خواجه عبدالله انصاری
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] خواجه عبدالله انصاری در روز جمعه وقت غروب خورشید، دوم شعبان سال ۳۹۶ هجری قمری در هرات به دنیا آمد. وی از علمای شیعه بوده است. و به گفته خودش هر حدیثی را که از زیر قلمش رد می شد حفظ می کرد و سیصد هزار حدیث با هزاران هزار اسناد یاد دارد. به وی لقب شیخ الاسلام داده اند.
مورخان و تذکره نویسان اتفاق نظر دارند که تاریخ ولادت خواجه روز جمعه وقت غروب خورشید، دوم شعبان سال ۳۹۶ هجری قمری در فصل بهار بوده است، استاد سرژبورکوی می گوید: در بعضی نسخه های خطی نفحات الانس اشتباها ۳۷۶ آمده است. خواجه می گوید: «پدر من ابو منصور در بلخ با شریف حمزه عقیلی می بوده است، وقتی زنی با شریف گفت که: ابو منصور را بگوی که مرا به زنی (همسری) کند! پدر من گفته است که: من هرگز زن نخواهم، و آن را رد کرده است. شریف گفته است که: آخر زن بخواهی و ترا پسری آید و چه پسری! چون به هرات آمده است و زن خواسته و من به زمین آمده ام. ولادت من روز جمعه بوده است در وقت غروب آفتاب، الثانی من شعبان، سنه ست و تسعین و ثلاثمائة، (۲/شعبان/۳۹۶ ق) و هم وی گفته است: من ربیعی ام، در وقت بهار زاده ام و بهار را سخت دوست دارم. آفتاب به هفدهم درجه ثور بوده است که من زاده ام هرگاه که آفتاب به آنجا رسد سال من تمام گردد و آن میانه بهار بود وقت گل و ریاحین.»
زادگاه
استاد سرژبورکوی در کتاب سرگذشت پیر هرات می گوید: نور الدین عبد الرحمن جامی در کتاب «مناقب شیخ الاسلام» از زبان خواجه می نویسد: «به قهندز زاده ام و آنجا بزرگ شده ام». قهندز: حصار قدیم (کهن دژ) هرات است، امروز در آنجا محلی را نشان می دهند که خانه خانواده خواجه است. این خانه نزدیک تربت ابوالقاسم بن امام جعفر صادق علیه السّلام است.
شخصیت
شیخ نور الدین عبد الرحمن جامی (متوفی ۸۹۸) ق در کتاب نفحات الانس من حضرات القدس می گوید: «ابو اسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد الانصاری الهروی قدس الله تعالی سره، لقب وی شیخ الاسلام است. وی از فرزندان ابو منصور مت الانصاری است. و مت انصاری پسر ابو ایوب انصاری است که صاحب رحل رسول خدا است صلی الله علیه و آله وسلّم در آن وقت که به مدینه هجرت کردند. و مت انصاری در زمان خلافت عثمان با احنف بن قیس به خراسان آمده بود و در هرات ساکن شد.»
تحصیلات
...
مورخان و تذکره نویسان اتفاق نظر دارند که تاریخ ولادت خواجه روز جمعه وقت غروب خورشید، دوم شعبان سال ۳۹۶ هجری قمری در فصل بهار بوده است، استاد سرژبورکوی می گوید: در بعضی نسخه های خطی نفحات الانس اشتباها ۳۷۶ آمده است. خواجه می گوید: «پدر من ابو منصور در بلخ با شریف حمزه عقیلی می بوده است، وقتی زنی با شریف گفت که: ابو منصور را بگوی که مرا به زنی (همسری) کند! پدر من گفته است که: من هرگز زن نخواهم، و آن را رد کرده است. شریف گفته است که: آخر زن بخواهی و ترا پسری آید و چه پسری! چون به هرات آمده است و زن خواسته و من به زمین آمده ام. ولادت من روز جمعه بوده است در وقت غروب آفتاب، الثانی من شعبان، سنه ست و تسعین و ثلاثمائة، (۲/شعبان/۳۹۶ ق) و هم وی گفته است: من ربیعی ام، در وقت بهار زاده ام و بهار را سخت دوست دارم. آفتاب به هفدهم درجه ثور بوده است که من زاده ام هرگاه که آفتاب به آنجا رسد سال من تمام گردد و آن میانه بهار بود وقت گل و ریاحین.»
زادگاه
استاد سرژبورکوی در کتاب سرگذشت پیر هرات می گوید: نور الدین عبد الرحمن جامی در کتاب «مناقب شیخ الاسلام» از زبان خواجه می نویسد: «به قهندز زاده ام و آنجا بزرگ شده ام». قهندز: حصار قدیم (کهن دژ) هرات است، امروز در آنجا محلی را نشان می دهند که خانه خانواده خواجه است. این خانه نزدیک تربت ابوالقاسم بن امام جعفر صادق علیه السّلام است.
شخصیت
شیخ نور الدین عبد الرحمن جامی (متوفی ۸۹۸) ق در کتاب نفحات الانس من حضرات القدس می گوید: «ابو اسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد الانصاری الهروی قدس الله تعالی سره، لقب وی شیخ الاسلام است. وی از فرزندان ابو منصور مت الانصاری است. و مت انصاری پسر ابو ایوب انصاری است که صاحب رحل رسول خدا است صلی الله علیه و آله وسلّم در آن وقت که به مدینه هجرت کردند. و مت انصاری در زمان خلافت عثمان با احنف بن قیس به خراسان آمده بود و در هرات ساکن شد.»
تحصیلات
...
wikifeqh: عبدالله_بن_محمد_بن_انصاری
[ویکی اهل البیت] ابواسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد (396-481 ق)، مفسر، محدث، فقیه و عارف قرن پنجم است که به سبب رسیدن نسبش به ابوایوب انصاری معروف به خواجه عبدالله انصاری است. اثر معروف او «مناجات نامه» است.
ابواسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد متولد دوم شعبان سال ۳۹۶ هجری قمری در کهندژ هرات می باشد، پدرش از نوادگان ابو ایوب انصاری صحابی رسول الله(ص) است. ابوایوب کسی است که رسول خدا(ص) هنگام هجرت از مکه به مدینه مدتی در خانه اش سکنی گزید.
این عارف نامدار، معروف به پیرهرات، پیر انصار، خواجه عبدالله انصاری، انصاری هروی و شیخ الاسلام می باشد که این لقب آخر را ظاهراً نخستین بار خلیفه عباسی "المقتدی" در سال 474 ق به او داد و از آن پس این لقب برای پیر هرات علم شده و رسمیت یافته است.
خداوند به عبدالله هوش و حافظه ای خارق العاده عطا کرده بود و شاید بدلیل همین هوش سرشار وشگفت بود که او را خیلی زود یعنی در سن چهار سالگی به مدرسه فرستاند، اﺑﻮﻣﻨﺼﻮر ﭘﺪر خواجه عبدالله در ﺗرﺑﻴﺖ و ﺁﻣﻮزش ﻓﺮزﻧﺪ بسیار کوشید.
عبداالله مراحل و مراتب کسب علم و فضل و دانش و کمال را یکی پس از دیگری می پیمود. استعداد و حافظه او از همان زمان توجه استادان او را که با دقت بوسیله پدرش انتخاب شده بودند به خود جلب میکرد. روش او در کسب علم و دانش چنین بود که بامداد برای قرآن خواندن نزد مقری میرفت و پس از آن به درس خواندن مشغول میشد، مشق روی ورق مینوشت و از حفظ میکرد، هنگامی که از این کارها فراغت می یافت چاشتگاه بود و زمان رفتن نزد ادیب و نوشتن و حفظ کردن. او ساعات روز و شب را برای انجام درسهای مختلف تقسیم کرده بود.
در نه سالگی بدان درجه از فهم و دانش رسیده بود که می توانست از محضر استادانی چون قاضی ابومنصور ازدی و جارودی استفاده نموده، املای حدیث کند و در چهارده سالگی بدان پایه رسید که بر منبر بر آمد و مجلس گفت. در همین سن او بیش از هفتاد هزار و به روایتی صد هزار بیت شعر از شعرای عرب از حفظ داشت
از جمله استادانش یحیی بن عمار شیبانی را نام برده اند که از شیراز به هرات آمده و به تعلیم و تدریس مشغول بود وی در تفسیر، حدیث، شعر و ادب بسیار توانا بود و خواجه از محضر او استفادۀ بسیار کرد.
خواجه عبدالله انصاری در سال 417 قمری در سن 21 سالگی برای تکمیل تحصیلات به نیشابور رفت. سپس به طوس و بسطام سفر کرد و به شنیدن و ضبط و ثبت احادیث همت گماشت و در این راه تلاش بسیاری نمود چنانچه خود گفته است : "سیصد هزار حدیث و هزار هزار سَـند حفظ کرده ام."
ابواسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد متولد دوم شعبان سال ۳۹۶ هجری قمری در کهندژ هرات می باشد، پدرش از نوادگان ابو ایوب انصاری صحابی رسول الله(ص) است. ابوایوب کسی است که رسول خدا(ص) هنگام هجرت از مکه به مدینه مدتی در خانه اش سکنی گزید.
این عارف نامدار، معروف به پیرهرات، پیر انصار، خواجه عبدالله انصاری، انصاری هروی و شیخ الاسلام می باشد که این لقب آخر را ظاهراً نخستین بار خلیفه عباسی "المقتدی" در سال 474 ق به او داد و از آن پس این لقب برای پیر هرات علم شده و رسمیت یافته است.
خداوند به عبدالله هوش و حافظه ای خارق العاده عطا کرده بود و شاید بدلیل همین هوش سرشار وشگفت بود که او را خیلی زود یعنی در سن چهار سالگی به مدرسه فرستاند، اﺑﻮﻣﻨﺼﻮر ﭘﺪر خواجه عبدالله در ﺗرﺑﻴﺖ و ﺁﻣﻮزش ﻓﺮزﻧﺪ بسیار کوشید.
عبداالله مراحل و مراتب کسب علم و فضل و دانش و کمال را یکی پس از دیگری می پیمود. استعداد و حافظه او از همان زمان توجه استادان او را که با دقت بوسیله پدرش انتخاب شده بودند به خود جلب میکرد. روش او در کسب علم و دانش چنین بود که بامداد برای قرآن خواندن نزد مقری میرفت و پس از آن به درس خواندن مشغول میشد، مشق روی ورق مینوشت و از حفظ میکرد، هنگامی که از این کارها فراغت می یافت چاشتگاه بود و زمان رفتن نزد ادیب و نوشتن و حفظ کردن. او ساعات روز و شب را برای انجام درسهای مختلف تقسیم کرده بود.
در نه سالگی بدان درجه از فهم و دانش رسیده بود که می توانست از محضر استادانی چون قاضی ابومنصور ازدی و جارودی استفاده نموده، املای حدیث کند و در چهارده سالگی بدان پایه رسید که بر منبر بر آمد و مجلس گفت. در همین سن او بیش از هفتاد هزار و به روایتی صد هزار بیت شعر از شعرای عرب از حفظ داشت
از جمله استادانش یحیی بن عمار شیبانی را نام برده اند که از شیراز به هرات آمده و به تعلیم و تدریس مشغول بود وی در تفسیر، حدیث، شعر و ادب بسیار توانا بود و خواجه از محضر او استفادۀ بسیار کرد.
