دین در فرهنگ دینی به معنی " راه زندگی" بکار رفته است
دین واژه فارسی است. چرا هر واژه فارسی که وارد عربی شده را ، عربی در نظر میگیرید؟
در پاسخ به عطار محمد علی :
1 - دین واژه فارسی بوده و با نوشتن داستان نمی توان این واژه را عربی نمود .
2 - بهتر است بجای تعصب بی جا دانش خود را افزایش دهید .
3 - کتاب الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه را بخوانید تا 3000 واژه فارسی که وارد زبان تازی ( عربی ) شده را دریابید.
... [مشاهده متن کامل]
4 - زبان عربی به وسیله سیبویه ایرانی قانون مند شده است.
From Middle Persian [script needed] ( dyn' /dēn/ ) , from Old Persian 𐎭𐎠𐎡𐎴 ( d - a - i - n /*daina - /, “a religious - informed or conscientious way of life” ) , already influenced by Avestan 𐬛𐬀𐬉𐬥𐬁
... [مشاهده متن کامل] ( daēnā, “religion, vision” ) , ultimately from Proto - Indo - Iranian *dʰayHanā - ( compare Sanskrit ध्यान ( dhyāna ) ) , and Semitic words, see Arabic دِین ( dīn ) , from which the broken plural ادیان ( ady�n ) is borrowed.
معنی واژه دین از لغت نامه کوچک پهلوی ازد. ن. مکنزی
در اوستا کلمه دین به معنای امروزی ( مذهب ) اصلاً وجود ندارد
به daen رجوع کنید
( حس درونی )
deign در اوستا وجود ندارد
در سنسکریت
degdhiجمع کردن، أنباشتن؛ روهم کردن
. . .
دَئِن ( پهلوی ) با دِین ( عربی ) هیچ ارتباطی ندارد وفقط تشابه لفظی هست.
... [مشاهده متن کامل]
فقط تیم تحریف در توهمات تخیلات خودشان ثابت هست!
. . .
با
den انگلیسی=
=مخفیگاه حیوان
هم هیچ ارتباطی ندارد
به این سوالات رجوع کنید:
abadis. ir/bepors/question/20132/
abadis. ir/bepors/question/22766/
abadis. ir/bepors/question/20297/
abadis. ir/bepors/question/20299/
دان
یدین
دَین
مَدین
دِین
مدینة
دیّان
. . .
از واژه پارسی دَئِنَ به معنی نگرش درونی
اما امروز به معنای آیین و راه و روش درست
از واژه پارسی دَئِنَ به معنی باور درونی
امروزه به معنای آیین و راه و روش درست
�دین وضع و ساخته ی خدا ست که افراد دارای عقل سلیم را به اختیار و انتخاب خودشان به سوی صلاح در حال، و رستگاری در مآل سوق می دهد. به عبارت دیگر�دین وضع و ساخته ی خداست که ( انسان را ) به سوی عقیده ی حق و خیر و نیکی در رفتار و معاملات هدایت می کند�.
... [مشاهده متن کامل]
شهید سید قطب در تعریف دین می گوید:
�دین عبارت از نظامی است که خداوند آن را مقرر فرموده تا حیات انسان به طورکلی در سایه ی آن شکل بگیرد. دین برنامه ای است که سرزندگی و نشاط از آن سرچشمه می گیرد و تنها خداوند صاحب برحق، و وضع کننده ی این برنامه است و هیچ احدی در این امر شریک او نیست؛ دین عبارت از تبعیت و اطاعت از رهبری پروردگاری است که اطاعت و اتباع فقط حق اوست و دین و دستور زندگی تنها از او گرفته می شود و تسلیم شدن باید تنها در برابر او باشد. � ( نگا: دین و انسان، تهیه و تدوین نگارنده، چاپ نشده. )
در یک عبارت کوتاه، �دین برنامه خدا برای تنظیم زندگی است. �
دین وضع و ساخته ی خداست
دین معصوم از خطا و ثابت و غیر قابل تغییر است
دین به مبادی اعتقادی و عبادی و اخلاقی جاوید فرود آمده بر پیامبران گفته می شود، و دین همه ی آنها یکی است.
دین حق و ابطال ناپذیر است.
دین شامل همه ی مذاهب می شود و همه ی آنهارا در بر می گیرد، چون مذاهب همچون جویباری هستند که از دین سر چشمه گرفته اند، امّا هیچیک از مذاهب شامل دین نمی شوند، عدم شمولیت مذهب برای دین یکی از دلایل دین نبودن مذاهب است، زیرا مذاهب زیر مجموعه و جزئی از دینند و جزء شیء نمی تواند کل و عین آن باشد.
دین واژه ای است معرب که از واژه �دن� در زبان فارسی میانه گرفته شده است این واژه در اوستا به صورت �داینا� آمده است و بیشتر منظور دین زرتشت می باشد برخی هم ریشه بودن این واژه با
واژه آکدی �دینو� و به معنای قانون را محتمل می دانند .
دین معمولاً به عنوان یک نظام اجتماعی - فرهنگی از رفتارها و اعمال تعیین شده، اخلاقیات، باورها، جهان بینی ها، متون، مکان های مقدس، پیشگویی ها یا سازمان ها تعریف می شود که عموماً بشریت را به عناصر ماوراء طبیعی، ماورایی و معنوی مرتبط می کند.
... [مشاهده متن کامل]
خداوند برای کامیابی ما دین کامل ( اسلام ) را به وسیله وحی فرستاده است.
