لغت نامه دهخدا
دیلم. [ دِ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر با 400 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
دیلم. [ دِ ل َ ] ( اِخ ) ( نام یکی از بخشهای هفتگانه شهرستان بوشهر درشمال باختر شهرستان واقع و محدود است از شمال باختر به شهرستان بهبهان از خاور به بخش خشت شهرستان کازرون و از جنوب خاوری به بخش گناوه ، از باختر و جنوب به خلیج فارس ، هوای بخش گرم مرطوب و شغل اهالی بخش زراعت و باغبانی و صید ماهی و باربری دریائی است. این بخش از یک دهستان بنام لیراوی تشکیل شده مجموع قراء و قصاب آن 36 و نفوس در حدود 12900 تن و قراء مهم آن عبارتند از: بابا حسن شمالی و جنوبی ، حصار گربه ، عامری گزلوری ، گاوزر، داحمد حسین میال سنان و بویر است مرکز بخش و دهستان بندر دیلم است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
دیلم. [ دِی ْ ل َ ] ( اِخ ) قصبه و بندر مرکز بخش دیلم شهرستان بوشهر مختصات جغرافیائی آن عبارتند از: طول 50 درجه و 10 دقیقه عرض 30 درجه و 4 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا بطورمتوسط 8 متر. این قصبه در 232 هزارگزی شمال باختر بوشهر ( از راه برازجان ) واقع و بوسیله یک راه فرعی به بوشهر مربوط است. هوای آن گرم و مرطوب ، آب مشروب آن از باران تأمین میشود. سکنه قصبه مطابق آخرین آمار 3500 تن است. شغل اهالی آن کسب و صید ماهی و باربری دریائی است در حدود 119 باب دکان ، یک دبستان ، شعبه بانک ملی و از ادارات دولتی بخشداری ، ژاندارمری ، گمرک ، گارد مسلح گمرکی ، ثبت و آمار، دارائی ، شهربانی ، پست و تلگراف و تلفن در قصبه وجود دارد و بواسطه کمی عمق کشتیهای بزرگ نمیتوانند تا 1000 متری ساحل بیایند و لنگرگاه کشتیهای بزرگ به تناسب از 5 الی 10 هزارگزی ساحل است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
بیرم، میله آهنی ضخیم برای سوراخ کردن زمین ودیوار، نام ناحیهای درگیلان، کنایه ازدلیروجنگجو
۱ - هر فرد از قوم دیلم دیلمی . ۲ - بنده غلام : [[ این است همان درگه کور از شهان بودی دیلم ملک بابل هندو شه ترکستان ]] ( خاقانی ) .
سختی و بلا .
فرهنگ معین
( ~. ) (اِ. ) میله ای آهنی برای سوراخ کردن دیوار یا حرکت دادن اجسام سنگین .
فرهنگ عمید
۱. از اقوام قدیمیِ ساکن در گیلان.
۲. [مجاز] سپاهی دلیر و جنگجو.
۳. [مجاز] بنده، غلام.
۴. (اسم، صفت ) [مجاز] دربان، نگهبان: هست همان درگه کاو را ز شهان بودی / دیلم ملک بابل، هندو شه ترکستان (خاقانی: ۳۵۹ ).
دانشنامه عمومی
دیلم (ابزار). دِیلَم نام ابزاری است شامل یک میله فلزی که یک سر آن خمیده و سر دیگر آن پهن شده است. گاه در سر خمیده آن شکاف کوچکی برای بیرون کشیدن میخ ها تعبیه شده است. از دیلم به عنوان اهرمی برای جدا کردن دو جسم از یکدیگر یا بیرون کشیدن میخها استفاده می شود. دیلم ها را بیشتر برای بازکردن جعبه های چوبی میخ کاری شده بکار می برند.
دیلم ها، به عنوان اهرم های درجه یک طبقه بندی شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدیلم ها، به عنوان اهرم های درجه یک طبقه بندی شده است.
