سلام
/salAm/
مترادف سلام: تحیت، تهنیت، درود، درودگویی، تندرستی، سلامت، تعظیم، کرنش، احترام نظامی، مراسم اعیاد، ذکر
برابر پارسی: درود، نیک روز، روز خوش
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: درود، آرزوی خیر و تندرستی، از نام های پروردگار
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
نرمک او را یکی سلام زدم
کرد زی من نگه بچشم آغیل.
حکاک.
مگر با درود و پیام و سلام دو کشور شود زین سخن شادکام.
فردوسی.
سلام بر تو باد و رحمت و برکتهای ایزدی. ( تاریخ بیهقی ).از سجودش بتشهد برد آنگه بسلام
زو سلامی و درودی ز تو بر جمع کرام.
منوچهری.
از تو ما را نه کنار و نه پیام و نه سلام مکن ای دوست که کیفر بری و درمانی.
منوچهری.
ور سلامت را نمیداد او علیک پیشت آید بی تکلف بسلام.
ناصرخسرو ( دیوان ص 299 ).
جواب داد سلام مرا به گوشه ٔریش چگونه ریشی مانند یک دو دسته حشیش.
انوری.
بسلامیت دردسر ندهیم زآنکه ترسنده از ملال توایم.
خاقانی.
چون سخن از خود بدر آمدتمام تا سخنش یافت قبول سلام.
نظامی.
یک سلامی نشنوی ای مرد دین که نگیرد آخرت آن آستین.
مولوی.
گر بلندت کسی دهد دشنام به که ساکن دهد جواب سلام.
سعدی.
- بسلام آمدن ؛ به تهنیت و درود آمدن :روز آدینه قاید بسلام خوارزمشاه آمد و مست بود ناسزاها گفت و تهدیدها کرد. ( تاریخ بیهقی ).
بنده وارت بسلام آیم و خدمت بکنم
ور قبولم نکنی میرسدت کبر و منی.
سعدی.
زهی سعادت من کم تو آمدی بسلام خوش آمدی و علیک السلام والاکرام.
سعدی.
- بسلام کسی رفتن ؛ به حضور او رفتن برای اظهار ادب. شرفیاب حضور کسی شدن :و بسلام کسی نرفتی و کس را نزدیک خود نگذاشتی. ( تاریخ سیستان ). طاهر فرمان داد تا همه سرهنگان بسلام لیث رفتند. ( تاریخ بیهقی ).
- دو سلام گفتن بر... ؛ ترک گفتن :
گر کنی در جهان به شب گیری
دو سلام و چهار تکبیری.
سنایی.
- امثال :با مردم زمانه سلامی و والسلام.
سلام از کوچک است.
سلام از ماست.
سلام بزرگ و کوچک ندارد.
سلام روستایی بی طمع نیست.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گردن نهادن . ۲ - درود گفتن تهیت گفتن . ۳ - بی عیب بودن . ۴ - ( اسم ) گردن نهادگی . ۵ - درود گویی تهیت . ۶ - بی عیبی تندرستی سلامت . ۷ - ( اسم ) درود . ۸ - مراسمی که در عید ها در پیشگاه شاه یا رئیس مملکت برقرار شود و طبقات مختلف کشوری و لشگری و نمایندگان دول خارجه وی را تهیت گویند . ۹ - احترام نظامی که هر فرد سپاهی نسبت به مافوق خود انجام دهد و آن معمولا عبارت است از خبر دار بودن و بالا بردن دست راست و قرار دادن نوک پنجه دست مزبور نزدیک شقیقه . ۱٠ - ذکریست که نماز گذار در آخرین رکعت نماز گوید و نماز جز بدان تمام نشود و آن را دو صیغه است : السلام علینا و علی عبادالله الصالحین السلام علیکم و رحمه الله و برکاته . نماز گزار هر یک از این دو سلام را بدهد دیگری مستحب شود .
صلح کردن و آشتی نمودن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (فقه ) سه جمله ای که با سلام آغاز می شود و از ارکان نماز است و نمازگزار در آخرین رکعت نماز بیان می کند.
۳. تحیت و درود.
۴. [قدیمی] پاکی رهایی از عیب و آفت.
۵. (نظامی ) احترام مرد نظامی به حالت خبردار و بالا بردن دست راست و قرار دادن نوک انگشت وسط رو به شقیقه، به شکلی که کف دست راست رو به جلو است.
* سلام کردن: (مصدر لازم ) درود گفتن به کسی، سلام علیک یا سلام علیکم گفتن، سلام زدن.
* سلام گفتن: (مصدر لازم ) = * سلام کردن
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] سلام به معنای سلامتی، امنیت و صلح است که در اسلام برای تحیت و درود گفتن انتخاب است. در قرآن و روایات بر سلام کردن تأکید گردیده و از مستحبات مؤکد شمرده شده است. پاسخ به سلام حتی برای نمازگزار واجب فوری است و با پاسخ دادن یک نفر از میان جمع، جواب سلام بر دیگران واجب نیست. سلام دارای آداب و احکام ویژه بوده و در قرآن و سنت دارای کاربردهای متعددی است.
سلام در لغت به معنای سلامتی، امنیت و صلح است که در فارسی به درود ترجمه شده است. در اسلام، لفظ «سلام» برای تحیت انتخاب شده است؛ زیرا به معنای دعا برای سلامتی از آفتهای جسمی و دینی است؛ همچنین سلام کردن مسلمانان به یکدیگر به منزله عهدی بین آنان برای حفاظت از جان و مال و آبروی آنان است. قرآن کریم نیز سلام کردن را تحیتی پربرکت و پاکیزه از جانب خداوند بر مؤمنان میداند: «فَسَلِّمُوا عَلیٰ أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللّٰهِ مُبٰارَکَةً طَیِّبَةً».
در نظر معروف میان فقها میتوان با هر یک از چهار عبارت «سلامٌ علیک»، «السّلامُ علیک»، «سلامٌ علیکم» و «السّلام علیکم» سلام را آغاز کرد. در این میان برخی از علماء تنها چهار ترکیب بالا را برای شروع سلام معتبر دانستهاند ولی در مقابل، برخی گفته اند که سلام کردن با هر عبارتی که عنوان تحیت و سلام بر آن صادق است، تحقق می یابد؛ خواه با ترکیب «سلام علیکم» باشد یا «علیکم السّلام» و یا حتی «سلام» به تنهایی.
سلام در لغت به معنای سلامتی، امنیت و صلح است که در فارسی به درود ترجمه شده است. در اسلام، لفظ «سلام» برای تحیت انتخاب شده است؛ زیرا به معنای دعا برای سلامتی از آفتهای جسمی و دینی است؛ همچنین سلام کردن مسلمانان به یکدیگر به منزله عهدی بین آنان برای حفاظت از جان و مال و آبروی آنان است. قرآن کریم نیز سلام کردن را تحیتی پربرکت و پاکیزه از جانب خداوند بر مؤمنان میداند: «فَسَلِّمُوا عَلیٰ أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللّٰهِ مُبٰارَکَةً طَیِّبَةً».
در نظر معروف میان فقها میتوان با هر یک از چهار عبارت «سلامٌ علیک»، «السّلامُ علیک»، «سلامٌ علیکم» و «السّلام علیکم» سلام را آغاز کرد. در این میان برخی از علماء تنها چهار ترکیب بالا را برای شروع سلام معتبر دانستهاند ولی در مقابل، برخی گفته اند که سلام کردن با هر عبارتی که عنوان تحیت و سلام بر آن صادق است، تحقق می یابد؛ خواه با ترکیب «سلام علیکم» باشد یا «علیکم السّلام» و یا حتی «سلام» به تنهایی.
wikishia: سلام
[ویکی اهل البیت] سلام و تحیت، پیام آور سلامت و امنیت و آشتی و دوستی و محبت است؛ سلام نشانه آسودگی از خطرها و کدورتها است و در یک کلام: سلام، سلامت می آورد.
در میان همه امت ها و اقوام و طوایف، چه گذشتگان و چه معاصرین؛ چه زمان جاهلیت یا چه عصر الکترونیک و ارتباطات، به هنگام برخورد با یکدیگر برای خود تحیّت و تعارف و احترامی داشته و دارند. منتها خود در گفتار و عمل، انواع و اقسام گوناگون دارد مانند: برداشتن کلاه، دست بلند کردن، سر فرود آوردن، زانو زدن، (مخصوصا در برابر بزرگان و شاهان و....) و یا گفتن کلماتی به فراخور آداب و رسوم هر قوم و طایفه ای که حاکی از خضوع و خشوع و احترام اشخاص در برابر یکدیگر و کوچکترها در مقابل بزرگترها و... که رائج بین مردم در اعصار گوناگون بوده و هست با آداب و سنن گوناگون و ملت های مختلف اعم از سیاه و سفید و سرخ و زرد و...
اسلام که خود دین صلح و آشتی و محبت و مودت بوده و همیشه پیروان خود را به این امر مهم دعوت کرده، طرز برخورد با اشخاص را به بهترین وجه بیان کرده و روشن ساخته است که جایگاه تحیت در اسلام چیست و چه کسانی باید آغازگر این مهم باشند؟ و آیا مانند زمان جاهلیت (جاهلیت قرون وسطائی یا عصر ارتباطاتی)، باید همیشه ضعفا و کوچکترها و بی پولها و... به بزرگان و قدرتمندان و پولداران و صاحبان اسم و رسم احترام بکنند یا اسلام در این مورد تعریف دیگری دارد؟
برخلاف آداب و رسوم اکثر مردم جهان در گذشته و حال که احترامشان بر همدیگر، بیشتر احترام و تحیت ارباب رعیتی یا نوکر و آقائی و یا شاه و گدائی می باشد، تحیّت و احترام در ادیان الهی بالاخص اسلام، در سطح عالی روحی و روانی و روانشناسی طراحی شده و حاکی از سلامت و ایجاد آرامش و امنیت می باشد. چرا که دستور اسلام هنگام ملاقات و برخورد انسان ها با همنوعان خود، لفظ «تحیت» و «سلام» است.
وقتی کسی به دیگری سلام می کند، در واقع به طرف مقابل می فهماند که از طرف من در امانی و یا خدا تو را از تمام بلیات و زشتی ها حفظ کند و آرزوی سلامت تو را دارم و زنده باشی.
راستی غیر از اسلام در کدام مکتب اعم از مادی و معنوی دیده شده که احترام انسانها هنگام برخورد با یکدیگر تا ا ین اندازه با الفاظ لطیف و روحبخش و محبت آمیز و مایه صلح و دوستی آغاز شده باشد؟ اسلام در این مورد آنقدر پیش می رود که اگر کسی بدون این که سلام بگوید، شروع به سخن گفتن کند، جواب ندهید چنان که پیشوای اسلام می فرماید: فَمَن بدأ بِالکلامِ قبلَ السَّلام فَلا تُجیبُوهُ؛ هر کس پیش از سلام، سخن گفتن آغاز نماید، پاسخ ندهید.
همچنین فرمود: نزدیکترین مردم به خدا و پیامبر کسی است که سخن خود را با سلام شروع نماید: «إِنَّ اَولیَ النّاسِ بِاللّهِ و بِرَسُوله مَن بدءَ بِالسّلام»
در میان همه امت ها و اقوام و طوایف، چه گذشتگان و چه معاصرین؛ چه زمان جاهلیت یا چه عصر الکترونیک و ارتباطات، به هنگام برخورد با یکدیگر برای خود تحیّت و تعارف و احترامی داشته و دارند. منتها خود در گفتار و عمل، انواع و اقسام گوناگون دارد مانند: برداشتن کلاه، دست بلند کردن، سر فرود آوردن، زانو زدن، (مخصوصا در برابر بزرگان و شاهان و....) و یا گفتن کلماتی به فراخور آداب و رسوم هر قوم و طایفه ای که حاکی از خضوع و خشوع و احترام اشخاص در برابر یکدیگر و کوچکترها در مقابل بزرگترها و... که رائج بین مردم در اعصار گوناگون بوده و هست با آداب و سنن گوناگون و ملت های مختلف اعم از سیاه و سفید و سرخ و زرد و...
اسلام که خود دین صلح و آشتی و محبت و مودت بوده و همیشه پیروان خود را به این امر مهم دعوت کرده، طرز برخورد با اشخاص را به بهترین وجه بیان کرده و روشن ساخته است که جایگاه تحیت در اسلام چیست و چه کسانی باید آغازگر این مهم باشند؟ و آیا مانند زمان جاهلیت (جاهلیت قرون وسطائی یا عصر ارتباطاتی)، باید همیشه ضعفا و کوچکترها و بی پولها و... به بزرگان و قدرتمندان و پولداران و صاحبان اسم و رسم احترام بکنند یا اسلام در این مورد تعریف دیگری دارد؟
برخلاف آداب و رسوم اکثر مردم جهان در گذشته و حال که احترامشان بر همدیگر، بیشتر احترام و تحیت ارباب رعیتی یا نوکر و آقائی و یا شاه و گدائی می باشد، تحیّت و احترام در ادیان الهی بالاخص اسلام، در سطح عالی روحی و روانی و روانشناسی طراحی شده و حاکی از سلامت و ایجاد آرامش و امنیت می باشد. چرا که دستور اسلام هنگام ملاقات و برخورد انسان ها با همنوعان خود، لفظ «تحیت» و «سلام» است.
وقتی کسی به دیگری سلام می کند، در واقع به طرف مقابل می فهماند که از طرف من در امانی و یا خدا تو را از تمام بلیات و زشتی ها حفظ کند و آرزوی سلامت تو را دارم و زنده باشی.
راستی غیر از اسلام در کدام مکتب اعم از مادی و معنوی دیده شده که احترام انسانها هنگام برخورد با یکدیگر تا ا ین اندازه با الفاظ لطیف و روحبخش و محبت آمیز و مایه صلح و دوستی آغاز شده باشد؟ اسلام در این مورد آنقدر پیش می رود که اگر کسی بدون این که سلام بگوید، شروع به سخن گفتن کند، جواب ندهید چنان که پیشوای اسلام می فرماید: فَمَن بدأ بِالکلامِ قبلَ السَّلام فَلا تُجیبُوهُ؛ هر کس پیش از سلام، سخن گفتن آغاز نماید، پاسخ ندهید.
همچنین فرمود: نزدیکترین مردم به خدا و پیامبر کسی است که سخن خود را با سلام شروع نماید: «إِنَّ اَولیَ النّاسِ بِاللّهِ و بِرَسُوله مَن بدءَ بِالسّلام»
wikiahlb: سلام
[ویکی الکتاب] معنی سَّلَامُ: سلامت و عافیت -عاری از آفات ظاهری و باطنی - کسی که با سلام و عافیت برخورد کند ، نه با جنگ و ستیز ، و یا شر و ضرر .
