رویکرد وحیانی عرفانی شیخ اشراق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از فرزندان مشرق زمین، حکیم متاله شهاب الدین یحیی سهروردی (۵۴۹ـ۵۸۷ ق) است. فلسفه عرفانی اشراق جز یک «فلسفه حضوری و عرفانی» چیز دیگری نیست، که در قالبی نو بر اساس یافته های درونی و کشف و شهود عرفانی با توجه به آموزه های شریعت و وحی الهی بنا شده است. از اصلی ترین منبع و مبنای رویکرد وحیانی عرفانی شیخ اشراق، برخلاف فلسفه بحثی، الف: کتاب و سنت. ب: عرفان و تصوف. را می توان شمرد. سهروردی عرفان و تصوف را نزدیک ترین مسیر برای وصول به حقیقت می داند و در اندیشه و آثار او آیین و آداب تصوف، با فلسفه و عرفان به هم گره خورده است.
روش مشّا و اشراق، دو روش فلسفی هستند که فیلسوفان در تبیین مسائل فلسفی بر اساس آن مشی می کنند. در این میان، سهروردی از جمله فیلسوفانی است که علاوه بر روش یادشده با رهیافتی به قرآن و عرفان، و عرضه فلسفه خود بر این دو منبع، آموزه های عقل را با آب جاری وحی جلایی دیگر داده و فلسفه ای عرفانی را بنیان نهاده است. ساختار کلی این نوشتار در سه بخش اصلی فراهم آمده است: ابتدا مشرب و نظام فلسفی و کلیاتی از افکار شیخ به عنوان مقدمه آمده و سپس مستندات وحیانی، و در پایان عرفان سهروردی به اختصار شرح داده شده است.
مشرب و نظام فلسفی
سرآغاز حکمت دل کَندن از دنیا، میانه آن مشاهده انوار الاهی، با پایانی بی نهایت است. «اوّل الشروع فی الحکمة هو الانسلاخ عن الدنیا و اوسطه مشاهدة الانوار الالهیة و آخره لانهایة له.» با نگاهی به تاریخ فلسفه، چه در ایران باستان و چه در یونانِ قبل از ارسطو و پس از آن، به دو اصطلاح «نظام فلسفی» و «مشرب فلسفی» بر می خوریم که تار و پود یک دستگاه فلسفی را تشکیل می دهند. نظام فلسفی، مجموعه آرا و اندیشه های یک فیلسوف الاهی و یا غیرالاهی است که فلسفه مورد نظر او را نظم و سامانی می بخشد. از این رو، کمتر دیده شده است که چند نفر به واقع فیلسوف باشند و در عین حال در تمام مسائل فلسفی نیز اتفاق نظر داشته باشند. (اگر چنین اتفاقی رخ دهد، می توان گفت: همه فلاسفه دارای یک نظام فلسفی هستند.)؛ در غیر این صورت، به شمار فیلسوفان، نظام فلسفی وجود خواهد داشت؛ مانند نظام های فلسفی از ادریس نبی (هرمس اول) گرفته تا افلاطون، ارسطو، فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق و در عصر حاضر علامه طباطبایی و علامه آشتیانی. اما سخن در مشرب فلسفی، این گونه نیست؛ یعنی به تعدادِ فیلسوفان «مشرب فلسفی» وجود ندارد، بلکه بسیاری از فیلسوفان، دارای یک مشرب اند. به عنوان مثال، ارسطو و کِندی و ابن سینا و پیروانِ این ها، همه و همه، مشّایی مشرب اند، (البته بین ابن سینای الاهیات شفا، با ابن سینای نمط های پایانی الاشارات و التنبیهات، رساله عشق، رساله اسرار الصلاه، رساله حی بن یقضان، رسالة الطیر و بالاخره حکمة المشرقیین، تفاوت اساسی وجود دارد. ابن سینای الاهیات شِفا مشّایی، بلکه رئیس مشّائیان و سرآمد همه آنان است؛ ولی ابن سینای نمط های پایانی اشارات و بقیه رسائل مذکور، دیگر یک ابن سینای مشّایی صِرف نیست. به گواهی این آثار، این فرزند پرافتخار ایران زمین، در اواخر عمرش گرایش قابل توجهی به حکمت اشراق ایران باستان پیدا کرد.) و افلاطون و افلوطین و شیخ اشراق و پیروانِ آنان همه دارای مشربِ اشراق اند؛ چراکه «مشرب» همان روشی است که فیلسوف بر آن تاکید دارد و با اتخاذ آن روش بر این باور است که عقلِ فلسفی کمتر به بیراهه رفته و در نتیجه زودتر به مطلوب می رسد. خلاصه اینکه «مشرب» ناظر به محتوای فلسفه نیست، بلکه ساختار و ابزار تفکر مورد نظر یک فیلسوف است. از این رو، این امکان وجود دارد که فیلسوفانی با نظام های فلسفی متفاوت، دارای یک مشرب باشند، گرچه مشربِ یک فیلسوف بر نظام فلسفی او بی تاثیر نخواهد بود.
← مشرب های فلسفی در ایران
در اینجا این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که فلسفه محض، مشربی است که تنها با عقل و اندیشه به کاوش در نظام هستی بپردازد. بنابراین در دنیای اسلام به جز «فلسفه مشّا»، به ویژه از نوع سینوی آن، فلسفه محض دیگری وجود ندارد. و فلسفه اشراق در واقع یک «فلسفه عرفانی» است که نوعی ابداع و مشرب فلسفی مستقلی می باشد. در قرون بعدی جناب ملاصدرا نیز فلسفه دیگری به وجود آورد که اندکی پس از او به «حکمت متعالیه» معروف و مشهور شد؛ آن را نیز به عنوان یک «مشرب فلسفی» قلمداد می کنند. ولی واقع مطلب این است که نظام فلسفی ملاصدرا بر اساس آموزه های دو مشرب «مشّا و اشراق» بنا شده است و در واقع این حکیم بزرگ الاهی ضمن نقد بعضی از دیدگاه های آن دو مشرب، به شرح و بسط آنها پرداخته است. اگر با دقت فلسفی به حکمت متعالیه نگاه شود، می توان آن را یک نوع شرح مفصل حکمت اشراق قلمداد نمود؛ البته این موضوع را نیز نباید نادیده گرفت که ملاصدرا نظریاتی بدیع در قالب نقد و شرح این دو مشرب ارائه داده است. اگر کتاب الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه که اُمّ الکتاب صدرالمتالهین است از مطالبِ دو جریانِ فلسفی مشّا و اشراق و مباحث کلامی پیراسته شود، شاید بیش از دو جلد آن باقی نماند. از این رو، فلسفه صدرایی را نمی توان یک «مشرب فلسفی» مستقل قلمداد کرد؛ بلکه حکمت متعالیه یک «نظام فلسفی» است که جناب ملاصدرا آن را همراه با نورآوری هایی در بعضی مسائل فلسفی با توجه به دو مشرب مشّا و اشراق تالیف کرده است.
مفهوم شناسی اشراق
...

پیشنهاد کاربران

بپرس