دانشور
/dAneSvar/
مترادف دانشور: حکیم، خردمند، دانا، دانشمند، عالم، علامه، فاضل
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: صاحب علم و دانش، ( دانش، ور ( پسوند دارندگی ) )، دارای علم و دانش، دانشمند
برچسب ها: اسم، اسم با د، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
مر این جان ما را گهر دیگرست
که بینا و گویا و دانشورست.
اسدی.
نه گویا نه بینا و دانشورندنه جفت خرد نز هنر رهبرند.
اسدی.
حاصل آنک از هر ذکر ناید نری هین ز جاهل ترس اگر دانشوری.
مولوی.
این طبیبان بدن دانشورندبر سقام تو ز تو واقف ترند.
مولوی.
اگر همچنین سر بخود دربرم چه دانند مردم که دانشورم.
سعدی.
نه پرهیزگار و نه دانشورندهمین بس که دنیا بدین میخرند.
سعدی.
بتدبیر دستور دانشورش به نیکی بشد نام در کشورش.
سعدی.
فرق گویم من میان هر دو معقول و درست تا دهد انصاف آن کز هر دو دانشور بود.
امیرخسرو دهلوی.
خاندان رموز عیسی راملک دانشور تو خاتون باد.
عرفی.
ز حرف حق نشود رنجه مرد دانشور.قاآنی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) صاحب دانش عالم دانشمند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
دانشور ( انگلیسی: Scholar ) شخصی است که فعالیت های تحصیلی و اندیشمندانه را دنبال می کند؛ به ویژه آن هایی که در یک زمینه مطالعاتی تخصص پیدا می کنند. یک دانشور ممکن است همچنین فردی فرهنگستانی باشد که استاد یا محقق در دانشگاه یا دیگر مؤسسه های آموزش عالی است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: دانشور
مترادف ها
عضو فرهنگستان، محقق، ادیب، دانشمند، خردمند، دانشور، پژوهشگر، دانش پژوه، اهل تتبع، شاگرد ممتاز
استاد، مدیر، چیره دست، پیر، رئیس، ارباب، سرور، سید، سرامد، کارفرما، صاحب، دانشور
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دانشی مرد. [ ن ِ م َ ] ( اِ مرکب ) دانا مرد. مرد عالم. مردی از اهل علم. مردی دانشور :
دگر آنکه دارد بیزدان سپاس
بود دانشی مرد نیکی شناس.
فردوسی.
ایا دانشی مرد بسیارهوش
همه جامه آزمندی مپوش.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی.
سخن سنج و دینار گنجی مسنج
که بر دانشی مرد خوارست گنج.
فردوسی.
اگر دانشی مرد راند سخن
تو بشنو که دانش نگردد کهن.
فردوسی.
دگر آنکه دارد بیزدان سپاس
بود دانشی مرد نیکی شناس.
فردوسی.
ایا دانشی مرد بسیارهوش
همه جامه آزمندی مپوش.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی.
سخن سنج و دینار گنجی مسنج
که بر دانشی مرد خوارست گنج.
فردوسی.
اگر دانشی مرد راند سخن
تو بشنو که دانش نگردد کهن.
فردوسی.
کشاورز
کشاورز . دان نشو ور. دانه را در داخل دان کدر خاک ایجاد می کنند و دانه را برای نشو و رویش داخل دان می اندازند و آنرا ور میکنند یعنی شخم نزنند و در هم میکنند. به دانستن علم کاشت و داشت و برداشت میگویند دانشور
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بودن . اطلاعاتی که در دانه و تخم وجود دارد . اطلاعات درون دانه با خاک و آب و نور خورشید باز میشود درخت سیب گلابی یا گندم و برنج لوبیا هندوانه میشود . پس هر دانه و تخم . مانند سی دی . هادی دانستن و علم پنهان هر دانه و تخم است . دانه رشد که میکند میشود دانا و کشاورزان دانشوران و دانشمند علوم کشاورزی هستند
دانشور دانشمندیست که پژوهشگر و کاوشگر باشد
دانشمند انباره دانش است
دانشور پروسسکننده دانش است و اوست که دانشهای نوین را میاورد
دانشمند انباره دانش است
دانشور پروسسکننده دانش است و اوست که دانشهای نوین را میاورد