[ویکی فقه] خلافت، نظام حکومتی
مسلمانان پس از وفات
پیامبر اسلام و در جایگاه جانشینی آن حضرت، که در طول سیزده قرن اشخاص و خاندانهای متعددی در گستره
جهان اسلام خود را مصداق آن معرفی کرده اند.
خلافت واژه ای
عربی از ریشه خ ل ف به معنای جانشین ساختن و واژه خلیفه (جمع آن خلفاء و خلائف) به معنای جانشین، وکیل و قائم مقام است. در
قرآن نیز واژه های خلیفه، خلفاء و خلائف به همین معنای لغوی به کار رفته است. بیشترین کاربرد دو واژه خلافت و خلیفه کاربرد اصطلاحی آنهاست که در تحولات سیاسی جامعه اسلامی پس از وفات پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) به کار گرفته شد و به ترتیب، به معنای جانشینی در امر حکومت و در معنای مطلق امارت و حکومت پس از پیامبر، و شخص جانشین پیامبر در امر حکومت استفاده شد. کاربرد اصطلاحات مذکور، این دو واژه را به کلیدی ترین مفاهیم فرهنگ سیاسی مسلمانان بدل ساخت و حتی بعدها، گروههایی از مسلمانان در تبیین مشروعیت نظام خلافت به کاربرد واژه خلیفه در قرآن استناد کردند. در همین معنا، دو واژه امامت و
امام نیز بارها در آثار مؤلفان مسلمان نخستین به کار رفته است که با مفهوم امامت از دیدگاه شیعی تفاوت بسیار دارد.
شکل گیری خلافت
در رویکرد تاریخی، خلافت در
اصطلاح عنوان ساختار حکومتی است که اداره امور جامعه اسلامی پس از وفات پیامبر در قالب آن شکل گرفت و متصدی آن یعنی خلیفه، جانشین پیامبر اکرم در امر حکومت اسلامی محسوب می شد.آغاز شکل گیری خلافت به رویداد سقیفه بنی ساعده بازمی گردد، که طی آن جمعی از صحابه بلافاصله پس از
رحلت آن حضرت، اقدام به تعیین جانشینی برای وی کردند. بنابر یک فرض، پدیدآورندگان این ساختار حکومتی ذهنیتی روشن درباره ماهیت خلافت و چگونگی و حدود و ثغور وظایف خلیفه نداشته اند. این فرضیه، البته تا آن جا که ناظر به تدوین
نظریه ها و آرای کلامی، سیاسی و فقهی متفکران مسلمان درباره خلافت است، صحیح می نماید اما واقعیت آن است که (به استناد مباحث مطرح شده در سقیفه) طراحان نظام خلافت، درباره این ساختار و چگونگی آن، چندان هم با موضوع بیگانه نبوده اند. چنان که بخشی از مهم ترین انگاره ها درباره خلافت که تأثیر عمیقی بر آرای بعدی مسلمانان به جای نهاد، برخاسته از همان نگرشها بود. اجتماع سقیفه در بارزترین ویژگی خود، تأثیر قوی سنن فرهنگی ـ اجتماعی عرب پیش از اسلام در شکل دهی به یک ساختار حکومتیِ اسلامی را به نمایش گذاشت. مبدعان این نظام با تأکید بر ضرورت قریشی بودن خلیفه رویکرد قبیله ای را به مهم ترین رکن نظام خلافت بدل کردند. این رویکرد، به دلیل هماهنگی با ساختار فرهنگی ـ اجتماعی زندگی مردم عرب، خیلی زود با پذیرش عمومی مواجه شد و حتی موضع گیری مخالفانی چون عباس، عموی پیامبر که بر وراثت خانوادگی تأکید می ورزید، و ابوسفیان که حاکم شدن تیره ای فرودست از قریش (تَیْم) برایش خیلی دشوار بود طبری، ج۳، ص۲۰۹ـ۲۱۰)، نیز مبتنی بر همین دیدگاه صورت گرفت. بااین حال، در همان
زمان مخالفانی هم بودند که این تلقی از جانشینی پیامبر را برنمی تافتند. انصار به اتکای سهم تعیین کننده و غیرقابل تردیدشان در پیشرفت اسلام، خواهان امیری انصاری بودند که هم شأن امیر قریشی باشد و هم زمان با او حکم براند. اما مخالفت
اهل بیت پیامبر، عده ای از بنی
هاشم و نیز برخی از صحابیان، با اصل واقعه شکل گرفته در سقیفه بود دارندگان این رویکرد در تعارضی آشکار با برپاکنندگان اجتماع سقیفه، نه تنها مسئله خلافت و نحوه
انتخاب جانشین پیامبر با آن ماهیت و آن گونه که اتفاق افتاد را به رسمیت نشناختند، بلکه از پذیرفتن آنچه بعدها به صورت مرجعیت دینی و دنیوی خلیفه در جایگاه جانشینی پیامبر تأکید و ترویج شد نیز سر باز زدند و آن را مختص امام منصو ص و منصوب از سوی خدا و پیامبر دانستند (امام؛ امامت). این مخالفت به دلیل واکنش سریع و صریح جریان خلافت درهم شکست و سیطره سیاسی طراحان و مدافعان نظام خلافت، افکار عمومی مسلمانان را از همان روزگار به سمت پذیرش فکری ساختار نوپای خلافت سوق داد.
خلفای راشدین
...
[ویکی شیعه] خلافت، اصطلاحی سیاسی - مذهبی به معنای جانشینی پیامبر اکرم(ص) در امر سیاست، حکومت و دیانت.
خلافت در آموزه های شیعه،همان ولایت، امامت یا جانشینی پیامبر(ص) در همه امور دنیوی و اخروی است. خلفای رسول الله(ص) در مذهب تشیع، دوازده امام معصوم(ع) از اهل بیت آن حضرتند و تنها تفاوتی که با او دارند، این است که وحی بر آنها نازل نمی شود. پس از وفات پیامبر اسلام، خلافت رسمی، (به جز دوره کوتاه حکومت امام علی(ع) و امام
حسن مجتبی (ع))، عملاً به غیرمعصومان رسید و در حدود سیزده قرن اشخاص و خاندان های متعددی در گستره جهان اسلام خود را مصداق خلیفه پیامبر(ص) معرفی کردند.
اما خلافت در تاریخ اسلامی، عنوان ساختار حکومتی است که اداره امور جامعه اسلامی پس از وفات پیامبر را به دست گرفت و متصدیان آن، یعنی خلفاء، خود را جانشین پیامبر تنها در امر حکومت معرفی می کردند.
[ویکی اهل البیت] خلافت: نظام حکومتی مسلمانان پس از وفات پیامبر اسلام صلی اله علیه و آله و در جایگاه جانشینی آن حضرت که در طول سیزده قرن اشخاص و خاندانهای متعددی در گستره جهان اسلام خود را مصداق آن معرفی کرده اند.
خلافت واژه ای عربی از ریشه خ ل ف، به معنای نیابت از غیر است به جهت غیبت منوب عنه یا به علت مرگش یا به جهت عاجز بودنش و یا به سبب شرافت بخشیدن به نایب. نیز به معنای جانشین ساختن آمده است.
واژه خلیفه (جمع آن خلفاء و خلائف) به معنای جانشین، وکیل و قائم مقام است.
واژه خلیفه در قرآن کریم به معنای جانشین
خداوند بر روی زمین آمده است و این خلافت تمام نمی شود، جز این که خلیفه در همه شئون وجودی و آثار و احکام و تدابیر، حاکی از مستخلف باشد.
واژه های خلیفه (رجوع کنید به سوره بقره: 30؛ ص26)، خلفاء (سوره اعراف: 69، 74؛ سوره نمل: 62) و خلائف (سوره انعام: 165؛ سوره یونس: 14، 73؛ سوره فاطر: 39) در قرآن بکار رفته است.
بیشترین کاربرد دو واژه خلافت و خلیفه کاربرد اصطلاحی آنهاست که در تحولات سیاسی جامعه اسلامی پس از وفات پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم بکار گرفته شد و به ترتیب، به معنای جانشینی در امر حکومت و در معنای مطلق امارت و حکومت پس از پیامبر و شخص جانشین پیامبر در امر حکومت استفاده شد.
کاربرد اصطلاحات مذکور، این دو واژه را به کلیدی ترین مفاهیم فرهنگ سیاسی مسلمانان بدل ساخت و حتی بعدها، گروههایی از مسلمانان در تبیین مشروعیت نظام خلافت به کاربرد واژه خلیفه در قرآن استناد کردند. در همین معنا، دو واژه امامت و امام نیز بارها در آثار مؤلفان مسلمان نخستین بکار رفته است که با مفهوم امامت از دیدگاه شیعی تفاوت بسیار دارد.
در رویکرد تاریخی، خلافت در اصطلاح عنوان ساختار حکومتی است که اداره امور جامعه اسلامی پس از وفات پیامبر در قالب آن شکل گرفت و متصدی آن یعنی خلیفه، جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در امر حکومت اسلامی محسوب می شد.
[ویکی فقه] خلافت (دیدگاه فریقین). خلافت در اصطلاح، عبارتست از نیابت از صاحب
شریعت در حفظ دین و
سیاست دنیا.
موضوع خلافت از موضوعاتی است که بین
مسلمین دارای اهمیت بسزایی می باشد. شیعیان،
حضرت علی (علیه السّلام) را جانشین بلافصل
پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از سوی خدا می دانند و برای اثبات این مطلب به
ادله فراوانی از قرآن و
روایات معتبر فریقین استناد می کنند و خلافت را یک منصب الهی و تابع
تشریع می دانند در حالی که اهل سنت، معتقدند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای بعد از خود جانشین تعیین نکرده است.
تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۲.
خلافت از نظر لغت، نیابت کردن شخصی است از شخص دیگری که این نیابت یا برای غایب بودن منوب عنه است یا برای مردن او یا برای عاجز بودن و یا برای
تعظیم و
تشریف خلیفه است.« والخلافة، النیابة عن الغیر، اما لغیبة المنوب عنه و اما لعجزه و اما لتشریف المستخلف.»
اصفهانی، راغب، مفردات، ج۱، ص۱۵۶.
خلافت و امامت در اصطلاح، نیابت از صاحب شریعت در حفظ دین و سیاست
دنیا است و به کسی که چنین مقامی دارد خلیفه و امام می گویند. البته شروطی مانند قریشی را جز شروط امام می دانند.
ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ص۱۹۳
...