خوسف

لغت نامه دهخدا

خوسف. ( اِخ ) نام ناحیتی است به بیرجند و بدانجا درخت اناری است که محیطتنه آن متجاوز از 80 سانتیمتر است و هر سال 400 کیلوگرم بار میدهد. ( از یادداشت مؤلف ). در فرهنگ جغرافیایی ایران این ناحیه چنین وصف شده نام یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان بیرجند است ، این بخش در قسمت باختری بیرجند واقع و محدود است از شمال بشهرستان فردوس ، از باختر بکویر لوت و از خاور به بخش حومه و بخش درمیان و از جنوب بدهستان عرب خانه و کویر لوت. موقعیت بخش کوهستانی و هوای آن در قسمتهای کوهستانی معتدل و آبادیهای واقع در جلگه گرمسیری می باشد. بخش خوسف از سه دهستان بنام مرکزی و گل فریز و قیس آباد تشکیل شده و دارای 290 آبادی بزرگ و کوچک می باشد. جمع نفوس آن 28357 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

خوسف. [ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در جنوب باختری بیرجند بر سر راه اتومبیل رو بیرجند به خوسف واقع است با مختصات جغرافیایی زیر: طول 58 درجه و 50 دقیقه و عرض 32 درجه و 45 دقیقه. موقعیت طبیعی آن جلگه وگرمسیری و با 22080 تن سکنه است. از ادارات دولتی بخشداری ، دفتر ازدواج و طلاق و نماینده آمار، پاسگاه ژاندارمری. یک باب دکان بدانجاست. در این دهکده سنگ عقیق یافت میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

خوسف. [ ] ( اِخ ) دهستانی است از بخش خوسف شهرستان بیرجند، واقع در 42هزارگزی شهر بیرجند و از 116 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و جمع نفوس آن 16513 تن می باشد. بزرگترین آبادی آن نوغاب است دارای 264 تن سکنه و مقصودآباد دارای 443 تن جمعیت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ). و نیز رجوع به نزهةالقلوب ج 3 ص 144 و 142 شود.

خوسف. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان ، واقع در شمال باختری راور و خاور راه فرعی کوهبنان به یزد. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

۱- یکی از بخشهای شهرستان بیرجند و واقع در مغرب آن و مرکب از سه دهستان بنام : مرکزی گل فریز قیس آباد دارای ۲۹٠ آبادی بزرگ و کوچک و جمعا ۲۸۳۵۷ تن جمعیت. ۲ - قصبه مرکز بخش مذکور و اقع در ۴۸ کیلومتری جنوب غربی بیرجند جلگه و گرمسیر است و ۲۲٠۸ تن سکنه دارد.
دهی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان واقع در شمال باختری راور و خاور راه فرعی کوهبنان به یزد .