دین چیست؟ احکامات الله به روش رسول الله را دین می گویند.
دین چگونه در زندگی ما وارد می شود؟. با محنت و تلاش،
همان گونه که پیامبران به ویژه پیامبر اسلام کوشش کرده و جان و مال خود را فدا کردند تا به ما دین را برسد.
دین واژه از پارسی میانه است. برابر دین می شود آیین.
دین اﷲ ؛ دین خدا :
دین اﷲ را تباه کند
زلفک خول و آن رخان چو ماه.
؟ ( از حاشیه ٔلغت فرس اسدی نخجوانی ) .
دین از ریشه دا به معنی دیدن است. دین جان و نفس نگریستن است.
دین یعنی دیانا یعنی دانایی یعنی دینامیک یعنی یک مُد و متد تدوین شده و امتداد یافته و مُدَوَّن و دینامیک برای رسیدن به تمدن مدرن و مدرنیته و این یعنی همون مدینه فاضله. دین و قوانین مدنی به ذات در دل هستی و عالم وجود جاری و ساری هست. منتهی سیر تکامل به گونه ای هست که بشر به مرور به زوایای کامل اون مشرف میشه و کشف می کنه نه اینکه ابداع کنه بلکه تحت شرایط و نیاز زمانه برای بشر مکاشفه ای ایجاد و همچون شکوفه ای شکوفا می شود. بر همین مبنا هویت و ماهیت هستی بر مبنای دین هست و هیچ موجود بی دینی نمی تواند موجودیت داشته باشد و هر عمل غیر دینی دون و دنی می باشد. بر همین مبناست که حکیمان و عارفان ما می گویند که سیاست و دیانت دو مقوله در هم تنیده و لاینفک می باشد. کسانی هم که می گویند سیاست و دیانت باید از هم جدا باشد در واقع نه سیاست را فهمیده اند و نه دیانت را.
... [مشاهده متن کامل]
دنیا از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن.
دنیا؛ مکان پاشاندن دون یا دانه برای دانا شدن و دینام شدن. منظور از دانه خود انسان است.
( دانه اگر دانا شود
دانا اگر دینام شود
دینام اگر دین درک شود
دین را تمدن درک کردن است
درک را اگر کار کردن است
کار را کرامت منتهی است
دین از کرامت منجلیست
زین مرام و معرفت،
دین را تمدن بهر ماد
ماد را مدینه در کائنات
ماد را مدینه با مُد از مِتُد،
تدوین را مُدَوَّن در کائنات
کائنات را اداره از مادر است
مادر مدیر است، جان را در جهان
دوران را اداره در دیر مغان
جهاندارِ دایر دیار،
درایت می کند مُغ را مُغاک
درایت را اداره اندر نهان
نهان را نهفته در تدبیر دل است
دل را دلیل است در لیل شب
دل دل نکن لیلای شب )
( دنیا خلق شد تا دانه در آن کاشته شود نگهداشته شود و برداشته شود ) .
مرتبط با کلماتی از قبیل؛
( دین دانه دانا دانستن دیانا دینام دایان دینامیک آدین آدینه . علم لدنی مُدین مدیون مدینه تمدن تدین مد مدل مدال مداد امداد امتداد مودت مدارا مدیر مدار مادر. انسان متدین متمدن )
واژهٔ دین در زبان های ایرانی ریشه دارد. در سانسکریت و گاتها و دیگر بخش های اوستا مکرر واژهٔ �دئنا� آمده دین در گاتها به معانی مختلف کیش، خصایص روحی، تشخص معنوی و همچنین به معنای وجدان بکار رفته است و به معنی اخیر دین یکی از قوای پنجگانهٔ باطن انسان است واژه دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه می گیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه �دا� به معنی اندیشیدن و شناختن می رسد. در اوستا واژهٔ دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است.
... [مشاهده متن کامل]
در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها ( ترکیب ها ) یی گوناگونی از این واژه برمی خوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری ( نمایش دینی ) ، دینکرد ( کردار دینی ) ، دین یشت ( نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا ) و جز اینها.
منابع ها. لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های اوستا
فرهنگ سنسکریت - فارسی
دین یعنی روش و مدل زندگی
و بر این اساس کسی بی دین نیست
دو عبارت یا دو واژه مندرج در اوستا یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه : زرتشت و شاگردان هم عصر وی نتوانسته اند به تلفظ ریشه ای و معنای این دو عبارت باستانی پی ببرند و پیروان بعدی وی هم تاکنون علم و آگاهی به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی این دو جمله نیافته اند و پژوهشگران و محقیقن متون اوستای چه خودی و چه بیگانه این عبارات را به معنای ازدواج با محارم و آژیدهاک یا ضحاک ترجمه و تعریف نموده اند که از دیدگاه من ایرانی اینگونه ترجمه ها و تفسیر ها نه تنها اشتباه و باطل بلکه بسیار گمراه کننده بوده و می باشند. تلفظ و معنای این دو فرمولبندی کلامی در میدان های وسیع خود شناسی ؛ انسان شناسی ؛ عشق و زندگی شناسی ؛ جاودانگی شناسی ؛ واقعیت و طبیعت و کیهان شناسی ؛ آفرینش و خدا شناسی از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه این واژه ها که به احتمال قوی همان آفرینندگان سمبل گردونه مهر و چلیپا در اعصار دور دست تاریخ باستان قبل از پیدایش خطوط سه گانه میخی و هیروگلیف مصریان و قبل از تولد نوآه ( نوح ) و آفرینندگان رسم هفت سین و کاشفین دو اعتدال یا میزان بهاری و پائیزی و بنیانگذاران دوجشن بزرگ سالیانه یکی نوروز و دیگری مهرگان ( و نه پادشاهان پیشدادی و کیانی ) بوده اند، به طور کوتاه به معنای زیر بوده است :
... [مشاهده متن کامل]
الف - خویدوده : خطاب بخود و تک تک افراد انسانی در میدان خود شناسی به معنای ؛ خود تو ده تائی. یعنی هرفرد انسانی از یک خانواده ده عضوی خودی و بنیادی و ملکوتی یا آسمانی آفریده شده است با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف ( هم به روش غیر همجنس یا هترو و هم به روش همجنس یا هُمو ) در قالب پنج زوج بنیادی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی. دو داستان بنیادی و مشترک ادیان به اصطلاح توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد در مقایسه با داستان آفرینش اولیه یا بنیادین و یا آغازین از دیدگاه خردمندان گم نام ایرانی دو افسانه تخیلی و توهمی و کودکانه بیش نبوده نمی باشند و محتوای این دو داستان مطمئنن و یقینن و بدون شک و شبهه و تردید از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است.