معنی تُسَلِّمُواْ: سلام کنید
معنی یَلْقَوْنَهُ: او را دیدار می کنند - به لقاء او میرسند - او را ملاقات می کنند(عبارت " تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ " یعنی : درود و تحیّت [خدا] بر آنان، روزی که به لقاء او میرسند سلام است)
معنی تَسْتَأْنِسُواْ: که اجازه بگیرید - که آشنایی دهید (در جمله "لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّیٰ تَسْتَأْنِسُواْ " یعنی وقتی وارد خانه ای می خواهید بشوید بجای ورود ناگهانی با گفتن سلام یا "یا الله" و کلماتی از این قبیل ورودتان را با أُنس و الفت همراه ک...
ریشه کلمه:
سلم (۱۴۰ بار)
معنی تُسَلِّمُواْ: سلام کنید
معنی یَلْقَوْنَهُ: او را دیدار می کنند - به لقاء او میرسند - او را ملاقات می کنند(عبارت " تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ " یعنی : درود و تحیّت [خدا] بر آنان، روزی که به لقاء او میرسند سلام است)
معنی تَسْتَأْنِسُواْ: که اجازه بگیرید - که آشنایی دهید (در جمله "لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّیٰ تَسْتَأْنِسُواْ " یعنی وقتی وارد خانه ای می خواهید بشوید بجای ورود ناگهانی با گفتن سلام یا "یا الله" و کلماتی از این قبیل ورودتان را با أُنس و الفت همراه ک...
ریشه کلمه:
سلم (۱۴۰ بار)
wikialkb: سَلاَم
[ویکی شیعه] سلام (ابهام زدایی). سلام می تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد:
wikishia: سلام_(ابهام زدایی)
[ویکی اهل البیت] سلام (اسم الله). این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
سلام، اسم و صفت الهی به معنای سلامت از عیوب و آفات است؛ یعنی ذات احدیّت از جمیع نقص ها و عیوب، سالم و مبرّا است.
این اسم به صورت «مصدری» یک بار در مورد خداوند بکار رفته است:
«...هُوَ المَلِکُ القُدّوسُ السَّلمُ...». (سوره حشر(59)/23)
فرهنگ قرآن، جلد 16، صفحه 267.
سلام، اسم و صفت الهی به معنای سلامت از عیوب و آفات است؛ یعنی ذات احدیّت از جمیع نقص ها و عیوب، سالم و مبرّا است.
این اسم به صورت «مصدری» یک بار در مورد خداوند بکار رفته است:
«...هُوَ المَلِکُ القُدّوسُ السَّلمُ...». (سوره حشر(59)/23)
فرهنگ قرآن، جلد 16، صفحه 267.
wikiahlb: سلام_(اسم_الله)
[ویکی شیعه] سلام (نماز). سَلام جزء پایانی نماز است که پس از تشهد آخر نماز خوانده می شود. سلام از واجبات غیر رکنی نماز است و در همه نمازها به جز نماز میت وجود دارد.
سلام در لغت از «س.ل.م» به معنای سلامتی، امنیت و صلح است که در فارسی به درود ترجمه شده است.
در روایت است که مردی از امیرمؤمنان(ع) پرسید: معنای "السلام علیکم..." چیست؟ امام فرمود:
سلام در لغت از «س.ل.م» به معنای سلامتی، امنیت و صلح است که در فارسی به درود ترجمه شده است.
در روایت است که مردی از امیرمؤمنان(ع) پرسید: معنای "السلام علیکم..." چیست؟ امام فرمود:
wikishia: سلام_(نماز)
دانشنامه عمومی
سلام (آلبوم سامی یوسف). سلام ( به انگلیسی: Salaam ) چهارمین آلبوم رسمی استودیویی از خواننده مسلمان سامی یوسف است. نسخه فیزیکی این آلبوم در تاریخ ۲۲ دسامبر، ۲۰۱۲ توسط ETM international منتشر شد در حالی که نسخه دیجیتال آن در تاریخ ۲۴ دسامبر منتشر شد. آلبوم سلام مثل بقیه آلبومهای سامی یوسف به سبک Spiritique، سبک موسیقی ابداعی سامی یوسف می باشد. سامی یوسف اخیراً در اوایل آوریل سال میلادی برای رونمایی از آلبوم سلام وارد ترکیه شد و رونمایی از این آلبوم با حضور گسترده ۱۵ هزار نفر در بزرگترین بندر بین المللی ترکیه، آنتالیا، و تشکیل صف های چند مایلی در جلسه امضای آلبوم سلام، بزرگترین و بهترین مراسم از نوع خود تاکنون بوده است. آلبوم سلام در جنوب شرقی آسیا از فروش بسیار خوبی برخوردار شد، در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به موقعیت پرفروشی دست یافت و اخیراً در ترکیه نیز بسیار پرفروش بود. [ ۱]
این آلبوم ۱۶ قطعه دارد که آهنگسازی همه قطعات به غیر از قطعه «TO GUIDE YOU HOME» توسط سامی یوسف انجام شده است. [ ۲]
[ ۳]
• ندایت را می شنوم[ ۴]
• من امید شما هستم[ ۵]
• وعده های فراموش شده[ ۶]
• یاد تو[ ۷]
• این یک بازی است[ ۸]
• هر کجا که هستی ( صوتی - نسخه عربی ) هدیه[ ۹]
• هر کجا که هستی ( صوتی - نسخه فارسی ) هدیه[ ۱۰]
• هر کجا که هستی ( صوتی - نسخه بین المللی ) هدیه[ ۱۱]
• تمام نیاز من[ ۱۲]
از نکات جالب توجه این اثر همکاری سامی یوسف با پدر خود، بابک رادمنش هنرمند مطرح موسیقی ایرانی است که در قطعه "سرزمین خشک" با وی همخوانی کرده و در قطعه ای دیگر "تمام نیاز من" سروده وی به فارسی را سامی یوسف خوانده است، همچنین این خواننده در آلبوم «سلام» قطعه آذری «کوچه لره سو سپمیشم» را به انگلیسی بازخوانی کرده و آهنگ بی کلام این اثر قدیمی را به عنوان قطعه آخر آلبوم انتخاب کرده است. [ ۲] در این آلبوم یک قطعه موجود است که سامی یوسف با هم خوانی پدر بابک رادمنش ساخته شده است. این قطعه "سرزمین خشک" نام دارد و موسیقی آن را سامی یوسف ساخته است. کلام انگلیسی آن سرودهٔ Will Knox است و بخش فارسی آن نیز توسط بابک رادمنش سروده شده است. [ ۱۳]
این آلبوم ۱۶ قطعه دارد که آهنگسازی همه قطعات به غیر از قطعه «TO GUIDE YOU HOME» توسط سامی یوسف انجام شده است. [ ۲]
[ ۳]
• ندایت را می شنوم[ ۴]
• من امید شما هستم[ ۵]
• وعده های فراموش شده[ ۶]
• یاد تو[ ۷]
• این یک بازی است[ ۸]
• هر کجا که هستی ( صوتی - نسخه عربی ) هدیه[ ۹]
• هر کجا که هستی ( صوتی - نسخه فارسی ) هدیه[ ۱۰]
• هر کجا که هستی ( صوتی - نسخه بین المللی ) هدیه[ ۱۱]
• تمام نیاز من[ ۱۲]
از نکات جالب توجه این اثر همکاری سامی یوسف با پدر خود، بابک رادمنش هنرمند مطرح موسیقی ایرانی است که در قطعه "سرزمین خشک" با وی همخوانی کرده و در قطعه ای دیگر "تمام نیاز من" سروده وی به فارسی را سامی یوسف خوانده است، همچنین این خواننده در آلبوم «سلام» قطعه آذری «کوچه لره سو سپمیشم» را به انگلیسی بازخوانی کرده و آهنگ بی کلام این اثر قدیمی را به عنوان قطعه آخر آلبوم انتخاب کرده است. [ ۲] در این آلبوم یک قطعه موجود است که سامی یوسف با هم خوانی پدر بابک رادمنش ساخته شده است. این قطعه "سرزمین خشک" نام دارد و موسیقی آن را سامی یوسف ساخته است. کلام انگلیسی آن سرودهٔ Will Knox است و بخش فارسی آن نیز توسط بابک رادمنش سروده شده است. [ ۱۳]
wiki: سلام (آلبوم سامی یوسف)
سلام (ترانه لیونل ریچی). «سلام» ( به انگلیسی: Hello ) تک آهنگی از هنرمند اهل ایالات متحده آمریکا لیونل ریچی است که در ۱۳ فوریه ۱۹۸۴ ( ۱۹۸۴ - 02 - ۱۳ ) به عنوان هشتمین تک آهنگ از آلبوم نمی توانم سرعتم را کم کنم منتشر شد.
wiki: سلام (ترانه لیونل ریچی)
سلام (دوستت دارم). «سلام ( دوستت دارم ) » ( به انگلیسی: Hello ( I Love You ) ) تک آهنگی از هنرمند اهل بریتانیا راجر واترز است که در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد. این تک آهنگ در آلبوم آخرین میمزی ( فیلم ) قرار داشت.
wiki: سلام (دوستت دارم)
سلام (فیلم ۱۹۹۹). «سلام» ( انگلیسی: Hello ( 1999 film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد.
wiki: سلام (فیلم ۱۹۹۹)
سلام (فیلم ۲۰۰۸). «سلام» ( انگلیسی: Hello ( 2008 film ) ) یک فیلم هندی است که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به شارمان جوشی، سهیل خان، آمریتا ارورا، ایشا کوپیکار، گول پاناگ اشاره کرد.
wiki: سلام (فیلم ۲۰۰۸)
سلام (فیلم ۲۰۱۱). «سلام» ( انگلیسی: Hello ( 2011 film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: سلام (فیلم ۲۰۱۱)
دانشنامه آزاد فارسی
روزنامۀ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، چاپ تهران، به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی سید محمد موسوی خوئینی ها. اولین شمارۀ رسمی آن در خرداد ۱۳۷۰ منتشر شد. در ۱۳۷۲، مدیرمسئول آن به دلیل چاپ یک مقاله محاکمه شد. در آستانۀ انتخابات مجلس پنجم، دو روز توقیف شد و در آستانۀ انتخابات هفتمین دورۀ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی نقش مهمی ایفا کرد. در ۱۳۷۸، بعد از ۱۲۳۹ شماره، به جرم انتشار سند دولتی محرمانه و نشر اکاذیب (قتل های موسوم به زنجیره ای) به منظور تشویش اذهان عمومی، به ۱۸میلیون ریال جزای نقدی محکوم و مدیرمسئول آن محاکمه و روزنامه پنج سال از حق چاپ محروم شد. پس از پایان محکومیت آن، مدیرمسئول حاضر به انتشار دوبارۀ آن نشد.
\\25188800-->
\\25188800-->
wikijoo: سلام
مترادف ها
سلام
برخورد، سلام، خوشامد، درود، خوش آمد، تبریک، تهنیت، احترام، تبریکات، خوش باش، سلام کننده
سلام، درود، سلام کردن، احترام نظامی، سلام نظامی
سلام، تعارف، درود، تهنیت، سلام اول نامه
سلام، سلام کردن
سلام، درود، تهنیت، تگرگ، خوش باش، طوفان تگرگ، سلام بر شما باد، سلام کردن، طوفان همراه با تگرگ
سلام
توجه، نظر، سلام، مراعات، بابت، ملاحظه، درود، احترام، نگاه، رعایت، باره
سلام
سلام
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سلام به معنی تسلیم کامل است درتفسیرایه سلام توسط خودنبی مکرم دوبار بدوگونه که در پایان نماز شیعه وسنی آنرا قرائت میکنند وشخص نبی مکرم فرمود همانگونه که تحیت و سلام ومبارکی برشخص ابراهیم واجب بود برمن هم
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
در پایان نماز واجب و نماز مرده مسلمان این دوتفسیر آیه 56 س مبارکه احزاب است وقتی. آیه سلام بر محمدص وآل محمدص نازل شد پرسیدند چگونه سلام برشما وآل شما کنیم فرمود. . . . الهم صل علی محمدا وآل محمد کما صلیت ابراهیم وآل ابراهیم. الهم بارک علی محمدا وآل محمد کما بارکت علی ابراهیم وآل ابراهیم من هیچ بحثی در خلافت ندارم چون اگر کل جهان وما فی ها بگویند حق علی ع بوده زمان دیگر به عقب بر نمیگردد. واهل سنت هم باید بدانند که خلفا خلافت خودرا کرده اند و پرونده ان بسته و مختومه شده وهیج قدرتی نمی تواند حکومت گذشته راپس بگیرند وشخص خلیفه دوم رضی الله عن وقتی مسئله ای یا آیه ای عالمان یهودی از اومی پرسیدند میگفت من رهبر سیاسی وحکومتی هستم رهبر دینی وجانشین الهی پیامبر حضرت علی ع است هرسیوالی دارید از او بپرسید منم با اهل سنت هم عقیده ام که حضرت علی خودش از حکومت بیزار بود صلح. امام حسن که صد درصد با مشورت امام حسین. صورت گرفت یک گواهی قیام کربلا چون مردم نعوذبالله سب امام حسن میکردند آنگونه که مداحان وروضه خوانان بیسواد مقتل خوانی میکنند خودکشی محسوب میشود امام ع شب عاشورا پنج هزار لشکر خود را گفت فقدبقصدشهادت آمده ام در جوار کوفه که اکثرشان ازسپاه پدرم علی ع و برادرم امام حسن میباشندتاثابت کنم که این جماعت همه سکولارند وهیچ یک طالب حکومت دینی نیستند وصلح امام حسن و من با معاویه برای همین بود و حدیث رایت امام صادق هم که فرمود تا زمان حکومت مهدی عج هرپرچم دینی که برای حکومت برافراشته شود پرچم طاغوت وفراعون است پس حضرت علی باپشتیبانی آیه سلام خلیفه بلافصل بود ولی دید زمینه موجود نیست عمدا خود را مشغول تغسیل و تفکین پیامبرص نمود تااز چنین مسیولیت خطیری شانه خالی کند و امروزه هفتصد میلیون مسلمان شناخته شده اشهد وان علی ولی الله دارند خدا میداند چقدر تقیه میکنند ونام مبارکش را بر زبان نمی آورند و در ایه ۷۸قصاص سوره بقره میفرماید لکم قصاص نفس برشماست یا اوللالباب لعلکم تتقون پس بهتراست در قصاص انسان وکشتن شماهم تقیه و پرهیز کنید لعلکم تتقون جای هیچ شک وشبهه نیست
لری بختیاری
یا الله، جاخالی، دروت، دروگ، داوورچ، منت دارُم:سلام
یا الله، جاخالی، دروت، دروگ، داوورچ، منت دارُم:سلام
سلام نخستین کلامی هست که در گفت و گو گفته می شود معنی این سه حرف به معنای کامل، و به معنی صلح است. کلمات ساخته شده با آن به معنای آرامش و سلامتی می باشند. این لغت از طریق عربی به پارسی و برخی زبان های دیگر نیز وارد شده اس
واژه سلام، از واژه اَکَدی ( از زبان های سامی یا بابِلی کهن یا سومر باستان ) آمده است: سیلوم یا شیلوم
در تورات: شَلوم ( Shalom ) ( به عبری: שלום )
سُریانی: شْلاماء ( به سُریانی: ܫܠܡܐ )
سپس از عربی "السلام علیکم" به فارسی رسیده است!
