[ویکی فقه] زندگی پیامبر از بعثت تا معراج، چهل سال از عمر پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) گذشت. در روز ۲۷ رجب، ناگاه جبرئیل امین و پیک وحی، نزد پیامبر نازل شد، و پنج آیه آغاز سوره علق را بر وی خواند، پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) با دریافت نخستین شعاع وحی به مقام پیامبری مبعوث شد. وی بعد از سه سال دعوت مخفیانه خویشان و افراد دیگر به اسلام ، دعوت خویش را آشکار کرد.
پیامبر اسلام حضرت محمّد بن عبدالله (صلّی الله علیه وآله وسلم) برترین پیامبران و رسولان، و خاتم آنها است و پس از او پیامبری نخواهد آمد، سلسله نسب آن حضرت با سی واسطه به ابراهیم خلیل (علیه السّلام) می رسد. نام مبارک پیامبر اسلام، حضرت محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلم) است. این نام چهار بار در قرآن آمده، و نام دیگر آن حضرت احمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) است که یک بار در قرآن ذکر شده است. ولی القاب آن حضرت به عنوان نبی و رسول، بشیر، نذیر، خاتم النّبیین، دهها بار در قرآن خاطر نشان شده است.مراحل زندگی پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) در چهار بخش زیر خلاصه می گردد:۱. پیامبر قبل از تولد، در کتابهای آسمانی و سخنان گذشته در شان او.۲. پیامبر اسلام بعد از تولد و قبل از نبوّت (۴۰ سال).۳. پیامبر اسلام بعد از نبوّت در مکّه (۱۳ سال).۴. پیامبر اسلام بعد از هجرت در مدینه (۱۰ سال).آن حضرت دارای همسران متعدد بود، اولین و برترین آنها حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) بود که بنا بر مشهور از او دارای شش فرزند گردید، فرزندان پیامبر همه در عصر خودش از دنیا رفتند، جز حضرت زهرا (علیهاالسّلام) که یگانه یادگار پیامبر بود، و هنگام رحلت پیامبر هیجده سال داشت.پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) ۶۳ سال عمر کرد، در سال آخر عمر در روز ۱۸ ذیحجه، حضرت علی (علیه السّلام) را در صحرای غدیر در برابر بیش از صدهزار مسلمان به عنوان خلیفه و امام بعد از خود نصب کرد، و در موارد بسیار دیگر، خلافت و وصایت علی (علیه السّلام) را تصریح نمود.قرآن آخرین کتاب آسمانی معجزه جاویدان پیامبر اسلام و نشانه عظمت مقام آن حضرت است. خداوند در قرآن با صراحت می فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَه حَسَنَه؛ قطعاً رسول خدا، پیامبر اسلام، اسوه و الگوی شایسته برای شما است.» در تاریخ زندگی پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) هزاران داستان و خاطره وجود دارد، ما در این کتاب بیشتر به ذکر بخشی از آن داستان هایی که در رابطه با آن حضرت، در قرآن آمده، یا به آن اشاره شده می پردازیم.
آغاز بعثت پیامبر اسلام
چهل سال از عمر پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) گذشت. ماه رجب بود، پیامبر در فراز کوه حرا به عبادت و مناجات با خدا اشتغال داشت. در روز ۲۷ رجب، ناگاه جبرئیل امین و پیک وحی، نزد پیامبر نازل شد، و پنج آیه آغاز سوره علق را چنین خواند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ؛ بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان خدایی که انسان را از خون بسته ای خلق کرد، بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان کسی که به وسیله قلم تعلیم داد، و به انسان آن چه را که نمی دانست آموخت.»پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) با دریافت نخستین شعاع وحی، سخت خسته شده، نزد خدیجه آمد و فرمود: «زَمِّلُونِی وَ دُثِّرُونِی؛ مرا بپوشانید و جامه ای بر من بیفکنید تا استراحت کنم.» آن حضرت در بستر آرمیده بود که آیات آغاز سوره مدثّر (آیه ۱ تا ۷) توسط جبرئیل بر آن حضرت، نازل گردید: «یا اَیهَا الْمُدَّثِّرُ، قُمْ فَاَنْذِرْ، وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ، وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ، وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ، وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ، وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ؛ ای در بستر خواب آرمیده برخیز و مردم را هشدار ده و پروردگارت را بزرگ بشمار و لباست را پاک کن و از پلیدی ها بپرهیز و منّت مگذار و فزونی مَطَلَب و به خاطر پروردگارت مقاومت کن.» به این ترتیب آغاز اسلام، با نام خدا، خواندن، قلم، قیام، هشدار، پاکی و اخلاص و بزرگداشت خدا شروع شد. بعثت که معنی رستاخیز معنوی، و انقلاب در همه امور است با «انقلاب فرهنگی» آغاز گردید، چرا که پایه و اساس انقلاب ها به خواندن و نوشتن و پاک سازی و به سازی (انقلاب فرهنگی) بستگی دارد.