خواجه عبدالله انصاری در سال 417 قمری در سن 21 سالگی برای تکمیل تحصیلات به نیشابور رفت. سپس به طوس و بسطام سفر کرد و به شنیدن و ضبط و ثبت احادیث همت گماشت و در این راه تلاش بسیاری نمود چنانچه خود گفته است : "سیصد هزار حدیث و هزار هزار سَـند حفظ کرده ام."
wikiahlb: خواجه_عبدالله_انصاری
دانشنامه آزاد فارسی
خواجه عبدالله اَنصاری (هرات ۳۹۶ـ همان جا ۴۸۱ق)
پیرِهَری و شیخ الاسلام هرات، مفسر، محدث، صوفی و شاعر ایرانی. نسب او به ابوایوب انصاری می رسد. علوم مقدماتی را در زادگاهش آموخت. در جوانی در ادب فارسی، عربی و علوم دینی آوازه یافت و رفته رفته در حدیث و تفسیر نیز از سرآمدان روزگار خود شد. با آن که استادانش در حدیث و فقه شافعی مذهب بودند، بعدها مذهب حنبلی را برگزید. مدتی را در نیشابور گذراند و پس از آن به بغداد، خراسان و مکه سفر کرد و به تحصیل علم حدیث پرداخت. در راه بازگشت به هرات به شیخ ابوالحسن خرقانی دست ارادت داد. چون در فقه و حدیث و تفسیر استاد بود، به شیخ الاسلام هرات مشهور شد. با این که در هرات مخالفانش چندین بار او را تهدید و از شهر تبعید کردند، از برپا کردن مجالس تفسیر و حدیث دست برنمی داشت. بیشتر شهرت خواجه عبدالله به سبب نوشتن تفسیری بر قرآن و تحریر فارسی طبقات الصوفیۀ ابوعلی عبدالرحمان سُلَّمی است که آن را به لهجۀ هروی در مجالس وعظ خود می گفته و پاره ای مطالب نیز به آن افزوده است. سبک او در نگارش میان نثر مرسل و نثر مصنوع است. عبدالله انصاری نخستین سجع ساز فارسی به شمار می رود. از آیات و احادیث در قرینه های سجع خود بهره برده و مناجات ها و مجالس او معروف است. تألیفات و اشعار او به زبان های فارسی و عربی است. از دیگر آثارش: منازل السائرین؛ صد میدان؛ رسالۀ الهی نامه در تصوف که منسوب به اوست؛ مناجات؛ ذم الکلام واهله به عربی در ردّ کلام معتزله و اشعریان. برخی رسالات خواجه عبدالله در رسائل خواجه عبدالله انصاری چاپ شده است (تهران، ۱۳۱۹ش).
پیرِهَری و شیخ الاسلام هرات، مفسر، محدث، صوفی و شاعر ایرانی. نسب او به ابوایوب انصاری می رسد. علوم مقدماتی را در زادگاهش آموخت. در جوانی در ادب فارسی، عربی و علوم دینی آوازه یافت و رفته رفته در حدیث و تفسیر نیز از سرآمدان روزگار خود شد. با آن که استادانش در حدیث و فقه شافعی مذهب بودند، بعدها مذهب حنبلی را برگزید. مدتی را در نیشابور گذراند و پس از آن به بغداد، خراسان و مکه سفر کرد و به تحصیل علم حدیث پرداخت. در راه بازگشت به هرات به شیخ ابوالحسن خرقانی دست ارادت داد. چون در فقه و حدیث و تفسیر استاد بود، به شیخ الاسلام هرات مشهور شد. با این که در هرات مخالفانش چندین بار او را تهدید و از شهر تبعید کردند، از برپا کردن مجالس تفسیر و حدیث دست برنمی داشت. بیشتر شهرت خواجه عبدالله به سبب نوشتن تفسیری بر قرآن و تحریر فارسی طبقات الصوفیۀ ابوعلی عبدالرحمان سُلَّمی است که آن را به لهجۀ هروی در مجالس وعظ خود می گفته و پاره ای مطالب نیز به آن افزوده است. سبک او در نگارش میان نثر مرسل و نثر مصنوع است. عبدالله انصاری نخستین سجع ساز فارسی به شمار می رود. از آیات و احادیث در قرینه های سجع خود بهره برده و مناجات ها و مجالس او معروف است. تألیفات و اشعار او به زبان های فارسی و عربی است. از دیگر آثارش: منازل السائرین؛ صد میدان؛ رسالۀ الهی نامه در تصوف که منسوب به اوست؛ مناجات؛ ذم الکلام واهله به عربی در ردّ کلام معتزله و اشعریان. برخی رسالات خواجه عبدالله در رسائل خواجه عبدالله انصاری چاپ شده است (تهران، ۱۳۱۹ش).
wikijoo: خواجه_عبدالله_انصاری
پیشنهاد کاربران
الهی!
