[ویکی فقه] در سقوط سامانیان علل و عوامل بسیاری نقش داشت و زوال از زمان نوح بن نصر شروع شد و تا پایان بر عواملی مثل تضاد طبقاتی، مبارزه بین فئودال ها و حکومت مرکزی، اختلاف سران سپاه و بزرگان دربار سامانی، تحریکات پی درپی رؤسای دیوان ها و حکام ولایات که باعث شد که حکومت سامانیان متزلزل و ساقط شود.
در سقوط سامانیان علل و عوامل بسیاری نقش داشت که ذکر همه آن ها کاری دشوار است؛ اما می توان گفت که این زوال از زمان نوح بن نصر شروع شد و تا پایان بر عوامل و دلایل آن افزوده گشت؛ اما به طور مختصر این عوامل عبارتند از: تضاد طبقاتی، مبارزه بین فئودال ها و حکومت مرکزی، اختلاف سران سپاه و بزرگان دربار سامانی، تحریکات پی درپی رؤسای دیوان ها و حکام ولایات که باعث شد که حکومت سامانیان متزلزل شود و از اواخر قرن چهارم از قدرت آنان فقط خاطراتی در اذهان مردم باقی ماند.
زوال طبقه دهقان
زوال طبقه دهقان از خصایص دوره آخر دولت سامانی در ماورالنهر و خراسان زوال طبقه دهقان بود، چنانچه سلسله سبکتگین به تنهایی تمام خاندان های قدیم و نژاده شرق ایران از جمله صفاریان، فریغونیان و چغانیان و دیگر ایرانیان را از بین بردند و این غلامان دست پرورده ایرانیان در دولت سامانیان و آل بویه آن ها را به پایه ناتوانی دچار کردند. در این دوره مناطق روستایی رو به زوال گذاشتند. در اواخر قرن سوم خاندان های اشرافی دهگانان در ماروالنهر در دژهایی که در املاک خود داشتند، می زیستند و در اداره آن نیز مقید به قید و بندی نبودند؛ اما بعد از این که امور اراضی به شکل اقطاع درآمد و تحت شرایط و قیودی به دهقانان واگذار می شد موجب زوال طبقه دهقانان شد. به جز این با ورود فرمانروایان ترک و نیز قدرتمند شدن آن ها در امور نظامی و کشورداری دهقانان زیردست ترکان شدند و باید از این اربابان جدید متابعت می کردند از آن جا که ارزش زمین به روستاییان را به شهرها کشاند، در شهرها کارگران بیشماری گرد آمده بودند. از این رو خاندان های قدیمی سنتی در برابر نو زمینداران که از بلند پایگان نظامی بودند، نتوانستند مقاومت کنند و پابرجا بمانند.
مبارزه طبقه فرودست
مبارزه زحمتکشان، برزگران و پیشه وران در فروپاشی سامانیان نقش بسیاری داشت. مردم توان خود را زیر فشار مالیات های سنگین از دست داده بودند و بارها علیه کارگزاران حکومتی به پا خاسته بودند. این خیزش ها با بی رحمی و سنگدلی خاموش می شد؛ ولی ستم و بیداد آن ها کینه همگان را بیشتر و بیشتر می کرد. در این دوره سادات، صاحب منصبان و نزدیکان دربار از دادن مالیات معاف بودند و این موضوع باعث دل آزردگی مردم می شد. این افراد در مواقع شیوع بیماری و قحطی از امکانات بسیار به نسبت مردم دیگر بهره مند بودند، آن ها می توانستند از شهر خارج شوند و به کوشک هایی که در ییلاقات اطراف شهر داشتند، پناه ببرند. مردم فقیر جایی برای پناه بردن نداشتند. اطبای مشهوری چون ابن سینا وجود داشتند؛ اما بیمارستان به معنی واقعی وجود نداشت. همین زمامداران و تیولداران در مواقعی که احساس خطر می کردند و حکومت سامانی را در سراشیب سقوط دیدند، به دیگر جاها رفتند و جای امن و ایمن برای خود یافتند. این آثار از اصلاح ناپذیری و تبه کاری زمامداران و فساد دستگاه های دولت وقت حکایت می کند. از جمله بیهقی می نویسد: « برغشی از وزرای سامانیان چون دید کار دولت سامانیان به آخر آمده است، حیلت آن ساخت که چون گریزد... ضیعتی نیکو به گوزگانان خرید بعد از آن چه از صامت و ناطق و ستور و برده داشت به گوزگانان منتقل کرد... تا خاندان سامانیان برافتادند. وی ضیاع گوزگانان بفروخت و با تنی درست و با دلی شاد و پای درست به نیشابور بازگشت و در آن جا گرفت».
