خیوه
لغت نامه دهخدا
محل خیوه احتمالا از پیش از اسلام مسکون و در قرن 4 هَ. ق. شهرکی از خوارزم بوده است. شیخ نجم الدین کبری در آنجا متولد شد و پس از دوره امیرتیمور خیوه بتدریج گرگانج را تحت الشعاع قرار داد و کرسی خوارزم گردید و نام خود را بعنوان خانات خیوه به همه آن سرزمین داد خانات خیوه عنوان مشهور دولتی بوده است که در دهه دوم قرن دهم هجری قمری در خوارزم تشکیل شد و تا1873 م. استقلال خود را حفظ کرد و سپس تحت الحمایه روسیه گردید و تا انقلاب کبیر روسیه تابع دولت روسیه بود. سلسله اول خانهای خیوه معروف به سلسله عربشاهیه است که بوسیله ایلبارس از خاندان شیبانی از اعقاب جوجی خان تأسیس گردید. پس از او فرزندان او حکومت کردند تا آنکه این حکومت برافتاد و فرمانروائی خوارزم بدست ایناق بزرگ خاندان قنقرات افتاد و اگر چه در ظاهر کسانی را از خاندان چنگیزخان بتخت خانی می نشانیدند ولی فرمانروائی اینها جز در موارد استثنائی اسمی بیش نبود. در قرن 17 م. پطر کبیر با خانات خیوه روابطی برقرار کرد ولی با حمله نادر و از بین بردن ایلبارس دوم مدتی این حکومت بدست گماشته نادر اداره میشداما این تحت الحمایگی نادر طولی نکشید و باز خانی ازخانات خیوه حاکم آنجا گردید. بعد از چندی در نتیجه ٔمهاجمات و دستبردهای ترکمانهای یموت خیوه ویران گردید ولی در سال 1770 م. محمدامین بزرگ خاندان قنقرات ترکمانها را مقهور کرد و رونق شهر و خانات خیوه را تجدید نمود. در سال 1219 هَ. ق. ایناق وقت بنام ایلتوزر که از نوادگان محمدامین بود خود را عنوان خان داد و سلسله ایناق را تأسیس کرد و آن دومین سلسله خانهای خیوه است که تا سال 1873 م. که حکومت آنها تحت الحمایه روسیه شد دوام داشت و آنها بدینقرار است ایلتوزر ( 1219 - 1221 هَ. ق. )، محمدرحیم خان ( 1221 - 1249 هَ. ق. )، اﷲ قلی خان ( 1249 - 1258 هَ. ق. )، رحیم قلیخان ( 1258 - 1261 هَ. ق. )، ابوالغازی محمدامین خان ( 1261 - 1271 هَ. ق. )، عبداﷲخان ( 1271 - 1272 هَ. ق. )، قتلغ محمدخان ( 1272 - ؟ )، سیدمحمدخان ( 1272؟ - 1282 هَ. ق. )، سید محمدرحیم خان ( 1282 - 1290 هَ. ق. ). در دوره سیدمحمدرحیم خان روسیه لشکر عظیم بخیوه فرستاد و بدون جنگ خان خیوه تسلیم شد و سید محمدرحیم خان تا سال 1910 م. حکومت کرد ولی دست نشانده روسها بود. بعد از انقلاب روسیه در 26 آوریل 1920 م. جمهوری خلق خوارزم تشکیل شد و خیوه جزء آن درآمد. ( از دایرة المعارف فارسی ).
فرهنگ فارسی
شهریست از جمهوری شوروی ازبکستان که در سال ۱۹۵۶ میلادی ۱۵۴٠٠ تن جمعیت داشته است و در ناحیه خوارزم نزدیک بیابان قرا قورم بفاصله ۴٠ کیلومتری غرب آمودریا و ۳۲ کیلومتری جنوب غربی ایستگاه راه آهن اورگنج قرار دارد .
دانشنامه عمومی
خیوه ( به ازبکی: Xiva / Хива ) ، ( به روسی: Хива ) نام شهری است با حدود نیم میلیون نفر جمعیت در استان خوارزم ازبکستان، واقع در ۲۵ کیلومتری جنوب گرگانج. شهر خیوه در حدود هزار کیلومتری شمال غرب تاشکند، پایتخت ازبکستان، و در ۶۰۰ کیلومتری شمال بخارا واقع شده است و اقتصاد آن برپایه کشاورزی است. [ ۱]
خیوه در ساحل چپ آمودریا در کنار نهر پَلوان در واحه خوارزم قرار دارد. این واحه است تنها مکان سبز و خرم در سرزمین وسیعی از بیابان است. در جنوب خیوه، بیابان شن های سیاه ( قره قوم ) با شهر همسایه است. در شمال شرق شهر بیابان شن های سرخ ( قزل قوم ) بر کرانه شهر فشار می آورد. امروزه تولید پنبه پایه اصلی اقتصاد است، اما صنایع دستی سنتی مانند قالی بافی، گلدوزی و کنده کاری روی چوب و سنگ باقی مانده اند.