ب - آژی ده اکه : ژی به معنای زندگی و " آ " حرف اول کلمه آغاز یعنی زندگی اولیه یا آغازین یا ازلی و ابدی. پسوند اکه نشانه تعَیُن می باشد و ده همان عدد ۱۰. لذا این عبارت به زندگی های معین ده عضو خانواده های خودی افراد انسانی در سامان یا نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی - ازلی - ابدی داشته است.
راز و معنای ژرف نهفته در پشت پرده ظاهر رسم هفت سین از دیدگاه آن خردمندان گم نام در میدان های نظم شناسی و کیهان شناسی ، حقیقت ژرف زیر بوده است : این واقعیت و طبیعت و کیهان تنها دارای یک سامان یا نظم کلی نمی باشد بلکه هفت سامان یا نظم کلی یا هفت دهر کیهانی و این انسان تنها دارای یک عشق و زندگی نمی باشد بلکه هفت تا و این آسمان و زمین هرکدام فقط یکی نیستند بلکه هرکدام هفت تا. و خیلی راز ها و معانی و ایده های حقیقی و طلائی و منور و درخشان فراموش شده دیگر و دفن گردیده زیر هزاران خروار خار و خسَک و خاشاک و خاکستر مراسم ستایش و پرستش ایزدان و دیوان و استعمال و مصرف شربت تهیه شده از عصاره یا شیره گیاه موهومی هوم و الا آخر.
واژه دئن اوستایی در اصل و ریشه به شکل ؛ دان بوده است و بصورت امری و خطاب به خود و شنونده به معنای : بدان و آگاه و بیدار و هوشیار باش.
دین واژه ای از پارسی پهلوی هست و عربی نیست
بهتره خودت رو به روانشناس نشون بدی با این همه تعصب که همه چیز رو بیدلیل و از روی تعصب میخوای به ترکی بچسبونی که هیچوقت دین و مذهب و پیامبری از خودشون نداشتن
دین یعنی سبک زندگی موفق
یعنی تعهد به سبک زندگی
دین ( din ) در سنسکریت diṅ ( آزردن، گزیدن، نیش زدن ) ، در اوستایی: دئنا da�n�، در سغدی: ذِن żen، در پارتی، مانوی و پهلوی: den و به این واتاها [کردی] ( معانی ) آمده است: 1ـ دین، کیش، مذهب. 2ـ حکم دینی.
... [مشاهده متن کامل] 3ـ وجدان، انصاف. 4ـ متدین، مؤمن، ایماندار. 5 ـ نشان دادگری. 6ـ خوشبین، دارای حسن ظن. 7ـ نام بیست و چهارمین روز هر ماه. 09163657861
مکتب
دین یه وژه ی صد در صد ایرانیه و قبل از موجودیت عرب سه هزار سال پیش توی اوستا بار ها و بارها گفته شده توی متون پهلوی و سنسکریت هم هست دئنا پارسی باستان و دینو زبان پهلوی شل مغذ نباشیم
واژه ایده موجود در زبان های زنده دنیا ریشه در واژه های آیدون ( Eidon ) و آیدئا ( Idea ) یونانی ندارد بلکه مخف عبارت فارسی " این ده " می باشد یعنی همان " ده این " از چپ به راست. همانطور که در متن بالا اشاره
... [مشاهده متن کامل] گردید معنای اصلی این عبارت از این حقیقت و واقعیت ژرف و بنیادی و غیر قابل دریافت توسط حواس پنجگانه است که هر فرد انسانی تنها دارای یک بُعد انسانی و یک من یا خود و یا یک نفس مجرد تجربی به شکل مرد یا زن نمی باشد بلکه ده تا بعد انسانی یا 10 تا من یا خود و یا نفس مجرد مشتمل بر پنج نفس مردانه و پنج نفس زنانه که نُه تا از آنها غیر تجربی اند. در پایان یک سوال خدمت دانش آموزان و دانشجویان عزیز و گرامی علاقه مند به خود شناسی و انسان شناسی و طبیعت و کیهان شناسی و خدا شناسی و دوستدار سیر و سلوک در آفاق و انفس : تعداد ۱۰ نفر انسان مشتمل بر پنج مرد و زن خودی را چگونه میتوان بر عدد ۷ تقسیم نمود طوریکه که در پایان عمل تقسیم مقدار اعشاری در پشت علامت ممیز باقی نماند بلکه عدد صفر. در پاسخگویی به این سوال و یا حل این مسئله به فکر دریافت مدال طلا در مسابقات سالیانه و احیانا دریافت جایزه نوبل نباشید. شاید مفید و حلال بعضی مشکلات دینی و فلسفی باشد که با افتخار ( اما بدون ملی گرایی یا ناسیونالیسم کور ) بدانیم و آگاه و بیدار و هوشیار باشیم که آبا و اجداد ما ایرانیان در اعصار دور دست تاریخ کاشفان اولیه اصل و پدیده جاودانه بودن زندگی و سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی بوده اند که با پیدایش آئین زرتشت و ادیان توحیدی ابراهیمی و فلسفه افلاطون و ارسطو به دست فراموشی سپرده شده اند. اما خوشبختانه یاد آنها بصورت معانی نهفته و کشف نشده در پشت پرده ظاهر مجلل و باشکوه مراسم چیدن سفره یا میز هفت سین بهنگام بر پایی جشن باستانی عید نوروز و واژه باستانی و اوستایی " خویدوده " و واژه های دیگری از قبیل لوگو ( logo ) و کاتِ گوری ( Kategorie و یا Category ) و فنومن و نوومن باقی مانده اند که در زبان یونانی معانی دیگری بخود گرفته اند که بر معانی اصلی و ریشه آنها یعنی در زبان فارسی مطابقت ندارند و باید دوباره از نو تعریف و معنا گردند تا انسان آینده بتواند به کمک تعاریف و معانی حقیقی این مفاهیم و ایده های باستانی از لحاظ دین و فلسفه از ظلمات ژرف و جهل های علاج ناپذیر رهایی یابد و به روشنایی و رستگاری برسد.