دانشنامه عمومی

خوسْفْ یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی و مرکز شهرستان خوسف است و از مناطق کویری به حساب می آید. این شهر دارای ارتفاع ۱۳۰۰ متر از سطح دریاست.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۵٬۷۱۶ نفر ( در ۱٬۵۴۴ خانوار ) بوده است. [ ۳]
این شهر یکی از کهن ترین شهرهای جنوب خراسان محسوب شده که در منابع تاریخی ازآن با نام های خسف، خسب، خوسف یاد شده است. در کتاب نزهه القلوب حمدالله مستوفی از خوسف به عنوانی معظمات بلاد قهستان یاد شده است. [ نیازمند منبع]
نقوش موجود و خصوصیت کمند اندازی ساگارتیان دلیلی بر حضور آنان در قُهستان می باشد. عنایت به وجود نقوش خورشید، کلاغ، عقرب و ماری که زهر در جام می ریزد میتوان احتمال داد که ساگارتیان از نظر اعتقادی پیرو آئین مهر بوده اند. ( لباف خانیکی، 1373، ص82 - 83|تاریخ=1373 ) [ نیازمند منبع]
وجود بافت قدیمی با آثار تاریخی، از ویژگی های شاخص این شهر محسوب می شود. این بافت که به لحاظ موقعیت طبیعی و واقع شدن بر روی هسته مقاوم، از زمین لرزه در امان مانده و یکی از سالم ترین بافت های تاریخی در منطقه به شمار می رود.
در رابطه با آثار تاریخی این شهر می توان به مسجد جامع خوسف، آرامگاه ابن حسام خوسفی، قلعه خوسف، خانه های علوی و مالکی و مدرسه ابن حسام و در خصوص آثار قبل از اسلام به سنگ نگاره های هردنگ مربوط به دوران ساگارتی اشاره کرد.
این منطقه بیشتر استراحتگاه تجار مختلف به ویژه منزلگاهی برای بازرگانان گرجی و روس در مسیر تجارت به هند بود. از آن جمله می توان به قبایل خودسیانی، خوسفیانی و خوسفی در این منطقه اشاره نمود. بازرگانان زرتشتی یاد شده که تجارت پارچه، پیشهٔ آنان بود از منطقه سوخومی در شمال غرب گرجستان، که بخشی از ایران محسوب می شد، به قصد تجارت پارچه از مسیر ایران قصد سفر به کشمیر هندوستان را داشتند. این کاروان بزرگ تجاری گرجی پس از ترک منطقه سوخومی در شمال غربی گرجستان امروزی ( جنوب غربی روسیه کنونى ) و عبور از آذربایجان از مسیر آستارا، رشت وارد سرزمین طبرستان شدند؛ و از این طریق پس از گذشت روزهای متوالی وارد سرزمین خراسان بزرگ شده تا اینکه به منطقه بیرجند در جنوب خراسان رسیدند؛ و چند صباحی را طبق معمول در کاروانسرای تجاری خود استراحت کردند. هنگام عبور از مرز امروزی ایران و افغانستان در حوالی نهبندان در آن منطقه بین راهزنان و آنان جنگی درگرفت و بخش عمده ای از اموال آن ها به تاراج رفت. تعداد از آنان کشته شدند و برخی نیز گریختند. بازماندگان این قبایل توسط گرجی های خوسف در جنوب بیرجند پناه داده شدند و لی پس از مدت کوتاهی هم زمان با انعقاد پیمان نامه گلستان سرنوشت این قبایل به گونه دیگری رقم خورد و امکان بازگشت به گرجستان برایشان مهیا نشد. بازماندگان این کاروان بناچار در همان منطقه ساکن شدند و سعی در رونق مجدد پیشه خود نمودند. افرادی از این کاروان مدت ها بعد با عبور از ناحیه کرمان و چاه بهار به بمبئی مهاجرت نمودند و با توجه به اینکه زرتشتی بودند به کمک پارسیان هند شغل خود را تقویت نمودند. تعداد کمی از افراد در خوسف ماندگار شدند که همین تعداد قلیل در زمان شوکت الملک، حاکم وقت بیرجند، به طور محترمانه مورد حمایت واقع شدند و بعدها به دعوت حاکم طبس برای امور بازرگانی به طبس دعوت شدند ( آریایی های مهاجر بعدها خوسفی، خوسفیان، آریامنش و طاهریان شهرت یافتند ) . مهاجران طی سال های ۱۲۸۰ هجری خورشیدی تاکنون به مناطقی از جمله، طبس، کرمان، یزد و اصفهان کوچ کردند. ا
عکس خوسف

خوسف (بافق). خوسف یک روستا در ایران است که در دهستان سبزدشت شهرستان بافق واقع شده است. [ ۱] خوسف ۷۷ نفر جمعیت دارد.
عکس خوسف (بافق)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خُوسْف
شهری در استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند، و مرکز اداری بخش خوُسف. با ارتفاع ۱,۳۰۰ متر، در سرزمینی تپه ماهوری در ۴۰۰کیلومتری جنوب غربی مشهد و ۳۳کیلومتری غرب جنوبی بیرجند، سر راه بیرجند به طبس، قرار دارد. اقلیم این شهر معتدل و خشک است. غلات و صیفی جات از محصولات کشاورزی آن است و معدن عقیق نیز دارد.

پیشنهاد کاربران

خوسف معنایی معادل همراهی خوشی و أسف در زمین دانسته شده ولی خصایص یوسف پیامبر یعنی ( زیبایی ) بیشتر به نام آن نزدیک است گرچه بسیاری نام خوسف را از مهاجرین تاجر زرتشتی گرجی که به سمت هند در تردد بوده اند ملهم دانسته اند ویا برخی آنرا سرزمین قنوات بشمار آورده اند وخوسف را به حفاری وحفر قنات وبعبارتی قنات آباد تصور نموده اند وتعداد بیشمار خوسف را خاورستان طلوع خورشیدزیبای بهاری تا امتداد غروب زیبای پائیزی در افواه واستماع بکار رده اند اما می شود پذیرفت که خوسف معنایی جز زیبایی ندارد
...
[مشاهده متن کامل]

متشکرم

ریشه این واژه به زبان گرجی برمی گردد. خوس به معنی زمین و اف از زبان روسی گرفته شده و به معنی زاده است. خوسف به معنی زمین زاده. این واژه اولین بار توسط آریائی های مهاجر از گرجستان استفاده شد. گرجی های مهاجر
...
[مشاهده متن کامل]
که به دلیل تجارت از گرجستان به مقصد هند از بیرجند عبور می نمودند به دلیل جنگهای محلی در شرق نهبندان امروزی متواری شده و در جنوب بیرجند در منطقه ای که امروزه خوسف نامیده می شود ساکن شدند. توسعه خوسف به شکل امروزی مدیون این مهاجرین می باشد. مهاجران گرجی بعدها از مسیر طبس گلشن به یزد و بعدها به استان های اصفهان و کرمان مهاجرت نمودند. دین اصلی این مهاجرین زرتشتی بود. آریایی های مهاجر بعدها به خوسفی و خوسفیان در این مناطق مشهور شدند.

بپرس