زمانی خیوه مرکز سرزمین خوارزم بود و امروز در کشور ازبکستان جای گرفته است و مرکز استان خوارزم در این کشور است. بازرگانان خاورمیانه در سده دهم میلادی از این شهر نام می برند هر چند که باستان شناسان پیشینه آن را به سده شش میلادی می رسانند. تا پیش از چیرگی روس ها بر خوارزم خان هایی بر این سرزمین با مرکزیت خیوه فرمان می راندند.
خیوه شهری است با مجموعه ای از بناهای تاریخی که در حصاری از خشت و گل به نام «ایشان قلعه» یا «ایچان قلعه» قرار گرفته اند. این بناها که به سبک معماری اسلامی و ایرانی ساخته شده، شامل دروازه ها، مسجدها، مدرسه ها، آرامگاه ها، گرمابه ها، کاخ ها و خانه های سنتی است و همواره مورد توجّه باستان شناسان و تاریخ دانان بوده و جهانگردان بسیاری را به خود جذب کرده است. [ ۲]
مردم ایرانی تبار آسیای میانه طی سده ها در معرض تاخت ترک تباران واردشده از شرق بودند که مردم ایرانی محل را به عنوان برده با خود می بردند. تنها در نیمه اول قرن نوزدهم، حدود هشتاد هزار همچنین تعداد نامعلومی از روس ها، قبل از فروش به عنوان برده به خیوه برده شدند. بسیاری از آنها برای ساختن ساختمان هایی در ایچان قلعه ( دربار سلطنتی ) که برجسته ترین ویژگی شهر تاریخی خیوه است، به بیگاری گرفته شدند. [ ۳]
آرامگاه پوریای ولی در میان مجموعه فرهنگی - تاریخی ایچان قلعه قرار دارد. آرامگاه پوریای ولی خود یک مجموعه فرهنگی ـ تاریخی است و در فاصله سده های هشتم تا چهاردهم هجری ( ۱۴ تا ۲۰ میلادی ) ، برای بزرگداشت نام «پهلوان محمود» پسر پوستین دوزی که علاوه بر پهلوانی، شاعر و جوانمرد نیز بود، ساخته شده است. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفخیوه در ساحل چپ آمودریا در کنار نهر پَلوان در واحه خوارزم قرار دارد. این واحه است تنها مکان سبز و خرم در سرزمین وسیعی از بیابان است. در جنوب خیوه، بیابان شن های سیاه ( قره قوم ) با شهر همسایه است. در شمال شرق شهر بیابان شن های سرخ ( قزل قوم ) بر کرانه شهر فشار می آورد. امروزه تولید پنبه پایه اصلی اقتصاد است، اما صنایع دستی سنتی مانند قالی بافی، گلدوزی و کنده کاری روی چوب و سنگ باقی مانده اند.
زمانی خیوه مرکز سرزمین خوارزم بود و امروز در کشور ازبکستان جای گرفته است و مرکز استان خوارزم در این کشور است. بازرگانان خاورمیانه در سده دهم میلادی از این شهر نام می برند هر چند که باستان شناسان پیشینه آن را به سده شش میلادی می رسانند. تا پیش از چیرگی روس ها بر خوارزم خان هایی بر این سرزمین با مرکزیت خیوه فرمان می راندند.
