ذات آوایی و حکمت نگارگری حرف ( سین و شین ) ؛ به لحاظ آوایی، و به ترتیب حروف الفبا این حرف، سین تلفظ می شود و مدل صدور آوای این حرف که از سطحی ترین نقطه ی ابزارهای کلامی در عمق و مغاک دهان قابل ایجاد شدن است و با مدل نگارگری که دارد و به صورت دو کاسه ی به هم چسبیده یا دو پله ی یک ترازو و به صورت سه دندانه بدون نقطه اشاره به سطوح هر چیزی که معمولاً دارای پستی بلندی و قابل سنجش و محاسبه در طبیعت باشد قابل مشاهده و دارای عینیت است.
... [مشاهده متن کامل]
عینیت و انطباق حرف سین که از سطحی ترین ابزارهای کلامی در دهان قابل صادر شدن است و نماد هرچیزی که دارای سطح باشد می باشد با مسایل روزمره ما انسان ها در سینی چای خوری آشپزخانه قابل مشاهده است .
به گونه ای که اگر به لحاظ نگارگری سه نقطه بر روی آن قرار گیرد حرف ش با تلفظ شین ایجاد می شود و این حرف یعنی حرف ش با سه نقطه، نقطه ها در این حرف نماد چیزهایی است که بر روی سطوح در جریان است و قابلیت جابجایی و قابل حرکت و قابل سنجیدن و محاسبه کردن است.
نقطه ها در حرف شین مثل فنجان های چای بر روی سینی می باشد.
اگر به مدل آوای حرف شین هم دقت کنیم نقطه ی صدور آوای حرف شین کمی عمیق تر و عقب تر از حرف سین صادر می شود.
چنانچه اگر این آوا به صورت حرف ( ص ) نگارگری شود، دارای یک عینیت و دارای یک ابتدا و انتها و یا آغاز و پایان یا محصور از چیزها را در یک فضا منطبق با عالم ماده و معنا در مفاهیم کلمات ایجاد می کند.
اگر سه کلمه ی بسیار مرتبط با این دو حرف یعنی حرف س ش را مثال بزنیم سه کلمه ی سَریان و شَریان و جَریان سه مفهوم از یک سیال سُرنده و سرایت پذیر و جاری و قابل شارش را می توان در این مفهوم درک کرد.
هرچند موقعیت جانمایی حروف در میان ساختمان کلمات نیز دارای اهمیت و حکمت خاص خودش می باشد
مثلاً عینیت و مطابقت حرف ش در میان کلمه ی مُشت با خود حالتی که از جمع شدن انگشت ها در سطح میانی دست با نام مشت در دست ایجاد می شود به راحتی، حقیقت این کلمه با واقعیت آن منطبق می باشد. یعنی اینکه قرارگیری حرف ش در کجای ساختمان یک کلمه باشد نیز مهم است.
مثلاً کلمه ی دستوری باش، حرف ب نماد بودن و حرف ش در انتهای این کلمه نماد شدن به معنی بود شدن جهت انجام یک کار هنجارمند و جاری می باشد. به گونه ای که فقط در همین یک کلمه ی باش، چهار کلمه ی ( بودن ، شدن و انجام و هنجار ) مستتر است.
ادامه قبلی:
ودر حکاکی های دیگر از از نماد "سنبلة الشعیر" گرفته شده.
. . .
برای مُعرّفی ( discriminator ) این تفاوت از نقطه ( ها ) یا خطوط یا تصاویر اضافی استفاده شده.
. . .
ما در اوستایی پسوندِ {ثَ/ِ ثَ} را داشتیم که برابرِ {ِش} در پارسی کنونی و {یشن} در زبان پهلوی است.
برای نِمونه در فرتور ها، {خورِثَ} را به چَمِ {خورِش} داریم که سپس در زبان پهلوی به ریختِ {خوریشن} در آمد که {یشن} برابر هَمان {ِ ثَ} است.
... [مشاهده متن کامل]
یا ما {خورِثَ} را به چَمِ {تابِش} داریم که باز هم {خور} در اینجا به چَمِ {درخشیدن} است که نِشان از گفته پیشین دارد.
پس از این سو، هر جا {ِ ثَ} دیدید، بدانید نِشان از پسوند {ش} کنونی است. ( یا دست کم برخی از آنها )
بِدرود!
{ش} ای که {نامِ ستاک=اسم مصدر} ساز است، که در {آموزش، خوانش، رَوِش. . . . } می بیینم، در زبانِ پهلوی به ریختِ {ایشن} بوده است که به روشنی با {tion} در {انگلیسی} همریشه است.
بِدرود!
شکل حرف S از تصاویر هیلوگرافی مصری یا مایا . . . گرفته شد که در اصل از حرف "ش" عربی از نماد "شعلة" نشأت دارد.
نقاط حروف بدست امام علی ( علیه السلام ) إبداع و اضافه شدند.
به حرف "ب" رجوع کنید وتوضیحات وکتابهای لازم را بخوانید.
ش در پارسی گونه ای از پسوند است.
بدین شیوه کار می کنیم:
بن واژه ( مصدر ) ای را برمی گزینیم. آن را به شیوه فرمانی ( امری ) در می آوریم و ب نخست آن را بر می داریم و به آن ش می افزاییم. اگر واج پایانی "ا" بود به آن "یش" می افزاییم.
... [مشاهده متن کامل]
بیایید پیوند ( رابطه ) بن واژه را با واژه ساخته شده را پیدا کنیم.
برای نمونه گزینش با گزیدن، آرایش با آراییدن، شمردن با شمارش، افزاییدن ( افزودن ) با افزایش.
می توان گفت که واژه ساخته شده، پیامدی است که در کار بن واژه رخ می دهد.
پس برای نمونه در گزیدن، گزینش رخ می دهد، در افزودن افزایش رخ می دهد و در آراییدن آرایش رخ می دهد.
پسوندی که با ریخت ئِ پشت واژه ای ناماک می آید و همچنین همواره ئ بی سدا می شود.
( ش ) با انگلیسی میشه SH با حرف کوچیک میشهsh
یه حرف در الفبای پارسی
در عربی نویسی، الفبای یکم: ش
در لاتین نویسی، الفبای دوم: Šš