... [مشاهده متن کامل]
که همان معنای کهن آن یعنی: تندرستی و سلامتی می دهد!
.
درود: واژه اوستایی و پارسی میانه پهلوی ( پارسیک )
اوستا: دروَت ( drvat ) : درست و راست
( ( در اوستا بیشتر با واژه تنو ( tanu ) می آید >>> تندرست! ) )
.
پهلوی: درود ( drōd )
بیشتر فرهنگ ها از واژه درود ( درست، راست ) بهره گرفته اند:
انگلیسی ( لاتین ) : رایت ( right ) - تُرُو ( true )
آلمانی: ریچتیج ( richtig )
فرانسوی: درُیت ( Droite ) - تلفظ: دوغِت
ژاپنی: تَدَشی ( Tadashī ) >>> 正しい
هندی: سَهی ( sahee ) >>> सही
( ( واژه "صحیح عربی" هم از واژه "پارسیِ سَهی: درست" گرفته شده است!
همچنین واژه ناماسته ( namaste ) >>> नमस्ते
نام: نَم، خَم شدن، نماز خواندن، نیایش کردن
استه: درستی و راستی
معنی: نماز و ستایش کردن راستی و درستی ( اَشا ) ) )
.
شگفت است، در زبان روسی ( بِلاروسی ) ، اوکراینی و بیشتر کشورهای اسلاوی: همان معنای "درود" را می دهد: از درستی به تو رسد! ( سلام )
روسی و اوکراینی:
اِز دِراست وُیتَه ( zdravstvuyte ) >>> здравствуйте
کروات ( کرواسی ) : اِز دِراوُو ( zdravo )
لهستانی: تندرست - اِزدِرُوی ( zdrowy )
.
از اونجایی که آیین یا دین مَزدَیَسنا ( زرتشتی ) پر پایه راستی ( اَشا ) هست، واژه "درود" در بسیاری از واژه های اوستا نمود پیدا کرده است!
به مانند:
دُرُواسپ ( drvāspā ) !: اسبان تندرست و به درد بخور ( سودمند، شایسته )
دروَفشو ( drvafšū ) : گروه تندرست، همبودگاه ( جامعه ) درست ( سالم ) ، چَپیره خوشگوار ( دلپذیر )
دروَتات تَنو ( drvatāt tanu ) : تندرست، بهبود، دُرواخ!
دروُو اَشا چیتَرا ( drvō - ašačitara ) : نیرمان ( فَر - تندرستی ) دادن به کسانِ خوب ( دلاوران و پهلوانان ) ، پاک نژاد، سِپَنتا شده
دروُو ئوروَتَ ( drvō - urvata ) : پر و بال ( تندرستی ) دادن به دوستان، پرورش ( پروراندن ) یاران
دروُو چَشمَن ( drvō - čašman ) : تیزبین، باریک بین - نکته سنج، هوشیار، روشندلی، بیدارانه ( زنهار! )
.
دُ: دو ( du ) - واژه اوستایی
کلام کردن، گفتن، سخن، حرف زدن، گپ زدن
نمونه ای از واژه های دو ( du ) در اوستا:
دُرِگوَنت ( دُرُوج، dregvant ) :دُروغ، سخن نادرست، ناراست گفتن!
پَئیتی دو ( paiti du ) : پاسخ دادن
فرَ دو ( fra - du ) : با صدای رسا و بلند صحبت کردن
وی دو ( vī - du ) : سخن درشت ( درشت سخن! ) ، گُستاخانه و بی ادبانه حرف زدن ( لیچار! ) - وِر زدن، حرفِ مُفت، جَفَنگ، یاوه، ژاژ، فُشار!
.
در: کوتاه شده ( مُخَفَف ) درست -
درست، راست، نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا ( درست و راست ) ، هَژیر!
( ( گاه در اوستا به گونه درو ( dru، drv ) :
نیرومند، توانا، پر زور، استوار، پابرجا، پایدار ) )
.
اود: اودن - پسوند نسبت و دارندگی اوستایی و صفت فاعلی ( کُنایی )
مانند: نمود، شنود، آلود، آسود، افزود، فرمود، درود! و. . .
.
در زمان کهن:
درست و راست ( اَشا ) گفتن، درست و راست ( اَشا ) حرف زدن، گفتار نیک ( هوخت! ) داشتن -
درمان و خوب شدن، مُداوا، شفا، بهبودی، تندرستی، سلامتی، دُرواخ!
.
امروزه:
سلام، خوشامدگویی، خوش باش، روز خوش ( روز بخیر ) ، بِهروز، نیک روز -
درستی و راستی رسد، تندرستی و بهبود باشید، سرحال و سرزنده ( زنده دل ) بشوید، شاداب و جوان باشید! -
ستایش، ستودن ( ستوت یسن! ) ، آفرین، باریکلا، زنده باد، سَرِت سلامت! -
کامیاب، کامروا، کامران، کامجو، پیروز، خوشبخت، نیکبخت، سعادتمند، بِهروز، برخوردار، بهره مند ( بهرِمند )
.
اوستا: بخش های بسیاری ( وَشنادی ) در اوستا از "درود" سخن رفته است ولی توانایی ( یارایی ) این را ندارم که همه ی این نوشته ها را بازگو کنم!
بخشی از بند 11 مهریَشت ( میترا یَشت ) :
yim yazente rathaēshtārō
bareshaēshu paiti aspanām
zāvare jaidhyantō hitaēibyō
"drvatātem" tanubyō
معنی: کسانی که سوارکاران[هنگامی که] بر پشت اسب هایشان[هستند]
و ستایش می کنند ( می پرستند ) برای نیرومندی تیم هایشان ( مَرکَب هایشان )
و برای خود " تندرستی" می خواهند
.
پهلوی: به مانند اوستا، بخش های بسیاری ( وَشنادی )
در پارسی میانه از "درود" سخن رفته است!
مُشت نمونه خروار آن را می آورم:
ستایش ( آفرین ) :
بخش از بند7، اندرز خسرو قُبادان ( کُوادان ) :
drōd ud pārag kār nē kunēd ud tan ud ruwān rāy nē padīrēd,
bē ka was kirbag kard ēstēd,
enyā frāz ō činwad puhl widārdan nē tuwān,
ānōh dādwar ī rāst čiyōn mihr ud rašn
معنی: درود ( ستایش ) و پاره ( رَهاوَرد، هدیه، پیشکش )
کار نکند ( به کار نیاید ) و برای تن و روان پذیرفته نشود، مگر که بسیار کرفه! ( پاداش، کارِ خوب ) کرده باشد،
وگرنه ( در غیر این صورت ) بر فراز پلِ چینود ( چینوانت! ) نمی توان گذشت،
[زیرا] آنجا داور[ان] راست ( صادق ) ؛ چون، مِهر و رَشن ( رشنو ) [حضور دارند]
.
تندرستی ( سلامتی ) :
بخشی از بند48، ماه فروردین روز خرداد:
frazaft pad drōd ud šādīh ud rāmišn, šād ud ahlaw ud farrox ud dagr - zīwišn ud pērōzgar ud kāmag - rawāg ud kāmag - hanǰām bawād
معنی: فرجام ( پایان ) یافت با درود ( تندرستی ) و شادی و رامش ( آرامش ) ، شاد و اَهلَو ( بزرگوار، وَرجاوَند! ) و فرخ و دیرزیوش ( دارای زندگانی دراز ) و پیروزگر و کامروا و کام انجام ( عاقبت به خیر، نیک فرجام ) باشد
.
آشتی خواه ( آشتی جو، صلح طلب ) :
بند 2، اندرز خسرو قُبادان ( کُوادان ) :
mardōmān [ī] gēhān!
drōdōmand bawēd
ud rawēd rāyēnišn pad menišn ī rāst ud kār - warzīgarīh,
pad kār [ī] gēhānīgān tuxšāg zēnāwand bawēd
معنی: مردمانِ جهان!
درودمند ( آشتی جو، صلح طلب ) باشید،
و سرپرستی ( اداره ) رویداد ( امور، کارها ) را با مَنِش راست ( هومَت! ) و کاروَرزی ( تلاش ) پیش ببرید،
در کار جهانیان کوشا ( و ) زیناوَند ( آماده، پاکار، پایه! ) باشید
در تورات: شَلوم ( Shalom ) ( به عبری: שלום )
سُریانی: شْلاماء ( به سُریانی: ܫܠܡܐ )
سپس از عربی "السلام علیکم" به فارسی رسیده است!
... [مشاهده متن کامل]
که همان معنای کهن آن یعنی: تندرستی و سلامتی می دهد!
.
درود: واژه اوستایی و پارسی میانه پهلوی ( پارسیک )
اوستا: دروَت ( drvat ) : درست و راست
( ( در اوستا بیشتر با واژه تنو ( tanu ) می آید >>> تندرست! ) )
.
پهلوی: درود ( drōd )
بیشتر فرهنگ ها از واژه درود ( درست، راست ) بهره گرفته اند:
انگلیسی ( لاتین ) : رایت ( right ) - تُرُو ( true )
آلمانی: ریچتیج ( richtig )
فرانسوی: درُیت ( Droite ) - تلفظ: دوغِت
ژاپنی: تَدَشی ( Tadashī ) >>> 正しい
هندی: سَهی ( sahee ) >>> सही
( ( واژه "صحیح عربی" هم از واژه "پارسیِ سَهی: درست" گرفته شده است!
همچنین واژه ناماسته ( namaste ) >>> नमस्ते
نام: نَم، خَم شدن، نماز خواندن، نیایش کردن
استه: درستی و راستی
معنی: نماز و ستایش کردن راستی و درستی ( اَشا ) ) )
.
شگفت است، در زبان روسی ( بِلاروسی ) ، اوکراینی و بیشتر کشورهای اسلاوی: همان معنای "درود" را می دهد: از درستی به تو رسد! ( سلام )
روسی و اوکراینی:
اِز دِراست وُیتَه ( zdravstvuyte ) >>> здравствуйте
کروات ( کرواسی ) : اِز دِراوُو ( zdravo )
لهستانی: تندرست - اِزدِرُوی ( zdrowy )
.
از اونجایی که آیین یا دین مَزدَیَسنا ( زرتشتی ) پر پایه راستی ( اَشا ) هست، واژه "درود" در بسیاری از واژه های اوستا نمود پیدا کرده است!
به مانند:
دُرُواسپ ( drvāspā ) !: اسبان تندرست و به درد بخور ( سودمند، شایسته )
دروَفشو ( drvafšū ) : گروه تندرست، همبودگاه ( جامعه ) درست ( سالم ) ، چَپیره خوشگوار ( دلپذیر )
دروَتات تَنو ( drvatāt tanu ) : تندرست، بهبود، دُرواخ!
دروُو اَشا چیتَرا ( drvō - ašačitara ) : نیرمان ( فَر - تندرستی ) دادن به کسانِ خوب ( دلاوران و پهلوانان ) ، پاک نژاد، سِپَنتا شده
دروُو ئوروَتَ ( drvō - urvata ) : پر و بال ( تندرستی ) دادن به دوستان، پرورش ( پروراندن ) یاران
دروُو چَشمَن ( drvō - čašman ) : تیزبین، باریک بین - نکته سنج، هوشیار، روشندلی، بیدارانه ( زنهار! )
.
دُ: دو ( du ) - واژه اوستایی
کلام کردن، گفتن، سخن، حرف زدن، گپ زدن
نمونه ای از واژه های دو ( du ) در اوستا:
دُرِگوَنت ( دُرُوج، dregvant ) :دُروغ، سخن نادرست، ناراست گفتن!
پَئیتی دو ( paiti du ) : پاسخ دادن
فرَ دو ( fra - du ) : با صدای رسا و بلند صحبت کردن
وی دو ( vī - du ) : سخن درشت ( درشت سخن! ) ، گُستاخانه و بی ادبانه حرف زدن ( لیچار! ) - وِر زدن، حرفِ مُفت، جَفَنگ، یاوه، ژاژ، فُشار!
.
در: کوتاه شده ( مُخَفَف ) درست -
درست، راست، نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا ( درست و راست ) ، هَژیر!
( ( گاه در اوستا به گونه درو ( dru، drv ) :
نیرومند، توانا، پر زور، استوار، پابرجا، پایدار ) )
.
اود: اودن - پسوند نسبت و دارندگی اوستایی و صفت فاعلی ( کُنایی )
مانند: نمود، شنود، آلود، آسود، افزود، فرمود، درود! و. . .
.
در زمان کهن:
درست و راست ( اَشا ) گفتن، درست و راست ( اَشا ) حرف زدن، گفتار نیک ( هوخت! ) داشتن -
درمان و خوب شدن، مُداوا، شفا، بهبودی، تندرستی، سلامتی، دُرواخ!
.
امروزه:
سلام، خوشامدگویی، خوش باش، روز خوش ( روز بخیر ) ، بِهروز، نیک روز -
درستی و راستی رسد، تندرستی و بهبود باشید، سرحال و سرزنده ( زنده دل ) بشوید، شاداب و جوان باشید! -
ستایش، ستودن ( ستوت یسن! ) ، آفرین، باریکلا، زنده باد، سَرِت سلامت! -
کامیاب، کامروا، کامران، کامجو، پیروز، خوشبخت، نیکبخت، سعادتمند، بِهروز، برخوردار، بهره مند ( بهرِمند )
.
اوستا: بخش های بسیاری ( وَشنادی ) در اوستا از "درود" سخن رفته است ولی توانایی ( یارایی ) این را ندارم که همه ی این نوشته ها را بازگو کنم!
بخشی از بند 11 مهریَشت ( میترا یَشت ) :
yim yazente rathaēshtārō
bareshaēshu paiti aspanām
zāvare jaidhyantō hitaēibyō
"drvatātem" tanubyō
معنی: کسانی که سوارکاران[هنگامی که] بر پشت اسب هایشان[هستند]
و ستایش می کنند ( می پرستند ) برای نیرومندی تیم هایشان ( مَرکَب هایشان )
و برای خود " تندرستی" می خواهند
.
پهلوی: به مانند اوستا، بخش های بسیاری ( وَشنادی )
در پارسی میانه از "درود" سخن رفته است!
مُشت نمونه خروار آن را می آورم:
ستایش ( آفرین ) :
بخش از بند7، اندرز خسرو قُبادان ( کُوادان ) :
drōd ud pārag kār nē kunēd ud tan ud ruwān rāy nē padīrēd,
bē ka was kirbag kard ēstēd,
enyā frāz ō činwad puhl widārdan nē tuwān,
ānōh dādwar ī rāst čiyōn mihr ud rašn
معنی: درود ( ستایش ) و پاره ( رَهاوَرد، هدیه، پیشکش )
کار نکند ( به کار نیاید ) و برای تن و روان پذیرفته نشود، مگر که بسیار کرفه! ( پاداش، کارِ خوب ) کرده باشد،
وگرنه ( در غیر این صورت ) بر فراز پلِ چینود ( چینوانت! ) نمی توان گذشت،
[زیرا] آنجا داور[ان] راست ( صادق ) ؛ چون، مِهر و رَشن ( رشنو ) [حضور دارند]
.