خیوه شهری است با مجموعه ای از بناهای تاریخی که در حصاری از خشت و گل به نام «ایشان قلعه» یا «ایچان قلعه» قرار گرفته اند. این بناها که به سبک معماری اسلامی و ایرانی ساخته شده، شامل دروازه ها، مسجدها، مدرسه ها، آرامگاه ها، گرمابه ها، کاخ ها و خانه های سنتی است و همواره مورد توجّه باستان شناسان و تاریخ دانان بوده و جهانگردان بسیاری را به خود جذب کرده است. [ ۲]
مردم ایرانی تبار آسیای میانه طی سده ها در معرض تاخت ترک تباران واردشده از شرق بودند که مردم ایرانی محل را به عنوان برده با خود می بردند. تنها در نیمه اول قرن نوزدهم، حدود هشتاد هزار همچنین تعداد نامعلومی از روس ها، قبل از فروش به عنوان برده به خیوه برده شدند. بسیاری از آنها برای ساختن ساختمان هایی در ایچان قلعه ( دربار سلطنتی ) که برجسته ترین ویژگی شهر تاریخی خیوه است، به بیگاری گرفته شدند. [ ۳]
آرامگاه پوریای ولی در میان مجموعه فرهنگی - تاریخی ایچان قلعه قرار دارد. آرامگاه پوریای ولی خود یک مجموعه فرهنگی ـ تاریخی است و در فاصله سده های هشتم تا چهاردهم هجری ( ۱۴ تا ۲۰ میلادی ) ، برای بزرگداشت نام «پهلوان محمود» پسر پوستین دوزی که علاوه بر پهلوانی، شاعر و جوانمرد نیز بود، ساخته شده است. [ ۲]
wiki: خیوه
دانشنامه آزاد فارسی
شهری با جمعیت ۴۱.۳۰۰ نفر (۱۹۹۱)، در ناحیة خوارزم، در غرب رود آمودریا و در کانال پالوان. از جنوب به بیابان قراقوم و در شمال شرق به بیابان قزل قوم محدود می شود. محل خیوه احتمالاً از پیش از اسلام مسکون بوده است. در قرن ۴ق شهر کوچکی از ولایت خوارزم بود. پس از دورة امیرتیمور گورگانی، خیوه به تدریج گرگانج را تحت الشعاع قرار داد و مرکز خوارزم شد و نام خود را به همة آن سرزمین داد. خانات خیوه، عنوان مشهور دولتی بوده است که در دهة دوم قرن ۱۰ق در خوارزم تشکیل شد و تا سال ۱۸۷۳ استقلال خود را حفظ کرد. در این سال روسیه لشگر بزرگی به خیوه فرستاد و خیوه بدون مقاومت اشغال شد، سپس تحت الحمایة روسیه شد و تا انقلاب کبیر روسیه، خان های خیوه تابع دولت روسیه بودند. به دنبال انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، خانات خیوه عملاً از میان رفتند و دولت شوروی سابق بر این ناحیه مسلط شد. در سال ۱۹۲۰م جمهوری شوروی خلق خوارزم اعلام گردید. شهر خیوة کنونی پس از تخریب خیوه کهن در کنار آن بنا شده است. آثار باستانی متعددی مانند مسجد جامع شهر، مدرسة شیرغازان خان و مدرسة اسلام خواجه، آرامگاه پهلوان محمود، مهم ترین بناهای تاریخی شهر هستند. در اطراف خیوه میادین مهم گاز طبیعی وجود دارد. نیز ← خوارزم
wikijoo: خیوه
پیشنهاد کاربران
درباره خیوه
بسیاری از پژوهندگان، سرزمین خوارزم را همان مکانی می دانند که در اوستا از آن به عنوان ایران ویج، سرزمین اصلی آریاییان، یاد شده است. خیوه در روزگاران باستان بخشی از قلمرو سکاهای تیزخود، از اقوام آریایی ایرانی منطقه بود و در دوره های بعد جزئی از شاهنشاهی ایران گشت. شکل اصلی کهن تر نام آن خیوَگ بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
دودمان ایرانی تبار آفریغیان که از والیان ساسانیان بودند در سرزمین خوارزم فرمان می راندند و پس از اسلام تا سال ۴۰۸/۱۰۱۷ پایدار ماندند اما در آن سال از محمود غزنوی شکست خوردند. این رویداد پایان فرمان روایی ایرانی تباران بر خوارزم را رقم زد و ترک سازی منطقه به مرور زمان عنصر ایرانی را در اقلیت و عنصر ترک را در خوارزم به اکثریت رساند.
در افسانه های محلی اسلامی، یک داستان برای بنای خیوه ساخته شده است به این صورت که سام، یکی از پسران نوح، �پس از طوفان، خود را به تنهایی در بیابان سرگردان پیدا کرد. خواب ۳۰۰ مشعل در حال سوختن را دید. هنگامی که از خواب بیدار شد، از این فال خرسند شد، او شهر را با خطوط کلی به شکل یک کشتی که بر اساس محل قرارگیری مشعل هایی که در خواب دیده بود، بنا کرد. چاه خیوک که آب آن طعم شگفت انگیزی داشت، امروز هم می توان این چاه را در ایچان قلعه ( شهر داخلی شهر خیوه ) مشاهده کرد�.
خیوه در سده دهم میلادی به عنوان منزلگاهی در راه کاروانی میان گرگانج، مرکز خوارزم، به مرو در ایران آن زمان، اهمیت یافت.
