ریشه های فرهنگی قیام امام حسین

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در این مقاله به بررسی ریشه های فرهنگی قیام امام حسین (علیه السلام) پرداخته می شود. اجتهاد در برابر نص و منع کتابت و نقل حدیث از جمله عوامل فرهنگی قیام عاشورا می باشد.
در اینجا مقصود از اجتهاد، مفهوم خاص آن است؛ یعنی شخصی حکمی شرعی را تنها با فکر و رای خویش، بدون توجه به نصوص دینی مخالف آن، استنباط کند. تاریخچه و ریشه اجتهاد در برابر نص، به دوران پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می رسد که برخی صحابه با نادیده گرفتن فرمان های ایشان، در برابر اوامر آن حضرت اجتهاد می کردند؛ در حالی که خداوند فرمود: واما آتاکم الرسول فخذ وه ومانها کم عنه فانتهوا، «و آنچه را رسول خدا برای شما آورده، بگیرید (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده، خودداری کنید»؛ چراکه پیامبر هرگز ازروی هوی و هوس سخن نمی گوید؛ بلکه آنچه می گوید، وحی الهی است. و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی
← بدعت های عمر
با وجود توصیه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) درباره حفظ گفته های آن حضرت و انتقال آن به دیگران، پس از سقیفه، خلفا از کتابت و نقل حدیث جلوگیری کردند؛ چنان که ذهبی از دانشمندان اهل سنت می گوید: ابوبکر با این استدلال که قرآن را داریم، با جمع آوری حدیث، مخالفت کرد. عایشه می گوید: «پدرم با این توجیه که شاید حدیثی که نوشته ام، اصل نداشته باشد، پانصد حدیث گردآوری شده مرا سوزاند».
← منع نقل حدیث در زمان عمر
فرایند انحراف ها، لغزش ها و بدعت هایی که از سقیفه آغاز شده بود، روز به روز گسترش یافت و موجب انحراف کلی جامعه از آموزههای اسلام، و رواج فساد و فقر فرهنگی، و دوری از ارزش ها و اصالت ها شد، و این انحراف ها در عصر امام حسین (علیه السلام) به اوج رسید. در چنین فضایی، امام می دید که برای مبارزه با آن همه انحراف، تمام راهها و راه حل ها به بن بست رسیده است؛ تبلیغات در دل و جان مردم اغفال شده تاثیر ندارد؛ نامه ها و هشدارها بی اثر است؛ کرسی های وعظ و خطابه در اختیار آل ابی سفیان است و تنها راه باقی مانده، قیام و مبارزه با آن نظام فاسد تا مرز شهادت است تا انحرافهای بنیادین برای همیشه محکوم و رسوا شده، ارزشهای اسلامی احیا گردد. از این رو حضرت تنها وسیله را برای بیدار کردن اجتماع آن روز، اعلام نامشروعی حکومت اموی و ایستادگی و قیام در برابر آن، با همه خطرهایش دید.بدین گونه بود که فاجعه خونین کربلا رخ داد و فرزند پیامبر با بی رحمی تکان دهنده به شهادت رسید و خاندان او به اسارت گرفته شدند. اگر نبود انحراف های دهه های پیش تر، زمینه چنین جنایت بزرگی فراهم نمی شد و جامعه، آن را تحمل نمی کرد. از این رو می توان گفت که حادثه دلخراش کربلا را زنجیره ای از حوادث پدید آورد که یک سر آن در سقیفه و سر دیگر آن در دمشق بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس