سور مکی برای ما نقل نشده است. سخن امام علی (علیه السلام): هیچ آیه ای نازل نشد مگر آن که می دانم درباره چه کسی نازل شده است، هم چنین مضمون آیات قرآن که ناظر به حوادث خارجی و چالش های موجود میان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و مسلمانان از یک سو و مشرکان از سوی دیگر است این احتمال را تأیید می کند.
مجموع روایات اسباب نزول
مجموع روایات اسباب نزول به حدود ۹۰۰ روایت می رسد که در ذیل حدود ۶۰۰ آیه نقل شده است و بیش از نصف آن از صحابه است که از میان آن ها بیش از ۳۰۰ روایت از ابن عباس نقل شده و پس از وی بیشترین روایات به جابر بن عبدالله ، انس بن مالک ، عایشه ، عبدالله بن مسعود ، عبدالله بن عمر و ابوهریره تعلق دارد. مفسرانی چون سیوطی از یک سو ساحت صحابه را از اجتهاد در بیان سبب نزول منزه دانستند و هر آن چه را که از صحابیان نقل شده صحیح پنداشتند، و از دیگر سو از کنار روایات صحابیان و تابعان بدون نقد دلالی و توجه به سازگاری یا ناسازگاری متن این روایات با آیات، و حتی بدون نقد جدی سندی، گذشته و غالب این روایات را پذیرفتند. این امر گاه سبب اظهار نظرهای نادرست در این موضوع شده است. تا آن جا که مثلاً آیه ۸۵ اسراء /۱۷ «ویَسَلونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِن اَمرِ رَبّی وما اوتیتُم مِنَ العِلمِ اِلاّ قَلیلا» را که در سوره ای مکی است، به دلیل وجود روایتی از ابن مسعود ، مدنی دانستند، و روایت صحیحی را که ترمذی به نقل از ابن عباس آورده مبنی بر این که این آیه در مکه و در پاسخ به مشرکان آن جا نازل شده است را نادیده گرفتند؛ به این دلیل که ابن مسعود شاهد نزول وحی بوده است؛ در حالی که این دو روایت صحیح به گونه ای دیگر قابل جمع بود.
wikifeqh: شمار_روایات_اسباب_نزول