" ده این " به زبان مردم سرزمین ایران قبل از پیدایش خطوط میخی سه گانه و خط هیروگلیف مصریان و زبان و خط استوایی در زمینه های خود شناسی و انسان شناسی به معنای زیر بوده است :
ضمیر دوم شخص مفرد " این " اشاره به هر فرد انسانی نزدیک و حاضر در جمع ( یعنی هر فرد انسانی که روی کره زمین متولد شود و زندگی کند و سپس بمیرد ) داشته است و عدد ۱۰ اشاره به این حقیقت داشته که هر فرد انسانی در باغ پردیس یا فردوس یا جنت و یا باغ بهشت یعنی در اولین آفرینش ملکوتی یا آسمانی کیهان در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی در حالت بهشت برین از لحاظ کیفی و کمی تحت عنوان نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی، از یک خانواده خودی و بنیادی ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی ( به زبان دینی : پنج آدم و پنج حوای خودی ) و هرکدام در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی و همگی هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی و بطور همزمان آفریده شده و از زندگی جاودانه بر خوردار گردیده اند و آنهم با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف در قالب پنج زوج بنیادی و آسمانی. آن نظام احسن آفرینش مبداء و زندگی بهشتی طولانی مدت درون آن در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی دیگر وجود ندارد بلکه با آغاز سفر مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد به پایان رسیده و به جاری شدن سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی منجر گردیده است و در پایان سفر یعنی در معاد ( پس از وقوع آخرین مه بانگ ) دوباره از نو و بصورت قیام الساعه یا آنی یعنی برق آسا و بدون گذر زمان آفریده خواهد شد و هیچ موجودی از قبر بر انگیخته نخواهد گردید. حال سوال خردمندان در طول تاریخ چه ایرانی و چه در بین اقوام دیگر که با آن بینش و باور فرا باستانی تاحدودی آشنا شده اند ، این بوده است که آن ۱۰ عضو خانوادگی افراد انسانی در طول این راه و سفر بسیار طولانی چگونه و با چه نظم و ترتیبی پشت سر هم به ظهور و پیدایش می رسند و زندگی های دنیوی خودرا سپری می نمایند. آیا برای ظهورات و پیدایش های متوالی به ده آسمان و ده زمین نیازمند خواهند بود یا هفت آسمان و هفت زمین. در همین رابطه امروز می توان سوال زیر را مطرح کرد : آیا سماوات سبع و الارض قرآنی یعنی هفت آسمان و یک زمین حقیقت دارد یا سماوات و الاروض ( الارضین ) سبع یعنی آسمان ها و زمین های هفتگانه ؟ و تقسیم این ده عضو روی هفت کره زمین هر کدام زیر سقف یک آسمان خاص و ویژه خویش، چگونه می باشد. معمای حل نشده در آیات قرآنی در این زمینه همین تقسیم و چگونگی توضیع آن روی هفت کره می باشد. خود خردمندان گم نام باستان در سر زمین ایران به عنوان صاحبان اولیه این دین یا این بینش و باور و خردمندان با نام در بین اقوام یهود و عرب از قبیل موسا و ایسا و محمد هیچکدام به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی علم و آگاهی نداشته اند که بتوانند به روش و زبان علمی چگونگی پیدایش و ظهورات متوالی عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه را شرح و توضیح دهند و از این لحاظ هیج گونه انتقادی بر آنان جایز و روا نمی باشد بلکه بر متفکرین و اندیشمندان و خیالپردازان و وهمگرایان پیرو آنان در عصر امروز و اعصار آینده، اگر مثل سابق سر و دل خود را در لاک آیات و روایات و احادیث فرو برند و به شناخت و دانش و تئوری های علمی توجه ننمایند و یا به سمت آن خدای نخواسته مثل خر باوفا جفتک بیاندازند. زرتشت و شاگردان و هم عصران وی هم در این زمینه به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی واژه باستانی؛ خویدوده علم و آگاهی و آشنایی نداشته اند و پیروان وی هم تاکنون از تلفظ و کشف معنای ریشه و اصلی این واژه عاجز و درمانده و ناتوان