[ویکی نور] شرح مثنوی (سبزواری). شرح مثنوی (سبزواری)، از آثار ادبی عرفانی ادیب و حکیم بزرگ صدرایی ملاهادی سبزواری (1212- 1289ق) متخلص به «اسرار» است که در آن، مثنوی جلال الدین مولوی از ابتدا تا انتها در سه جلد به زبان فارسی شرح شده است. در جلد اول، دفتر اول و دوم مثنوی، در جلد دوم دفتر سوم و چهارم و در جلد سوم دفتر پنجم و ششم شرح شده است.
شرح مثنوی (سبزواری)، از سویی جنبه ادبی دارد و در آن، مشکلات عبارتی و لغوی مثنوی بیان و حل شده است و از سویی دیگر، ارزش فلسفی و عرفانی آن به سبب منزلت بلند علمی و عملی نویسنده عالیقدرش فراموش شدنی نیست. چند نکته در مورد این شرح، گفتنی است:
نوشته است: ما نبودیم: در ازل، و تقاضایی و استدعایی نبود، چون در مالایزال حادث شدیم. لطف تو: یعنی در ازل صور علمیه تو بود، که اعیان ثابته در علم معلوم حق بودند به وجود حق، نه به وجود خود که وجود خودشان این وجودات متفرقه متشتّته است که در مالایزال دارند. پس اعیان ثابته در علم به لسان ثبوتی لوازم خود و احکام لایزالیه خود را خواستند و حق شنود و چون به وجود حق موجود بودند، که علم به وجود عالِم موجود است نه به وجود معلوم، و استدعای مسئولات نیز به او بود و از خود لسان نداشتند محض فضل و لطف بود
توضیح داده است که: ناشستگی عبارت از آلودگی به خیالات متفرقه است و حضور اهمّ چیزهاست که در نماز معتبر است چنان که تدبّر معانی بلند در اذکار و قرائت و ادعیه که خواصّ قصد می کنند از مقامات بلند است و حکم و اسرار افعال جوارح را ملتفت بودن از مهمّاتست؛ ولی تدبّر آن معانی از برای اکثر عوام دست نمی دهد. به خلاف حضور که از برای همه ممکن است با آن که صعوبت دارد، چه جسم مادّه پریشانی خاطر و استیصال خیالات پراکنده موقوفست بر عدم علاقه به دنیا و این عزیزالوجود است
نوشته است: هر زمان فکری: مراد به این فکر معنی خاص نیست- که حرکت از مطالب به مبادی و از مبادی به مطالب باشد، و در کلّیات است- بلکه معنی عام است که این را و انتقال در صور جزئیّه خیالیّه را- که عوام فکر گویند- بلکه خودِ صورِ خیالیه مدرکه از احوالی را که از بلا و رخا بر تن وارد می شود و اندیشه های قبل از وقوع سوانح- مثل آن که شاید این مریض من بمیرد، و امساله گرانی شود، و شاید از فلان کس به من آسیب برسد، و مانند اینها- همه را شامل است. و همه ضیف اللَّه و هدیة اللَّه اند، و باید گرامی داشت. اما فکر خاص را، پس معلوم است که تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سَبعینَ سَنَةً و اما صور جزئیه خیالیه، پس چه از بلا و چه از غیر- مثل صاحبات آن صور- باید شاکر و لااقل صابر بر آنها بود. ففی الدعاء: إلهی نَحمَدُکَ عَلی بَلائِکَ کَما نَشکُرُکَ عَلی نَعمائِکَ و اما اندیشه های مصائب قبل از وقوع گرامی داشتنش آن است که بدانی که هر چه آید خوش آید
فهرست ابیات هر یک از جلدهای کتاب در انتهای آن آمده است. آدرس آیات، روایات و برخی توضیحات در پاورقی های کتاب آمده است.
