بیرجند

/birjand/

معنی انگلیسی:
birjand

لغت نامه دهخدا

بیرجند. [ ج َ ] ( اِخ ) شهری به خراسان و آن مرکز شهرستان بیرجند و قاینات است که در زمان سابق این ناحیه بنام قهستان نامیده می شد و دارای 23488 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ). نام بیرجند در کتب جغرافی نویسان قدیم اسلامی نیامده است و نخستین کس که ذکری از این شهر بمیان آورده یاقوت ( متوفی 623 هَ. ق. ) می باشد وی می نویسد: بیرجند از زیباترین شهرهای ناحیه قهستان است که در دوران خلافت از اعمال خراسان بوده است و اکنون بیرجند قصبه قهستان می باشد و حال آنکه در قرون وسطی قائن قصبه قهستان بشمار می آمده است و مانند بیرجند چندی تحت استیلای اسماعیلیه بوده است. گولد اسمید میگوید که جمعیت بیرجند در سال 1873م.به پانزده هزار نفر بالغ میگردیده اما استیوارت میگوید که جمعیت آن در سال 1886م. به 14000 تن بالغ میگردید اما لورینی در زمانی متأخر جمعیت آنرا به 18000 تن تخمین زده است و در پاره ای از نقشه های جغرافیایی نام بیرجند به برجن تحریف شده است. ( از دایرة المعارف فارسی ). شهر بیرجند اکنون یکی از شهرستانهای استان خراسان کنار مرز افغانستان کمابیش مطابق قهستان سابق است و فعلاً مرکب از 5 بخش ، حومه ، درمیان ، شوسف ، خوسف ، قاین تشکیل شده است. جمع قراء و قصبات آن 1565 و نفوس آنها در حدود 232765 تن می باشد و بنا بگفته ای 144112 و جمعیت شهر بیرجند 13934 تن است. رجوع به فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 و فرهنگ فارسی معین و دائرة المعارف فارسی و نیز رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 326 و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 2 ص 168، تاریخ سیستان ص 406، تاریخ مغول ص 545 و سبک شناسی ج 1 ص 411 شود.

بیرجند. [ ج َ ] ( اِخ ) بخش حومه شهرستان بیرجند از سه دهستان بنام القورات ، شهاباد، نهارجانات تشکیل شده. جمع قراء بخش 533 آبادی و دارای 43401 تن سکنه است. دهستان حومه که مرکز آن شهاباد است دارای 198 قریه و 9552 تن سکنه می باشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

شهرستانی شامل بخشهای حومه در میان قائنات خوسف نهبندان که در جنوب شرقی استان نهم ( خراسان ) واقع شده است . جمعیت شهرستان ۲۷۴٠۱۶ تن میباشد و مرکز آن شهر بیرجند است که ۴۶۹۴۳ تن جمعیت دارد.
بخش حوم. شهرستان بیرجند از سه دهستان بنام : القورات شهاباد نهارجانات تشکیل شده ٠

پیشنهاد کاربران

بیر جند دو قسمت است
قسمت اول ( بیر ) به معنای چاه
قسمت دوم ( جند ) که احتمال دارد جهنده باشد پس روی هم می شود منطقه ( چاه جهنده ) چاه پر اب که به اسانی سرریز می کند
جنداب وجندی شاپور از خواهران این اسم می باشند
هراسمی که در ترکیب ان ( بیر ) باشد با این اسم هم خانواده است.
پیرژن، پیرجن، بیرجند، آناهیتا
بیرجند متشکل از دو واژه بیر و جند به معنی لشگر ساعقه می باشد
در پارسی " پیرگند " که تازی شده آن بیرجند و به معنای " پیر دلاور یا بزرگ دلاوران است ، واژه گند ، گندی و گندو در زبان پارسی به معنای سپاهی ، نیروی رزمی و دلاور بکار می رفته و تازیان آنرا به جند و جندی دگرگون کرده و بجای ارتش بکار برده اند.

بپرس