تندرستی ( سلامتی ) :
بخشی از بند48، ماه فروردین روز خرداد:
frazaft pad drōd ud šādīh ud rāmišn, šād ud ahlaw ud farrox ud dagr - zīwišn ud pērōzgar ud kāmag - rawāg ud kāmag - hanǰām bawād
معنی: فرجام ( پایان ) یافت با درود ( تندرستی ) و شادی و رامش ( آرامش ) ، شاد و اَهلَو ( بزرگوار، وَرجاوَند! ) و فرخ و دیرزیوش ( دارای زندگانی دراز ) و پیروزگر و کامروا و کام انجام ( عاقبت به خیر، نیک فرجام ) باشد
.
آشتی خواه ( آشتی جو، صلح طلب ) :
بند 2، اندرز خسرو قُبادان ( کُوادان ) :
mardōmān [ī] gēhān!
drōdōmand bawēd
ud rawēd rāyēnišn pad menišn ī rāst ud kār - warzīgarīh,
pad kār [ī] gēhānīgān tuxšāg zēnāwand bawēd
معنی: مردمانِ جهان!
درودمند ( آشتی جو، صلح طلب ) باشید،
و سرپرستی ( اداره ) رویداد ( امور، کارها ) را با مَنِش راست ( هومَت! ) و کاروَرزی ( تلاش ) پیش ببرید،
در کار جهانیان کوشا ( و ) زیناوَند ( آماده، پاکار، پایه! ) باشید
سلام را خود قران مجید در آیه سلام یا آیه 56سوره مبارکه احزاب تفسیر کرده و لذا باز خود نبی مکرم هم در پرسش عربها که گفتند چگونه باید سلام کنیم لذا استعمار زمان در روز اول رحلت آنرا تحریف کرد و گفت سلام
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
سلامتی و تندرستی است اگر ت مانند قران که میفرماید یسلامو تسلیما سلام تسلیم است پس سلام که میکنید باید تسلیم باشید پس با این تفسیر اگر تسلیما بودند خلافت رقم نمی خورد و هجوم به ملت پارس و روم با آن همه کشتار صورت نمیگرفت هیچ آیه ای برای هجوم و اسلام گشایی نیست ولی برعکس آن آیه مبارکه 62سوره مبارکه بقره وجود دارد که میفرماید ای کسانیکه ایمان آورده اید شما و یهود و نصارا و ستاره پرستان و زرتشتیان که با صائبین معروف بودند و هرکس به روز قیامت ایمان داشته باشد غم روز قیامت را نخورد و محزون نباشد. . . باز در آیه ای دیگر به مسلمانان میفرماید به بت بت پرستان بی احترامی نکنیدتا آنها به خدای شما جل و جلاله احترام بگذارند. . پس تحریف معنی آیه سلام زیان غیر جبرانی به جهان زده است و بر عکس نقل و قول های دروغین حضرت علی ع در هیچ جنگی شرکت نکرده و سپاه خلفا تا مرز اصفهان توانست بیاید و خراسان که همین ایران و افغانستان است تا اصفهان بیست سال بدون شهریار تسلیم عرب نگردید و در زمان خلافت حضرت علی با محبت اسلام آورد و از همان آغاز میخ مذهب شیعه در ایران ویمن به زمین کوبیده شد منتها بعد خلفای اموی و عباسی که آمدند شیعیان آشکار نبودند فرقه فرقه شدند و الی سلام به معنی تسلیم است و سلامتی هم تسلیم است وقتی همه اعضای بدن بدرستی تسلیم مغز هستند سلامتی حاصل میشود
سلام: واژه ای زبانی یا نوشتاری که آغاز گر احوالپرسی و نشانه ی شناخت و احترام به کسی است و با آن آرزوی تندرستی برای شنونده و یا خواننده می شود. ( https://www. cnrtl. fr/definition/salutation ) ( le petit Robert 1 )
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
درود، ژوکیا žukyā ( سغدی ) ، آپریو āprio ( سغدی ) .
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
درود، ژوکیا žukyā ( سغدی ) ، آپریو āprio ( سغدی ) .
سلام واژه ای عربی است که ریشه ی ان سلم است و معادل پارسی آن درود است
جالب است که فردوسی در سروده هایش چند باری این واژه را به کار برده است
جالب است که فردوسی در سروده هایش چند باری این واژه را به کار برده است
سلام ترجمه دقیق فارسی متن زیرو میشه بهم بدید ؟
تو گوگل میزنم ترجمه درست نمیده
📣 January's Theme is RISE 📣
The sun must set before it can rise. So, remember, every setback can be overcome. Each new challenge compels us to tap into our reservoirs of hope and determination. To live a fulfilling life, we must not wallow. We must rise.
... [مشاهده متن کامل]
The phoenix rising from the ashes is such a juicy metaphor. The mystical bird’s fiery demise symbolizes the destruction of old expectations — and how it’s always been done. Every creative act is a transformation. Each new project is a rebirth.
We rise from everything that came before. That’s why “rise up!” is a rally cry for the oppressed. But we should all be shouting, because our personal and collective empowerment are intricately linked. The rise of different voices creates a richer and more vibrant society. The goal is not reaching the top, it’s lifting each other up.
Together, we rise higher.
تو گوگل میزنم ترجمه درست نمیده
... [مشاهده متن کامل]
ترجمه متن زیرو میشه به صورت اصلی و فارسی درست بهم بدید؟
📣 January's Theme is RISE 📣
The sun must set before it can rise. So, remember, every setback can be overcome. Each new challenge compels us to tap into our reservoirs of hope and determination. To live a fulfilling life, we must not wallow. We must rise.
... [مشاهده متن کامل]
The phoenix rising from the ashes is such a juicy metaphor. The mystical bird’s fiery demise symbolizes the destruction of old expectations — and how it’s always been done. Every creative act is a transformation. Each new project is a rebirth.
We rise from everything that came before. That’s why “rise up!” is a rally cry for the oppressed. But we should all be shouting, because our personal and collective empowerment are intricately linked. The rise of different voices creates a richer and more vibrant society. The goal is not reaching the top, it’s lifting each other up.
Together, we rise higher.
... [مشاهده متن کامل]
سلیم
سلام: واژه ای اربی ست و در فارسی برابری اش درود فرستادن ست به هنگام روبرو شدن با کسی نخستین واژه ای که از ما گفته می شود درود فرستادن به همان کس ست و هنگام جدا شدن از هم برای خانواده اش هم درود می فرستیم معمولن می گویند سلام سلامتی می آورد دو واژه اربی و درستش این ست که درود فرستادن تن تو یا تن شما تندرست باشد.
... [مشاهده متن کامل]
سلام: واژه ای اربی ست و در فارسی برابری اش درود فرستادن ست به هنگام روبرو شدن با کسی نخستین واژه ای که از ما گفته می شود درود فرستادن به همان کس ست و هنگام جدا شدن از هم برای خانواده اش هم درود می فرستیم معمولن می گویند سلام سلامتی می آورد دو واژه اربی و درستش این ست که درود فرستادن تن تو یا تن شما تندرست باشد.
... [مشاهده متن کامل]
Hello:رسمی
Hi:عامیانه وکمی غیر رسمی
Hey:خیلی غیر رسمی و میان دوستان و کسانی که با هم راحت هستند
Hi:عامیانه وکمی غیر رسمی
Hey:خیلی غیر رسمی و میان دوستان و کسانی که با هم راحت هستند
واژه سلام
معادل ابجد 131
تعداد حروف 4
تلفظ salām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( سَ ) [ ع . ] ( مص ل . )
آواشناسی salAm
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
معادل ابجد 131
تعداد حروف 4
تلفظ salām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( سَ ) [ ع . ] ( مص ل . )
آواشناسی salAm
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
کلمات عامیانه
سلام عربیه
به فارسی:درود
به انگلیسی:hello
ریشه سَلَمَ هست بر وزن فَعَلَ
به فارسی:درود
به انگلیسی:hello
ریشه سَلَمَ هست بر وزن فَعَلَ
سلام یک واژه ی عربی است که به فارسی میشود �درود�
به اگلیسی هم میشود�Hi یا Hello�
Hello رسمی تره
Hi خودمونی تر
به اگلیسی هم میشود�Hi یا Hello�
Hello رسمی تره
Hi خودمونی تر
افتخار آمیز خیال انگیز شگفت انگیز
به کره ای:
آنی یا سایو
آنی یا سایو
سلام یک واژه فارسی است، صرف اینکه بگویید سلام از ریشه سلم هست که جواب محسوب نمیشه، مثل این میمونه که بگویید خیار از ریشه خیر است!:
سلام واژه ای است عربی و در انگلیسی به معنای Peace هست. در ایران برای خوش آمدگویی از واژه ی پارسی درود و سلامِ عربی استفاده میشود
ادخلوها باسلٰم : Enter it in Peace
صل الله علیه : Peace be upon him / PBUH
ادخلوها باسلٰم : Enter it in Peace
صل الله علیه : Peace be upon him / PBUH
چینی:ni hao
ژاپنی:konijiwa
کره ای:anio haseo
روسی:ezdrastvooytie
ژاپنی:konijiwa
کره ای:anio haseo
روسی:ezdrastvooytie
فارسی:سلام
اسپانیایی:hola
ایتالیایی:ciao
انگلیسی:hello
ترکیه ای:marhaba
فرانسوی:bonjour
اسپانیایی:hola
ایتالیایی:ciao
انگلیسی:hello
ترکیه ای:marhaba
فرانسوی:bonjour
هیچ کدام از وجه تسمیه که درمورد اندیکا توضیح وارائه نمودید صحیح نمی باشد.
اندیکا در واقع معانی مختلف دارد
وجه تسمیه رو آن شالله ظرف چندروز آینده خدمتتان ارائه خواهم داد.
اندیکا در واقع معانی مختلف دارد
وجه تسمیه رو آن شالله ظرف چندروز آینده خدمتتان ارائه خواهم داد.
کلمه ( سلام ) ، اصل در معنای این کلمه - بطوری که راغب در مفرداتش گفته - تعری و سلامت خواهی از آفات ظاهری و باطنی است ، و این معنا در همه مشتقات این کلمه یعنی ( سلام ) ، ( سلامت ) ، ( اسلام ) ، ( تسلیم ) و غیره جاری است ، و دو کلمه ( سلام ) و ( سلامت ) یک معنا دارد، همچنانکه دو کلمه ( رضاع ) و ( رضاعة ) به یک معنا است . و ظاهرا واژه ( سلام ) و واژه ( امن ) معنایی نزدیک بهم دارند، تنها فرقی که بین این دو ماده لغوی است این است که سلام به معنای خود امنیت با قطع نظر از متعلق آن است ، ولی کلمه ( امنیت ) به معنای سلامتی و امنیت از فلان خطر است ، به شهادت اینکه می توان گفت : ( فلانی در سلام و سلامتی است ) ، و ( فلانی از فلان خطر در امنیت است ) ، ولی نمی توان
... [مشاهده متن کامل]
گفت : ( فلانی در امنیت است ) .
کلمه ( سلام ) یکی از اسمای خدای تعالی است ، و وجه آن این است که ذات متعالی خدای تعالی نفس خیر است ، خیری که هیچ شری در او نیست ، بهشت را هم اگر ( دارالسلام ) گفته اند به همین جهت است که در بهشت هیچ شر و ضرری برای ساکنان آن وجود ندارد. بعضی گفته اند ( اگر بهشت را دارالسلام خوانده اند بدین مناسبت است که بهشت خانه خداست ، که نامش سلام است ) . ولی برگشت هر دو وجه در حقیقت به یک معنا است ، برای اینکه اگر خدای تعالی هم ، سلام نامیده شده برای همین است که از هر شر و سویی مبرأ است ، و سیاق و زمینه گفتار آیه دلالت دارد بر اینکه از کلمه ( سلام ) معنای وصفی اش مقصود است . ( ترجمه تفسیر المیزان )
... [مشاهده متن کامل]
گفت : ( فلانی در امنیت است ) .
کلمه ( سلام ) یکی از اسمای خدای تعالی است ، و وجه آن این است که ذات متعالی خدای تعالی نفس خیر است ، خیری که هیچ شری در او نیست ، بهشت را هم اگر ( دارالسلام ) گفته اند به همین جهت است که در بهشت هیچ شر و ضرری برای ساکنان آن وجود ندارد. بعضی گفته اند ( اگر بهشت را دارالسلام خوانده اند بدین مناسبت است که بهشت خانه خداست ، که نامش سلام است ) . ولی برگشت هر دو وجه در حقیقت به یک معنا است ، برای اینکه اگر خدای تعالی هم ، سلام نامیده شده برای همین است که از هر شر و سویی مبرأ است ، و سیاق و زمینه گفتار آیه دلالت دارد بر اینکه از کلمه ( سلام ) معنای وصفی اش مقصود است . ( ترجمه تفسیر المیزان )
این واژه سامی نیست ، جدا از اینکه سومری ها پیش از سامی ها این واژه را بکار می بردند درایتالیایی و لاتین نیز واژه ای همانند سلام بکار می برند و خود واژه hello نیز می تواند همخانواده این واژه باشد ( اگر h به دلایلی جایگزین s شده باشد که همچین جایگزینی های پیشینه دارد )
پیش از سامی ها ، سومری ها واژه سلام را بکار می بردند و سامی ها این واژه را را سومری ها گرفتند .
کلمه ( سلام ) تحیتی است که گسترش صلح و سلامت و امنیت در بین دو نفر که به هم برمی خورند را اعلام می دارد، البته صلح و امنیتی که نسبت به دو طرف مساوی و برابر است و چون تحیت های جاهلیت قدیم و جدید علامت تذلل و خواری زیر دست نسبت به ما فوق نیست .
خطاب به جناب بهمن؛
واقعا نظر شما بدون منبع و سند توهین بود.
اولا : مطلب فوق مطلبی بی پایه و اساس و فاقد دلیل است. طبق معمول، از خودشان تعاریف غلطی ارائه داده و آن را به تاریخ جنگ های عربی متصل نموده تا احساسات را بر شناخت غلبه دهند. و البته هیچ قصدی به جز تهاجم علیه فرهنگ اسلامی ندارند، و الاّ برای شان هیچ فرقی ندارد که �درود� بگویند، یا �های� و… .
... [مشاهده متن کامل]
ثانیا : لغت نامه دهخدا: سلام کلمه دعایی مأخوذ از عربی، به معنی بهی که در درود بر کسی گویند یعنی سلامت و بی گزند باشید و نیز تهنیت و زندش و تحیت و درود و خیر و عافیت و تعظیم و تکریم.
ثالثا : �سلام� از نام های خداوند متعال است که نه تسلیم کسی می شود و نه سر فرود می آورد.
�… لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ…� ( الحشر/23 )
أربعا :
الف ) معنی سلام، یعنی �سلامتی�.
ب ) نام خداوند متعال، �سلام� است، چرا که هستی و کمال محض می باشد و هیچ نیستی، نقص و کاستی به او راه ندارد.