بوده و بعضی بیگانگان خودی و غیر خودی آنرا به معنای اشتباه و باطل ازدواج با محارم ترجمه و تفسیر نموده اند. معنای این واژه از دیدگاه آفرینندگان اولیه آن یعنی همان خردمندان گم نام صاحب بینش و باور؛ ده این، در میدان های خود شناسی و انسان شناسی به شکل زیر بوده است : 《 خود تو ده تائی 》 . والدین بودا با معنای نهفته در پشت ظاهر آن بینش و باور ایرانی آشنا بوده و لذا فرزند خود را 《 بود ده 》 نامیده اند. نام Buddah به معنای بود یا وجود و یا هستی ده گانه یا ده تائی و یا دهی ( بودهی ) بوده است و لذا هم معنا با " ده این " و " خویدوده" ایرانی بوده و می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
موسا بعدا آن ده عضو را به دو عضو تقلیل داده تحت عنوان بابا آدم و ننه حوا. و بر اساس آیات قرآنی مربوط به عهد و پیمان و روز و بزم الست ( ال است ) همه افراد انسانی گویا به امر رب العالمین یا الله در جهت شنیدن کلام وی و امضای عهد نامه و اقرار به رب بودن وی، از صلب یا ذریه آدم ( منهای تخمک های ننه حوا ) بیرون کشیده شده بوده باشند.
دین یک مفهوم در قوه فهم و یک ایده در قوه عقل و یک ابزار بُرا و کاری در دست بنیانگذاران و مخترعین یوغ های سنگین یا سبک شرایع آئینی و دینی در اعصار دور دست باستان بوده است با هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط انسان بخصوص پیروان و در حافظه یا خاطره تاریخ . لذا بزرگترین گناه عبارت است از بنیانگذاری یک آئین و یا یک دین و مذهب و یا یک فرقه و حلقه و ایدئولوژی و اختراع یک یوغ سنگین یا سبک شریعت آئینی یا دینی و مذهبی . و بزرگترین کفر عبارت است از چسباندن نام و محصولات حسی و فکری و خیالی و توهمی خویش به نام و کلام و کار و حکمت خداوند متعال. این نوع گناه و کفر عفو ناپذیر و نابخشودنی اند و خداوند متعال کلیه کفرها و گناهان ریز و درشت همه افراد انسانی را خواهد بخشید غیر از انسان های انگشت شماری که در طول تاریخ تاکنون مرتکب این گناه و کفر شده اند و پیروان آنان در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید. کلیه پیروان سطح پایین آئین ها و ادیان و مذاهب و ایدئولوژی ها و فرقه ها و حلقه ها مُبرا و معاف می باشند.
... [مشاهده متن کامل]
در پایان بیان بینش و باور فردی من خدمت خوانندگان گرامی: خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین ناجی و نبی و پسر و رسول برای تربیت و هدایت بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. البته با احترام کامل خدمت کلیه پیروان موئمن و نیک پندار و نیک گفتار و نیک رفتار و صالح و صادق و صلح اندیش آئین ها و ادیان و مذاهب.
دین ( deen ) در گویش بختیاری به معنی دم حیوان ( dom ) ، عقب، پی و دنبال بکار می رود.
تمام نظرات رو خوندم ولی
یکی به من بگه دین dīn پارسیه
یا دِین deyn ؟
آیا میتوان به اعراب ثابت کرد که این واژگان پارسی هستند؟
به نظر می رسد که کلمۀ دین با کلمۀ دینdin, dyn ترکی وبا کلمۀ فارسی دنج ( آرام، خلوت، خلوتکده، خلوتگاه، دورافتاده، ساکت ) و در انگلیسی کلمۀ den ( پنهان گاه، دیدارگاه، مرکز، پاتوق، ( اتاق کوچک و راحت برای مطالعه یا تفکر و استراحت ) خلوتگاه، جای دنج ) مرتبط باشد
... [مشاهده متن کامل]
دین=dynآرامش، آسایش، آسودگی، استراحت، راحت، راحتی، فراغ بال، فراغت، آشتی، صلح، صلحجویی، مسالمت، آرام، تسکین، سکون، سکوت، قرار، امان، امنیت، ایمنی، سکینه، طمانینه، قطع، خاموش، و. . . فعل امر دینماکdynmak=ساکت شدن، آرامش یافتن، آرام شدن، و. . . -
�aga sesy dyndy چاغا سِسی دیندی=بچه ساکت شد، بچه صداش قطع شد - sesyny dyndarسِسینی دیندار=صدایش را آرام کن، صدایش را خاموش کن - dynj yer دینج یر=مجل استراحت، محل ساکت و آرام، جای دنج و امن و امان - sen dyn سِن دین=تو ساکت شو، تو آرام باش - sən dincəl، sen dinjəl سِن دینج آل=تو آرام بگیر، تو استراحت کن -
کلمات مرتبط فارسی انگلیسی با ترکی: poladabady@blogfa. com
دین در پارسی باستان دئنا ( daena ) و در پارسی میانه به دین تبدیل شده که به معنای وجدان میباشد
در زبانهای عربی هم دین گفته شده اما به معنای جزا و پاداش
دین
دین = برنامه زندگی در زمین
دین = برنامه نیک زندگی
دین خدا شناسی نمی باشد و آشنا شدن با خدا نمی باشد.