تن دادن به خواست فقها
...
در سقوط سامانیان علل و عوامل بسیاری نقش داشت که ذکر همه آن ها کاری دشوار است؛ اما می توان گفت که این زوال از زمان نوح بن نصر شروع شد و تا پایان بر عوامل و دلایل آن افزوده گشت؛ اما به طور مختصر این عوامل عبارتند از: تضاد طبقاتی، مبارزه بین فئودال ها و حکومت مرکزی، اختلاف سران سپاه و بزرگان دربار سامانی، تحریکات پی درپی رؤسای دیوان ها و حکام ولایات که باعث شد که حکومت سامانیان متزلزل شود و از اواخر قرن چهارم از قدرت آنان فقط خاطراتی در اذهان مردم باقی ماند.
زوال طبقه دهقان
زوال طبقه دهقان از خصایص دوره آخر دولت سامانی در ماورالنهر و خراسان زوال طبقه دهقان بود، چنانچه سلسله سبکتگین به تنهایی تمام خاندان های قدیم و نژاده شرق ایران از جمله صفاریان، فریغونیان و چغانیان و دیگر ایرانیان را از بین بردند و این غلامان دست پرورده ایرانیان در دولت سامانیان و آل بویه آن ها را به پایه ناتوانی دچار کردند. در این دوره مناطق روستایی رو به زوال گذاشتند. در اواخر قرن سوم خاندان های اشرافی دهگانان در ماروالنهر در دژهایی که در املاک خود داشتند، می زیستند و در اداره آن نیز مقید به قید و بندی نبودند؛ اما بعد از این که امور اراضی به شکل اقطاع درآمد و تحت شرایط و قیودی به دهقانان واگذار می شد موجب زوال طبقه دهقانان شد. به جز این با ورود فرمانروایان ترک و نیز قدرتمند شدن آن ها در امور نظامی و کشورداری دهقانان زیردست ترکان شدند و باید از این اربابان جدید متابعت می کردند از آن جا که ارزش زمین به روستاییان را به شهرها کشاند، در شهرها کارگران بیشماری گرد آمده بودند. از این رو خاندان های قدیمی سنتی در برابر نو زمینداران که از بلند پایگان نظامی بودند، نتوانستند مقاومت کنند و پابرجا بمانند.
مبارزه طبقه فرودست
مبارزه زحمتکشان، برزگران و پیشه وران در فروپاشی سامانیان نقش بسیاری داشت. مردم توان خود را زیر فشار مالیات های سنگین از دست داده بودند و بارها علیه کارگزاران حکومتی به پا خاسته بودند. این خیزش ها با بی رحمی و سنگدلی خاموش می شد؛ ولی ستم و بیداد آن ها کینه همگان را بیشتر و بیشتر می کرد. در این دوره سادات، صاحب منصبان و نزدیکان دربار از دادن مالیات معاف بودند و این موضوع باعث دل آزردگی مردم می شد. این افراد در مواقع شیوع بیماری و قحطی از امکانات بسیار به نسبت مردم دیگر بهره مند بودند، آن ها می توانستند از شهر خارج شوند و به کوشک هایی که در ییلاقات اطراف شهر داشتند، پناه ببرند. مردم فقیر جایی برای پناه بردن نداشتند. اطبای مشهوری چون ابن سینا وجود داشتند؛ اما بیمارستان به معنی واقعی وجود نداشت. همین زمامداران و تیولداران در مواقعی که احساس خطر می کردند و حکومت سامانی را در سراشیب سقوط دیدند، به دیگر جاها رفتند و جای امن و ایمن برای خود یافتند. این آثار از اصلاح ناپذیری و تبه کاری زمامداران و فساد دستگاه های دولت وقت حکایت می کند. از جمله بیهقی می نویسد: « برغشی از وزرای سامانیان چون دید کار دولت سامانیان به آخر آمده است، حیلت آن ساخت که چون گریزد... ضیعتی نیکو به گوزگانان خرید بعد از آن چه از صامت و ناطق و ستور و برده داشت به گوزگانان منتقل کرد... تا خاندان سامانیان برافتادند. وی ضیاع گوزگانان بفروخت و با تنی درست و با دلی شاد و پای درست به نیشابور بازگشت و در آن جا گرفت».
تن دادن به خواست فقها
...
wikifeqh: سقوط_سامانیان