ج ) �اسلام� را از آن جهت �اسلام� نامیدند که آموزه ها و برنامه هایش برای رشد و کمال فرد و جامعه و دور شدن شان از عیب ها می باشد.
د ) �اسلام� به معنای �تسلیم�، از آن جهت است که دوری از عیب و نقص، فقط با ایمان در قلب سلیم، و تسلیم به خداوند محقق می گردد.
خمسا: سلام دعاست؛ هنگامی که به کسی �سلام� گفته می شود، برای او به نام خدا، آرزوی سلامتی [جسم، روان، روح و…] شده است که والاترین نمود برای خیر خواهی و محبت می باشد.
ششما : سلام در قرآن؛
خداوند به بندگانش صالحش �سلام� می دهد؛ آیا العیاذ بالله مقابل آنها سر فرود آورده یا تسلیم شده است؟! یا برای آنان خیر، رشد، کمال و دروی از عیب ها را اراده نموده است؟
�سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ / الصافات/79�
�سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ / الصافات/109�
و… همچنین از نام های بهشت، �دارالسلام� است، یعنی جایگاه کمال و دور بودن از عیب ها و خلاص شدن از تعلقات فانی. ( یونس/25 )
پس �سلام�، نام خدا و بهترین دعای خیر می باشد که خیر خواهی صادقانه نیز نمودِ محبت خالصانه می باشد.
هفتما: �درود� را چون معادل �سلام� در فارسی گرفته اند، به همان معنای سلام، تحیت، آرزوی رحمت الهی و دعای خیر معنا کرده اند؛ وگرنه معانی دیگری نیز دارد، مانند: �چوب، تخته و درخت�؛ چنان که چوب تراش ( نجار ) را در فارسی �درودگر� می گویند. وقتی می گویند: �پدر خاقانی، به نام علی، در شروان، به شغل درودگری اشتغال داشت؛ یعنی چوب تراش و نجار بود� ( رجوع شود به فرهنگ دهخدا، معین و . . )
ثمانیا : تمام اقوام جهان هنگامى که به هم می رسند براى اظهار محبت به یکدیگر نوعى تحیت دارند در اسلام نیز سلام یکى از روشن ترین تحیتها است.
واقعا نظر شما بدون منبع و سند توهین بود.
اولا : مطلب فوق مطلبی بی پایه و اساس و فاقد دلیل است. طبق معمول، از خودشان تعاریف غلطی ارائه داده و آن را به تاریخ جنگ های عربی متصل نموده تا احساسات را بر شناخت غلبه دهند. و البته هیچ قصدی به جز تهاجم علیه فرهنگ اسلامی ندارند، و الاّ برای شان هیچ فرقی ندارد که �درود� بگویند، یا �های� و… .
... [مشاهده متن کامل]
ثانیا : لغت نامه دهخدا: سلام کلمه دعایی مأخوذ از عربی، به معنی بهی که در درود بر کسی گویند یعنی سلامت و بی گزند باشید و نیز تهنیت و زندش و تحیت و درود و خیر و عافیت و تعظیم و تکریم.
ثالثا : �سلام� از نام های خداوند متعال است که نه تسلیم کسی می شود و نه سر فرود می آورد.
�… لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ…� ( الحشر/23 )
أربعا :
الف ) معنی سلام، یعنی �سلامتی�.
ب ) نام خداوند متعال، �سلام� است، چرا که هستی و کمال محض می باشد و هیچ نیستی، نقص و کاستی به او راه ندارد.
ج ) �اسلام� را از آن جهت �اسلام� نامیدند که آموزه ها و برنامه هایش برای رشد و کمال فرد و جامعه و دور شدن شان از عیب ها می باشد.
د ) �اسلام� به معنای �تسلیم�، از آن جهت است که دوری از عیب و نقص، فقط با ایمان در قلب سلیم، و تسلیم به خداوند محقق می گردد.
خمسا: سلام دعاست؛ هنگامی که به کسی �سلام� گفته می شود، برای او به نام خدا، آرزوی سلامتی [جسم، روان، روح و…] شده است که والاترین نمود برای خیر خواهی و محبت می باشد.
ششما : سلام در قرآن؛
خداوند به بندگانش صالحش �سلام� می دهد؛ آیا العیاذ بالله مقابل آنها سر فرود آورده یا تسلیم شده است؟! یا برای آنان خیر، رشد، کمال و دروی از عیب ها را اراده نموده است؟
�سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ / الصافات/79�
�سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ / الصافات/109�
و… همچنین از نام های بهشت، �دارالسلام� است، یعنی جایگاه کمال و دور بودن از عیب ها و خلاص شدن از تعلقات فانی. ( یونس/25 )
پس �سلام�، نام خدا و بهترین دعای خیر می باشد که خیر خواهی صادقانه نیز نمودِ محبت خالصانه می باشد.
هفتما: �درود� را چون معادل �سلام� در فارسی گرفته اند، به همان معنای سلام، تحیت، آرزوی رحمت الهی و دعای خیر معنا کرده اند؛ وگرنه معانی دیگری نیز دارد، مانند: �چوب، تخته و درخت�؛ چنان که چوب تراش ( نجار ) را در فارسی �درودگر� می گویند. وقتی می گویند: �پدر خاقانی، به نام علی، در شروان، به شغل درودگری اشتغال داشت؛ یعنی چوب تراش و نجار بود� ( رجوع شود به فرهنگ دهخدا، معین و . . )
ثمانیا : تمام اقوام جهان هنگامى که به هم می رسند براى اظهار محبت به یکدیگر نوعى تحیت دارند در اسلام نیز سلام یکى از روشن ترین تحیتها است.
ال
کلمه جالبی است برای روبه رو شدن با مردم استفاده می شود و در بیشتر زبان ها وجد دارد نکته این است که مخفف ان HI است.
سَلام ریشه ی عربی دارد .
سلام به عربی:أهلا
سلام به انگلیسی:hello
سلام به رومانی:Salut
سلام به کوردی کورمانجی:merheba
سلام به کوردی سورانی: سلاو
سلام به آلمانی:hallo
سلام به اسپانیایی:hola
... [مشاهده متن کامل]
سلام به کره ایی:안녕하세요
سلام به سوئدی:Hej
سلام به کردی:�slamiyet
سوالی داشتین در خدمت هستم!
سلام به عربی:أهلا
سلام به انگلیسی:hello
سلام به رومانی:Salut
سلام به کوردی کورمانجی:merheba
سلام به کوردی سورانی: سلاو
سلام به آلمانی:hallo
سلام به اسپانیایی:hola
... [مشاهده متن کامل]
سلام به کره ایی:안녕하세요
سلام به سوئدی:Hej
سلام به کردی:�slamiyet
سوالی داشتین در خدمت هستم!
سَلام
می تَوان به پارسیِ اِمروز این واژه را به این چِِهر گفت
" سِرام ( سه رام ) "
بَرایِ باوَرمَندان به دین سِرامِگان ( اِسلام ) این گونه پِیمیده ( فَهمیده ) می شَوَد که با گُفتَنِ سِرام
گویَنده باوَرمَند به :
... [مشاهده متن کامل]
ا - یِگانِگیِ خُداوَند ( توحید ) ،
۲ - پیامبَریِ مَهمَد پورِ بَنده یِ خُدا ( مُحَمَد اِبنِ عَبدُالله ) ،
۳ - بازگَشت پَس اَز مَرگ به سویِ خُدا ( مَعاد ) اَست.
بَرایِ باوَرمَندان به دینِ بِهی یا زَرتُشتی :
۱ - پِندار یا اَندیشه یِ نیک ( هومَد )
۲ - گُفتارِ نیک ( هو خُت )
۳ - کردارِ نیک ( هو کَرت )
بَرایِ باوَرمَندانِ به دینِ اَشی مَشی ( عیسا مَسیح )
۱ - پِدَر
۲ - پِسَر
۳ - سِپَند رُوان ( روحُ القُدُس )
بَرایِ باوَرمَندان به یِک جَهان ( گیتی ) نَه دو جَهان
( مینو ) :
۱ - گوناگونیِ هَستیوَران ( تَنَوُعِ موجودات )
۲ - هَماهَنگی هَستیوَران ( تَوازُنِ موجودات )
۳ - یِگانِگی هَستیوَران ( وَحدَتِ موجودات )
می تَوان به پارسیِ اِمروز این واژه را به این چِِهر گفت
" سِرام ( سه رام ) "
بَرایِ باوَرمَندان به دین سِرامِگان ( اِسلام ) این گونه پِیمیده ( فَهمیده ) می شَوَد که با گُفتَنِ سِرام
گویَنده باوَرمَند به :
... [مشاهده متن کامل]
ا - یِگانِگیِ خُداوَند ( توحید ) ،
۲ - پیامبَریِ مَهمَد پورِ بَنده یِ خُدا ( مُحَمَد اِبنِ عَبدُالله ) ،
۳ - بازگَشت پَس اَز مَرگ به سویِ خُدا ( مَعاد ) اَست.
بَرایِ باوَرمَندان به دینِ بِهی یا زَرتُشتی :
۱ - پِندار یا اَندیشه یِ نیک ( هومَد )
۲ - گُفتارِ نیک ( هو خُت )
۳ - کردارِ نیک ( هو کَرت )
بَرایِ باوَرمَندانِ به دینِ اَشی مَشی ( عیسا مَسیح )
۱ - پِدَر
۲ - پِسَر
۳ - سِپَند رُوان ( روحُ القُدُس )
بَرایِ باوَرمَندان به یِک جَهان ( گیتی ) نَه دو جَهان
( مینو ) :
۱ - گوناگونیِ هَستیوَران ( تَنَوُعِ موجودات )
۲ - هَماهَنگی هَستیوَران ( تَوازُنِ موجودات )
۳ - یِگانِگی هَستیوَران ( وَحدَتِ موجودات )
سلام به عربی:أهلا
سلام به انگلیسی:hello
سلام به رومانی:Salut
سلام به کوردی کورمانجی:merheba
سلام به کوردی سورانی: سلاو
سلام به آلمانی:hallo
چیز دیگه ای خواستی در خدمتم😐
سلام به انگلیسی:hello
سلام به رومانی:Salut
سلام به کوردی کورمانجی:merheba
سلام به کوردی سورانی: سلاو
سلام به آلمانی:hallo
چیز دیگه ای خواستی در خدمتم😐
نه .
الان بحث رو سلام هست .
سلام عربی
به خاطر 1 دلیل محکم : سلام یکی از اسم های خداوند است . وتمام قران با عربی نوشته شده برای عرب های نادان که از گمراهی خارج بشن .
سلام عربی . . . . . . . . . . . .
... [مشاهده متن کامل]
و یه پیشنهاد دارم برای این سایت . از مدیر این سایت خواهش میکنم زبان کردی رو فارسی بنویسه . مثلا :
چطوری :چونی ر زبان کردی
الان بحث رو سلام هست .
سلام عربی
به خاطر 1 دلیل محکم : سلام یکی از اسم های خداوند است . وتمام قران با عربی نوشته شده برای عرب های نادان که از گمراهی خارج بشن .
سلام عربی . . . . . . . . . . . .
... [مشاهده متن کامل]
و یه پیشنهاد دارم برای این سایت . از مدیر این سایت خواهش میکنم زبان کردی رو فارسی بنویسه . مثلا :
چطوری :چونی ر زبان کردی
Hi, Hello:انگلسی
عربی:اَهلَن وَ سَحلَن
فارسی:سلام و درود
عربی:اَهلَن وَ سَحلَن
فارسی:سلام و درود
سلام جمع مکسر سَلَمَ در عربی هست به معنی سلامتی که ریشه پارسی نداره و در زمان های قدیم ما تندرستی رو به کار میبردیم ( :
سلام
به اسپانیایی=>Hola
به ایتالیایی=>ciao
به فرانسه=>bonjour
به اسپانیایی=>Hola
به ایتالیایی=>ciao
به فرانسه=>bonjour
درود فرستادن
سلامت باشد
سلامت باشد
درود
سلامت باشید
سلامت باشید
سلام کردن
مخالف سلام =خداحافظ
یا خدانگهدار و. . .
یا خدانگهدار و. . .
به انگلیسی : های:HI
به انگلیسی:هِلو : HELLO
به انگلیش :SALAM
به انگلیسی:هِلو : HELLO
به انگلیش :SALAM
شاید براتون سوال شده باشه چرا ما وقتی آشنا یا کسی رو می بینیم میگیم سلام؟ سوال خوبیه. جواب هم داره. جوابش اینه که سلام همون به معنیه سلامت یا سلامتی هست اصلا بهتر بگم سلام هم خانواده آن ها در فارسی است پس جواب میشه ما وقتی کسی رو می بینیم و به اون سلام می کنیم منظور از این است که او سلامت باشد طرف مقابل ما سلامت باشد سالم باشد.
... [مشاهده متن کامل]
ممنون از خواندن شما
... [مشاهده متن کامل]
ممنون از خواندن شما
سلامی به گرمای وجودتان
بونجور فرانسوی هستش
برای ارتباط برقرار کردن با دیگران
در مورد معنی سلام دو دید هست که افراد رو به شک انداخته پس به سخن من بنگرید :
واژه سلام از سلم گرفته شده ولی سلم کلی بیان و آوا داره که هر کدوم یه معنی جدا گانه میدن =
شیوه بیان سلام در عربی و عرب زبان به صورت " سِلام , selam" گفته میشه به معنی صلح یا قوم صلح است
... [مشاهده متن کامل]
ولی سلام در فارسی به صورت " سَلام , salam " است که به معنای تسلیم شدن هست
@ منبع : ترجمه سایت المعانی
سلام:درود
درود ، سلام رساندن، سلام نظامی
سلام در انگلیسی رو میشه سه جور گفت
Hello :یک سلام رسمی هست
Hi:سلامی دوستانه تر از hello هست
Hey:این سلامی هست که فقط باید به دوستان گفت.
Hello :یک سلام رسمی هست
Hi:سلامی دوستانه تر از hello هست
Hey:این سلامی هست که فقط باید به دوستان گفت.
hello, hi, سلام کردن
سلام یک کلمه عربی به معنای ادای احترام و درود است و در فارسی درود . درود بر شما استفاده میشه که حالا این کلمه و بیشتر کلمه های عربی جایگزین کلمه های فارسی ما شده
درود و احترام
درود، ارزوی سلامتی،
درود،
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آنژا ( سنسکریت: اَنجَلی )
تانیا ( سنسکریت: تارَنیَ )
نامْس، نامَس ( سنسکریت: نَمَس )
نَتی ( سنسکریت )
اِسواگ ( سنسکریت: سْواگَمَ )
پرانام pr�n�m ( سنسکریت: پْرَنامَ )
آنژا ( سنسکریت: اَنجَلی )
تانیا ( سنسکریت: تارَنیَ )
نامْس، نامَس ( سنسکریت: نَمَس )
نَتی ( سنسکریت )
اِسواگ ( سنسکریت: سْواگَمَ )
پرانام pr�n�m ( سنسکریت: پْرَنامَ )
سلام خیلی جالب نیست چون عربی ولی ما پارسی هستیم و ایرانی یعنی باید بگیم درود و بدرود نه سلام و خداحافظ این رو اعراب به ما هی گفتن ولی درود زیباتر هم هست و ما باید پارسی رو پاس بداریم
سلام در عبری هم استفاده میشود به هیچ وجه ریشه فارسی ندارد. دوما زبان سومری ربطی به فارسی ندارد
Selam مخفف:Slm ,
Merheba مخفف:Mrb.