شرح مثنوی (سبزواری)، از سویی جنبه ادبی دارد و در آن، مشکلات عبارتی و لغوی مثنوی بیان و حل شده است و از سویی دیگر، ارزش فلسفی و عرفانی آن به سبب منزلت بلند علمی و عملی نویسنده عالیقدرش فراموش شدنی نیست. چند نکته در مورد این شرح، گفتنی است:
نوشته است: ما نبودیم: در ازل، و تقاضایی و استدعایی نبود، چون در مالایزال حادث شدیم. لطف تو: یعنی در ازل صور علمیه تو بود، که اعیان ثابته در علم معلوم حق بودند به وجود حق، نه به وجود خود که وجود خودشان این وجودات متفرقه متشتّته است که در مالایزال دارند. پس اعیان ثابته در علم به لسان ثبوتی لوازم خود و احکام لایزالیه خود را خواستند و حق شنود و چون به وجود حق موجود بودند، که علم به وجود عالِم موجود است نه به وجود معلوم، و استدعای مسئولات نیز به او بود و از خود لسان نداشتند محض فضل و لطف بود
توضیح داده است که: ناشستگی عبارت از آلودگی به خیالات متفرقه است و حضور اهمّ چیزهاست که در نماز معتبر است چنان که تدبّر معانی بلند در اذکار و قرائت و ادعیه که خواصّ قصد می کنند از مقامات بلند است و حکم و اسرار افعال جوارح را ملتفت بودن از مهمّاتست؛ ولی تدبّر آن معانی از برای اکثر عوام دست نمی دهد. به خلاف حضور که از برای همه ممکن است با آن که صعوبت دارد، چه جسم مادّه پریشانی خاطر و استیصال خیالات پراکنده موقوفست بر عدم علاقه به دنیا و این عزیزالوجود است
نوشته است: هر زمان فکری: مراد به این فکر معنی خاص نیست- که حرکت از مطالب به مبادی و از مبادی به مطالب باشد، و در کلّیات است- بلکه معنی عام است که این را و انتقال در صور جزئیّه خیالیّه را- که عوام فکر گویند- بلکه خودِ صورِ خیالیه مدرکه از احوالی را که از بلا و رخا بر تن وارد می شود و اندیشه های قبل از وقوع سوانح- مثل آن که شاید این مریض من بمیرد، و امساله گرانی شود، و شاید از فلان کس به من آسیب برسد، و مانند اینها- همه را شامل است. و همه ضیف اللَّه و هدیة اللَّه اند، و باید گرامی داشت. اما فکر خاص را، پس معلوم است که تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سَبعینَ سَنَةً و اما صور جزئیه خیالیه، پس چه از بلا و چه از غیر- مثل صاحبات آن صور- باید شاکر و لااقل صابر بر آنها بود. ففی الدعاء: إلهی نَحمَدُکَ عَلی بَلائِکَ کَما نَشکُرُکَ عَلی نَعمائِکَ و اما اندیشه های مصائب قبل از وقوع گرامی داشتنش آن است که بدانی که هر چه آید خوش آید
فهرست ابیات هر یک از جلدهای کتاب در انتهای آن آمده است. آدرس آیات، روایات و برخی توضیحات در پاورقی های کتاب آمده است.
wikinoor: شرح_مثنوی_(سبزواری)
[ویکی فقه] شرح مثنوی (شهیدی). «شرح مثنوی»، به زبان فارسی، اثر سید جعفر شهیدی است. این شرح هفت جلدی، طی سال های ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰ منتشر شده است. موضوع کتاب، شرح و تفسیر ابیات مثنوی مولوی است.
شارح، انگیزه خود را از تالیف کتاب، با این مضمون بیان می کند: «چون استاد فروزانفر پس از سال ها تحقیق گسترده، در زمینه مثنوی، به تالیف شرحی شریف همت نهادند، ولی عمر ایشان کفاف پایان رساندن آن را نداد، این جانب با پیروی از روش ایشان کار وی را ادامه دادم».