دعوت آشکار پیامبر
پیامبر در شرایط سختی قرار داشت به طوری که سه سال مخفیانه خویشان و افراد دیگر را به اسلام دعوت کرد، به گفته بعضی در این سه سال چهل نفر به طور محرمانه به اسلام ایمان آوردند. نخستین مردی که اسلام را پذیرفت حضرت علی (علیه السّلام) بود، و نخستین زن مسلمان، حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) بود. به هر حال سه سال از آغاز بعثت گذشت، در این هنگام آیه ۹۴ و ۹۵ سوره حجر نازل شد: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ ـ اِنَّا کَفَیناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ؛ آن چه را مامور هستی آشکارا بیان کن، و به مشرکان اعتنا نکن، ما تو را از گزند مسخره کنندگان حفظ خواهیم کرد.»استهزاء کنندگان پنج نفر بودند که دارای دار و دسته بودند و با اسلام به شدت مخالفت می نمودند. نام آنها عبارت بود از: «ولید بن مغیره، عاص بن وائل، اسود بن مطلّب، اسود بن عبد یغوث و حارث بن طلاطله» که هر کدام به بلایی گرفتار شده و به هلاکت رسیدند. پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) با نزول دو آیه فوق، دعوت خود را آشکار نمود. کنار اجتماع مشرکان آمد و روی سنگی ایستاد و فرمود: «ای گروه عرب! شما را به گواهی به یکتایی و بی همتایی خدا، و رسالت خودم دعوت می کنم، و شما را از شبیه سازی برای خدا و پرستش بت ها نهی می کنم، دعوت مرا اجابت کنید تا سرور و آقای تمام مردم جهان شوید، و در بهشت نیز آقا و سرور مردم گردید.»مشرکان گفتند: «محمّد دیوانه شده» سپس نزد ابوطالب اجتماع کرده و به او گفتند: «ای ابوطالب! برادر زاده ات، ما را بی خرد می خواند، و از خدایان ما بدگویی می کند، جوانان ما را به تباهی کشانده و در میان ما تفرقه افکنده است، اگر فقر و ناداری او را بر این کار واداشته، برای او اموال بسیار جمع می کنیم تا از همه ما ثروتمندتر گردد، و هر دختری را که از قریش خواست، همسر او می کنیم.»ابوطالب ماجرا را به پیامبر عرض کرد. پیامبر فرمود: «من از جانب خدا مامور هستم و نمی توانم ازفرمان خدا سرپیچی کنم.» ابوطالب سخن پیامبر را به مشرکان گزارش داد، مشرکان به ابوطالب گفتند: «تو سرور بزرگان ما هستی، محمّد را در اختیار ما بگذار تا او را بکشیم، آن گاه تو بر ما حکومت کن.»ابوطالب پیشنهاد آنها را قاطعانه ردّ کرد و اشعاری در این مورد خواند که یکی از آن اشعار، این است: «وَ نَنْصُرُهُ حَتّی نُصَرِّعَ حَوْلَهُ وَ نَذْهَلُ عَنْ اَبْنائِنا وَ الحَلائِلِ؛ و ما محمّد را تا سر حدّ کشته شدن در محورش یاری می کنیم، و در این راه از بستگان و فرزندان مان چشم می پوشیم.» به این ترتیب همان گونه که خداوند در دو آیه مذکور وعده داده بود، با امدادهای غیبی خود، پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) را یاری کرد، و او را از گزند بدخواهان و استهزاء کنندگان حفظ نمود.