Hello , Hi.
Merheba مخفف:Mrb.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آنژا ( سنسکریت: اَنجَلی )
تانیا ( سنسکریت: تارَنیَ )
نامْس، نامَس ( سنسکریت: نَمَس )
نَتی ( سنسکریت )
اِسواگ ( سنسکریت: سْواگَمَ )
پرانام pr�n�m ( سنسکریت: پْرَنامَ
آنژا ( سنسکریت: اَنجَلی )
تانیا ( سنسکریت: تارَنیَ )
نامْس، نامَس ( سنسکریت: نَمَس )
نَتی ( سنسکریت )
اِسواگ ( سنسکریت: سْواگَمَ )
پرانام pr�n�m ( سنسکریت: پْرَنامَ
سلام. [ س َ ] ( ع اِ ) کلمه ٔ دعایی مأخوذ از تازی ، به معنی بهی که در درود بر کسی گویندیعنی سلامت و بی گزند باشید و نیز تهنیت و زندش و تحیت و درود و خیر و عافیت و تعظیم و تکریم و با فعل دادن ، کردن ، و زدن و گفتن آید. ( از ناظم الاطباء ) . درودگفتن. تهنیت گفتن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
... [مشاهده متن کامل]
نرمک او را یکی سلام زدم
کرد زی من نگه بچشم آغیل.
حکاک.
مگر با درود و پیام و سلام
دو کشور شود زین سخن شادکام.
فردوسی.
سلام بر تو باد و رحمت و برکتهای ایزدی. ( تاریخ بیهقی ) .
از سجودش بتشهد برد آنگه بسلام
زو سلامی و درودی ز تو بر جمع کرام.
منوچهری.
از تو ما را نه کنار و نه پیام و نه سلام
مکن ای دوست که کیفر بری و درمانی.
منوچهری.
ور سلامت را نمیداد او علیک
پیشت آید بی تکلف بسلام.
ناصرخسرو ( دیوان ص 299 ) .
جواب داد سلام مرا به گوشه ٔریش
چگونه ریشی مانند یک دو دسته حشیش.
انوری.
بسلامیت دردسر ندهیم
زآنکه ترسنده از ملال توایم.
خاقانی.
چون سخن از خود بدر آمدتمام
تا سخنش یافت قبول سلام.
نظامی.
یک سلامی نشنوی ای مرد دین
که نگیرد آخرت آن آستین.
مولوی.
گر بلندت کسی دهد دشنام
به که ساکن دهد جواب سلام.
سعدی.
- بسلام آمدن ؛ به تهنیت و درود آمدن :
روز آدینه قاید بسلام خوارزمشاه آمد و مست بود ناسزاها گفت و تهدیدها کرد. ( تاریخ بیهقی ) .
بنده وارت بسلام آیم و خدمت بکنم
ور قبولم نکنی میرسدت کبر و منی.
سعدی.
زهی سعادت من کم تو آمدی بسلام
خوش آمدی و علیک السلام والاکرام.
سعدی.
- بسلام کسی رفتن ؛ به حضور او رفتن برای اظهار ادب. شرفیاب حضور کسی شدن :
و بسلام کسی نرفتی و کس را نزدیک خود نگذاشتی. ( تاریخ سیستان ) . طاهر فرمان داد تا همه ٔ سرهنگان بسلام لیث رفتند. ( تاریخ بیهقی ) .
- دو سلام گفتن بر. . . ؛ ترک گفتن :
گر کنی در جهان به شب گیری
دو سلام و چهار تکبیری.
سنایی.
- امثال :
با مردم زمانه سلامی و والسلام.
سلام از کوچک است.
سلام از ماست.
سلام بزرگ و کوچک ندارد.
سلام روستایی بی طمع نیست.
سلام سلامتی است. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
سلام سنت است و جواب آن واجب. ( از جامع التمثیل ) .
|| احترام نظامی که هر فرد سپاهی نسبت بمافوق خود انجام دهد و آن معمولاً عبارت است از خبردار بودن و بالا بردن دست راست و قرار دادن نوک پنجه دست مزبور نزدیک شقیقه. ( فرهنگ فارسی معین ) . || در شرع ، ذکری است که نمازگزار درآخرین رکعت نماز گوید و جز بدان تمام نشود و آن را دو صیغه است السلام علینا و علی عباداﷲ الصالحین. السلام علیکم و رحمة اﷲ و برکاته. نمازگزار هریک از این دو سلام را بدهد دیگری مستحب شود. ( فرهنگ فارسی معین ) .
|| نام درختی تلخ که سلام نیز گویند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || صدهزاری که به هندی لکه گویند و در سراج اللغات از کتاب دبستان نقل کرده است که مراتب اعداد نزد فارسیان بدینگونه است یک ، ده ، صد، هزار، سلام یعنی صدهزار. و صد سلام را شمار گویند و صدشمار را اشمار و صداشمار را اراده و صد اراده را رالی ارار گویند. ( غیاث ) . || ( اِمص ) سلامت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || بی گزندگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || بی عیبی. ( آنندراج ) . پاکی از عیبها. ( منتهی الارب ) . بی عیب. ( زمخشری ) . بی عیب بودن. || تحیت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) . || ( مص ) گردن نهادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) . || در اصطلاح فلسفی برهنه شدن نفس از محنت دو جهان است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) . تجردالنفس عن المحنة فی الدارین. ( تعریفات جرجانی ) .
- ابوسلام ؛ مردم گیاه. ( ناظم الاطباء ) .
- دارالسلام ؛ بهشت. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
- سلام پله ؛ کنایه از میل کردن کفه ترازو از طرفی که جنس در او باشد. ( آنندراج ) . رجوع به همین کلمه شود.
- مدینة السلام ؛ بغداد. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . در لغت نامه ٔ مقامات حریری میگوید که بغداد را از آن روی مدینة السلام گویند که سلام دریایی است دربغداد.
- نهرالسلام ؛ دجله. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) .
- وادی السلام ؛ پشت کوفه. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) .
- || گورستان ، قبرستان در نجف اشرف.
- والسلام ؛ تمام شد و بآخر رسید. ( ناظم الاطباء ) :
بی طمع نشنیده ام از خاص و عام
من سلامی ای برادر والسلام.
مولوی.
چه وصفت کند سعدی ناتمام
علیک الصلوة ای نبی والسلام.
.
|| ( اِخ ) نامی از نامهای باریتعالی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) .
سلام. [ س ِ ] ( ع مص ) صلح کردن و آشتی نمودن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
نرمک او را یکی سلام زدم
کرد زی من نگه بچشم آغیل.
حکاک.
مگر با درود و پیام و سلام
دو کشور شود زین سخن شادکام.
فردوسی.
سلام بر تو باد و رحمت و برکتهای ایزدی. ( تاریخ بیهقی ) .
از سجودش بتشهد برد آنگه بسلام
زو سلامی و درودی ز تو بر جمع کرام.
منوچهری.
از تو ما را نه کنار و نه پیام و نه سلام
مکن ای دوست که کیفر بری و درمانی.
منوچهری.
ور سلامت را نمیداد او علیک
پیشت آید بی تکلف بسلام.
ناصرخسرو ( دیوان ص 299 ) .
جواب داد سلام مرا به گوشه ٔریش
چگونه ریشی مانند یک دو دسته حشیش.
انوری.
بسلامیت دردسر ندهیم
زآنکه ترسنده از ملال توایم.
خاقانی.
چون سخن از خود بدر آمدتمام
تا سخنش یافت قبول سلام.
نظامی.
یک سلامی نشنوی ای مرد دین
که نگیرد آخرت آن آستین.
مولوی.
گر بلندت کسی دهد دشنام
به که ساکن دهد جواب سلام.
سعدی.
- بسلام آمدن ؛ به تهنیت و درود آمدن :
روز آدینه قاید بسلام خوارزمشاه آمد و مست بود ناسزاها گفت و تهدیدها کرد. ( تاریخ بیهقی ) .
بنده وارت بسلام آیم و خدمت بکنم
ور قبولم نکنی میرسدت کبر و منی.
سعدی.
زهی سعادت من کم تو آمدی بسلام
خوش آمدی و علیک السلام والاکرام.
سعدی.
- بسلام کسی رفتن ؛ به حضور او رفتن برای اظهار ادب. شرفیاب حضور کسی شدن :
و بسلام کسی نرفتی و کس را نزدیک خود نگذاشتی. ( تاریخ سیستان ) . طاهر فرمان داد تا همه ٔ سرهنگان بسلام لیث رفتند. ( تاریخ بیهقی ) .
- دو سلام گفتن بر. . . ؛ ترک گفتن :
گر کنی در جهان به شب گیری
دو سلام و چهار تکبیری.
سنایی.
- امثال :
با مردم زمانه سلامی و والسلام.
سلام از کوچک است.
سلام از ماست.
سلام بزرگ و کوچک ندارد.
سلام روستایی بی طمع نیست.
سلام سلامتی است. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
سلام سنت است و جواب آن واجب. ( از جامع التمثیل ) .
|| احترام نظامی که هر فرد سپاهی نسبت بمافوق خود انجام دهد و آن معمولاً عبارت است از خبردار بودن و بالا بردن دست راست و قرار دادن نوک پنجه دست مزبور نزدیک شقیقه. ( فرهنگ فارسی معین ) . || در شرع ، ذکری است که نمازگزار درآخرین رکعت نماز گوید و جز بدان تمام نشود و آن را دو صیغه است السلام علینا و علی عباداﷲ الصالحین. السلام علیکم و رحمة اﷲ و برکاته. نمازگزار هریک از این دو سلام را بدهد دیگری مستحب شود. ( فرهنگ فارسی معین ) .
|| نام درختی تلخ که سلام نیز گویند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || صدهزاری که به هندی لکه گویند و در سراج اللغات از کتاب دبستان نقل کرده است که مراتب اعداد نزد فارسیان بدینگونه است یک ، ده ، صد، هزار، سلام یعنی صدهزار. و صد سلام را شمار گویند و صدشمار را اشمار و صداشمار را اراده و صد اراده را رالی ارار گویند. ( غیاث ) . || ( اِمص ) سلامت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || بی گزندگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || بی عیبی. ( آنندراج ) . پاکی از عیبها. ( منتهی الارب ) . بی عیب. ( زمخشری ) . بی عیب بودن. || تحیت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) . || ( مص ) گردن نهادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) . || در اصطلاح فلسفی برهنه شدن نفس از محنت دو جهان است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) . تجردالنفس عن المحنة فی الدارین. ( تعریفات جرجانی ) .
- ابوسلام ؛ مردم گیاه. ( ناظم الاطباء ) .
- دارالسلام ؛ بهشت. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
- سلام پله ؛ کنایه از میل کردن کفه ترازو از طرفی که جنس در او باشد. ( آنندراج ) . رجوع به همین کلمه شود.
- مدینة السلام ؛ بغداد. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . در لغت نامه ٔ مقامات حریری میگوید که بغداد را از آن روی مدینة السلام گویند که سلام دریایی است دربغداد.
- نهرالسلام ؛ دجله. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) .
- وادی السلام ؛ پشت کوفه. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) .
- || گورستان ، قبرستان در نجف اشرف.
- والسلام ؛ تمام شد و بآخر رسید. ( ناظم الاطباء ) :
بی طمع نشنیده ام از خاص و عام
من سلامی ای برادر والسلام.
مولوی.
چه وصفت کند سعدی ناتمام
علیک الصلوة ای نبی والسلام.
.
|| ( اِخ ) نامی از نامهای باریتعالی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) .
سلام. [ س ِ ] ( ع مص ) صلح کردن و آشتی نمودن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
خانم سارا آقا محمد درست گفتند، تسلیم را
جهت اطلاع عرض میکنم:
بعد از حمله اعراب این کلمه باب شده، تا مردم در مواجهه با عربها با گفتن این کلمه در امان باشند و کشته نشوند
جهت اطلاع عرض میکنم:
بعد از حمله اعراب این کلمه باب شده، تا مردم در مواجهه با عربها با گفتن این کلمه در امان باشند و کشته نشوند
عزیزانی که میگید سلام یکی از نام های خداونده شما به خدا میگید تسلیم! اینکه اعراب ایرانیان رو مجبور می کردند که به معنای تسلیم شدن سلام کنند ثابت شدست تو خود قرآنم معنی سلام میشه تسلیم این چیه که بعضیا روش تعصب دارید خدا و پیغمبرتون که نیست
سلام یک کلمه برگرفته شده از ریشه ترکی sağ ( ساغ ) به معنی تندرست، سالم می باشد که از آن فعل sağlamak ( ساغلاماک ) و sağlanmak ( ساغلانماک ) با معانی تندرست بخشیدن ، سلامتی بخشیدن و تندرستی یافتن و سلامتی یافتن یا بهبود یافتن شکل گرفته که یکی از مشتقات آن صورت مصدری sağlam ( ساغلام ) به معنای تندرستی یافتگی ، سلامتی ، تندرستی می باشد که بعداز کمی فرسایش و نرم شدن تلفظ حرف ğ یا همان غین عملا تلفظ آن در کلمه sağlam حذف گردیده و کلمه به صورت saalam ( سالام ) با تلفظ آ کشیده که هم اکنون نیز در ترکی استانبولی در حال استفاده است در آمده که این کلمه به صورت سلام وارد عربی شده و با همان معنای سلام و سلامتی در حال استفاده است و از آن وزن سماعی سلم ایجاد و در کلیه اوزان عربی گردش پیدا کرده و با اخذ تا تانیث شکل سلامت را به خود گرفته است و وقتی می گوییم سلام علیکم یعنی سلامتی و تندرستی از آن شما باد و برای شخص آرزوی سلامتی و تندرستی می کنیم
... [مشاهده متن کامل]
باید دقت کرد که ریشه سماعی ( بی قاعده ) سلم به در صورت می باشد
۱ - سلم selm و۲ - سلم salm یکی با معنای تندرستی و دیگری با معنای تسلیم بودن
و کلمه سلام برگرفته از ریشه سلم به معنای تندرستی می باشد نه از ریشه سلم به معنای تسلیم شدن
ریشه سماعی سلم با معنی تسلیم از فعل ترکی salmak با معانی افکندن ، زمین زدن ، غلبه کردن ، چیره شدن ، تسلیم کردن ، ردکردن ، رفوزه کردن ، که از ریشه sal مشتق salim یا صحیح تر آن salım با معانی غلبه کرد ، چیره شد ، و تسلیم ( کرد ) به وجود آمده برگرفته شده است
... [مشاهده متن کامل]
باید دقت کرد که ریشه سماعی ( بی قاعده ) سلم به در صورت می باشد
۱ - سلم selm و۲ - سلم salm یکی با معنای تندرستی و دیگری با معنای تسلیم بودن
و کلمه سلام برگرفته از ریشه سلم به معنای تندرستی می باشد نه از ریشه سلم به معنای تسلیم شدن
ریشه سماعی سلم با معنی تسلیم از فعل ترکی salmak با معانی افکندن ، زمین زدن ، غلبه کردن ، چیره شدن ، تسلیم کردن ، ردکردن ، رفوزه کردن ، که از ریشه sal مشتق salim یا صحیح تر آن salım با معانی غلبه کرد ، چیره شد ، و تسلیم ( کرد ) به وجود آمده برگرفته شده است
سلام/salAm/
مترادف سلام: تحیت، تهنیت، درود، درودگویی، تندرستی، سلامت، تعظیم، کرنش، احترام نظامی، مراسم اعیاد، ذکر
برابر پارسی: درود، نیک روز، روز خوش
سلام
aloha bonjour good afternoon good morning hail hello respects salute greeting salutation regards [o. s. ] peace salaam
مترادف سلام: تحیت، تهنیت، درود، درودگویی، تندرستی، سلامت، تعظیم، کرنش، احترام نظامی، مراسم اعیاد، ذکر
برابر پارسی: درود، نیک روز، روز خوش
سلام
واژه سلام آریایی که از آن واژه های: سلامت ، سالم ، اسالم ساخته شده اند با واژه سلام عربی هم ریشه نیست .