wiki: دیلم (ابزار)
دانشنامه آزاد فارسی
دِیْلَم
(یا: دیلمان) قوم قدیمی گیلان، ساکن ولایت دیلمان واقع در کوهستان های گیلان شرقی تا قزوین (حد فاصل رودخانۀ سفیدرود و حدود طبرستان)، احتمالاً بازماندۀ اقوام پیش از آریاییان، قومی شجاع، زارع، گله دار و جنگ سالار. دیلمان در عهد ساسانیان غالباً از حوزۀ تسلط آن دولت خارج و عمدتاً از سربازان مزدور در خدمت ساسانیان بودند. وَهرَز دیلمی سرکردۀ ایرانیانی بود که از طرف انوشیروان ساسانی به کمک سیف بن ذی یزن رفته بودند. دیلمان از دوران باستان به جنگاوری شهرت داشتند. منظومۀ ویس و رامین که یادگار عهد اشکانیان است، دیلمان را مردان نام و ننگ و همواره در جنگ خوانده است. فردوسی، عسجدی، قطران تبریزی، خاقانی، نظامی، مسعود سعد و ده ها شاعر دیگر در اشعار خود به این ویژگی و همچنین زوبین و سپر دیلمان اشاره کرده اند. این مردم در قرن اول هجری با استفاده از فترت موجود، تا نواحی مرکزی ایران را قتل و غارت کردند. اشاعرۀ قم تنها پس از دفع حملات دیلمان و حمایت از بومیان قم، در این ناحیه ساکن شدند. دیلمان نزدیک به دو قرن پس از استیلای اعراب بر ایران، همچنان مستقل بودند و بر دیانت سابق خود باقی ماندند. دین اسلام پس از گرایش جستان یا مرزبان بن جستان، شاه دیلم در عهد هارون الرشید، به این دین در میان دیلمان رواج یافت و با حضور داعیان زیدی گسترش یافت. فرزندان مرزبان بن جستان حامی دعوت حسن بن زید شدند و ظاهراً خود به این مذهب گرویدند. اگرچه هزاران جنگجوی دیلم به حسن بن زید پیوستند، اما ظاهراً بعضی از سرداران و شاهزادگان دیلم، همچون اسفار بن شیرویه، همچنان بر دیانت قدیم خود باقی مانده بودند. قوم دیلم مبداء تشکیل چند سلسلۀ حکومتگر ایرانی در قرون نخستین اسلامی است. در کنار سلسلۀ ضعیف شدۀ جستانیان، سلسلۀ دیلمی مسافریان به قدرت رسید که نزدیک به ۱۸۰ سال دوام یافت و تا آذربایجان و اران را در اختیار داشت (۳۰۴ـ۴۸۳ق). مرداویج بن زیار دیلمی، سردار اسفار شیرویه، پس از قتل سردار خود دولتی بزرگ تأسیس کرد که در آغاز از گرگان و طبرستان تا اصفهان و همدان و غرب ایران امتداد داشت و پس از قتل او به حدود طبرستان و گرگان محدود شد. بقایای این سلسله در اسماعیلیان دیلم مستحیل شد (۳۱۹ـ ح ۴۸۳ق). سلسله نامدار آل بویه (۳۲۰ـ۴۵۴ق) از دیلمان، بیش از یک قرن زمامدار دولت عباسی و حاکم بخش اعظم ایران و عراق بود. مذهب اسماعیلیۀ نزاری پس از گرایش دیلمان به این مذهب و انتقال رهبری آن به قلعۀ الموت در میان دیلمان، اعتبار و قدرت فراوان کسب کرد. پیروزی های مغولان و انقراض دولت اسماعیلی الموت لطمات سنگینی بر دیلمان وارد آورد. با این همه، دیلمان بار دیگر قدرت محلی خود را احیا کردند و دولت اسماعیلی دیلمان دوباره در الموت مستقر شد و تا قرن ۹ق دوام یافت. مخالفت های قومی و مذهبی گیلکان و دیلمان در دورۀ سادات کیایی شدت گرفت و با وجود همکاری هایی که دیلمان با سادات کیایی داشتند، سیدرضی کیا، حاکم لاهیجان (۷۹۸ـ۸۲۹ق)، در ۸۱۹ق با توطئه ای جنگجویان دیلم را در کنار رودخانۀ سفیدرود قتل عام کرد. دیلمان تا انقراض سلسلۀ کیایی لاهیجان، از اتباع آن دولت بودند و در برخی حوادث ناشی از مناسبات خصمانۀ کیاییان لاهیجان و سلسلۀ صفویه دخالت داشتند. دیلمان از آغاز عهد صفویه به این سو، به تدریج از اهمیت و اعتبار پیشین خود فاصله گرفتند و با گرایش به شیعۀ امامیه در حکومت سلطان احمدخان (۹۱۱ـ۹۴۰ق)، پیوستگی بیشتری با مردم گیلان یافتند. دیلمان در این دوره، قومی متفاوت از دیگر گیلکان به شمار نمی آمدند. گروه هایی از دیلمان نیز در طی قرون ۳ تا ۵ق در نواحی مختلف ایران پراکنده شدند. از دیلمان جز دیلمی های قزوین و دیلمی های ولایت استرآباد، اثری باقی نمانده است.
