دانش مبهمات قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دانش مبهمات قرآن. دانش مبهمات یکی از دانش های سودمند قرآنی ، و هدف آن برطرف کردن ابهام از الفاظ مبهم قرآن کریم است که به لحاظ مشخص نبودن مصداق یا مصادیق خاص عینی و خارجی آن، مبهم خوانده می شوند.
باید توجه داشت که اصطلاح «مبهمات قرآن» اصطلاحی علوم قرآنی و ناظر است به نام ها و صیغه های عام، مطلق و کلی که به لحاظ مشخص نبودن مصداق یا مصادیق خاص عینی و خارجی آن، مبهم خوانده می شود؛ و نباید این اصطلاح را با مبهم به معنای روشن نبودن معنای آیات قرآن و اجمال در آن ها اشتباه گرفت؛ بنابراین، هرگز مراد از مبهمات، آن معنای نادرستی نیست که امام باقر - علیه السلام- انتساب آن به قرآن را نفی کردند. آن حضرت در ضمن روایتی فرمودند: «فمن زعم ان کتاب الله مبهم فقد هلک و اهلک : هرکس بپندارد که کتاب خدا مبهم است هم خود هلاک شده و هم دیگران را به هلاکت افکنده است». دانش مبهمات یکی از دانش های سودمند قرآنی، و هدف آن برطرف کردن ابهام از الفاظ مبهم قرآن کریم است. الفاظ مبهم مورد بحث در این دانش عبارت است از موصول ، ضمیر ، اسم اشاره و طور کلی هر لفظی که به صورت نامشخص به فرد یا افراد یا یک شی ء خارجی اشاره دارد. (محمد خزائلی دراعلام قرآن، ۱۱ مورد از این نام های مبهم را که به مکان اشاره دارد و ۴۹ مورد که کنایه از افرادی است که پیش از عصر پیامبر می زیسته اند و ۴۹ مورد نیز که کنایه ازافراد معاصر پیامبر اسلام بودند، شناسانده است که البته به یقین بیش از این ها در قرآن وجود دارد. برخی، این دانش را از شریف ترین دانش های قرآنی دانسته اند که از صدر اسلام و زمان پیامبر اسلام و نزول قرآن ، مفسران در پی شناخت آن بوده اند.
مبهم در لغت و اصطلاح
مبهم در لغت، اسم مفعول و مشتق از ابهام به معنای روشن، و واضح نیاوردن امری است. ابن منظور برای این کلمه، کاربردهای گوناگونی را گزارش کرده است؛ برای مثال «باب مبهم» یعنی در بسته یا «حائط مبهم» یعنی دیوار بدون در، و «کلام مبهم» یعنی سخنی که معنایی روشن از آن به دست نیاید و «امر مبهم» یعنی چیزی که راهی به آن نباشد. او هم چنین می گوید: در حدیثی از علی علیه السّلام آمده که هرگاه یکی از امور مبهم یعنی مسائل دشوار و مشکل بر وی فرود می آمد، از آن پرده برمی داشت و روشن می کرد؛ بنابراین در رایج ترین کاربرد، مبهم به معنای امر غیر آشکار است؛
← تعریف سهیلی
سابقه تفسیر مبهمات قرآن به عهد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم باز می گردد و روایاتی در این باره به ایشان منسوب است. در روایات فراوانی که از طرق متعدد و صحیح از ام سلمه ، عایشه ، انس بن مالک ، ابوسعید ، ابوهریره ، ابی الحمراء واثلة بن اسقع ، سعد و زید بن ارقم نقل شده است، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم پس از نزول آیه ۳۳ احزاب : «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» اهل بیت را به فاطمه ، علی ، حسن و حسین علیهم السّلام تفسیر کرد. نیز از حضرت تفسیر «مغضوب علیهم» و «ضالین» در سوره فاتحه و نیز « مقتسمین » در آیه ۹۰ حجر ؟ به یهود و نصارا نقل شده است. در تفسیر مبهمات قرآن، روایات دیگری نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم نقل شده است که برخی از آن ها ضعیف یا مجعول است. سیوطی بخشی از آن ها را در الاتقان گرد آورده است. پس از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم صحابه ، عهده دار تفسیر مبهمات بودند؛ چنان که بسیاری از روایات مستند این دانش از امام علی علیه السّلام و دیگر صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم هم چون ابن مسعود ، ابن عباس ، ابوسعید خدری ، جابربن عبدالله انصاری و سایر مفسران آن عهد نقل شده است. پس از صحابه، نوبت به مفسران تابعی می رسد که روایات بسیاری در این باب نیز به آنان منسوب است.
نگاشته ها در تفسیر مبهمات
...

پیشنهاد کاربران

بپرس