واژه آریایی سلام ( سل=خوشی لوم=پُربرکت ) به معنای سالم کامل healthy complete که آنرا در لوری و کوردی نیز silam میخوانند در فرهنگ سومر به شکل silim* در معنای درود به کار میرفته که نشان میدهد واژه ایرانی سلام با لغت عربی silimهمریشه نیست . سلام که معنای آن صلح peace است. لغت اسالم ( نام شهری در گیلان: ا=آب سالم=درست ) نیز در لغتنامه سومر به معنای آب شفابخش ثبت شده است.
... [مشاهده متن کامل]
بدینسان روشن میشود واژگان ایرانی سالم و سلامت ( سلام ات=پسوند ) از همین ریشه ستانده شده اند و ربطی به واژگان عربی اسلام تسلیم مسلمان ندارند. اگر سلام به معنای صلح باشد که نیست آنگاه هنگام دیدار دو نفر سلام گفتن بدین معنا خواهد بود �جنگ باهات ندارم، نمیخوام بکشم ات، غارت ات نمیکنم!�.
واژه آریایی سلام ( سل=خوشی لوم=پُربرکت ) به معنای سالم کامل healthy complete که آنرا در لوری و کوردی نیز silam میخوانند در فرهنگ سومر به شکل silim* در معنای درود به کار میرفته که نشان میدهد واژه ایرانی سلام با لغت عربی silimهمریشه نیست . سلام که معنای آن صلح peace است. لغت اسالم ( نام شهری در گیلان: ا=آب سالم=درست ) نیز در لغتنامه سومر به معنای آب شفابخش ثبت شده است.
... [مشاهده متن کامل]
بدینسان روشن میشود واژگان ایرانی سالم و سلامت ( سلام ات=پسوند ) از همین ریشه ستانده شده اند و ربطی به واژگان عربی اسلام تسلیم مسلمان ندارند. اگر سلام به معنای صلح باشد که نیست آنگاه هنگام دیدار دو نفر سلام گفتن بدین معنا خواهد بود �جنگ باهات ندارم، نمیخوام بکشم ات، غارت ات نمیکنم!�.
جناب آقای بیگلری
با کمی تحقیق متوجه میشویم سلام از نامهای خداوند است .
در عربی وقتی حرف ندا بر سر اسمی بیایید به معنی آن است که آن شخص را مورد خطاب قرار داده اند از جمله حرف ندای 《یا》. یکی از منابع معتبر ما ادعیه می باشد در ادعیه از جمله دعای جوشن کبیر و . . . که همگی اسامی خداوند است آمده 《 یا سلام 》و این به معنای آن است که سلام از اسامی خداوند می باشد .
... [مشاهده متن کامل]
با کمی تحقیق متوجه میشویم سلام از نامهای خداوند است .
در عربی وقتی حرف ندا بر سر اسمی بیایید به معنی آن است که آن شخص را مورد خطاب قرار داده اند از جمله حرف ندای 《یا》. یکی از منابع معتبر ما ادعیه می باشد در ادعیه از جمله دعای جوشن کبیر و . . . که همگی اسامی خداوند است آمده 《 یا سلام 》و این به معنای آن است که سلام از اسامی خداوند می باشد .
... [مشاهده متن کامل]
سلام جناب "MMM"
به پشت خوابیدن شیوه خواب شیطان است.
احتمالاً اون که شما میگین خوابیدن به پهلو راست است.
یاحق
به پشت خوابیدن شیوه خواب شیطان است.
احتمالاً اون که شما میگین خوابیدن به پهلو راست است.
یاحق
سلام یک کلمه ی عربی است اگر میخوایم بگیم به سلام درود
سلام به فرانسوی
نو تازه
درود ، مرحبا
کلمه سلام هم به معنای سلامتی و تندرستی است و هم به معنای تسلیم بودن یا تسلیم شدن است.
زمان و جای هرکدام متفاوت می باشد. . .
زمان و جای هرکدام متفاوت می باشد. . .
تهنیت،
درود،
تندرستی،
سلامت، تعظیم ،
احترام نظامی،
و. . . . .
درود،
تندرستی،
سلامت، تعظیم ،
احترام نظامی،
و. . . . .
سلام. [ س َ ] ( ع اِ ) کلمه ٔ دعایی مأخوذ از تازی ، به معنی بهی که در درود بر کسی گویندیعنی سلامت و بی گزند باشید و نیز تهنیت و زندش و تحیت و درود و خیر و عافیت و تعظیم و تکریم و با فعل دادن ، کردن ، و زدن و گفتن آید. ( از ناظم الاطباء ) . درودگفتن. تهنیت گفتن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
... [مشاهده متن کامل]
نرمک او را یکی سلام زدم
کرد زی من نگه بچشم آغیل.
حکاک.
مگر با درود و پیام و سلام
دو کشور شود زین سخن شادکام.
فردوسی.
سلام بر تو باد و رحمت و برکتهای ایزدی. ( تاریخ بیهقی ) .
از سجودش بتشهد برد آنگه بسلام
زو سلامی و درودی ز تو بر جمع کرام.
منوچهری.
از تو ما را نه کنار و نه پیام و نه سلام
مکن ای دوست که کیفر بری و درمانی.
منوچهری.
ور سلامت را نمیداد او علیک
پیشت آید بی تکلف بسلام.
ناصرخسرو ( دیوان ص 299 ) .
جواب داد سلام مرا به گوشه ٔریش
چگونه ریشی مانند یک دو دسته حشیش.
انوری.
بسلامیت دردسر ندهیم
زآنکه ترسنده از ملال توایم.
خاقانی.
چون سخن از خود بدر آمدتمام
تا سخنش یافت قبول سلام.
نظامی.
یک سلامی نشنوی ای مرد دین
که نگیرد آخرت آن آستین.
مولوی.
گر بلندت کسی دهد دشنام
به که ساکن دهد جواب سلام.
سعدی.
- بسلام آمدن ؛ به تهنیت و درود آمدن :
روز آدینه قاید بسلام خوارزمشاه آمد و مست بود ناسزاها گفت و تهدیدها کرد. ( تاریخ بیهقی ) .
بنده وارت بسلام آیم و خدمت بکنم
ور قبولم نکنی میرسدت کبر و منی.
سعدی.
زهی سعادت من کم تو آمدی بسلام
خوش آمدی و علیک السلام والاکرام.
سعدی.
- بسلام کسی رفتن ؛ به حضور او رفتن برای اظهار ادب. شرفیاب حضور کسی شدن :
و بسلام کسی نرفتی و کس را نزدیک خود نگذاشتی. ( تاریخ سیستان ) . طاهر فرمان داد تا همه ٔ سرهنگان بسلام لیث رفتند. ( تاریخ بیهقی ) .
- دو سلام گفتن بر. . . ؛ ترک گفتن :
گر کنی در جهان به شب گیری
دو سلام و چهار تکبیری.
سنایی.
- امثال :
با مردم زمانه سلامی و والسلام.
سلام از کوچک است.
سلام از ماست.
سلام بزرگ و کوچک ندارد.
سلام روستایی بی طمع نیست.
سلام سلامتی است. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
سلام سنت است و جواب آن واجب. ( از جامع التمثیل ) .
|| احترام نظامی که هر فرد سپاهی نسبت بمافوق خود انجام دهد و آن معمولاً عبارت است از خبردار بودن و بالا بردن دست راست و قرار دادن نوک پنجه دست مزبور نزدیک شقیقه. ( فرهنگ فارسی معین ) . || در شرع ، ذکری است که نمازگزار درآخرین رکعت نماز گوید و جز بدان تمام نشود و آن را دو صیغه است السلام علینا و علی عباداﷲ الصالحین. السلام علیکم و رحمة اﷲ و برکاته. نمازگزار هریک از این دو سلام را بدهد دیگری مستحب شود. ( فرهنگ فارسی معین ) .
|| نام درختی تلخ که سلام نیز گویند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || صدهزاری که به هندی لکه گویند و در سراج اللغات از کتاب دبستان نقل کرده است که مراتب اعداد نزد فارسیان بدینگونه است یک ، ده ، صد، هزار، سلام یعنی صدهزار. و صد سلام را شمار گویند و صدشمار را اشمار و صداشمار را اراده و صد اراده را رالی ارار گویند. ( غیاث ) . || ( اِمص ) سلامت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || بی گزندگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || بی عیبی. ( آنندراج ) . پاکی از عیبها. ( منتهی الارب ) . بی عیب. ( زمخشری ) . بی عیب بودن. || تحیت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) . || ( مص ) گردن نهادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) . || در اصطلاح فلسفی برهنه شدن نفس از محنت دو جهان است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) . تجردالنفس عن المحنة فی الدارین. ( تعریفات جرجانی ) .
- ابوسلام ؛ مردم گیاه. ( ناظم الاطباء ) .
- دارالسلام ؛ بهشت. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
- سلام پله ؛ کنایه از میل کردن کفه ترازو از طرفی که جنس در او باشد. ( آنندراج ) . رجوع به همین کلمه شود.
- مدینة السلام ؛ بغداد. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . در لغت نامه ٔ مقامات حریری میگوید که بغداد را از آن روی مدینة السلام گویند که سلام دریایی است دربغداد.
- نهرالسلام ؛ دجله. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) .
- وادی السلام ؛ پشت کوفه. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) .
- || گورستان ، قبرستان در نجف اشرف.
- والسلام ؛ تمام شد و بآخر رسید. ( ناظم الاطباء ) :
بی طمع نشنیده ام از خاص و عام
من سلامی ای برادر والسلام.
مولوی.
چه وصفت کند سعدی ناتمام
علیک الصلوة ای نبی والسلام.
.
|| ( اِخ ) نامی از نامهای باریتعالی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) .
سلام. [ س ِ ] ( ع مص ) صلح کردن و آشتی نمودن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
نرمک او را یکی سلام زدم
کرد زی من نگه بچشم آغیل.
حکاک.
مگر با درود و پیام و سلام
دو کشور شود زین سخن شادکام.
فردوسی.
سلام بر تو باد و رحمت و برکتهای ایزدی. ( تاریخ بیهقی ) .
از سجودش بتشهد برد آنگه بسلام
زو سلامی و درودی ز تو بر جمع کرام.
منوچهری.
از تو ما را نه کنار و نه پیام و نه سلام
مکن ای دوست که کیفر بری و درمانی.
منوچهری.
ور سلامت را نمیداد او علیک
پیشت آید بی تکلف بسلام.
ناصرخسرو ( دیوان ص 299 ) .
جواب داد سلام مرا به گوشه ٔریش
چگونه ریشی مانند یک دو دسته حشیش.
انوری.
بسلامیت دردسر ندهیم
زآنکه ترسنده از ملال توایم.
خاقانی.
چون سخن از خود بدر آمدتمام
تا سخنش یافت قبول سلام.
نظامی.
یک سلامی نشنوی ای مرد دین
که نگیرد آخرت آن آستین.
مولوی.
گر بلندت کسی دهد دشنام
به که ساکن دهد جواب سلام.
سعدی.
- بسلام آمدن ؛ به تهنیت و درود آمدن :
روز آدینه قاید بسلام خوارزمشاه آمد و مست بود ناسزاها گفت و تهدیدها کرد. ( تاریخ بیهقی ) .
بنده وارت بسلام آیم و خدمت بکنم
ور قبولم نکنی میرسدت کبر و منی.
سعدی.
زهی سعادت من کم تو آمدی بسلام
خوش آمدی و علیک السلام والاکرام.
سعدی.
- بسلام کسی رفتن ؛ به حضور او رفتن برای اظهار ادب. شرفیاب حضور کسی شدن :
و بسلام کسی نرفتی و کس را نزدیک خود نگذاشتی. ( تاریخ سیستان ) . طاهر فرمان داد تا همه ٔ سرهنگان بسلام لیث رفتند. ( تاریخ بیهقی ) .
- دو سلام گفتن بر. . . ؛ ترک گفتن :
گر کنی در جهان به شب گیری
دو سلام و چهار تکبیری.
سنایی.
- امثال :
با مردم زمانه سلامی و والسلام.
سلام از کوچک است.
سلام از ماست.
سلام بزرگ و کوچک ندارد.
سلام روستایی بی طمع نیست.
سلام سلامتی است. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
سلام سنت است و جواب آن واجب. ( از جامع التمثیل ) .
|| احترام نظامی که هر فرد سپاهی نسبت بمافوق خود انجام دهد و آن معمولاً عبارت است از خبردار بودن و بالا بردن دست راست و قرار دادن نوک پنجه دست مزبور نزدیک شقیقه. ( فرهنگ فارسی معین ) . || در شرع ، ذکری است که نمازگزار درآخرین رکعت نماز گوید و جز بدان تمام نشود و آن را دو صیغه است السلام علینا و علی عباداﷲ الصالحین. السلام علیکم و رحمة اﷲ و برکاته. نمازگزار هریک از این دو سلام را بدهد دیگری مستحب شود. ( فرهنگ فارسی معین ) .
|| نام درختی تلخ که سلام نیز گویند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || صدهزاری که به هندی لکه گویند و در سراج اللغات از کتاب دبستان نقل کرده است که مراتب اعداد نزد فارسیان بدینگونه است یک ، ده ، صد، هزار، سلام یعنی صدهزار. و صد سلام را شمار گویند و صدشمار را اشمار و صداشمار را اراده و صد اراده را رالی ارار گویند. ( غیاث ) . || ( اِمص ) سلامت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || بی گزندگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || بی عیبی. ( آنندراج ) . پاکی از عیبها. ( منتهی الارب ) . بی عیب. ( زمخشری ) . بی عیب بودن. || تحیت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) . || ( مص ) گردن نهادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) . || در اصطلاح فلسفی برهنه شدن نفس از محنت دو جهان است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) . تجردالنفس عن المحنة فی الدارین. ( تعریفات جرجانی ) .