(یا: دیلمان) قوم قدیمی گیلان، ساکن ولایت دیلمان واقع در کوهستان های گیلان شرقی تا قزوین (حد فاصل رودخانۀ سفیدرود و حدود طبرستان)، احتمالاً بازماندۀ اقوام پیش از آریاییان، قومی شجاع، زارع، گله دار و جنگ سالار. دیلمان در عهد ساسانیان غالباً از حوزۀ تسلط آن دولت خارج و عمدتاً از سربازان مزدور در خدمت ساسانیان بودند. وَهرَز دیلمی سرکردۀ ایرانیانی بود که از طرف انوشیروان ساسانی به کمک سیف بن ذی یزن رفته بودند. دیلمان از دوران باستان به جنگاوری شهرت داشتند. منظومۀ ویس و رامین که یادگار عهد اشکانیان است، دیلمان را مردان نام و ننگ و همواره در جنگ خوانده است. فردوسی، عسجدی، قطران تبریزی، خاقانی، نظامی، مسعود سعد و ده ها شاعر دیگر در اشعار خود به این ویژگی و همچنین زوبین و سپر دیلمان اشاره کرده اند. این مردم در قرن اول هجری با استفاده از فترت موجود، تا نواحی مرکزی ایران را قتل و غارت کردند. اشاعرۀ قم تنها پس از دفع حملات دیلمان و حمایت از بومیان قم، در این ناحیه ساکن شدند. دیلمان نزدیک به دو قرن پس از استیلای اعراب بر ایران، همچنان مستقل بودند و بر دیانت سابق خود باقی ماندند. دین اسلام پس از گرایش جستان یا مرزبان بن جستان، شاه دیلم در عهد هارون الرشید، به این دین در میان دیلمان رواج یافت و با حضور داعیان زیدی گسترش یافت. فرزندان مرزبان بن جستان حامی دعوت حسن بن زید شدند و ظاهراً خود به این مذهب گرویدند. اگرچه هزاران جنگجوی دیلم به حسن بن زید پیوستند، اما ظاهراً بعضی از سرداران و شاهزادگان دیلم، همچون اسفار بن شیرویه، همچنان بر دیانت قدیم خود باقی مانده بودند. قوم دیلم مبداء تشکیل چند سلسلۀ حکومتگر ایرانی در قرون نخستین اسلامی است. در کنار سلسلۀ ضعیف شدۀ جستانیان، سلسلۀ دیلمی مسافریان به قدرت رسید که نزدیک به ۱۸۰ سال دوام یافت و تا آذربایجان و اران را در اختیار داشت (۳۰۴ـ۴۸۳ق). مرداویج بن زیار دیلمی، سردار اسفار شیرویه، پس از قتل سردار خود دولتی بزرگ تأسیس کرد که در آغاز از گرگان و طبرستان تا اصفهان و همدان و غرب ایران امتداد داشت و پس از قتل او به حدود طبرستان و گرگان محدود شد. بقایای این سلسله در اسماعیلیان دیلم مستحیل شد (۳۱۹ـ ح ۴۸۳ق). سلسله نامدار آل بویه (۳۲۰ـ۴۵۴ق) از دیلمان، بیش از یک قرن زمامدار دولت عباسی و حاکم بخش اعظم ایران و عراق بود. مذهب اسماعیلیۀ نزاری پس از گرایش دیلمان به این مذهب و انتقال رهبری آن به قلعۀ الموت در میان دیلمان، اعتبار و قدرت فراوان کسب کرد. پیروزی های مغولان و انقراض دولت اسماعیلی الموت لطمات سنگینی بر دیلمان وارد آورد. با این همه، دیلمان بار دیگر قدرت محلی خود را احیا کردند و دولت اسماعیلی دیلمان دوباره در الموت مستقر شد و تا قرن ۹ق دوام یافت. مخالفت های قومی و مذهبی گیلکان و دیلمان در دورۀ سادات کیایی شدت گرفت و با وجود همکاری هایی که دیلمان با سادات کیایی داشتند، سیدرضی کیا، حاکم لاهیجان (۷۹۸ـ۸۲۹ق)، در ۸۱۹ق با توطئه ای جنگجویان دیلم را در کنار رودخانۀ سفیدرود قتل عام کرد. دیلمان تا انقراض سلسلۀ کیایی لاهیجان، از اتباع آن دولت بودند و در برخی حوادث ناشی از مناسبات خصمانۀ کیاییان لاهیجان و سلسلۀ صفویه دخالت داشتند. دیلمان از آغاز عهد صفویه به این سو، به تدریج از اهمیت و اعتبار پیشین خود فاصله گرفتند و با گرایش به شیعۀ امامیه در حکومت سلطان احمدخان (۹۱۱ـ۹۴۰ق)، پیوستگی بیشتری با مردم گیلان یافتند. دیلمان در این دوره، قومی متفاوت از دیگر گیلکان به شمار نمی آمدند. گروه هایی از دیلمان نیز در طی قرون ۳ تا ۵ق در نواحی مختلف ایران پراکنده شدند. از دیلمان جز دیلمی های قزوین و دیلمی های ولایت استرآباد، اثری باقی نمانده است.
wikijoo: دیلم
جدول کلمات
مترادف ها
بازو، دسته، دیلم، اهرم، شاهین، میله اهرم
مته، دیلم، زمین سوراخ کن
دیلم، اهرم
دیلم
غراب، دیلم، زاغ، کلاغ، اهرم، بانگ خروس
دیلم، سیخ، گوه، نیزه، سیخک، سنان، شلاق سیخی، ترا بخدا، جاد فرزند یعقوب و زلفه
دیلم، نیزه، زوبین، اهرم اهنی
دیلم، فضول، اهرم، فضولی، کنجکاوی
دیلم، گرد بر، مته فرنگی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دهخدا هرچه چرت و یاوه پیدا کرده در نوشته اش گرد اورده و انرا به خورد مردم داده . دو سده پیش یکی از دیلمان نبیگی نوشته که درباره زبان خودشان نوشته و نام نوشته او اینگونه بود � دیلمون پارسی�
دیلم گروهی از سره ترین مردم ایران بودند که در نیزه وری استاد بودند . داریوش بزرگ بارها به یاران خود نازیده و به ایندگان میگوید این یاران مرا بزرگ دارید و یکی از انها گئوبره است در ارامگاه داریوش بزرگ و جاهای دگر کند وکارییی ی از گئوبره است و او یکی از یاران نزدیک داریوش است ( همان یاران که خاندانشان معروف به هفت خاندان پارسی هستند ) داریوش درباره او. نوشته
... [مشاهده متن کامل]
Gaubaruva \ Patisuvaris \ Darayavahaus \ xsayathiyahya \ arstbara
گئوبره پتشخواریش داریَوش خشاثییَهیا ارستبرا
گئوبره پدشخواری نیزه ور داریوش شاه
پتشخوار گر همان خوار ری و سیاه کوه است
-
باری عرب خواندن دیلمیان از انجاست که گروهی از دیلمان که از سوی انوشیروان به یمن رفته بودند و شاهان یمن بودند با امدن اسلام مسلمان شدند و سپس از شاهی یمن بر افتادند و در سده دوم سوم خود قبیله بزرگی شده بودند و چون قبیله بزرگی بودند و دیگر عربها نیاز به همپیمان داشتند با بنی ضبه همپیمان شدند و پس از چندی افسانه عرب بودند دیلم و از بنی ضبه بودنشان پخش شد مانند همه داستانهای دروغ برایش داستانی تراشیدند که اینها اصلا از بنی ضبه بودند و پیش یکی از بنی ضبه فرار میکند میرود به ایران و در انجا میماند و فرزندان بسیار از او پا میگیرد و دیلم نام میگیرند - پس. دیلمیان حتما از ان عرب گریزان بوده که بنی ضبه بوده - با انکه نه عربی فرار کرده و نه چیزی تازه اگر هم فرار کرده بود چجوری فرزندانش همه دیلمیان میشوند و چگونه پس. از چندین سده فرزندان او را شناختند؟
دیلمیان گروهی از پارسیان کهنند و. آنان خود نیز زبان خود را دیلمون پارسی میخواندند
دیلم گروهی از سره ترین مردم ایران بودند که در نیزه وری استاد بودند . داریوش بزرگ بارها به یاران خود نازیده و به ایندگان میگوید این یاران مرا بزرگ دارید و یکی از انها گئوبره است در ارامگاه داریوش بزرگ و جاهای دگر کند وکارییی ی از گئوبره است و او یکی از یاران نزدیک داریوش است ( همان یاران که خاندانشان معروف به هفت خاندان پارسی هستند ) داریوش درباره او. نوشته
... [مشاهده متن کامل]
گئوبره پتشخواریش داریَوش خشاثییَهیا ارستبرا
گئوبره پدشخواری نیزه ور داریوش شاه
پتشخوار گر همان خوار ری و سیاه کوه است
-
باری عرب خواندن دیلمیان از انجاست که گروهی از دیلمان که از سوی انوشیروان به یمن رفته بودند و شاهان یمن بودند با امدن اسلام مسلمان شدند و سپس از شاهی یمن بر افتادند و در سده دوم سوم خود قبیله بزرگی شده بودند و چون قبیله بزرگی بودند و دیگر عربها نیاز به همپیمان داشتند با بنی ضبه همپیمان شدند و پس از چندی افسانه عرب بودند دیلم و از بنی ضبه بودنشان پخش شد مانند همه داستانهای دروغ برایش داستانی تراشیدند که اینها اصلا از بنی ضبه بودند و پیش یکی از بنی ضبه فرار میکند میرود به ایران و در انجا میماند و فرزندان بسیار از او پا میگیرد و دیلم نام میگیرند - پس. دیلمیان حتما از ان عرب گریزان بوده که بنی ضبه بوده - با انکه نه عربی فرار کرده و نه چیزی تازه اگر هم فرار کرده بود چجوری فرزندانش همه دیلمیان میشوند و چگونه پس. از چندین سده فرزندان او را شناختند؟
دیلمیان گروهی از پارسیان کهنند و. آنان خود نیز زبان خود را دیلمون پارسی میخواندند
دیلم روستایی در استان خوزستان و ۳۰ کیلومتری شهرستان شوشتر
دیلمی های خوزستان عرب هستند و به زبان عربی صحبت می کنند
و شغل آنها اغلب کشاورزی است.
دیلمی های خوزستان عرب هستند و به زبان عربی صحبت می کنند
و شغل آنها اغلب کشاورزی است.
دیلمی قومی در جنوب گیلان که خود را تات و گالش نامند
دیلمی ها طایفه ای از قوم طبری هستند. گویش دیلمی گویشی از زبان طبری هست. بطلمیوس سکنه دیلم را تپوری نامیده است. نویسندگان دیلمی مانند کیکاووس دیلمی خود را طبری و زبانشان را طبری نامیدند. دیلمیان ربطی به اعراب بنی ضبه ندارند.
ما دیلمیان به خودمو ندیلمی و دیلمانی و گالش و تات و کلایی و کوهی و ییلاقی می گوییم و به زبانمون دیلمی و دیلمانی و تاتی و گالشی میگوییم. ما دیلمیان سکنه سیاهکل هستیم. دیلمیان رودبار و الموت به خود تات و به زبانشان تاتی میگویند.
... [مشاهده متن کامل]
قوم دیلم به تیره های دیلمانی و گالش و کلایی و کوهی و ییلاقی و تات تقسیم میشوند.
... [مشاهده متن کامل]
قوم دیلم به تیره های دیلمانی و گالش و کلایی و کوهی و ییلاقی و تات تقسیم میشوند.
صطخری در کتاب مسالک و ممالک صفحه 168 می گوید دیلمیان عرب و از طایفه بنی ضبه هستند. ابن حوقل در سفرنامه ابن حوقل صفحه 119 می گوید دیلمیان عرب و از قوم بنی ضبه هستند. زکریا قزوینی در کتاب آثارالبلاد و اخبارالعباد در صفحه 389 می گوید دیلمیان عرب و از قوم بنی تمیم هستند. ابولحسن صابی در کتاب تاجی می گوید گیل و دیلم دو برادر از طایفه عرب بنی ضبه هستند.
... [مشاهده متن کامل]
یاقوت حموی در معجم البلدان آورده دیلمیان عربند و از نسل باسل بن ضبه بن ادابن طانجه بن الیاس بن مضر هستند. مسعودی نیز دیلمیان را عرب بنی ضبه معرفی می کند. دهخدا میگه: دیلم . [ دَ ل َ ] ( اِخ ) لقب بنی ضبة معروف به بنوالدیلم ابن باسل بن ضبة بن أدابن طابخة بن الیاس بن مضر. باسل . [ س ِ ] ( اِخ ) ابن ضبة و ضبة بن ادبن بن طابخة بن الیاس را سه فرزند بود: سعد وسُعَید و باسل . سعید به قتل رسید و جانشینی نداشت و اما باسل به سرزمین طبرستان پناه برد و در آنجا با زنی از مردم عجم ازدواج کرد و مردم دیلم از نسل اویند و گفته میشود که باسل بن ضبة ابوالدیلم بوده است. تمام مورخین دیلمیان را عرب و از طایفه بنی ضبه دانستند.
جالبه بدانید که بنی ضبه در اصل شاخه از بنی تمیم هست که وجودشون قبل از ساسانیان در ایران توسط کسروی و عرت الله فولادوند ثابت شده است حتی گفته شده خاندان بازرنگی که مادربزرگ اردشیر بابکان از این خاندان بود با طایفه بنی تمیم وصلت میکردند. بنی ضبه و بنی تمیم جز قبایل عرب شرق عربستان و ناحیه بحرین بزرگ هستند. منطقه بحرین بزرگ همان منطقه دیلمون باستان هست. دیلمون باستان یک تمدن در شرق عربستان و بحرین بزرگ بود که در ناحیه خلیج فارس حضور داشتند و با سومریان و مگن ها روابط بازرگانی داشتند و دیلمیان از نسل همین اعراب بنی ضبه و بنی تمیم منطقه دیلمون عربستان هستند. سرزمین مادری دیلمیان منطقه دیلمون عربستان هست. به ناحیه غربی کشور عراق یعنی غرب رود دجله لواء دیلم میگویند و در آن منطقه طایفه عرب دیلمی سکونت دارند که برخی از آنها ساکن خوزستان هستند. به سرچشمه های رود دجله دیله گفته میشود.
... [مشاهده متن کامل]
یاقوت حموی در معجم البلدان آورده دیلمیان عربند و از نسل باسل بن ضبه بن ادابن طانجه بن الیاس بن مضر هستند. مسعودی نیز دیلمیان را عرب بنی ضبه معرفی می کند. دهخدا میگه: دیلم . [ دَ ل َ ] ( اِخ ) لقب بنی ضبة معروف به بنوالدیلم ابن باسل بن ضبة بن أدابن طابخة بن الیاس بن مضر. باسل . [ س ِ ] ( اِخ ) ابن ضبة و ضبة بن ادبن بن طابخة بن الیاس را سه فرزند بود: سعد وسُعَید و باسل . سعید به قتل رسید و جانشینی نداشت و اما باسل به سرزمین طبرستان پناه برد و در آنجا با زنی از مردم عجم ازدواج کرد و مردم دیلم از نسل اویند و گفته میشود که باسل بن ضبة ابوالدیلم بوده است. تمام مورخین دیلمیان را عرب و از طایفه بنی ضبه دانستند.
جالبه بدانید که بنی ضبه در اصل شاخه از بنی تمیم هست که وجودشون قبل از ساسانیان در ایران توسط کسروی و عرت الله فولادوند ثابت شده است حتی گفته شده خاندان بازرنگی که مادربزرگ اردشیر بابکان از این خاندان بود با طایفه بنی تمیم وصلت میکردند. بنی ضبه و بنی تمیم جز قبایل عرب شرق عربستان و ناحیه بحرین بزرگ هستند. منطقه بحرین بزرگ همان منطقه دیلمون باستان هست. دیلمون باستان یک تمدن در شرق عربستان و بحرین بزرگ بود که در ناحیه خلیج فارس حضور داشتند و با سومریان و مگن ها روابط بازرگانی داشتند و دیلمیان از نسل همین اعراب بنی ضبه و بنی تمیم منطقه دیلمون عربستان هستند. سرزمین مادری دیلمیان منطقه دیلمون عربستان هست. به ناحیه غربی کشور عراق یعنی غرب رود دجله لواء دیلم میگویند و در آن منطقه طایفه عرب دیلمی سکونت دارند که برخی از آنها ساکن خوزستان هستند. به سرچشمه های رود دجله دیله گفته میشود.
دیلم، دیلمی، قوم دیلم، وهرگز دیلمی فاتحه یمن. متصرفات دیلم، پیش از اسلام را تا یمن گسترش داد. د سال1000 ه. ش دیلم ( گیلان کنونی ) به علت مذهب مشترک شیعه با صفویه متحد وجزیی از کشور شد. و دها هزار سال خود کشوری مستقل بود وایران نیز سالها تحت سیطره گیلان کاسی تبار بوده. وسربازان ساسانی در خدمت وهرز بودند. وساسانیان خود اسیر ومغلوب اعراب ومزدور وموالی اعراب بودند. نه دیلمیان مزدور بوده باشند. واین ایران مجوس دوره ساسانی بود که سروری وسیاست مسلمان عرب را پذیرا ومغلوب شان شد. ودرنهایت حکومت شیعه ال بویه دیلمی به سلطه بنی عباس در ایران خاتمه داد واحمد معزالد وله دیلمی فاتح بغداد شد. پس اگر بحث مزدوری باشد یقینا ساسانیان مزدور وتحت فرمان دیلمیان بودند.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دیلم، منصوب به قوم دیلمی، از دیلمان گیلان، قدمت 50 هزارساله، تندیس سر 4گاو که هر سر یک سمت است، شمال، جنوب، شرق، غرب ، کشف شده در دیلمان گیلان، مهاجرت اول ( با جمعیت کم ) جنوب غرب ( زاگروس وبین النهرین ) مهاجرت وکشور گشایی دوم ( بین النهرین، زاگروس، اروپا جنوب غربی وشرق آسیا ) درهر دو جریان جزئی از گالش ها، هردو ( کاسی نژاد ) . دیاله عراق جمع دیالمه. چهارمحال بختیاری، کهگیلویه وبویر احمد، بندر دیلم، بوشهر، هرمزگان، همگی گرفته شده از نام دیلمیان به تریب، قوم دیلمی، امیر منصور بختیار دیلمی، تمدن آل بویه دیلمی واحمدمعزالدوله دیلمی، قوم دیلمی، بویه، ودرنهایت هرمزگان هم از ( نام هرمز دیلمی ) . شباهت شدید زبان دیلمی با لری باعث شده عده ای از دیلمیان رالر وزبان دیلمی را درجنوب لری بنامند، کهگیلویه از باز مندان دیلمیان بویه می باشند. دیلمیان درشرق در گلستان خصوصا در علی آباد زیادند. ودرشیراز هم دیده می شوند، که روزگاری پایتخت آنان بود. دیلمیان شیعه، در وازه قرآن شیراز نیز از آثار آنان است. واز دیگر مشخصه های دیلمی استفاده از نام فامیلی ویا پسوند دیلم ودیلمی است. دیلم، دیلمی، دیلمان، خواستگاه گیلان و کاسی تبار.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اهرم، بیرم
اهرم
شهرستان دیلم در شمالی ترین نقطه استان بوشهر و در مجاورت سه استان فارس ، کهگیلویه و بویر احمد و خوزستان قرار دارد. این شهرستان طبق سرشماری رسمی در سال 1375 دارای 25076 نفر جمعیت بوده است . شهرستان دیلم دارای دو بخش با مرکزیت شهرهای دیلم و امام حسن و چهار دهستان حومه ، لیراوی شمالی ، لیراوی میانی و لیراوی جنوبی است . این شهرستان در طول شرقی 50 درجه و 8 دقیقه الی 50 درجه و 38 دقیقه و عرض شمالی 29 درجه 46 دقیقه الی 30 درجه و 17 دقیقه قرار دارد .
... [مشاهده متن کامل]
برخی منابع از ناحیه دیلمون در کنار خلیج فارس در حدود ( 2800 - 2300 ) سال قبل از میلاد اطلاع داده اند ، اما محل آن تا امروز به طور دقیق مشخص نشده و نظریه های متفاوتی وجود دارد .
یک باستان شناس به نام مک کاون از کشف آثاری مربوط به 2200 سال پیش در حوالی بندر دیلم به ما گزارش می دهد .
نام بندر دیلم را برای اولین بار و به طور مشخص در ریا ض الفردوس خانی نوشته شده در سال 1082 هجری قمری می بینیم . این اثر در شمارش 14 بندر مهم ایران در دوره صفویه از سه بندر دیلم ، حماد و ماهی روبان ( ماهروبان ) نیز نام برده است .
( درب امنیه بندر دیلم که آثار تبر در وسط آن هنوز هویداست. )
سیمای مقاومت بندر دیلم
اگر چه دوره ی صفویه دوره ی بلوغ و رشد بندر دیلم بوده است . ولی این بندر در دوره زندیه نیز از بنادر پر آ وازه و تجاری خلیج فارس بوده است. رونق تجاری بندر دیلم باعث شد در دوره زند ، میر مهنا بندر ریگی و در دوره قاجار شیخ عبدالرسول آل مذکور چشم طمع بدان بدوزند . در سال 1245 ه. ق/1829 م شیخ عبدارسول آل مذکور حاکم بوشهر طی پیامی به بالیوز انگلستان پیشنهاد لشکر کشی به بندر دیلم را مطرح کرده است . او در این گزارش نوشته است :
( ( از شما پنهان نیست که چند سالی است که بندر دیلم علیه من دست به شورش زده و حتی خراج عقب افتاده هم نپرداخته است ) ) ( چالش قدرت. . . ، ترجمه حسن زنگنه، ص217 )
یکی دیگر از صحنه های مقاومت مردم و روحانیون دیلم و لیراوی مربوط به اواخر دوره قاجار می باشد . به هنگامی که کاروانی تجاری منسوب به انگلیسی ها که به عنوان نفت سفید قصد حمل مشروبات الکلی را از طریق دیلم به بهبهان داشته با هوشیاری آخوند ملا یوسف ( خدامی ) و همکاری تفنگچیان لیراوی ( روستا های بنه احمد و شیخ زنگی ) معدوم شده است .
به ظاهر بالیوز انگلیس با کشتی پرسپولیس و به منظور برخورد با این روحانی راهی دیلم شده ولی پس از اطلاع از آمادگی تفنگچیان لیراوی و حمایت مردم دیلم از این روحانی دلیر ، با سرافکندگی از دیلم به بوشهر عودت کرده است .
مردم دیلم در جریان مشروطه دو ( ( انجمن سری دیلم ) ) و ( ( انجمن اخوت دیلم ) ) به ریاست محمد حسن بهبهانی ( خلیجی )
را تشکیل دادند . یکی دیگر از جلوه های به یاد ماندنی و خونین ، مقاومت یکی از زنان پرهیز کار دیلمی به نام خیری کاظمی فرزند رضا است که در برابر ( ( کشف حجاب ) ) سال 1314خ به شهادت رسید .
در اردیبهشت 1321 نیز گروهی از اشرار به سر دستگی شخصی به نام ( ( کبوتر فارسی ) ) به امنیه و شهربانی بندر دیلم یورش آوردند . آنها اگر چه پس از شکستن درب امنیه
آن را خلع سلاح کردند ولی در هنگام حمله به شهربانی با مقاومت پاسبانها روبرو شدند . عمده این پاسبانها اهل بندر دیلم بودند مانند سردار قنواتی ، احمد قنواتی، نجات نیکرو ، ( ؟ ) بلوچ و دو تن از پاسبانان دیلمی که نگذاشتند شهربانی سقوط کنند ولی در این گیر و دار به شهادت رسیدند : محمد صحت پور و نجف جسمی می باشند .
روحانیون دیلم :
روحانیون دیلم نیز همواره در بیداری و آگاهی مردم حضوری روشن در صحنه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی داشته اند . یکی از قدیمی ترین روحانیون دیلم که او و خانواده اش همواره در کنار مردم دیلم بوده اند شیخ سلیمان بهبها نی است . این روحانی را در استاد 1294 ه ق می بینیم . پس از او پسرش آیتا لله شیخ حسین سلیمانی منبع خیر و برکات بود .
استاندار استان هفتم در 22/09/1330 این گزارش را از فعالیت های این روحانی به وزارت کشور ارسال کرده است : ( ( کلیه کسبه و پیشه وران [ بندر دیلم ] به پیروی از منو یات حضرت آیت الله کاشانی و پشتیبانی از دولت جناب آقای مصدق از صبح دیروز تا عصر تعطیل عمومی نموده و با ابراز احساسات زاید وصفی در میدان عمومی مجتمع ، آیت الله حاج حسین سلیمانی بیانات مفصلی در این خصوص ایراد نمودند و عصر با کمال آرامش عمو ماً شدند . ) )
پس از ایشان فرزندش آیت الله شیخ عبدالوهاب شریعت در دهه های 30و 40 ادامه دهنده ه ی راه پدر و یاور مردم دیلم و لیراوی در مطا لبه حقوق اجتماعی آنها بود .
یکی دیگر از فرزندان مبارز آیت ا. . . سلیمانی پسرش عبدالنبی سلیمانی بود که در سال 1354 از عراق به بندر دیلم مها جرت کرد ، او سال 1357 خورشیدی در برپایی راه پیمایی ها در بندر دیلم نقش مهمی ایفاء می کرد ، و در هنگامی که از طرف نیروهای رژیم پهلوی مورد تعقیب قرار گرفت با همکاری سید نبی فاطمی از راه هندیجان به اهواز رهسپار شد . ( راوی : عبدالنبی ابراهیمی )
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به هنگام آغاز جنگ تحمیلی مردم دیلم در اولین روزهای جنگ به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شدند . کاروانهای رزمندگان هر هفته و هر ماه از این شهر راهی جبهه می شوند . 72 شهید و تعداد بسیاری جانباز و آزاده را مردم دیلم و لیراوی در راه پاسداری از دین اسلام و کشور ایران تقدیم کردند .
... [مشاهده متن کامل]
برخی منابع از ناحیه دیلمون در کنار خلیج فارس در حدود ( 2800 - 2300 ) سال قبل از میلاد اطلاع داده اند ، اما محل آن تا امروز به طور دقیق مشخص نشده و نظریه های متفاوتی وجود دارد .
یک باستان شناس به نام مک کاون از کشف آثاری مربوط به 2200 سال پیش در حوالی بندر دیلم به ما گزارش می دهد .
نام بندر دیلم را برای اولین بار و به طور مشخص در ریا ض الفردوس خانی نوشته شده در سال 1082 هجری قمری می بینیم . این اثر در شمارش 14 بندر مهم ایران در دوره صفویه از سه بندر دیلم ، حماد و ماهی روبان ( ماهروبان ) نیز نام برده است .
( درب امنیه بندر دیلم که آثار تبر در وسط آن هنوز هویداست. )
سیمای مقاومت بندر دیلم
اگر چه دوره ی صفویه دوره ی بلوغ و رشد بندر دیلم بوده است . ولی این بندر در دوره زندیه نیز از بنادر پر آ وازه و تجاری خلیج فارس بوده است. رونق تجاری بندر دیلم باعث شد در دوره زند ، میر مهنا بندر ریگی و در دوره قاجار شیخ عبدالرسول آل مذکور چشم طمع بدان بدوزند . در سال 1245 ه. ق/1829 م شیخ عبدارسول آل مذکور حاکم بوشهر طی پیامی به بالیوز انگلستان پیشنهاد لشکر کشی به بندر دیلم را مطرح کرده است . او در این گزارش نوشته است :
( ( از شما پنهان نیست که چند سالی است که بندر دیلم علیه من دست به شورش زده و حتی خراج عقب افتاده هم نپرداخته است ) ) ( چالش قدرت. . . ، ترجمه حسن زنگنه، ص217 )
یکی دیگر از صحنه های مقاومت مردم و روحانیون دیلم و لیراوی مربوط به اواخر دوره قاجار می باشد . به هنگامی که کاروانی تجاری منسوب به انگلیسی ها که به عنوان نفت سفید قصد حمل مشروبات الکلی را از طریق دیلم به بهبهان داشته با هوشیاری آخوند ملا یوسف ( خدامی ) و همکاری تفنگچیان لیراوی ( روستا های بنه احمد و شیخ زنگی ) معدوم شده است .
به ظاهر بالیوز انگلیس با کشتی پرسپولیس و به منظور برخورد با این روحانی راهی دیلم شده ولی پس از اطلاع از آمادگی تفنگچیان لیراوی و حمایت مردم دیلم از این روحانی دلیر ، با سرافکندگی از دیلم به بوشهر عودت کرده است .
مردم دیلم در جریان مشروطه دو ( ( انجمن سری دیلم ) ) و ( ( انجمن اخوت دیلم ) ) به ریاست محمد حسن بهبهانی ( خلیجی )
را تشکیل دادند . یکی دیگر از جلوه های به یاد ماندنی و خونین ، مقاومت یکی از زنان پرهیز کار دیلمی به نام خیری کاظمی فرزند رضا است که در برابر ( ( کشف حجاب ) ) سال 1314خ به شهادت رسید .
در اردیبهشت 1321 نیز گروهی از اشرار به سر دستگی شخصی به نام ( ( کبوتر فارسی ) ) به امنیه و شهربانی بندر دیلم یورش آوردند . آنها اگر چه پس از شکستن درب امنیه
آن را خلع سلاح کردند ولی در هنگام حمله به شهربانی با مقاومت پاسبانها روبرو شدند . عمده این پاسبانها اهل بندر دیلم بودند مانند سردار قنواتی ، احمد قنواتی، نجات نیکرو ، ( ؟ ) بلوچ و دو تن از پاسبانان دیلمی که نگذاشتند شهربانی سقوط کنند ولی در این گیر و دار به شهادت رسیدند : محمد صحت پور و نجف جسمی می باشند .
روحانیون دیلم :
روحانیون دیلم نیز همواره در بیداری و آگاهی مردم حضوری روشن در صحنه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی داشته اند . یکی از قدیمی ترین روحانیون دیلم که او و خانواده اش همواره در کنار مردم دیلم بوده اند شیخ سلیمان بهبها نی است . این روحانی را در استاد 1294 ه ق می بینیم . پس از او پسرش آیتا لله شیخ حسین سلیمانی منبع خیر و برکات بود .
استاندار استان هفتم در 22/09/1330 این گزارش را از فعالیت های این روحانی به وزارت کشور ارسال کرده است : ( ( کلیه کسبه و پیشه وران [ بندر دیلم ] به پیروی از منو یات حضرت آیت الله کاشانی و پشتیبانی از دولت جناب آقای مصدق از صبح دیروز تا عصر تعطیل عمومی نموده و با ابراز احساسات زاید وصفی در میدان عمومی مجتمع ، آیت الله حاج حسین سلیمانی بیانات مفصلی در این خصوص ایراد نمودند و عصر با کمال آرامش عمو ماً شدند . ) )
پس از ایشان فرزندش آیت الله شیخ عبدالوهاب شریعت در دهه های 30و 40 ادامه دهنده ه ی راه پدر و یاور مردم دیلم و لیراوی در مطا لبه حقوق اجتماعی آنها بود .
یکی دیگر از فرزندان مبارز آیت ا. . . سلیمانی پسرش عبدالنبی سلیمانی بود که در سال 1354 از عراق به بندر دیلم مها جرت کرد ، او سال 1357 خورشیدی در برپایی راه پیمایی ها در بندر دیلم نقش مهمی ایفاء می کرد ، و در هنگامی که از طرف نیروهای رژیم پهلوی مورد تعقیب قرار گرفت با همکاری سید نبی فاطمی از راه هندیجان به اهواز رهسپار شد . ( راوی : عبدالنبی ابراهیمی )
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به هنگام آغاز جنگ تحمیلی مردم دیلم در اولین روزهای جنگ به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شدند . کاروانهای رزمندگان هر هفته و هر ماه از این شهر راهی جبهه می شوند . 72 شهید و تعداد بسیاری جانباز و آزاده را مردم دیلم و لیراوی در راه پاسداری از دین اسلام و کشور ایران تقدیم کردند .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)