خدا شناسی = گمراهی.
خدا شناسی = سیاست
خدا شناسی = دزدی و غارت
دین برنامه زندگی و یا کتابچه رهنمای زندگی آدمیان است و چگونگی کار گرفتن از زمین و دیگر پیداوار زمین میباشد.
... [مشاهده متن کامل]
دین = نقشه زندگی
دین = برنامه
ستایش = آموزش
نیایش = کار
نماز = سرگرم کار بودن
کار = نماز
کار تان را نیک به سر رسانید و کار تان را دوست بدارید که کار تان نگهدار آبروی و عزت تان میباشد.
متل: نماز خواری ندارد، کار خواری ندارد.
دین = برنامه
با دین = با برنامه Celebrities شاهرخ خان، سلمان خان وووو
بیدین = گمراه ما مردم افغانستان و ایران که خود را فراموش کرده ایم و پی سیاست راگرفته ایم و بدی هایی دیگران را به رخ میکشیم.
دین = برنامه نیک
ستایش = آموختن
نیایش = کار کردن
نماز = سرگرم کار بودن ( بیکار دلتنگ و افسرده و غمدرون ) میباشد.
زندگی = شور و هلهله
هیچ کار بی برنامه پیش نمیرود
هیچ برنامه بی دانایی ساخته نمیشود.
هیچ دانایی بی آموزش نمیشود
هیچ کار بی برنامه و نامنظم مزه ندارد و آدمی خسته میشود.
دین = جویندگی
دین پیروی نمیشود.
دین = فورموله زندگی
هر آدمی ( بار ) خود را دارد و در فورمول باید که ( بار و وزن ) را درست باید در فورمول انداخت و نوشت تا درست بهره گرفت.
دین = برنامه زندگی
دین = کتابی زندگی کردن و زندگی و گاه را ارزش دادن و بی برنامه نبودن.
بیدین = تنبل، هرزه، گمراه
دین در اصل و ریشه به مجموعه ای از قواعد و مقرارت برای تنظیم و اداره امور زندگی روز مره گروهی ؛ طایفه ای ؛ ایلی ؛ قبیله ای و قومی در اعصار دور دست تاریخ اتلاق میگردد. امروز می توان دین را راهی دانست که
... [مشاهده متن کامل] هدف انسان اولیه در طی پیمودن آن رسیدن به سعادت و رضایتمندی بوده است. اما به تدریج و در طول اعصار مختلف به یک گمراهه عظیم تبدیل شده است و انسان از طریق پیمودن این راه نه تنها به سعادت و رضایت نرسیده است بلکه اندیشه خودرا در ظلمت ژرف و جهل علاج ناپذیر فرو برده است . هیچ نیرویی نمیتواند انسان را از چنین ظلمت و جهلی نجات دهد، غیر از خود خداوند. و موضع گیری خداوند متعال در طول سفر انسان به سوی شناخت مجدد خویش و وی ، در مقابل کلیه پندار ها ؛ گفتار ها و رفتار های نیک و بد و خیر و شر تک تک افراد انسانی بی تفاوتی مطلق می باشد. طوریکه جمیع اعمال بد و شرور انسان بر پیشانی و چهره و جمال اش کوچکتریکن چین و چروکی ایجاد نخواهد کرد و کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار های نیک و خیر کل جوامع انسانی تبسمی بر لبان بسته اش تولید نخواهد نمود. اما انسان در پایان سفر و پشت سر گذاشتن حیات های بیشمار دنیوی به کمال سعادت و رضایتمندی اولیه که قبل از آغاز سفر نزولی و در حالت کمال ایده آل بهشتی هستی و وجود از آن برخوردار بوده و سعادت و رضایت مندی موعود یا وعده داده شده در معاد یعنی پس از پایان سفر صعودی دوباره برخوردار خواهد گردید و آنهم تک تک افراد انسانی بدون هیچ گونه تبعیض و شفاعت و میانجی گری و بدون هیچگونه استنطاق و بازپرسی و باز جویی و ملامت و سرزنش و بدون هیچگونه عذاب و جزای جهنمی. در پاسخ گویی به این سوال که کدام یک از ادیان ، حق می باشد و کدام یک باطل ، هیچ راهی منطقی تر ؛ معقول تر ؛ شهودی تر و مطمئن تر از بررسی سرنوشت جنسی افراد انسانی وجود ندارد. ادیان و مذاهبی که برای افراد انسانی تنها یک سرنوشت جنسی به شکل " یا مرد و یا زن " و فقط یک زندگی دنیوی قائل اند، جملگی و بدون استثاء، طبق باور این حقیر باطل و غیر الهی محسوب می شوند.
