سید جعفر پیشه وری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] "سیدجعفر جوادزاده" مشهور به "سید جعفر پیشه وری" در سال ۱۲۷۲ش در روستای "سیدلر زیوه سی" از توابع خلخال آذربایجان به دنیا آمد. او بعد از ده یا دوازده سالگی به همراه خانواده اش؛ مانند هزاران دهقان تهیدست آذربایجانی به باکو مهاجرت کردند. پیشه وری پس از اتمام دوره دارالمعلمین در سال ۱۹۰۷ به کمک "حاج معلم خالخالی" در مدرسه "مکتب اتحاد" مشغول تدریس رشته "شریعت" می شود و در عین حال در مدرسه ابتدایی "بلدیه" باکو به تدریس می پردازد.
شروع کار مطبوعاتی او مربوط به همین دوران است و نخستین مقاله اش گویا اندکی پس از درگرفتن "انقلاب فوریه "۱۹۱۷ در روزنامه "آچیق سوز" که ارگان حزب مساوات بود و به سردبیری "رسول زاده" به چاپ رسید؛ ولی نویسندگی را به شکل حرفه ای با چاپ مقالاتی در روزنامه "آذربایجان جز لاینفک ایران است"، آغاز کرده است. پس از متلاشی شدن حزب دموکرات شاخه باکو ۱۹۱۸ پیشه وری همراه بسیاری از اعضای حزب، به حزب عدالت پیوست و در مهر ۱۲۹۸ سردبیر روزنامه "حریت" ارگان حزب عدالت شد. این روزنامه ارگان کمیته حزب دموکرات بود، حزبی که "محمدعلی تربیت" به وجود آورده و متشکل از ایرانیان مهاجری بود که در آن سامان زندگی می کردند. هسته اولیه حزب عدالت گروه های کوچکی از کارگرانی بودند که افراد شاخصی چون "اسدالله غفارزاده"، "بهرام آقایوف" و "احمد امیروف" رهبری آن را در بعضی تظاهرات و اعتراضات به عهده داشتند. بسیاری از اعضای حزب در واقع همان دهقانان فراری و فقیری بودند که از نواحی مختلف آذربایجان بدان دیار کوچیده بودند. پس از متلاشی شدن حزب دموکرات به حزب عدالت پیوست و در اواسط سال ۱۲۹۸ به عضویت کمیته مرکزی حزب برگزیده شد. "مترقی ترین تشکیلات سیاسی ایرانیان مرا با آغوش باز پذیرفت، دستور داد، روزنامه "حریت" را تاسیس و اداره نمایم. " در واقع پیشه وری با نویسندگی به احزاب کمونیستی پیوست.
ورود ارتش سرخ به ایران
به دنبال اشغال باکو در اردیبهشت ۱۲۹۹ مسئولین نظامی شوروی به مقامات ایران در شهر مرزی آستارا اعلام کردند که شوروی هیچ دعوایی با ایران ندارد. لیکن قصد دارد، از طریق دریا و زمین به انگلیس حمله کند. بعد از عقب نشینی نیروهای انگلیس به طرف قزوین زمینه مساعدی برای پیشرفت فعالیت های کمونیست (حزب عدالت) فراهم شد. بعد از اینکه اعضای حزب عدالت ایران در ۱۹۲۰ به دو شاخه تقسیم شد، گروهی تابعیت شوروی را پذیرفتند و فعالیت های خود را در همانجا ادامه دادند و گروه دوم که هنوز تابعیت دولت ایران را داشتند، به تدریج وارد ایران شدند. یکی از اهداف اصلی حزب عدالت ایران "پیروز گردانیدن جنبش های آزادی بخش ملی و دموکرات خلق های ایران و برپاداشتن حاکمیت دموکراتیک خلق در کشور بود. بعد از ورود ارتش سرخ و یا هم زمان با آن پیشه وری که اکنون ۲۷ سال داشت، به همراه هیئتی از اعضای حزب کمونیست به شمال ایران اعزام می شود و این در حالی است که جمهوری جنگل به رهبری، "میرزا کوچک خان" تازه شکل گرفته است. پیشه وری با میرزا به مذاکره پرداخته و در اواسط خرداد ۱۲۹۹ش، جمهوری گیلان اعلام موجودیت می کند. پیشه وری نیز به عنوان وزیرخارجه حکومت انقلابی مذکور معرفی می شود. پیشه وری و عدالتی ها بعد از ورود به گیلان در شهر انزلی به تبلیغ مرام کمونیستی می پردازد. آنها اندکی بعد از جذب نیرو به مسلح کردن آنها می پردازند. اما اختلاف بین قوای جنگل و عدالتی ها بالا می گیرد. کوچک خان از آن ها می خواهد به علت اینکه رهبری نهضت در دست عناصری به شدت مذهبی قرار دارد، از تبلیغات کمونیستی که باعث تفرقه و تجزیه می شود، پرهیز نماید. اما اعضای حزب عدالت بی توجه به خواست های او در تبلیغ مرام کمونیستی و مخالف با مقدسات مردم تا آنجا پیش رفتند که ضربه خردکننده ای بر پیکر جمهوری نوپای جنگل وارد کردند و مردم را از نهضت جنگل مایوس و دلسرد کردند.
حبس در زندان رضاخان
پیشه وری با عنوان "پرویز" سرمقاله های روزنامه "حقیقت" را می نوشت موقع به سلطنت رسیدن رضاشاه مقالات مخالف و انتقادی می نوشت و به شهرت رسید. در سال ۱۳۰۹ دستگیر و زندانی شد. وقتی قانون ضدکمونیستی توسط داور به مجلس ارائه شد، تقریبا تمامی رهبران کمونیستی در ایران دستگیر شدند، جرم آنها اقدام علیه امنیت کشور بود. پیشه وری یکی از همین دستگیرشدگان بود. پیشه وری خود در مورد این سال ها می گوید: «حال که ۵۰ سال از عمرم می گذرد و سی سال آن را در مبارزه سیاسی و در زندان ها به سر برده ام، خود را همان مستخدم زحمتکشی می دانم که در مدرسه خدمت می کرد و برای همان طبقه هم می نویسم، در جریان نهضت جنگل به تهران آمدم و شورای مرکزی اتحادیه کارگران را تشکیل و روزنامه حقیقت را منتشر کردم و در دوره رضاخان چهار بار مرکز ما را منحل کردند. ولی پنجمین بار مرکز را تشکیل داده و فعالیت مطبوعاتی را به اروپا منتقل کردم و نشریات خود را توانستم از دیوار چینی که پلیس رضاخان دور ایران تشکیل داده بودند، به ایران برسانیم. بالاخره در سال ۱۳۰۹ توقیف شدم، هشت سال تمام در قصر به غیر از ما زندانی سیاسی نبود، می خواستند ما را به مرگ تدریجی نابود کنند، در سال ۱۳۱۹ بعد از ده سال به کاشان تبعید شدم، بیست روز بعد از شهریور ۲۰ توانستم رهایی یافته خود را به تهران رسانم.
پیشه وری در حزب توده
...

پیشنهاد کاربران

بپرس