ای نزدیکتر به ما از ما،
مهربانتر از ما به ما،
نوازندهٔ ما بی ما،
بَه کَرم خویش نه بسزای ما،
هر چه کردیم تاوان بر ما،
هر چه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی به جای ما،
به خود کردی نه سزای ما. . .
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات_نامه
ای نزدیکتر به ما از ما،
مهربانتر از ما به ما،
نوازندهٔ ما بی ما،
بَه کَرم خویش نه بسزای ما،
هر چه کردیم تاوان بر ما،
هر چه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی به جای ما،
به خود کردی نه سزای ما. . .
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات_نامه
الهی از هیچ چیز همه چیزتوانی و از همه چیزبه هیچ چیزنمانی
شیخ الاسلام ابواسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد ( زادهٔ ۳۹۶ ه. ق. / ۱۰۰۶ م. درگذشتهٔ ۴۸۱ ه. ق. / ۱۰۸۸ م. ) معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری» و «انصاری هروی»، دانشمند و عارف بود.
... [مشاهده متن کامل]
وی از اعقاب ابوایوب انصاری است. مادرش از مردم بلخ بود و عبدالله خود در هرات متولد شد و از کودکی زبانی گویا و طبعی توانا داشت چنانکه شعر پارسی و تازی را نیکو می سرود و در جوانی در علوم ادبی و دینی و حفظ اشعار عرب مشهور بود و مخصوصاً در حدیث قوی بود و امالی بسیار داشت و در فقه روش امام حنبل را پیروی می کرد.
وی در تصوف از شیخ ابوالحسن خرقانی تعلیم گرفت و جانشین او بود. محل اقامتش بیشتر در هرات بود و در آنجا تا پایان زندگانی به تعلیم و ارشاد اشتغال داشت.
انصاری شعر می سرود ولیکن بیشتر شهرت وی بجهت رسالات و کتب مشهوری است که تألیف کرده است و از آن جمله است ترجمهٔ املاء طبقات الصوفیهٔ سلمی به لهجه هروی و تفسیر قرآن که اساس کار میبدی در تألیف کشف الاسرار قرار گرفته است.
از رسائل منثور او که بنثر مسجع نوشته مناجات نامه، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، محبت نامه، هفت حصار، رسالهٔ دل و جان، رسالهٔ واردات و الهی نامه را می توان نام برد.
... [مشاهده متن کامل]
وی از اعقاب ابوایوب انصاری است. مادرش از مردم بلخ بود و عبدالله خود در هرات متولد شد و از کودکی زبانی گویا و طبعی توانا داشت چنانکه شعر پارسی و تازی را نیکو می سرود و در جوانی در علوم ادبی و دینی و حفظ اشعار عرب مشهور بود و مخصوصاً در حدیث قوی بود و امالی بسیار داشت و در فقه روش امام حنبل را پیروی می کرد.
وی در تصوف از شیخ ابوالحسن خرقانی تعلیم گرفت و جانشین او بود. محل اقامتش بیشتر در هرات بود و در آنجا تا پایان زندگانی به تعلیم و ارشاد اشتغال داشت.
انصاری شعر می سرود ولیکن بیشتر شهرت وی بجهت رسالات و کتب مشهوری است که تألیف کرده است و از آن جمله است ترجمهٔ املاء طبقات الصوفیهٔ سلمی به لهجه هروی و تفسیر قرآن که اساس کار میبدی در تألیف کشف الاسرار قرار گرفته است.
از رسائل منثور او که بنثر مسجع نوشته مناجات نامه، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، محبت نامه، هفت حصار، رسالهٔ دل و جان، رسالهٔ واردات و الهی نامه را می توان نام برد.