گاتاها

پیشنهاد کاربران

براساس بینش و باور فردی من، خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و یک مفهوم و یک ایده انتزاعی در فهم و عقل یا خرد محض انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) آفریننده گیتی ها یا دنیا ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و خالق سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی یا به بیانی دیگر خالق عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه بطور مطلقا یکسان و برابر در محتوای هرکدام از آنها و آنهم از ابعاد فراوان و بیکران خویش و نه از عدم یا نیستی، در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه.
...
[مشاهده متن کامل]

لذا ما ایرانیان امروز و آینده که با حاکمیت همه جانبه دینی تحت سایه سنگین ولایت مطلقه فقیه بسر می بریم و خواهیم برد، باید تکلیف خودرا در قبال آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه منجمله آتئیزم و کمونیزم روشن نمائیم. و اگر به شناخت خدا علاقه داریم ، مفید تر خواهد بود که بدانیم و به این سطح از وقوف و آگاهی و خود آگاهی و بیداری و هوشیاری برسیم که انسان به کمک کلیه معارف آئینی و وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفه های آزاد و الاهیات و کلام و تفسیر و حکمت های دینی و معارف حاصل از کشفیات و شهودات ذوقانی و شوقانی عرفان های مختلف و گوناگون دینی و جمع این معارف روی همدیگر هرگز به شناخت کامل خود و خداوند نائل نخواهد گردید بلکه فقط از راه شناخت واقعیت یا بطور کلی طبیعت و کیهان هم ظاهر و هم باطن آن و طبع یا طبیعت انسانی. و چنیین شناختی خارج از توان معارف آئینی و دینی و فلسفی و عرفانی می باشد. شاید مفید و مثمر ثمر باشد که بدانیم که این آئین یکتا پرستی که آئین و دین و مذهب آنرا همه جانبه بر ما تحمیل می کنند هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی. لذا هر فرد آئین دار و دین دار و خداپرست بخصوص در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید بطور حقیقی و در واقعیت یک بت پرست محسوب می شود و به اندازه سر یک سوزن خیاطی در باره بت غیبی مورد پرستش هیچگونه معرفت حقیقی دارا نمی باشد غیر از تپه های ریز و درشتی از اوهامات و ابهامات و خرافات و ادعا های بی پایه و اساس از قبیل : خداوند متعال در فلان کتاب به اصطلاح آسمانی خطاب به انسان چنین و چنان فرموده است. هر پژوهشگری که در متون کتب آئینی و دینی مشغول تحقیق و جستجو می باشد، شاید مفید باشد که بداند و آگاه باشد که عامل تعیین کننده و نیروی محرکه در میدان آئین و دین آوردن و اختراع یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به تبعیت و پیروی از امر و کلام خداوند متعال نبوده بلکه متاثر بودن از پرتو های وسوسه گر نور ظلمانی آتش سوزان شهوت غریزه طبیعی نام آوری و شهرت طلبی در سطوح زندگی های ابتدایی ایلیاتی و طایفه ای و قبیله ای و قومی و بین اقوام در شرائط تاریخی و اعصار مختلف باستان تاکنون . به عنوان مثال ایسا مسیح به عنوان بنیانگذار دین مسیحیت و مخترع یوغ سبک شریعت ایسائی ( به زبان عربی : عیسوی ) تحت عنواین نجات و شفا خطاب به شنودگان کلام خویش چنین جمله معروفی را بیان داشته است : من حقیقت و راه و زندگی ام ، فقط از طریق من می توانید به آسمان و درگاه پدر آسمانی راه یابید و از زندگی جاودانه برخوردار گردید. از دیدگاه انسان واقف و آگاه و بیدار و هوشیار امروز و فردا ، عبارت " فقط از طریق من " در بخش دوم این کلام مبارک نشانه حقیقی و بارز یا آشکار پدیده انحصار طلبی در میدان نام آوری و شهرت طلبی بیش نبوده و نمی باشد. محمّد مصطفا و شیر خروشان الله هم در این زمینه و میدان ، خطاب به شنوندگان کلام مبارک خویش فرموده است؛ اگر به رسالت و رسول بودن من شهادت دهید، جای همه شما در آخرت و قیامت بهشت خواهد بود و الا آنانیکه به رسول بودن من شهادت ندهند و به رسالت من ایمان نیاورند جملگی جهنمی خواهند بود. ما ایرانیان امروز و فردا که تحت تحمیل همه جانبه امر به معروف و نهی از منکر دینی از نوع تشیع آن بسر می بریم و خواهیم برد باید فعالیت های قوای ادراکی فهم و عقل مان به این از سطح وقوف و آگاهی و بیداری و هوشیاری ارتقاء یابند و بدانیم که دو داستان بنیادی و مشترک سه دین باصطلاح توحیدی - ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد، دو افسانه تخیلی - توهمی بیش نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است. و از همه مهمتر اینکه رجعت یا بازگشت ما بسوی الله و حرکت ما بسوی بینهایت نمی باشد، بلکه در بطن بینهایت یعنی در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و در رکاب و بهمراه خداوند متعال ( او به عنوان کل محیط و محتوای هر کدام از جهان ها و ما یعنی کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی به عنوان اجزای لاینفک و جدایی ناپذیر وی ) با هدف بازگشت به نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی - ازلی - ابدی با کیفیت و کمیت بهشت برین در معاد یعنی در پایان این حرکت کلی و راه و سفر بسیار طولانی و برخورداری مجدد از زندگی و سعادت اولیه یا آغازین در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی در طول راه و طی سفر بسر می بریم و هم اکنون هم در بهشت می باشیم ، البته فقط در یکی از مراتب و درجات مختلف و فراوان تکاملی آن در طول سفر و نه در برترین مرتبه و درجه تکاملی آن یعنی حالت بهشت برین. و این آمدن و شدن و رفتن یا بازگشت ما انسان ها بهمراه تار و پود های کثیر و فراوان و گوناگون طبیعت و کیهان از طریق زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای هرکدام از کیهان یا جهان ها صورت می پذیرد و نه از راه یا طریقی دیگر. به عنوان مثال آمدن بابا آدم و ننه حوا از بیرون به درون این دنیا پس از طرد و رانده شدن شان از باغ بهشت و آسمان و درگاه خداوند متعال ( گویا از دیدگاه این سه دین باغ بهشت و آسمان و درگاه یا پیشگاه خداوند متعال بیکران یا بینهایت نباشند بلکه محدود و متناهی مثل اورشلیم و واتیکان و خانه کعبه در مکه منوره و قصر و کاخ های فرمانروایان بشری روی کره زمین ) و تبعید آنان به روی کره زمین و بازگشت شان از طریق قبض یا جدایی روح بطور دائم از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن در قالبی مثالی ( به قول حکیم ملاصدرا ) به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر.

گاتاها یا گاثاهایا گاهان یا گات ها ۱۷ سروده ای است که از دیرباز از سخنانِ زرتشت اسپنتمان دانسته شده و در برگیرنده پیام و آموزش های وی و بنیادِمزدیسنا است. و کهن ترین و سپنتا ترین بخشِ کتابِ اوستاشمرده می شود

بپرس