کارشکنی شدید ابولهب
...
پیامبر اسلام حضرت محمّد بن عبدالله (صلّی الله علیه وآله وسلم) برترین پیامبران و رسولان، و خاتم آنها است و پس از او پیامبری نخواهد آمد، سلسله نسب آن حضرت با سی واسطه به ابراهیم خلیل (علیه السّلام) می رسد. نام مبارک پیامبر اسلام، حضرت محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلم) است. این نام چهار بار در قرآن آمده، و نام دیگر آن حضرت احمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) است که یک بار در قرآن ذکر شده است. ولی القاب آن حضرت به عنوان نبی و رسول، بشیر، نذیر، خاتم النّبیین، دهها بار در قرآن خاطر نشان شده است.مراحل زندگی پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) در چهار بخش زیر خلاصه می گردد:۱. پیامبر قبل از تولد، در کتابهای آسمانی و سخنان گذشته در شان او.۲. پیامبر اسلام بعد از تولد و قبل از نبوّت (۴۰ سال).۳. پیامبر اسلام بعد از نبوّت در مکّه (۱۳ سال).۴. پیامبر اسلام بعد از هجرت در مدینه (۱۰ سال).آن حضرت دارای همسران متعدد بود، اولین و برترین آنها حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) بود که بنا بر مشهور از او دارای شش فرزند گردید، فرزندان پیامبر همه در عصر خودش از دنیا رفتند، جز حضرت زهرا (علیهاالسّلام) که یگانه یادگار پیامبر بود، و هنگام رحلت پیامبر هیجده سال داشت.پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) ۶۳ سال عمر کرد، در سال آخر عمر در روز ۱۸ ذیحجه، حضرت علی (علیه السّلام) را در صحرای غدیر در برابر بیش از صدهزار مسلمان به عنوان خلیفه و امام بعد از خود نصب کرد، و در موارد بسیار دیگر، خلافت و وصایت علی (علیه السّلام) را تصریح نمود.قرآن آخرین کتاب آسمانی معجزه جاویدان پیامبر اسلام و نشانه عظمت مقام آن حضرت است. خداوند در قرآن با صراحت می فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَه حَسَنَه؛ قطعاً رسول خدا، پیامبر اسلام، اسوه و الگوی شایسته برای شما است.» در تاریخ زندگی پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) هزاران داستان و خاطره وجود دارد، ما در این کتاب بیشتر به ذکر بخشی از آن داستان هایی که در رابطه با آن حضرت، در قرآن آمده، یا به آن اشاره شده می پردازیم.
آغاز بعثت پیامبر اسلام
چهل سال از عمر پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) گذشت. ماه رجب بود، پیامبر در فراز کوه حرا به عبادت و مناجات با خدا اشتغال داشت. در روز ۲۷ رجب، ناگاه جبرئیل امین و پیک وحی، نزد پیامبر نازل شد، و پنج آیه آغاز سوره علق را چنین خواند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ؛ بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان خدایی که انسان را از خون بسته ای خلق کرد، بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان کسی که به وسیله قلم تعلیم داد، و به انسان آن چه را که نمی دانست آموخت.»پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) با دریافت نخستین شعاع وحی، سخت خسته شده، نزد خدیجه آمد و فرمود: «زَمِّلُونِی وَ دُثِّرُونِی؛ مرا بپوشانید و جامه ای بر من بیفکنید تا استراحت کنم.» آن حضرت در بستر آرمیده بود که آیات آغاز سوره مدثّر (آیه ۱ تا ۷) توسط جبرئیل بر آن حضرت، نازل گردید: «یا اَیهَا الْمُدَّثِّرُ، قُمْ فَاَنْذِرْ، وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ، وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ، وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ، وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ، وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ؛ ای در بستر خواب آرمیده برخیز و مردم را هشدار ده و پروردگارت را بزرگ بشمار و لباست را پاک کن و از پلیدی ها بپرهیز و منّت مگذار و فزونی مَطَلَب و به خاطر پروردگارت مقاومت کن.» به این ترتیب آغاز اسلام، با نام خدا، خواندن، قلم، قیام، هشدار، پاکی و اخلاص و بزرگداشت خدا شروع شد. بعثت که معنی رستاخیز معنوی، و انقلاب در همه امور است با «انقلاب فرهنگی» آغاز گردید، چرا که پایه و اساس انقلاب ها به خواندن و نوشتن و پاک سازی و به سازی (انقلاب فرهنگی) بستگی دارد.
