درخت زندگانی

دانشنامه عمومی

درخت زندگانی مفهومی است که در علم، مذهب، فلسفه، اسطوره و دیگر زمینه ها استفاده شده است. در این زمینه ها درخت زندگی به شکل درختی پرشاخه نشان داده می شود که نشان دهندهٔ این اندیشه است که تمام حیات بر روی زمین به هم مربوط است. درخت زندگی انواع گوناگون دارد: بنمایه ای ست در الهیات، اسطوره ها، و فلسفه های مختلف در جهان؛ یک مفهوم عرفانی که به ارتباط متقابل تمام اجزای حیات بر روی سیارهٔ ما اشاره دارد؛ و همچنین در علوم، نموداری برای تبار مشترک موجودات در تکامل است. در کتاب مقدس به دو درخت در باغ بهشت اشاره شده است. اولین درخت که درخت زندگی نام دارد بر آدم و حوا در باغ بهشت آزاد است و درخت دوم که درخت دانش خوبی و بدی نام دارد بر آن دو ممنوع است.
یکی از نشانه های مقدس همبسته با درخت زندگانی در اندیشه ایرانی گاوکَرَن است، درختی که شادابیش ضامن تداوم زندگی در گیتی است. هنگامی که اهورامزدا درخت گوکَرَن را در دریای فراخ کرت می آفریند، اهریمن چلپاسه ای گسیل می دارد تا ریشه درخت را بجود و حیات را بر روی زمین نابود کند. اما در اطراف ریشه درخت در اعماق فراخکرت دو کَرماهی خانه دارند که پیوسته به دور ریشه می چرخند و چونان که در مینوی خرد آمده وزغ و دیگر حیوانات موذی اهریمن زاده را از آن دور نگاه می دارند. دیگر نمونه درخت زندگی در اسطوره های ایرانی درخت ویسپوبیش ( بس تخمک یا همس توهمک ) است. این درخت نیز در میانه دریای فراخ کرت رسته است. در ساقه اش نُه کوه آفریده شده که از پای آنها نهصد و نود و نه هزار و نهصد و نود و نه جوی جاری است. آب این جوی ها به هفت کشور زمین می رود و همه آب های زمین از آنجا سرچشمه می گیرد. چینامروش مرغ در نزدیکی این درخت می نشیند و تخم هایی که از درخت فرو می ریزد، در آب می پراکند. [ ۱]
اصطلاح مورد استفاده در یهودیت برای درخت زندگانی اتز چایم است. اتز چایم نام رایجی برای مدارس و کنیسه های یهودی نیز است. در کتاب پیدایش داستان دو درخت در باغ عدن نقل می شود. درخت اول که درخت زندگی است بر آدم و حوا مجاز است و درخت دوم که درخت دانش خوبی و بدی است ممنوع می باشد. بعد از اخراج آدم و حوا از باغ عدن خداوند دو چروبیم را مسئول محافظت از درخت زندگی می کند. در کتاب انوش که جزو کتاب های رسمی کتاب مقدس نیست نوشته شده است که روز داوری کسانی که کتاب زندگی بر آنان نوشته شده باشد میوه درخت زندگی را دریافت خواهند کرد.
عکس درخت زندگانیعکس درخت زندگانیعکس درخت زندگانیعکس درخت زندگانیعکس درخت زندگانی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

یادآوری از واژه ویسپوبیش:
ویسپوبیش: نام درختی اساطیری یا "درخت زندگانی"، که پس از پیروزی تیشتر و با کمک سِپَندارمذ بر روی زمین رویید و درمانگر همه دردها و بیماری هاست!
( ( در اسلام: به آن درخت طوبی می گویند! ) )
...
[مشاهده متن کامل]