خیوه در سال ۱۲۲۶ میلادی با حمله لشکر چنگیزخان مغول تقریباً با خاک یکسان شد. در خلال سده های پانزدهم و شانزدهم و با نابودی شهر گرگانج به دست تیمور لنگ، خیوه به تدریج گرگانج را تحت الشعاع قرار داد و کرسی خوارزم گردید و نام خود را به عنوان خانات خیوه به همه آن سرزمین داد. جغرافی نویسان مسلمان در قرن چهارم چند بار آن را به عنوان شهری کوچک اسم برده اند. تلفظ قدیم آن �خیوق� ( از روی فارسی میانهٔ خیوَگ ) بود که یاقوت حموی نیز آن را خیوق می نامد و اضافه می کند که در قرن هفتم اهالی آن مذهب شافعی داشتند در صورتی که تمام شهرهای دیگر بر مذهب حَنَفی بوده اند. خیوه در آن تاریخ از این جهت شهرت داشت که محل تولد شیخ نجم الدین کبری بود که هنگام هجوم مغول در دفاع از گُرگانْج سهم بزرگی داشت و هم در آن واقعه مقتول گردید. به طوری که ابن بطوطه یک قرن بعد ذکر می کند تربت او در نزدیکی گرگانج زیارتگاه عموم مردم بود.
خانات خیوه
دودمان اول خان های خیوه معروف به سلسله عربشاهیه است که به وسیله ایلبارس از خاندان شیبانی از نوادگان جوجی خان بنیاد شد. پس از او فرزندان او حکومت کردند تا آنکه این حکومت برافتاد و فرمانروایی خوارزم به دست ایناق، بزرگ خاندان قنقرات افتاد و اگر چه در ظاهر کسانی را از خاندان چنگیزخان به تخت خانی می نشانیدند ولی فرمانروایی آن ها جز در موارد استثنائی اسمی بیش نبود.
در سده ۱۷ م. پتر بزرگ با خانات خیوه روابطی برقرار کرد ولی با حمله نادرشاه افشار در سال۱۷۴۰ و از بین بردن ایلبارس دوم مدتی این حکومت به دست گماشته نادر اداره می شد اما این تحت الحمایگی نادر طولی نکشید و باز خانی از خانات خیوه حاکم آنجا شد.
پس از چندی در نتیجه تازش ها و دستبردهای ترکمن های یموت، خیوه ویران شد ولی در سال ۱۷۷۰ م. محمدامین بزرگ خاندان قنقرات بر ترکمان ها چیره شد و رونق شهر و خانات خیوه را تجدید نمود. در سال ۱۲۱۹ قمری ایناق وقت بنام ایلتوزر که از نوادگان محمدامین بود خود را عنوان خان داد و دودمان ایناق را بنیاد کرد و آن دومین سلسله از خان های خیوه است که تا سال ۱۸۷۳ م. که حکومت آن ها تحت الحمایه روسیه شد دوام داشت و آن ها بدین قرار است: ایلتوزر ( ۱۲۱۹–۱۲۲۱ هَ. ق ) ، محمدرحیم خان ( ۱۲۲۱–۱۲۴۹ هَ. ق ) ، اﷲ قلی خان ( ۱۲۴۹–۱۲۵۸ هَ. ق ) ، رحیم قلیخان ( ۱۲۵۸–۱۲۶۱ هَ. ق ) ، ابوالغازی محمدامین خان ( ۱۲۶۱–۱۲۷۱ هَ. ق ) ، عبداﷲخان ( ۱۲۷۱–۱۲۷۲ هَ. ق ) ، قتلغ محمدخان ( ۱۲۷۲ - ؟ ) ، سیدمحمدخان ( ۱۲۷۲؟ - ۱۲۸۲ هَ. ق ) ، سید محمدرحیم خان ( ۱۲۸۲–۱۲۹۰ هَ. ق ) .
در قرن هفدهم، خیوه به عنوان یک بازار برده فروشی شروع به توسعه کرد. مردم ایرانی تبار آسیای میانه طی سده ها در معرض تاخت ترک تباران واردشده از شرق بودند که مردم ایرانی محل را به عنوان برده با خود می بردند. تنها در نیمه اول قرن نوزدهم، حدود یک میلیون ایرانی و همچنین تعداد نامعلومی از روس ها، قبل از فروش به عنوان برده به خیوه برده شدند. بسیاری از آنها برای ساختن ساختمان هایی در ایچان قلعه ( دربار سلطنتی ) که برجسته ترین ویژگی شهر تاریخی خیوه است، به بیگاری گرفته شدند.
در سال ۱۲۴۶ ق/۱۸۳۰ م. نزدیک به پانصد نفر در سرخس بودند که ایرانیان شیعه مذهب را که از سوی ترکمن ها به اسارت درمی آمدند به بازارهای خیوه و بخارا برده و در آنجا این اسیران را خرید و فروش می کردند. در ۱۲۴۷ ق/۱۸۳۱ عباس میرزای ملک آرا، برادر ناصرالدین شاه، به سرخس رفته و اسیران را آزاد کرد و بساط برده داران را برچید.
در سال ۱۸۷۳ و در دوره سیدمحمدرحیم خان روسیه لشکر بزرگی به همراه ژنرال روس فون کاوفمن به خیوه فرستاد و بدون جنگ خان خیوه تسلیم شد و سید محمدرحیم خان تا سال ۱۹۱۰ م. حکومت کرد ولی دست نشانده روس ها بود.
