روایت حفص از قرائت عامی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] روایت حفص از عاصم، قرائت عامه است که قرائت همه صحابه بوده و همواره در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و پس از رحلت ایشان تاکنون به عنوان متن قرآن شناخته شده و قرائات مختلف با آن سنجیده شده اند. قرائت حفص از عاصم یک قرائت شیعی ناب و خالص است.
«قرائت»، یعنی وجهی از وجوه احتمالی نص قرآن، اصطلاحی است قدیمی که بازگشت آن به عهده صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می رسد. لذا «علم قرائت» نیز از قدیمی ترین علوم اسلامی بود و دارای منزلتی بس عظیم. چرا که اولین آموزش صحابه از علوم دین، حفظ قرآن و قرائت آن بوده است. پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم)، گروهی از اصحاب به جمع آوری قرآن در مصحف هایی دست زدند، از جمله: عبدالله بن مسعود، ابی بن کعب، معاذ بن جبل و مقداد بن اسود. این افراد در مواردی، درباره ضبط نصی از قرآن و یا چگونگی قرائت آن، با یکدیگر اختلاف داشتند و از اینجا مصحف های صحابه با یکدیگر اختلاف پیدا کردند و مردم هر منطقه از مناطق جهان اسلام، قرآن را بر حسب مصحف آن صحابی که نزد آنان بسر می برد، قرائت می کردند. مردم کوفه، قرائت «ابن مسعود» و اهل بصره قرائت «ابوموسی اشعری» و مردم شام قرائت «ابی بن کعب» را پذیرفته بودند و دیگر مناطق نیز به همین نحو از قرائت یکی از صحابه تبعیت می کردند.پس از آنکه در قرائت قرآن و ضبط الفاظ آن میان مردم اختلاف رخ داد، ضرورت وجود علمی احساس شد که بتوان، به کمک آن، صحیح متواتر را از شاذ نادر تمیز داد. بدین ترتیب از اختلاف میان اهل قرآن کاسته شد و کلمات قرآن از دستبرد تحریف در امان ماند.
معنی اصطلاحی قراء ات
«قرائات»، جمع «قرائت» است و ساختمان جمعی این کلمه حاکی از تنوع و اختلاف انواع است. بدرالدین زرکشی در تعریف قرائات چنین آورده است:«قراء ات عبارت از اختلاف مربوط به «الفاظ» و «عبارات» وحی است که این اختلاف در ارتباط با حروف و کلمات قرآن و کیفیت آنها ـ از قبیل تخفیف و تشدید و امثال آن ـ از سوی قراء نقل شده است.» اما دمیاطی، برخلاف زرکشی، قرائات را منحصر در واژه ها و الفاظ اختلافی تعریف نمی کند، بلکه اظهار می دارد که:«قرائات» عبارت است از: علمی که از رهگذر آن، اتفاق نظر و یا اختلاف ناقلین کتاب خدا ـ درباره حذف و اثبات، متحرک خواندن و سکون، فصل و وصل حروف و کلمات و امثال آنها از قبیل: کیفیت تلفظ و ابدال و غیره ـ از طریق سماع و شنیدن قابل شناسایی باشد.» ابن الجزری نیز مانند دمیاطی، سماع را در تعریف قرائات گنجانده و می گوید:«قرائات، عبارت از علم به کیفیت اداء کلمات قرآن و اختلاف این کیفیت، می باشد. اختلافی که به ناقل و راوی آن منسوب است.» حاصل آنکه: مقصود از «قرائت» تلقی قرآن و اخذ ثقه از ثقه است که اسناد نهایتاً به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) می رسد. به عبارت دیگر: «قرائت»، عبارت از تلفظ الفاظ قرآن کریم است به همان صورت و کیفیتی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) تلفظ می کرد و یا در حضور ایشان خوانده می شد و آن حضرت آن تلفظ و خواندن را تایید می کرد.به دلیل آنکه مصاحف به تنهایی نمی توانست ماخذ قرائت باشد و حتی بعد از نشانه گذاری و اعراب و شکل نیز باز خط، وافی به القای صوتی صحیح برای قرائت نبود، لذا بدون معلم، طرز ادای غالب کلمات روشن نمی شد. از اینروست که قاریان زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) که مستقیماً قرائات قرآن را از آن حضرت اخذ کرده بودند، سعی می کردند معارف و اطلاعات خود را در اختیار دیگران قرار دهند و بدین ترتیب گروهی از ایشان به مقام استادی و تعلیم نایل شدند. گروهی از تابعین نیز، قرائت را از صحابه اخذ کرده و آن عده که در این امر بارز و برجسته شدند خود بر مسند اقراء و تعلیم تکیه زدند و بدین منوال مردم برای آموزش قرائت قرآن از اطراف به سوی آنها آمده و در شهرهایی چون مدینه، مکه، بصره، کوفه و شام حلقه های قرائت قرآن برگرد استاد قرائت آن شهر تشکیل می شد.بنا به نقل ابن الجزری، قراء قدیمی، هفت نفر یا ده نفر یا سیزده نفر بودند که در اعصار مختلف اولیه اسلامی شهرت زیادتری داشتند و دیگرآن از آنان اخذ قرائت می کردند.
قراء سبعه
پس از دوره صحابه و عصر تابعین، گروهی خاص در فن قرائت و کارآیی در آن، از شهرت و معروفیت برخوردار شده و به عنوان افرادی متخصص و ماهر در امر قرائت شناخته شدند. از این میان هفت نفر سرآمد دیگران گشته و به «قراء سبعه» شهرت یافتند.اما علت اشتهار این هفت تن و حتی انحصار آنان چه بوده است؟ مکی بن ابوطالب می نویسد: «اگر کسی بپرسد به چه دلیلی این قراء هفتگانه درباره قرائت از شهرت برخوردار شدند تا آنجا که حتی قرایی که پیش از آنها و برتر از آنان بودند تا این حد، معروفیت کسب نکردند؟ پاسخ این است که: راویانی که قرائات را از اساتید قرائت روایت کرده اند، در دوره دوم و سوم از لحاظ شمار، فزونی داشته و دارای اختلاف بیشتری در امر قرائت بودند. در دوره چهارم، مردم بر آن شدند که در میان قراء اتی که با رسم الخط قرآن منطبق بوده است بر قراء اتی بسنده کنند که حفظ آنها آسان بوده و نیز قرائت بر طبق آنها قابل ضبط و شایسته انطباق با قواعد کلی عربی باشد، لذا در صدد جست و جو و یافتن پیشوایی در قرائت برآمدند که به وثاقت و امانت و حسن تدین و کمال، معروف بوده و از عمری طولانی و شهرتی در خور بهره مند باشد و نیز معاصران او، عدالت و وثاقتش را در روایات و قرائات و همچنین علم و آگاهی او را نسبت به آنچه قرائت کرده است، متفقاً مورد تایید قرار داده باشند. به همین جهت مردم از هر سرزمینی امام و پیشوایی در قرائت گزین کردند که دارای چنان اوصافی باشد. اینان عبارت اند از:ـ ابوعمرو بن علاء، از بصرهـ حمزة بن حبیب زیّات و عاصم بن ابی النجود، از کوفه و حوالی آنـ کسائی، از مردم عراقـ ابن کثیر، از اهل مکهـ ابن عامر، از اهل شامـ نافع، از اهل مدینهاینان از زمره کسانی به شمار می روند که اوصاف پیشگفته را دارا بودند.
← علت توافق بر قراء سبعه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس