دعا در سایر ادیان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دعا در سایر ادیان، با توجه به آیات قرآن هم در بین مردم بوده است. و از آنجا که دعا وسیله ارتباط بنده با خالق و پروردگار خویش است بنابراین در همه ادیان الهی، پیامبران هم خود به درگاه خداوند دعا می کردند و هم این وسیله تقرب را به مردم می آموختند.
رسالت ادیان الهی سعادت انسان در دنیا و آخرت است و این سعادت فقط در پناه ارتباط با مالک حقیقی میسر است و از آنجا که دعا وسیله ارتباط بنده با خالق و پروردگار خویش است بنابراین در همه ادیان الهی، پیامبران هم خود به درگاه خداوند دعا می کردند و هم این وسیله تقرب را به مردم می آموختند.، چنان چه در انجیل لوقا آمده است: «و هنگامی که او - مسیح - در موضعی دعا می کرد، چون فارغ شد، یکی از شاگردانش به وی گفت: خداوندا دعا کردن را به ما تعلیم نما، چنان چه یحیی شاگردان خود را بیاموخت.» همچنین مسیح وقتی شاگردان خود را در خواب دید «به ایشان گفت برای چه در خواب هستید، برخاسته دعا کنید تا در امتحان نیفتید.»
چند نمونه دعا در ادیان
به جز قرآن کریم در کتب، آسمانی دیگر، نیز مساله دعا بیان شده است که به چند نمونه از آن اشاره می شود:۱. حضرت عیسی (علیه السّلام) به شاگردان خود گفت: هرگاه دعا کنید، گویید ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد، ملکوت تو بپاید، اراده تو چنانچه در آسمان است در زمین نیز کرده شود، نان کفاف مارا روز به روز به ما بده و گناهان ما را ببخش» در قرآن کریم نیز دعای حضرت عیسی (علیه السّلام) برای طلب رزق آمده است. ۲. حضرت عیسی (علیه السّلام) درباره رفتار با مردم می گوید: «هرکه شما را لعن کند برای او برکت بطلبید و برای هر که با شما کینه دارد برای او دعا کنید.» موسی هم برای قوم خود به درگاه خداوند دعا کرده می گوید: ای خداوند یهوه، قوم خود و میراث خود را که به عظمت خود فدیه دادی و به دست قوی از مصر بیرون آوردی هلاک مساز» و هنگامی که قوم او مرتکب گناه می شوند به درگاه خدا استغاثه می کند: «گناه این قوم را بر حسب عظمت رحمت خود بیامرز» در جای دیگر از کتاب مقدس یهودیان آمده است: «موسی به خداوند عرض کرده، گفت: ملتمس اینکه یهوه، خدای ارواح تمامی بشر، کسی را بر این جماعت بگمارد... و خداوند به موسی گفت: یوشع بن نون را که مردی صاحب روح است گرفته، دست خود را بر او بگذار.» اما در قرآن کریم آمده است که موسی از خداوند درخواست کرد هارون را جانشین خود قرار دهد. ۳. قرآن کریم درباره حضرت زکریا (علیه السّلام) می فرماید: «وی از خداوند درخواست کرد فرزندی به او عطا کند تا وارث او باشد. خداوند دعای زکریا را مستجاب کرد و او را بشارت به فرزندی داد به نام یحیی». همین مطلب در انجیل بدین صورت آمده است: «فرشته بدو گفت: ای زکریا، ترسان مباش، زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است و زوجه ات الیصابات برای تو پسری خواهد زایید و او را یحیی خواهی نامید.» ۴. حضرت داود (علیه السّلام) از پیامبران بنی اسرائیل کتابی دارد به نام زبور یا مزامیر که کتاب دعا و مناجات است. مضمون بخش هایی از این کتاب مطابق مناجات و ادعیه وارده از ائمه معصومین (علیهم السّلام) است. به عنوان مثال مزمور پنجم چنین آغاز می شود: «ای خداوند به سخنان من گوش بده، در تفکر من تامل فرما، ای پادشاه و خدای من، به آواز فریادم توجه کن زیرا که نزد تو دعا می کنم.» در مناجات شعبانیه نیز آمده است: «خدایا دعایم را بشنو وقتی تو را می خوانم و ندایم را بشنو وقتی تو را ندا می زنم... به راستی که در پیشگاه تو ایستاده ام.» حضرت داود (علیه السّلام) می فرماید: «ای خداوند مرا در غضب خود توبیخ منما و مرا در خشم خویش تادیب مکن.» امام زین العابدین (علیه السّلام) در اولین فقره دعای ابو حمزه ثمالی می فرماید: خدایا، مرا با عقوبت خود ادب مکن.»
دلیل وجود دعا در ادیان
به جز شواهدی که ذکر شد می توان برای حضور و وجود دعا در ادیان مختلف، دلیلی نیز اقامه کرد، توضیح آن که: انسان فطرتی خداجو و خداشناس دارد، و دعا بروز و ظهور همین فطرت است و چون خواندن خدا، و طلب از او در فطرت بشر به ودیعه نهاده شده است. هرگاه آدمی از همه هستی دست شسته باشد و دست آویزی برای حل مشکلاتش نیابد، فطرت اصیل او، او را به سوی خدا می خواند و دعای او رنگ خلوص به خود می گیرد. (که در این آیات هم اشاره به دعای انسان در مواقع خطر مثل سفر دریایی شده و هم خداوند دعای او را خالص توصیف نموده است.) و این مهمترین نشانه فطری بودن دعاست.بنابراین در هر مکتب و دینی که امری قدسی و ماورایی وجود داشته باشد و انسان ها آن موجود قدسی را گرداننده و مدبر عالم بدانند، دعا مجال تجلی پیدا می کند، و لذا، دعا اختصاصی به ادیان ابراهیمی و بلکه متدین به هر دینی، به شرط پذیرش مدبری برای جهان، دعا را خواهد شناخت، چنان که به بیان قرآن مشرکین نیز دعا می کردند و کسانی را می خواندند و از آن ها حل مشکلاتشان را می خواستند. (که در همه آنها اشاره شده که کفار و مشرکین دعا می کردند ولی حاجت خود را از غیرخدا می خواستند (ماتدعون من دون الله). ) و می دانیم که ایشان خدای بزرگ (الله) را به عنوان خالق جهان، قبول داشتند (در آیات ۶۱ سوره عنکبوت، ۲۵ لقمان و ۳۸ زمر و ۹ زخرف و ۸۷ زخرف به این نکته اشاره شده است.) و شرک آنها در ربوبیت الهی بود یعنی در امر اداره امور جهان موجوداتی به جز خدا را شریک او می دانستند. و لذا همان موجودات را در دعای خویش مخاطب قرار می دادند.
جایگاه دعا در اسلام
...

پیشنهاد کاربران

بپرس