ویسپوبیش: واژه اوستایی
اوستا: ویسپایش ( vīspāish ) - ویسپاسه ( vīspase )
ویسپو پَئسِم ( vīspō - paēsem )
.
درخت " زندگانی" ویسپوبیش به همراه درخت "جاودانگی" گاوکَرِن ( گَئوکَرِن ) >>>
در دریایِ اسطوره ای به نام فَراخکَرت ( وُئوروکَشَه، Vourukasha ) در کنار کوه البرز قرار دارد هر چند در برخی بُن مایه ها آن را به کاسپین ( خزر مازندران ) وابسته می دانند!
همچنین، پرنده اسطوره ای ( هُما، چَمروش ) به مانند سیمرغ ( آمروش ) ، در البرز کوه ( اوستایی:هَرا بُرزَیتی، هَرائیتی بُرز: کوه بزرگ و با شکوه ) خانه ( آشیانه ) دارد!
.
همچنین چوب ویسپوبیش، ما را از چشم خوردن و گزند در امان می دارد!
یادآوری از تیشتر:
سپس این ایزدان بر روی " تخته ای از درخت ویسپوبیش" که به دست باران های تیشتر سبز شده و به کمک سِپَندارمَذ روییده شده بود، سوار می شوند و تیشتر که نیروی آرزو برآورده کردن را داشت؛ ضربه ای به تخته می زند و خواست اهورامزدایی آناهیتا که با آب و گل نیلوفر هست را برآورده می سازد و همگی رهسپار کارهایی که به آن ها سپرده شده بود می شوند!
( ( اصطلاح "بزنم به تخته یا بزن به تخته چشم نخوری" از اینجا آمده است! >>> یعنی می زنیم به تخته تا آرزوی چشم نخوردن ما برآورده شود! ) )
.
همچنین اهریمن خَرَفَستران را برای نابودی درخت زندگی ( ویسپوبیش ) گُسیل می کند، سپس آناهیتا به کمک اهورامزدا برای هَمِستاری ( مقابله ) با آن، کَرماهی ( ماهی جنگی و نیرومند ) را می آفریند
مینوی خرد، فَرگرد ( فصل ) 61، بند30:
u - š kar - māhīg pērāmōn hamē wardēd u - š wak ud abārīg xrafstar az - iš abāz hamē dārēd
معنی: و "کَرماهی" پیوسته پیرامونش[درخت زندگی یا ویسپوبیش] می گردد و وزغ و حیوانات موذی دیگر را از آن باز می دارد.
( ( برای همین هست در سفره هفت سین ماهی می گذاریم تا نگهبان زندگی مان باشد! ) )
.
ویسپ ( ویسپو، vīspō ) : همه، تمام، کامل
.
بیش: در اوستا: بَئیش ( baēš ) -
آسیب، صدمه، گزند، زخم، خسارت، زیان، انگره! -
بیماری، درد و رنج، آزار و اذیت، سختی و گرفتاری
.
معنی: درمانگر همه دردها و بیماری ها، درواخ دهنده همه سختی ها و گرفتاری ها، بهبودی همه آسیب ها و زخم ها
.
دوبار در شاهنامه فردوسی بزرگ، ویرایش استاد جُنیدی این واژه آمده است!
1. در نامه رستم فرخزاد به برادرش چنین آمده است:
بزرگان که در قادِسی با من اند
دُرشتند و با آهِرمَن دشمنند
گمانند کاین "بِیش" بیرون شود
ز دشمن زمین رود جیهون شود
2. در پاسخ نامه ای که گودرز به پیران می دهد:
تو کردی همه جنگ را دست پیش
سپه را تو برکندی از جای خویش
خرد ار پس آمد تو پِیش آمدی
به فرجامِ آرام، "بِیش" آمدی
( ( پس از آمدن درد و بیماری، در پایان آرامش می یابی یا پس از هر سختی، آسانی هست! ) )
.
اوستا: تیشتر یشت، بند43:
tishtrīm stārem raēvantem hvarenanguhantem yazamaide
yō "vīspāish" naēnizhaiti sima
apaya vazhedrish uxshyeiti "vīspase" - ta dāmān baēshazyatica sevishtō
yezi aēm bavaiti yashtō
معنی: تیشتر، ستاره درخشان و باشکوه را می ستاییم، که از "هر گزند" چیز ( موجودات ) با آبِ جَهنده ( آب پاش ) خود، ترس را می شوید ( پاک می کند ) و از بین می برد، و این چنین برای "همه آسیب" این آفریده ها درواخی ( سلامتی، آزادی از بیماری ) می آورد،
و بسیار نیکو و خشنود است، در حالی که او را پرستش می کنند
.
اوستا: مهریَشت ( میترایَشت ) ، بند124:
uzbāzāush paiti amerextīm
fravazaite mithrō yō vouru - gaoyaoitish
haca raoxshnāt garō - nmānāt
vāshem srīrem vavazānem hāmō - taxmem
vīspō - paēsem" zaranaēnem"
معنی: بازوان ( دست هایش ) را برای جانپاسی ( مراقبت ) از [پاکدینان]، میترا ( مِهر ) گشوده است ( به سوی بالا برده است )
کسی که دارای دشت های فراخ ( گسترده ) از گرزمان درخشان ( گروتمان، بالاترین آسمان یا بهشت روشنی ) است
گردونه ای زیبا و با گرداننده زرّین ( طلایی ) همه تخم ها ( هُما ) و "درمانگر همه دردهاست ( ویسپوبیش! ) "
.
.
هَرویسپ، هَروِسپ -
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) :
هَرویسپ: harwisp
.
واژه های دیگری از آن ساخته شد:
یادآوری از تیشتر:
ویسپوبیش ( vīspō - bīš، وِن جَد بیش ) یا هَرویسپ تخمه : درمانگر همه دردها و بیماری ها یا دارنده همه تخمه ها و دانه ها
.
این واژه به گونه ای حشو ( تکرار ) هست و گاه به گونه جدا هم می آید:
هر: حرف تعریف برای همه، هر چیزی
.
ویسپ: همه، کُل، تمام
.
معنی: همه، هر - جُملگی، یکسر، تمام، کل، مجموع
مانند: ویسپِرَد!
( گونه دیگر پهلوی "همه": هَماگ، hamāg )
.
گُزیده های زادِسپَرَم، فَرگَرد ( فصل ) 30، بند42:
agar ahlaw, baxt pad pērōzīh.
u - š "harwisp" ham - gōhrān ī mēnōg - čihrān abāg frāz rawēnd
معنی: اگر پرهیزکار است، بخت ( نصیب، بهره ) او پیروزی است.
به همراه او "همه" هم سرشتان منوچهر فراز روند ( می رسند، پیش می آیند )

درخت زندگانیدرخت زندگانیدرخت زندگانیدرخت زندگانیدرخت زندگانیدرخت زندگانی
منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/درخت_زندگانی• https://abadis.ir/fatofa/تیشتر/• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa

بپرس