دعوت آشکار پیامبر
پیامبر در شرایط سختی قرار داشت به طوری که سه سال مخفیانه خویشان و افراد دیگر را به اسلام دعوت کرد، به گفته بعضی در این سه سال چهل نفر به طور محرمانه به اسلام ایمان آوردند. نخستین مردی که اسلام را پذیرفت حضرت علی (علیه السّلام) بود، و نخستین زن مسلمان، حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) بود. به هر حال سه سال از آغاز بعثت گذشت، در این هنگام آیه ۹۴ و ۹۵ سوره حجر نازل شد: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ ـ اِنَّا کَفَیناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ؛ آن چه را مامور هستی آشکارا بیان کن، و به مشرکان اعتنا نکن، ما تو را از گزند مسخره کنندگان حفظ خواهیم کرد.»استهزاء کنندگان پنج نفر بودند که دارای دار و دسته بودند و با اسلام به شدت مخالفت می نمودند. نام آنها عبارت بود از: «ولید بن مغیره، عاص بن وائل، اسود بن مطلّب، اسود بن عبد یغوث و حارث بن طلاطله» که هر کدام به بلایی گرفتار شده و به هلاکت رسیدند. پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) با نزول دو آیه فوق، دعوت خود را آشکار نمود. کنار اجتماع مشرکان آمد و روی سنگی ایستاد و فرمود: «ای گروه عرب! شما را به گواهی به یکتایی و بی همتایی خدا، و رسالت خودم دعوت می کنم، و شما را از شبیه سازی برای خدا و پرستش بت ها نهی می کنم، دعوت مرا اجابت کنید تا سرور و آقای تمام مردم جهان شوید، و در بهشت نیز آقا و سرور مردم گردید.»مشرکان گفتند: «محمّد دیوانه شده» سپس نزد ابوطالب اجتماع کرده و به او گفتند: «ای ابوطالب! برادر زاده ات، ما را بی خرد می خواند، و از خدایان ما بدگویی می کند، جوانان ما را به تباهی کشانده و در میان ما تفرقه افکنده است، اگر فقر و ناداری او را بر این کار واداشته، برای او اموال بسیار جمع می کنیم تا از همه ما ثروتمندتر گردد، و هر دختری را که از قریش خواست، همسر او می کنیم.»ابوطالب ماجرا را به پیامبر عرض کرد. پیامبر فرمود: «من از جانب خدا مامور هستم و نمی توانم ازفرمان خدا سرپیچی کنم.» ابوطالب سخن پیامبر را به مشرکان گزارش داد، مشرکان به ابوطالب گفتند: «تو سرور بزرگان ما هستی، محمّد را در اختیار ما بگذار تا او را بکشیم، آن گاه تو بر ما حکومت کن.»ابوطالب پیشنهاد آنها را قاطعانه ردّ کرد و اشعاری در این مورد خواند که یکی از آن اشعار، این است: «وَ نَنْصُرُهُ حَتّی نُصَرِّعَ حَوْلَهُ وَ نَذْهَلُ عَنْ اَبْنائِنا وَ الحَلائِلِ؛ و ما محمّد را تا سر حدّ کشته شدن در محورش یاری می کنیم، و در این راه از بستگان و فرزندان مان چشم می پوشیم.» به این ترتیب همان گونه که خداوند در دو آیه مذکور وعده داده بود، با امدادهای غیبی خود، پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) را یاری کرد، و او را از گزند بدخواهان و استهزاء کنندگان حفظ نمود.
کارشکنی شدید ابولهب
...
wikifeqh: زندگی_پیامبر_از_بعثت_تا_معراج