گزارش محتوا
روش مؤلف در شرح ابیات مثنوی چنین است: ۱. بسیاری از واژه ها را معنی کرده است؛ ۲. برخلاف استاد فروزانفر، همه ابیات را شرح نموده است؛ ۳. نخست، واژه ها را به اختصار معنی کرده، سپس هر جا لازم بوده بر حسب اقتضا توضیحی آورده است؛ ۴. از میان معانی مختلف یک واژه، تنها معنای مناسب با ابیات را بیان کرده است؛ ۵. مستند احادیث برخلاف شرح استاد فروزانفر، فقط کتب اهل سنت نیست، بلکه به احادیث منقول از ائمه علیه السّلام نیز که عالمان شیعه فراهم کرده اند، مراجعه کرده است؛ ۶. تا آنجا که مقدور بوده به اقتباساتی که مولانا از فرموده های امیرالمؤمنین علیه السّلام نموده اشاره کرده است؛ ۷. در پایان جلد اول، فهرستی از همه آیات و احادیث، اماکن، کتاب ها، اشخاص، لغات و تعبیرات را که هم در این جلد آمده و هم در شرح فروزانفر ، فراهم نموده است و آنچه را از مرحوم فروزانفر است با رمز «ف» مشخص کرده است.
منبع
...
شارح، انگیزه خود را از تالیف کتاب، با این مضمون بیان می کند: «چون استاد فروزانفر پس از سال ها تحقیق گسترده، در زمینه مثنوی، به تالیف شرحی شریف همت نهادند، ولی عمر ایشان کفاف پایان رساندن آن را نداد، این جانب با پیروی از روش ایشان کار وی را ادامه دادم».
گزارش محتوا
روش مؤلف در شرح ابیات مثنوی چنین است: ۱. بسیاری از واژه ها را معنی کرده است؛ ۲. برخلاف استاد فروزانفر، همه ابیات را شرح نموده است؛ ۳. نخست، واژه ها را به اختصار معنی کرده، سپس هر جا لازم بوده بر حسب اقتضا توضیحی آورده است؛ ۴. از میان معانی مختلف یک واژه، تنها معنای مناسب با ابیات را بیان کرده است؛ ۵. مستند احادیث برخلاف شرح استاد فروزانفر، فقط کتب اهل سنت نیست، بلکه به احادیث منقول از ائمه علیه السّلام نیز که عالمان شیعه فراهم کرده اند، مراجعه کرده است؛ ۶. تا آنجا که مقدور بوده به اقتباساتی که مولانا از فرموده های امیرالمؤمنین علیه السّلام نموده اشاره کرده است؛ ۷. در پایان جلد اول، فهرستی از همه آیات و احادیث، اماکن، کتاب ها، اشخاص، لغات و تعبیرات را که هم در این جلد آمده و هم در شرح فروزانفر ، فراهم نموده است و آنچه را از مرحوم فروزانفر است با رمز «ف» مشخص کرده است.
منبع
...
wikifeqh: شرح_مثنوی_(شهیدی)
[ویکی نور] شرح مثنوی (شهیدی). شرح مثنوی، به زبان فارسی، اثر سید جعفر شهیدی است. این شرح هفت جلدی، طی سال های 1372 تا 1380 منتشر شده است. موضوع کتاب، شرح و تفسیر ابیات مثنوی مولوی است.
شارح، انگیزه خود را از تألیف کتاب، با این مضمون بیان می کند: «چون استاد فروزانفر پس از سال ها تحقیق گسترده، در زمینه مثنوی، به تألیف شرحی شریف همت نهادند، ولی عمر ایشان کفاف پایان رساندن آن را نداد، این جانب با پیروی از روش ایشان کار وی را ادامه دادم».
شارح، در جلد اول، پس از بیان یک مقدمه، به شرح ابیاتی که از شماره 3013 تا پایان دفتر اول است و مشتمل است بر مباحثی همچون رفتن گرگ و روباه به خدمت شیر برای شکار؛ امتحان کردن شیر گرگ را؛ ادب کردن شیر گرگ را که در قسمت کردن، بی ادبی کرده بود؛ تهدید کردن حضرت نوح(ع) گمراهان را و... پرداخته است.