سال بعد یعنی در ۱۲۷۱ ق/۱۸۵۴ م خان خیوه به طرف خراسان لشکرکشی کرد و ضمن جنگ و ستیز با دولت ایران، محمد امین خان، خان خیوه کشته شد. سر او را به عنوان پیروزی به تهران فرستادند. ناصرالدین شاه دستور داد که با احترام، سر او را غسل داده و به کفن ودفن آن پردازند. عامل اصلی دستور خود را بزرگزادگی خان و پاس مراوده و خدمات اجداد او نسبت به دولت ایران اعلام کرد.
پس از آنکه از شوکت و ابهت خان بخارا کاسته شد، روس ها در پی فرصتی برای تصرف کامل فرارود بودند، هنگامی در ۱۲۹۰ ق/۱۸۷۳ م جمعی از سرشناسان قرقیز به سن پترزبورگ رفته و از ستم های خان خیوه دادخواهی کردند، بلافاصله ژنرال کفمان با ۱۲۰۰۰ سپاهی به تنبیه خان خیوه مأمور شد در تابستان همان سال از دو نقطه وارد خیوه شدند و پس از تصرف مقر حکومت خان خوارزم، مصالحه نامه ای با وی منعقد کردند که اولاً یک قسمت از سرزمین او به تصرف روس ها و قسمت دیگری هم به تصرف امیر بخارا درآید و ثانیاً خود او مانند دیگر خان های فرارود در تحت سلطه روس ها باشد. انعقاد مصالحه نامه سبب شورش طایفهٔ یموت ساکن در خیوه شد و خان برای سرکوبی آنان ناگزیر از یاری گرفتن از سرداران روس شد.
پیشروی روس ها و تسلط بر خیوه، سبب اعتراض گروهی از سیاستمداران انگلیسی شد و دولت روسیه ناگزیر شد که ژنرال شوالف آجودان ویژه امپراتور را جهت اطمینان دولت انگلیس به لندن بفرستد و لرد گرانویل وزیر امور خارجه انگلیس در گشایش مجلس انگلیس به وکلای ملت اطمینان داد که دولت روس به هیچ وجه در خیال نگاه داشتن خیوه نیست.
شدت جنگ خیوه بازتاب جهانی داشت و خبرنگاران از اقصی نقاط دنیا به خیوه آمده بودند و برخی از آنان یادداشت های مفصلی دربارهٔ فتح خیوه توسط روس ها نگاشتند.
پس از انقلاب روسیه در ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ م. جمهوری خلق خوارزم تشکیل شد و خیوه جزء آن درآمد. پس از واژگونی تزارها سرانجام خیوه در تقسیم بندی تازه کشور در سال ۱۹۲۴ به ازبکستان پیوست.
منابع ها.
CHORASMIA i. Archeology and pre - Islamic history ( Y. Rapaport ) : in: Encyclopaedia Iranica.
C. E. Bosworth: CHORASMIA ii. In Islamic times. in: Encyclopaedia Iranica.
Arch net: Digital Library
Wayback Machine
مصاحب، غلام حسین، دائرةالمعارف فارسی، تهران: مؤسسه انتشارات فرانکلین، ۱۳۴۵ تا ۱۳۷۴ ( ۱۹۶۶–۱۹۹۵ ) . در: لغتنامه دهخدا: مدخل: خیوه.
لسترینج، گای ( ۱۳۹۳ ) . جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی. تهران: علمی و فرهنگی. ص. ۴۷۸
کرمی، مجتبی، نگین خیوه. در: مجله �نامه انجمن� بهار ۱۳۸۱ - شماره ۵. ( از ۱۲۴صفحه تا ۱۳۷ ) .
Khiva | Uzbekistan. ( 2022 ) . Encyclopedia Britannica. Retrieved 7 May 2022, from https://www. britannica. com/place/Khiva
کیان فر، جمشید: ماوراءالنهر در منابع ایرانی: ۲ - تاریخ سیاسی نظامی. در: �فصلنامه کتاب� بهار ۱۳۷۹ - شماره ۴۱. ( از صفحه ۸۶ تا ۹۵ ) .
بسیاری از پژوهندگان، سرزمین خوارزم را همان مکانی می دانند که در اوستا از آن به عنوان ایران ویج، سرزمین اصلی آریاییان، یاد شده است. خیوه در روزگاران باستان بخشی از قلمرو سکاهای تیزخود، از اقوام آریایی ایرانی منطقه بود و در دوره های بعد جزئی از شاهنشاهی ایران گشت. شکل اصلی کهن تر نام آن خیوَگ بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
دودمان ایرانی تبار آفریغیان که از والیان ساسانیان بودند در سرزمین خوارزم فرمان می راندند و پس از اسلام تا سال ۴۰۸/۱۰۱۷ پایدار ماندند اما در آن سال از محمود غزنوی شکست خوردند. این رویداد پایان فرمان روایی ایرانی تباران بر خوارزم را رقم زد و ترک سازی منطقه به مرور زمان عنصر ایرانی را در اقلیت و عنصر ترک را در خوارزم به اکثریت رساند.