- ابوسلام ؛ مردم گیاه. ( ناظم الاطباء ) .
- دارالسلام ؛ بهشت. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
- سلام پله ؛ کنایه از میل کردن کفه ترازو از طرفی که جنس در او باشد. ( آنندراج ) . رجوع به همین کلمه شود.
- مدینة السلام ؛ بغداد. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . در لغت نامه ٔ مقامات حریری میگوید که بغداد را از آن روی مدینة السلام گویند که سلام دریایی است دربغداد.
- نهرالسلام ؛ دجله. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) .
- وادی السلام ؛ پشت کوفه. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) .
- || گورستان ، قبرستان در نجف اشرف.
- والسلام ؛ تمام شد و بآخر رسید. ( ناظم الاطباء ) :
بی طمع نشنیده ام از خاص و عام
من سلامی ای برادر والسلام.
مولوی.
چه وصفت کند سعدی ناتمام
علیک الصلوة ای نبی والسلام.
.
|| ( اِخ ) نامی از نامهای باریتعالی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) .
سلام. [ س ِ ] ( ع مص ) صلح کردن و آشتی نمودن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
سَلام
این واژه ای پارسی است و برمی گردد به زمان آیین چندایزدپرستی .
در فرهنگ ایرانی هندی به ایزدان " رام " می گفتند . آیین
چندین ایزدپرستی در شهر مکه هم رَواک ( رواج ) داشته است . در این آیین سه ایزد بزرگ تر و نیرومند تر از دیگر ایزدان بودند از این رو به این سه ایزد به زبان ایرانی هندی باستانی " سه رام " می گفتند و وختی به هم می رسیدند از این سه ایزد به چهر سه رام یاد می کردند که با گذشت زمان این واژه به این چهر درآمده است :
... [مشاهده متن کامل]
سه رام < سِرام < سِلام < سَلام
واژه ی نَمَستی هندی از دو بخش ساخته شده است :
نَمَستی : نَمَس - تی
نَمَس = همان نَماز پارسی است
تی = همان تو در پارسی است که هنوز در برخی گویش های ایرانی " تی" میگویند : تی قوربان
مینه : وختی دو پَرد ( فَرد ) به هم می رسیدند از روی ارجمندی ( احترام ) به سوی هم با کَمَر خَم می شدند.
اگر بخواهیم به پارسی امروز بگوییم :
نَماز بَر تو
از این روی در پارسی به صلوه ( صَلات ) ، نماز میگوییم چون به سوی مکه ( قبله ) خَم میشویم.
این واژه ای پارسی است و برمی گردد به زمان آیین چندایزدپرستی .
در فرهنگ ایرانی هندی به ایزدان " رام " می گفتند . آیین
چندین ایزدپرستی در شهر مکه هم رَواک ( رواج ) داشته است . در این آیین سه ایزد بزرگ تر و نیرومند تر از دیگر ایزدان بودند از این رو به این سه ایزد به زبان ایرانی هندی باستانی " سه رام " می گفتند و وختی به هم می رسیدند از این سه ایزد به چهر سه رام یاد می کردند که با گذشت زمان این واژه به این چهر درآمده است :
... [مشاهده متن کامل]
سه رام < سِرام < سِلام < سَلام
واژه ی نَمَستی هندی از دو بخش ساخته شده است :
نَمَستی : نَمَس - تی
نَمَس = همان نَماز پارسی است
تی = همان تو در پارسی است که هنوز در برخی گویش های ایرانی " تی" میگویند : تی قوربان
مینه : وختی دو پَرد ( فَرد ) به هم می رسیدند از روی ارجمندی ( احترام ) به سوی هم با کَمَر خَم می شدند.
اگر بخواهیم به پارسی امروز بگوییم :
نَماز بَر تو
از این روی در پارسی به صلوه ( صَلات ) ، نماز میگوییم چون به سوی مکه ( قبله ) خَم میشویم.
سلام ( به انگلیسی: Salaam ) چهارمین آلبوم رسمی استودیویی از خواننده مسلمان سامی یوسف است. نسخه فیزیکی این آلبوم در تاریخ ۲۲ دسامبر، ۲۰۱۲ توسط ETM international منتشر شد در حالی که نسخه دیجیتال آن در تاریخ
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
۲۴ دسامبر منتشر شد. آلبوم سلام مثل بقیه آلبومهای سامی یوسف به سبک Spiritique، سبک موسیقی ابداعی سامی یوسف می باشد. سامی یوسف اخیراً در اوایل آوریل سال میلادی برای رونمایی از آلبوم سلام وارد ترکیه شد و رونمایی از این آلبوم با حضور گسترده ۱۵ هزار نفر در بزرگترین بندر بین المللی ترکیه، آنتالیا، و تشکیل صف های چند مایلی در جلسه امضای آلبوم سلام، بزرگترین و بهترین مراسم از نوع خود تاکنون بوده است. آلبوم سلام در جنوب شرقی آسیا از فروش بسیار خوبی برخوردار شد، در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به موقعیت پرفروشی دست یافت و اخیراً در ترکیه نیز بسیار پرفروش بود.
واژه آریایی سلام ( سل=خوشی لوم=پُربرکت ) به معنای سالم کامل healthy complete که آنرا در لوری و کوردی نیز silam میخوانند در فرهنگ سومر به شکل silim* در معنای درود به کار میرفته که نشان میدهد واژه ایرانی سلام همریشه نیست با لغت عربی silim* سلام که معنای آن صلح peace است. لغت اسالم ( نام شهری در گیلان: ا=آب سالم=درست ) نیز در لغتنامه سومر به معنای آب شفابخش potion ثبت شده است.
... [مشاهده متن کامل]
*silim : ( sil=pleasure - joy lum=to grow luxuriantly ) = healthy
: ( water health ) =potiona - silim*
بدینسان روشن میشود واژگان ایرانی سالم و سلامت ( سلام ات=پسوند ) از همین ریشه ستانده شده اند و رپتی ( ربطی ) به واژگان عربی اسلام تسلیم مسلمان ندارند. اگر سلام به معنای صلح باشد که نیست آنگاه هنگام دیدار دو نفر سلام گفتن بدین معنا خواهد بود �جنگ باهات ندارم، نمیخوام بکشم ات، غارت ات نمیکنم!�.
ب - در نزد مردمان سکا - ختن واژه سدام **siddham به معنای درود رفاه شادکامی hail welfare بوده که ممکن است این واژه در ایران غربی بدل به سلام ( چون مدخ و ملخ ) شده باشد. سدام از ریشه سنسکریت सिद्ध siddha به معنای سالم کامل پیروز healed successful perfected proven certainly ستانده شده است.
پیورها:
*Sumerian Lexicon –version 3. 0 - John Halloran
**The Khotanese Bhadracaryadesana by Jes Peter Asmussen
... [مشاهده متن کامل]
بدینسان روشن میشود واژگان ایرانی سالم و سلامت ( سلام ات=پسوند ) از همین ریشه ستانده شده اند و رپتی ( ربطی ) به واژگان عربی اسلام تسلیم مسلمان ندارند. اگر سلام به معنای صلح باشد که نیست آنگاه هنگام دیدار دو نفر سلام گفتن بدین معنا خواهد بود �جنگ باهات ندارم، نمیخوام بکشم ات، غارت ات نمیکنم!�.
ب - در نزد مردمان سکا - ختن واژه سدام **siddham به معنای درود رفاه شادکامی hail welfare بوده که ممکن است این واژه در ایران غربی بدل به سلام ( چون مدخ و ملخ ) شده باشد. سدام از ریشه سنسکریت सिद्ध siddha به معنای سالم کامل پیروز healed successful perfected proven certainly ستانده شده است.
پیورها:
( نمستی ) به زبان هندی
چه معنیایی که بعضیا نمیارن برای سلام . یعنی سلامت باشی دور از خطر وبیماری باشی . تسلیم شدن چیه
درود=سلام=یکی از نام های خداوند=Hola=Hello
درود واژه ی معروف پارسی به معنی ( سلام ) است.
سلام واژه ای عربی به معنی ( شروع و درود ) است.
در عین حال سلام یکی از نام هایی است که ریشه عربی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
Hiدر زبان انگلیسی سلام غیر رسمی به حساب می آید.
Helloدر زبان انگلیسی سلام رسمی شمارده می شود.
Holaدر زبان اسپانیایی سلام رسمی به حساب می آید.
درود واژه ی معروف پارسی به معنی ( سلام ) است.
سلام واژه ای عربی به معنی ( شروع و درود ) است.
در عین حال سلام یکی از نام هایی است که ریشه عربی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
Hiدر زبان انگلیسی سلام غیر رسمی به حساب می آید.
Helloدر زبان انگلیسی سلام رسمی شمارده می شود.
Holaدر زبان اسپانیایی سلام رسمی به حساب می آید.
به انگلیسی میشه Hello , Hi
سلام نام آفریدگار هم هست چون او سلام و سلیمان مطلق است و سلیمان هم از این واژه اشتقاق یافته چون همه از جن و انس و حیوانات و باد تسلیم اوبود که نامش شد سللیمان
سلام=تسلیم
این معنی هایی که در بالا برای سلام شرح داده اند اصلا در سلام وجود ندارد و خود قران این واژه را تفسیر نموده در ایه ۵۶ احزاب میفرماید یسلمو تسلیما وقتی سلام میکنید باید کاملا تسلیم باشید ولی چون در ادامه ایه صلوات امده اگر میگفتند تسلیم بایستی خلافت را به امام علی و فرزندانش میدادند چون این ایه را خود نبی مکرم هم بدوگونه تفسیر نموده و فرموده همانگونه که بر آل ابراهیم درود میفرستید من هم مبارکتر و هم ستوده تر و مجدترم پس خیلی ایه ها در صدر اسلام تحریف معنایی پیدا کرد و لذا سلامتی از سلام بدست می اید یعنی وقتی تمام اعضا تسلیم مرکز فرماندهی مغز هستند میگوییم سالم است ولی خود سلام هرگز سلامتی نیست بلکه واژه زیبای تسلیم است و چقدر زیباست که انسان بدوست و بزرگتر خودش هردم بگوید من تسلیم شما هستم
... [مشاهده متن کامل]
این معنی هایی که در بالا برای سلام شرح داده اند اصلا در سلام وجود ندارد و خود قران این واژه را تفسیر نموده در ایه ۵۶ احزاب میفرماید یسلمو تسلیما وقتی سلام میکنید باید کاملا تسلیم باشید ولی چون در ادامه ایه صلوات امده اگر میگفتند تسلیم بایستی خلافت را به امام علی و فرزندانش میدادند چون این ایه را خود نبی مکرم هم بدوگونه تفسیر نموده و فرموده همانگونه که بر آل ابراهیم درود میفرستید من هم مبارکتر و هم ستوده تر و مجدترم پس خیلی ایه ها در صدر اسلام تحریف معنایی پیدا کرد و لذا سلامتی از سلام بدست می اید یعنی وقتی تمام اعضا تسلیم مرکز فرماندهی مغز هستند میگوییم سالم است ولی خود سلام هرگز سلامتی نیست بلکه واژه زیبای تسلیم است و چقدر زیباست که انسان بدوست و بزرگتر خودش هردم بگوید من تسلیم شما هستم
... [مشاهده متن کامل]
در ترکی برای سلام در محاورات روزمره از selam و در مکالمه رسمی از Merhaba استفاده می شود
واژه Hi به معنی سلام ، واسه اشخاصی بکار می رود که با آنها آشنایی داشته اید اما واژه Hello در واقعا واسه مکالمه با اشخاص ناآشنا بکار می رود
واژه آریایی سلام ( سل=خوشی لوم=پُربرکت ) به معنای سالم کامل healthy complete که آنرا در لوری و کوردی silam میخوانند در فرهنگ سومر به شکل silim* در معنای درود به کار میرفته که نشان میدهد واژه ایرانی سلام
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
همریشه نیست با لغت عربی silim* سلام که معنای آن صلح peace است. لغت اسالم ( نام شهری در گیلان: ا=آب سالم=درست ) نیز در لغتنامه سومر به معنای آب شفابخش potion ثبت شده است.
سَلامْ=salam=درود=یکی از نام های خداوند
درود سلام ریشه عربی ندارد کاملا عربی است
سلام یک واژه ای است که هم عرب ها و هم فارسی زبان ها إز آن استفاده میکنند
در اینگلیسی hello نوشته و مخففhi است
در اینگلیسی hello نوشته و مخففhi است
این واژه در اصل ریشه ی فارسی دارد که وارد زبان عربی شده است
ریشه ی سلام_همان سلام کردن _ سلام واژه ای آریاری است که با استفاده از حروف عربی ( پارسی ) نوشته وخوانده میشود.
سلام به معنای تسلیم شدن بکار رفته و به مرور عده ای ماله به دست گرفتند.
واژه سلام به عربی می شود صلح و به فارسی می شود درود
البته در این زمینه باید به تاریخ رجوع کرد و دید که ریشه این واژه ها از کجاست چون هر کسی یک چیزی می گوید.
درود بر همگی
البته در این زمینه باید به تاریخ رجوع کرد و دید که ریشه این واژه ها از کجاست چون هر کسی یک چیزی می گوید.
درود بر همگی
Hi - اهلا - درود بر شما
واژه سلام از ریشه سَلَم است و چم آن در پارسی برابر آشتی، صلح، سازش، مسالمت است. این واژه در نظام اسلام رسم شده، زیرا که بستن شمشیر به کمر و آن هم از رو اجباری بوده و در هنگام شب تازه واردین باید ورود خود را اینگونه آگاهی میدادند که سرباز گشت دست به شمشیر نبرد. درک این جستار تاریخی با پسوند علیکم قابل درک میشود.
علیکم
مرکب از علی حرف جر و کم ضمیر متصل عربی در حال نصب و جر برای جمع مذکر مخاطب بر شما
( سلام علیکم ) به چم صلح، آشتی، سازش، مسالمت با شما باد و پاسخ آن هم علیکم السلام به چم با شماباد صلح، آشتی. . . . . .
دوستانی که سلام را نام خدا میدانند، خواهشن ماُخذ هم بدهند
علیکم
مرکب از علی حرف جر و کم ضمیر متصل عربی در حال نصب و جر برای جمع مذکر مخاطب بر شما
( سلام علیکم ) به چم صلح، آشتی، سازش، مسالمت با شما باد و پاسخ آن هم علیکم السلام به چم با شماباد صلح، آشتی. . . . . .
دوستانی که سلام را نام خدا میدانند، خواهشن ماُخذ هم بدهند
Hi, Hello, اهلن وسحلن
اهلا
سلام یک کلمه عربی است و از ریشه سَلَمَ بر وزن فَعَلَ است به معنی سالم و سلامت بودن است
و به فارسی میشود درود
و به فارسی میشود درود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٠١)