جلد دوم، به شرح جزء اول از دفتر دوم، از ابیات 1 تا 1981 پرداخته است و مشتمل بر مطالبی همچون دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیر دیگر؛ التماس کردن همراه عیسی(ع) برای زنده کردن استخوان ها؛ ملامت کردن مردم شخصی را که مادرش را به خاطر تهمت کشت؛ امتحان کردن پادشاه دو غلامی را که تازه خریده بود؛ کلوخ انداختن تشنه ای از روی دیوار در جوی آب؛ انکار کردن موسی(ع) بر مناجات شبان و... می باشد.
جلد سوم، مشتمل بر شرح جزء دوم از دفتر دوم، از ابیات 1982 تا پایان دفتر دوم است و مطالبی همچون تتمه هدایت خرس و ابلهی که بر وفای او اعتماد کرده بود؛ سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغ همجنس خود؛ برگشتن به قصه مریض و عیادت پیامبر(ص) از او؛ حمله کردن سگ بر گدای نابینا؛ وصیت کردن پیامبر(ص) بیمار را و آموختن دعا به او؛ بیدار کردن ابلیس معاویه را برای نماز؛ رفتن مصطفی(ص) به عبادت صحابی و بیان فایده عیادت؛ وحی به حضرت موسی که چرا به عیادت من نیامدی؛ سخن ابوسعید به شیخ که کعبه من هستم و باید گرد من طواف کنی؛ فهمیدن پیامبر(ص) که سبب ناراحتی آن شخص به خاطر گستاخی او در دعا بوده است و... را در بر دارد.
شارح، انگیزه خود را از تألیف کتاب، با این مضمون بیان می کند: «چون استاد فروزانفر پس از سال ها تحقیق گسترده، در زمینه مثنوی، به تألیف شرحی شریف همت نهادند، ولی عمر ایشان کفاف پایان رساندن آن را نداد، این جانب با پیروی از روش ایشان کار وی را ادامه دادم».
شارح، در جلد اول، پس از بیان یک مقدمه، به شرح ابیاتی که از شماره 3013 تا پایان دفتر اول است و مشتمل است بر مباحثی همچون رفتن گرگ و روباه به خدمت شیر برای شکار؛ امتحان کردن شیر گرگ را؛ ادب کردن شیر گرگ را که در قسمت کردن، بی ادبی کرده بود؛ تهدید کردن حضرت نوح(ع) گمراهان را و... پرداخته است.
جلد دوم، به شرح جزء اول از دفتر دوم، از ابیات 1 تا 1981 پرداخته است و مشتمل بر مطالبی همچون دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیر دیگر؛ التماس کردن همراه عیسی(ع) برای زنده کردن استخوان ها؛ ملامت کردن مردم شخصی را که مادرش را به خاطر تهمت کشت؛ امتحان کردن پادشاه دو غلامی را که تازه خریده بود؛ کلوخ انداختن تشنه ای از روی دیوار در جوی آب؛ انکار کردن موسی(ع) بر مناجات شبان و... می باشد.
جلد سوم، مشتمل بر شرح جزء دوم از دفتر دوم، از ابیات 1982 تا پایان دفتر دوم است و مطالبی همچون تتمه هدایت خرس و ابلهی که بر وفای او اعتماد کرده بود؛ سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغ همجنس خود؛ برگشتن به قصه مریض و عیادت پیامبر(ص) از او؛ حمله کردن سگ بر گدای نابینا؛ وصیت کردن پیامبر(ص) بیمار را و آموختن دعا به او؛ بیدار کردن ابلیس معاویه را برای نماز؛ رفتن مصطفی(ص) به عبادت صحابی و بیان فایده عیادت؛ وحی به حضرت موسی که چرا به عیادت من نیامدی؛ سخن ابوسعید به شیخ که کعبه من هستم و باید گرد من طواف کنی؛ فهمیدن پیامبر(ص) که سبب ناراحتی آن شخص به خاطر گستاخی او در دعا بوده است و... را در بر دارد.
wikinoor: شرح_مثنوی_(شهیدی)