در افسانه های محلی اسلامی، یک داستان برای بنای خیوه ساخته شده است به این صورت که سام، یکی از پسران نوح، �پس از طوفان، خود را به تنهایی در بیابان سرگردان پیدا کرد. خواب ۳۰۰ مشعل در حال سوختن را دید. هنگامی که از خواب بیدار شد، از این فال خرسند شد، او شهر را با خطوط کلی به شکل یک کشتی که بر اساس محل قرارگیری مشعل هایی که در خواب دیده بود، بنا کرد. چاه خیوک که آب آن طعم شگفت انگیزی داشت، امروز هم می توان این چاه را در ایچان قلعه ( شهر داخلی شهر خیوه ) مشاهده کرد�.
خیوه در سده دهم میلادی به عنوان منزلگاهی در راه کاروانی میان گرگانج، مرکز خوارزم، به مرو در ایران آن زمان، اهمیت یافت.
خیوه در سال ۱۲۲۶ میلادی با حمله لشکر چنگیزخان مغول تقریباً با خاک یکسان شد. در خلال سده های پانزدهم و شانزدهم و با نابودی شهر گرگانج به دست تیمور لنگ، خیوه به تدریج گرگانج را تحت الشعاع قرار داد و کرسی خوارزم گردید و نام خود را به عنوان خانات خیوه به همه آن سرزمین داد. جغرافی نویسان مسلمان در قرن چهارم چند بار آن را به عنوان شهری کوچک اسم برده اند. تلفظ قدیم آن �خیوق� ( از روی فارسی میانهٔ خیوَگ ) بود که یاقوت حموی نیز آن را خیوق می نامد و اضافه می کند که در قرن هفتم اهالی آن مذهب شافعی داشتند در صورتی که تمام شهرهای دیگر بر مذهب حَنَفی بوده اند. خیوه در آن تاریخ از این جهت شهرت داشت که محل تولد شیخ نجم الدین کبری بود که هنگام هجوم مغول در دفاع از گُرگانْج سهم بزرگی داشت و هم در آن واقعه مقتول گردید. به طوری که ابن بطوطه یک قرن بعد ذکر می کند تربت او در نزدیکی گرگانج زیارتگاه عموم مردم بود.
خانات خیوه
دودمان اول خان های خیوه معروف به سلسله عربشاهیه است که به وسیله ایلبارس از خاندان شیبانی از نوادگان جوجی خان بنیاد شد. پس از او فرزندان او حکومت کردند تا آنکه این حکومت برافتاد و فرمانروایی خوارزم به دست ایناق، بزرگ خاندان قنقرات افتاد و اگر چه در ظاهر کسانی را از خاندان چنگیزخان به تخت خانی می نشانیدند ولی فرمانروایی آن ها جز در موارد استثنائی اسمی بیش نبود.
در سده ۱۷ م. پتر بزرگ با خانات خیوه روابطی برقرار کرد ولی با حمله نادرشاه افشار در سال۱۷۴۰ و از بین بردن ایلبارس دوم مدتی این حکومت به دست گماشته نادر اداره می شد اما این تحت الحمایگی نادر طولی نکشید و باز خانی از خانات خیوه حاکم آنجا شد.
پس از چندی در نتیجه تازش ها و دستبردهای ترکمن های یموت، خیوه ویران شد ولی در سال ۱۷۷۰ م. محمدامین بزرگ خاندان قنقرات بر ترکمان ها چیره شد و رونق شهر و خانات خیوه را تجدید نمود. در سال ۱۲۱۹ قمری ایناق وقت بنام ایلتوزر که از نوادگان محمدامین بود خود را عنوان خان داد و دودمان ایناق را بنیاد کرد و آن دومین سلسله از خان های خیوه است که تا سال ۱۸۷۳ م. که حکومت آن ها تحت الحمایه روسیه شد دوام داشت و آن ها بدین قرار است: ایلتوزر ( ۱۲۱۹–۱۲۲۱ هَ. ق ) ، محمدرحیم خان ( ۱۲۲۱–۱۲۴۹ هَ. ق ) ، اﷲ قلی خان ( ۱۲۴۹–۱۲۵۸ هَ. ق ) ، رحیم قلیخان ( ۱۲۵۸–۱۲۶۱ هَ. ق ) ، ابوالغازی محمدامین خان ( ۱۲۶۱–۱۲۷۱ هَ. ق ) ، عبداﷲخان ( ۱۲۷۱–۱۲۷۲ هَ. ق ) ، قتلغ محمدخان ( ۱۲۷۲ - ؟ ) ، سیدمحمدخان ( ۱۲۷۲؟ - ۱۲۸۲ هَ. ق ) ، سید محمدرحیم خان ( ۱۲۸۲–۱۲۹۰ هَ. ق ) .
در قرن هفدهم، خیوه به عنوان یک بازار برده فروشی شروع به توسعه کرد. مردم ایرانی تبار آسیای میانه طی سده ها در معرض تاخت ترک تباران واردشده از شرق بودند که مردم ایرانی محل را به عنوان برده با خود می بردند. تنها در نیمه اول قرن نوزدهم، حدود یک میلیون ایرانی و همچنین تعداد نامعلومی از روس ها، قبل از فروش به عنوان برده به خیوه برده شدند. بسیاری از آنها برای ساختن ساختمان هایی در ایچان قلعه ( دربار سلطنتی ) که برجسته ترین ویژگی شهر تاریخی خیوه است، به بیگاری گرفته شدند.
در سال ۱۲۴۶ ق/۱۸۳۰ م. نزدیک به پانصد نفر در سرخس بودند که ایرانیان شیعه مذهب را که از سوی ترکمن ها به اسارت درمی آمدند به بازارهای خیوه و بخارا برده و در آنجا این اسیران را خرید و فروش می کردند. در ۱۲۴۷ ق/۱۸۳۱ عباس میرزای ملک آرا، برادر ناصرالدین شاه، به سرخس رفته و اسیران را آزاد کرد و بساط برده داران را برچید.
در سال ۱۸۷۳ و در دوره سیدمحمدرحیم خان روسیه لشکر بزرگی به همراه ژنرال روس فون کاوفمن به خیوه فرستاد و بدون جنگ خان خیوه تسلیم شد و سید محمدرحیم خان تا سال ۱۹۱۰ م. حکومت کرد ولی دست نشانده روس ها بود.
سال بعد یعنی در ۱۲۷۱ ق/۱۸۵۴ م خان خیوه به طرف خراسان لشکرکشی کرد و ضمن جنگ و ستیز با دولت ایران، محمد امین خان، خان خیوه کشته شد. سر او را به عنوان پیروزی به تهران فرستادند. ناصرالدین شاه دستور داد که با احترام، سر او را غسل داده و به کفن ودفن آن پردازند. عامل اصلی دستور خود را بزرگزادگی خان و پاس مراوده و خدمات اجداد او نسبت به دولت ایران اعلام کرد.
پس از آنکه از شوکت و ابهت خان بخارا کاسته شد، روس ها در پی فرصتی برای تصرف کامل فرارود بودند، هنگامی در ۱۲۹۰ ق/۱۸۷۳ م جمعی از سرشناسان قرقیز به سن پترزبورگ رفته و از ستم های خان خیوه دادخواهی کردند، بلافاصله ژنرال کفمان با ۱۲۰۰۰ سپاهی به تنبیه خان خیوه مأمور شد در تابستان همان سال از دو نقطه وارد خیوه شدند و پس از تصرف مقر حکومت خان خوارزم، مصالحه نامه ای با وی منعقد کردند که اولاً یک قسمت از سرزمین او به تصرف روس ها و قسمت دیگری هم به تصرف امیر بخارا درآید و ثانیاً خود او مانند دیگر خان های فرارود در تحت سلطه روس ها باشد. انعقاد مصالحه نامه سبب شورش طایفهٔ یموت ساکن در خیوه شد و خان برای سرکوبی آنان ناگزیر از یاری گرفتن از سرداران روس شد.
پیشروی روس ها و تسلط بر خیوه، سبب اعتراض گروهی از سیاستمداران انگلیسی شد و دولت روسیه ناگزیر شد که ژنرال شوالف آجودان ویژه امپراتور را جهت اطمینان دولت انگلیس به لندن بفرستد و لرد گرانویل وزیر امور خارجه انگلیس در گشایش مجلس انگلیس به وکلای ملت اطمینان داد که دولت روس به هیچ وجه در خیال نگاه داشتن خیوه نیست.
شدت جنگ خیوه بازتاب جهانی داشت و خبرنگاران از اقصی نقاط دنیا به خیوه آمده بودند و برخی از آنان یادداشت های مفصلی دربارهٔ فتح خیوه توسط روس ها نگاشتند.
پس از انقلاب روسیه در ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ م. جمهوری خلق خوارزم تشکیل شد و خیوه جزء آن درآمد. پس از واژگونی تزارها سرانجام خیوه در تقسیم بندی تازه کشور در سال ۱۹۲۴ به ازبکستان پیوست.
منابع ها.