دین ( Din ) : در زبان ترکی فعل امر به معنی اعتراض کن است
کلمه دین بارهادرقرآن به صورت مفردآمده است وهیچگاه به صورت جمع یعنی ادیان ذکرنشده بنابراین تعبیرادیان الهی مسامحه است. به صراحت قرآن دین درنزدخدا اسلام است وحتی ابراهیم نیزمسلمان میباشد
re legion با تلفظ آلمانی رلِگیون و با تلفظ انگلیسی رِلیجن یک واژه به زبان لاتین می باشد. لِژیون در اصطلاح نظامی به معنای ارتش ، سپاه و یا لشکر و مجموعه قوانین و مقررات نظامی. در اصطلاح فلسفی به معنای جهان بینی. این واژه ریشه در کلمه lego دارد به معنای خوانش و یا خواندن. پیشوند re با تلفظ رِ یا ری به معنی دوباره . لذا در مجموع " خوانش دوباره " یا " دوباره خواندن " . اما این کلمه را میتوان طور دیگری نوشت و تلفظ کرد : rele go با تلفظ " رله گو " که واژه ترکیبی می باشد، بخش اول آن یونانی - رومی است و بخش دوم آن فارسی. یعنی گفتن از راه دور یا انتقال یک پیام یا خبر از نقطه ای به نقطه دیگر. البته منظور از پیشوند " دوباره " شاید این باشد که یک نظم و سامان قدیمی می تواند از طریق خوانش نو در هم ریخته شود و از درون آن یک نظم و سامان نوین ایجاد شود. افلاطون در مورد غریزه باطنی شناخت بر این باور بود که روان انسان قبل از ترک دنیای نامحدود ایده ها و ورود به دنیای محدود محسوسات و تعلق گرفتن به نطفه از دانش کامل برخوردار بوده است و به علت محدودیت شدید در قفس مادی، آن دانش را بطور کلی فراموش کرده است و هر فرد انسانی در طول زندگی دنیوی خود در جستجوی " به یاد آوری " آن دانش گم شده است. " باز خواندن " از دیدگاه رومیان همان پیروی از دیدگاه افلاطون می باشد. در این رابطه می توان گفت که نظریه تکاملی داروین در علم زیست شناسی یک باز خوانی نوین و حقیقی تر از حکمت الهی است در بحث خلقت و آفرینش انسان و موجودات زنده نسبت به خوانش دینی در قالب داستان خلقت آدم از گل. و نظریه مکانیک ذرات و امواج و کشف نود و پنج عنصر شیمایی مندرج در جدول مندلیف ، خوانش نوینی از خوانش فلسفی یونان باستان در بحث عناصر اربعه یا چهارگانه؛ آتش و باد و خاک و آب. و نظریه علمی مه بانگ خوانش نوینی از خوانش دینی خلقت شش روزه جهان . البته نظریه علمی مه بانگ هنوز توسط فلسفه و عرفان علمی مورد غایت شناسی قرار نگرفته است و عواقب سرسام آور و شگفت انگیز و حیرت زای این گونه غایت شناسی هنوز ناپیدا ست. به زبان تمثیل می توان گفت که یک قُرِش و یا یک بانگ عظیم گُنگ در نهاد انسان نهفته است که اگر بر آید، نسیم آن کلیه آیین ها و دین های موجود را مثل برگ های خزان باخود خواهد برد و از یاد آنها در خاطر انسان اعصار آینده جز نام و نشانی ناچیز باقی نخواهد گذاشت. دانش و شناخت علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات در سطح بسیار بالاتری از معارف دینی بخصوص معارف وحیانی وجود خداوند ، قدرت و دانش و حکمت اورا به اثبات رسانده اند و دین داران امروزی حتا هزاران سال دیگر هم نمی توانند خواب و روئیای آنرا ببیند. گویا در گوش حلزون خوابیده باشند و این عبارت را طوطی وار تقلید می کنند : رسولان عزیز و گرامی چنین و چنان گفتند.
... [مشاهده متن کامل]
یک دبیر و یا یک استاد دانشگاه که در دروس شیمی و فیزیک و زیست شناسی به دانش آموزان و دانشجویان روش پیوند اتمها و ساختمان اتم و هسته آن و ساختمان سلول ها و ساختار ژن ها در هسته آنها را تدریس می کنند به شناخت خداوند متعال تا بالای سر نمرود روی برج بابل نزدیک تر اند تا مبلغین امر به معارف و نهی از اناکیر و مناکیر دینی.
اناکیر و مناکیر جمع انکیر و منکیر.
قرض ، وام
مترادف = مقروض
وام ، قرض
مدیون بودن
دین
در پارسی میانه و اَوستا دین را دَئنا می خواندند که هم - ریشه با diana اروپایی و به مینه ی اَندَریاب یا نِدای درونی است و به گونه ای سِپَس تَر به نگاهی اَندَرونی و مینوی فَراِنگاری یا فراپنداری شده است. واژه نامچه :
... [مشاهده متن کامل]
وجدان = اندریاب ، اَندَریابِش
نوعی = گونه ای ، نودی ( شاید " نود" در واژه های : خوشنود ، بهنود ، فرنود همین "نوع" به نمایان ( ظاهراً ) اَرَبی باشد.
بعدها ، بعداً = سپس تر ، پسین تَر ، پَسان تَر ( هر چند خود ِ" بَعد" شکل اَرَبیده ی واژه ی پارسی میانه ی " پَد" است )
باطنی = اَندرونی
معنوی = مینَوی
معنی = مینه ، مینو ، مئنی ( واژه های مَنی = آب ِ پُشت یا زامه ، زوما ، sperm ; و مَنیَت = خودخواهی ، خودپرستی هم از " مَن "پارسی بَرگِرِفته شُده اند )
معنا = مینا ، مئنا
تَعبیر = فَر اِنگاری ، فَر اِنگارِش، فَراپِندارِش ، فَراپِنداری
نُکته : واژه های : تَدَیُن ، مُتِدَیِن ، دیانَت ، . . . واژه های بَرساخته ( جعلی ) از ریشه ی سه تایی ( ثُلاثی ) " دَیَنَ" اَست که زبان شناسان از واژه " دین یا دَئنا" پدیدآوردند.
دین تار و پود ریشه های کلیه معارف بشری از قبیل سیاست، فلسفه، حکمت، دین، اخلاق ، عدالت ، هنر و شعر و ادب و عرفان و علم می باشد. بطور کلی ریشه فرهنگها و تمدنهای بشری . این واژه را میتوان بصورت
" دَی ن " نوشت. واژه دی به معنای دیروز و پسوند ن نشانه جمع. اما بطور عمومی و کلی دَی تنها اشاره به دیروز نیست بلکه کلیه زمان های گذشته از حالت ملکوتی تا کنون و لحظه حال. در حالت اولیه ملکوتی قبل از آغاز سفر خلقت، دین، الاهی بوده است و خود خداوند مالک و پیامبر واحد آن و در طی سفر چون خداوند در قالب کل در مقابل حواس پنجگانه و فهم و عقل محدود انسان غیب گردیده است، پیامبران با اقتباس از دین الاهی هرکدام دین خودرا ایجاد کرده اند و آنرا به دین الاهی نسبت داده اند. لذا دینِ خداوند بر تر و کامل تر از هرنوع دین دنیوی می باشد و توسط انسان غیر قابل اقتباس بلکه قابل کشف مجدد می باشد و مطمئن ترین راه کشف مجدد دین الاهی شناخت طبیعت و کیهان و اجزای آنها میباشد و این کشف و شناخت به عهده علوم طبیعی و تجربی می باشد.
... [مشاهده متن کامل] دین
ریشهء دین و دان ( دانستن ) هر دو از دیدن به مینهء نگاه کردن و نگریستن می آید با این ناهمسانی که ریشهء دین ( دی ) نگرش به درون و ریشهء دان ( دا ) نگرش به بُرون دارد ، بنابراین تمام رشته های نگری ( نظری ) دینشی و رشته های کاربردی دانشی هستند یا به گفتهء دیگر هر چه objective است دانشی و هر چه subjective است دینشی است. با این روشنگری :
... [مشاهده متن کامل]
دیدن ، دینیدن ، دیناندن
دانستن ، دانیدن ، داناندن
بیدن ، بینیدن ، بیناندن
دینیدن و دانیدن مجازی ( مگاشی ) و
بینیدن ( چِشمیدن یا با چشم ِ سَر ، بیدن است :
من او را بیدم. من او را می بینم.
دِین واژه فارسی است و deign برگرفته شده از فارسی است!
معنی: قرض، وام، بدهی - بزرگواری، لطف، بخشندگی، دست و دل بازی، بزرگ دستی!
آیین، شرع، شریعت، کیش، مذهب، نحله | بدهی، قرض، قرضه، وام
دین: در پهلوی دن dēn بوده است. ؛ دین یکی از پنج گوهر نهفته در آدمی است که در پارسی در معنی کیش و آیین بکار می رود ) )
( ( ترا دانش ِدین رهاند درست؛
در ِ رستگاری ببایدْت جُست. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 206 )
... [مشاهده متن کامل]
واژه دین در لغت در اصل به معنی جزا و پاداش است ، و به معنی اطاعت و پیروى از فرمان نیز آمده است ، و در اصطلاح مذهبی عبارت از مجموعه قواعد و قوانین و آدابی است که انسان در سایه آنها می تواند به خدا نزدیک شود و به سعادت دو جهان برسدو از نظر اخلاقی و تربیتی در مسیر صحیح گام بردارد .
دین بطور کلی منش وبینش ونگرش معنوی است ، و محدودبه شریعت و مذهب ویا هرزیر مجموعه دیگری که جایگاهی خاص در بهره گیری از معنویات را داردنیست، واین قدمگاه ها زیر مجموعه ای در ورود عملی به نگرش وبینش هر شخص
... [مشاهده متن کامل] وجامعه مورد نظرند، و خود کلیتی است یادر نشان اعتقادی هر شخص در ورود به معنی ومعنویات خالص خدایی، ویا بطور کلی مردود دانستن این نظر وتکیه بر قدرت فاقد پیش زمینه واعتقادبه خود آورد نیروی طبیعت ویاهستی نشینان. و این منظر را در سوره کافرون در قرآن مجید به تاکید داریم
دین:کیش، آیین
راه، طریق
دین یعنی کیش_ آئین و تدین یعنی پارسایی_ خداپرستی، دینداری _ دِین یعنی بدهی، وام و مدیون یعنی بدهکار، قرضدار، وام دار ، مرهون.
دین روز، نام بیست و چهارمین روز هر ماه در گاهشمار یا گاهنامه پارسی به معنای وجدان است.
این واژه در پارسی پهلوی به شکل دِن و در اوستایی به دیسه ی دَۓنا به ماناک کیش آمده است.
شرع
این واژه از پارسی به عربی راه یافته و ریشه عربی ندارد، دئن پهلوی
مدیون بودن به آفریننده مطلق جهان به خاطر نعمت های فراوانی که به موجودات و به خصوص به انسان داده است و پایبندی به اصول و قواعدی که از جانب خداوند به وسیله فرستادگانش به انسان داده شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٢)