مصاحب، غلام حسین، دائرةالمعارف فارسی، تهران: مؤسسه انتشارات فرانکلین، ۱۳۴۵ تا ۱۳۷۴ ( ۱۹۶۶–۱۹۹۵ ) . در: لغتنامه دهخدا: مدخل: خیوه.
لسترینج، گای ( ۱۳۹۳ ) . جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی. تهران: علمی و فرهنگی. ص. ۴۷۸
کرمی، مجتبی، نگین خیوه. در: مجله �نامه انجمن� بهار ۱۳۸۱ - شماره ۵. ( از ۱۲۴صفحه تا ۱۳۷ ) .
کیان فر، جمشید: ماوراءالنهر در منابع ایرانی: ۲ - تاریخ سیاسی نظامی. در: �فصلنامه کتاب� بهار ۱۳۷۹ - شماره ۴۱. ( از صفحه ۸۶ تا ۹۵ ) .
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت.
اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان:
پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت، ژولیده، ازخودراضی. پس هرجا اسم ازبک آمد منظور هرکس� بی ریخت و از خود راضی است.
... [مشاهده متن کامل]
غذای ازبک ها اشکنه است. ( پایتخت ازبکستان تاشکند است. )
مگر آدم های ژولیده و بی ریخت سُم دارند؟! ( واحد پول ازبکستان سُوم است. )
ازبک ها گیوه می پوشند. ( خیوه یکی از شهرهای ازبکستان است. ) ��
رزم و جنگ آنها خوار و زشت است ( خوارزم از استان های ازبکستان است. )
به جای خوردن قند، میوه و ثمر آن را می خورند راستی قند چیه که میوه داشته باشد. ( سمرقند از استان های ازبکستان است. )
ازبک ها� بخار یا بخاری ندارند. ( بخارا از استان های ازبکستان است. )
ازبک ها زِر یا تِر می زنند. ( تِرمِذ یکی از شهرهای ازبکستان است. )
در ضمن شهر سبز ( محل تولد تیمور گورکانی ) یکی از شهرهای تاریخی ازبکستان است.
راستی در� پویانمایی "پهلوانان" که در مورد پوریای ولی است از شهر خوارزم، و اسم هایی چون تیمور نام می برد که می توان گفت که این پهلوان اهل خوارزم بوده است البته عده ای او را اهل خوی آذربایجان غربی می دانند اما آرامگاه وی در شهر خیوه ازبکستان وجود دارد البته آرامگاهی هم در شهر خوی آذربایجان غربی وجود دارد.
اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان:
پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت، ژولیده، ازخودراضی. پس هرجا اسم ازبک آمد منظور هرکس� بی ریخت و از خود راضی است.
... [مشاهده متن کامل]
غذای ازبک ها اشکنه است. ( پایتخت ازبکستان تاشکند است. )
مگر آدم های ژولیده و بی ریخت سُم دارند؟! ( واحد پول ازبکستان سُوم است. )
ازبک ها گیوه می پوشند. ( خیوه یکی از شهرهای ازبکستان است. ) ��
رزم و جنگ آنها خوار و زشت است ( خوارزم از استان های ازبکستان است. )
به جای خوردن قند، میوه و ثمر آن را می خورند راستی قند چیه که میوه داشته باشد. ( سمرقند از استان های ازبکستان است. )
ازبک ها� بخار یا بخاری ندارند. ( بخارا از استان های ازبکستان است. )
ازبک ها زِر یا تِر می زنند. ( تِرمِذ یکی از شهرهای ازبکستان است. )
در ضمن شهر سبز ( محل تولد تیمور گورکانی ) یکی از شهرهای تاریخی ازبکستان است.
راستی در� پویانمایی "پهلوانان" که در مورد پوریای ولی است از شهر خوارزم، و اسم هایی چون تیمور نام می برد که می توان گفت که این پهلوان اهل خوارزم بوده است البته عده ای او را اهل خوی آذربایجان غربی می دانند اما آرامگاه وی در شهر خیوه ازبکستان وجود دارد البته آرامگاهی هم در شهر خوی آذربایجان غربی وجود دارد.
در سرآغاز تاریخ، ساکنان خوارزم از ایرانیان بودند و به زبان ایرانی شرقی به نام خوارزمی صحبت می کردند. ترک های ازبک در قرن دهم میلادی حاکمیت این منطقه را به دست گرفتند و این منطقه به تدریج به منطقه ای با
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اکثریت ترک زبانان تبدیل شد. ازبک ها پس از استقرار در سرزمین های خوارزم شروع به بردگی گرفتن ایرانیان کرده و بیش از یک میلیون ایرانی را فقط در نیمه نخست قرن نوزدهم میلادی در بازار برده فروشی شهر خیوه به عنوان برده خرید و فروش کردند.