خجند


معنی انگلیسی:
khojand, khodzhent fortunate, auspicious

لغت نامه دهخدا

خجند. [ خ ُ ج َ ] ( اِ ) خبازی. || مردم سعادتمند. ( ناظم الاطباء ).

خجند. [ خ ُ ج َ ] ( اِخ ) نام قصبه ای است در ماوراءالنهر که مولد کمال است. ( برهان قاطع ). نام شهری از بلاد ماوراءالنهر که مولد کمال خجندی از آن شهر است. ( شرفنامه منیری ). قصبه ای است از ماوراءالنهر. ( غیاث اللغات ). شهری است از اقلیم پنجم بفرغانه بر کنار رود سیحون در پنج فرسنگی شهر اندجان و آنرا عروس دنیا خوانند. گویند خجند را کیخسرو بنیاد و بنا نهاده و بعد از خرابی ، داراب تعمیر و تمام نموده. ( از انجمن آرای ناصری ) ( از آنندراج ). در معجم البلدان آمده است : خجند شهری است مشهور بماوراءالنهر بر ساحل سیحون و بین آن و سمرقند ده روزه راه است. ( از یاقوت در معجم البلدان ). برای اطلاع بیشتر از وضع جغرافیایی این ناحیه اینک قول سامی در قاموس الاعلام ترکی آورده میشود: خجند از شهرهای معروف ماوراءالنهر است که در ساحل چپ رودخانه سیحون و دو سوی رودخانه خواجه بهارکان و یکصد و چهل هزارگزی جنوب شرقی تاشکند و به ارتفاع 256 گزی از سطح دریا واقع است. عرض شمالی آن چهل و پنج درجه و هفده دقیقه و طول شرقی آن شصت و هفت درجه و شانزده دقیقه و چهل و هشت ثانیه میباشد. این شهر با دودیوار محاط شده که شامل 8 دروازه است. بدانجا چارسوق بزرگ و جوامع و مساجد بسیار با سایر آثار خیریه وجود داشته است. در اطراف آن باغهای زیاد موجود و سکنه شهر بیست و نه هزار تن بوده است که بخش بزرگ آن ازتاجیکهای ایرانی و بخش اندک آن از ازبک ها و قره قرقیزها بوده است. قسمتی از این شهر که بر کنار راست رودخانه خواجه بهارکان واقع بوده در این اواخر بواسطه مهاجرت اهالی خالی از سکنه شده است و روسها بجای آنها سکنی گزیده اند بزرگترین جامع آن جامع «حضرت رابعه »بوده است. این شهر مولد بسیاری از دانشمندان و مشاهیر و ادباء و شخصیتهای فرهنگ اسلامی بوده و به سابق تحت حکومت خان مستقلی اداره میشده است و به آن زمان این ناحیه بسیار آبادان و بزرگ بود ولی بعدها باستیلای خان فرغانه ( خوقند ) درآمد و مهاجرت مردمان از این زمان شروع شد و جمعیت آن رو بکاستی گذاشت. امروز خجندمرکز یکی از مناطق ایالت سیردریا محسوب میشود که دارای 140000 تن سکنه است و اهالیش مرکب از تاجیک و ازبک و قره قیرقیز میباشند. در آثار جغرافیادانهای عرب خجند حجند ضبط شده و عباس اقبال میگوید: این شهر رایونانیان الکساندر سخاتا یعنی اسکندریةالقصوی می نامیدند در زمان حمله مغولان پادشاه خجند تیمور ملک بود. و اردویی که چنگیز بفرماندهی اولاغ نویان و سرداران دیگر که مأمور حدود فرغانه و دره علیای سیحون کرده بود ابتداء شهر بناکت را تحت محاصره گرفتند و مستحفظان آن شهر که از ترکان بودند پس از سه روز بناکت را تسلیم کردند. مغولانی که از فتح شهرهای اترار و بخارا و سمرقند فراغت یافته بودند نیز بطرف فرغانه سرازیر شدند و با بیست هزار سپاهی و قریب پنجاه هزار حشر بسمت خجند حرکت کردند. حکومت خجند در این تاریخ بدست ناموری بود بنام تیمور ملک که از دلیرترین امرای خوارزمشاه بود و او در استیلای مغول بواسطه پایداری در دفاع و مردانگی نام نیکی از خود بیادگار گذاشته است. تیمور ملک با 1000 جنگی در جزیره از جزایر داخل شط سیحون نزدیکی خجند در حصاری که ساخته بود متحصن شد و مغول ها هرقدر خواستندبر او دست یابند ممکن نگردید و تیمور ملک مردانه می جنگید و مغول را بخاک هلاک می انداخت ، عاقبت چون دید از هر طرف چنگیزیان عرصه را بر او تنگ کرده اند با هفتاد کشتی که قبلاً تهیه دیده بود بار و بنه خود را برداشته با جمعی از یاران به بناکت رفت و از آنجا بخجند و بارجین کنت رسید و در راه همه جا بلشگریان مغول میزد و میخورد تا چون یکه و تنها و بی سلاح ماند بخوارزم آمد و از آنجا بحدود خراسان تاخت و در شهرستانه بخدمت سلطان پیوست. ( از تاریخ مغول عباس اقبال ص 34 و 35 ) : شهر خجند شهری است [ در ماوراءالنهر ] قصبه ناحیه ای که نیز بدان اسم خوانند، با کشت وبرز بسیار و مردمانی با مروت و از وی انار خیزد. ( حدود العالم ضمیمه گاهنامه سید جلال الدین طهرانی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یکی از شهرهای جمهوری ازبکستان در کنار سیحون که مرکز و پایتخت آن محسوب میشود و امروز آنرا استالین آباد گویند٠ مرکز کارخانه های نساجی پنبه و ابریشم فرغانه است و سکنه آن غالبا تاجیک و فارسی زبان هستند.
نام قصبه ایست در ماورائ النهر که مولد کمال است .

دانشنامه عمومی

خُجَند ( به تاجیکی: Хуҷанд ) ( نام در زمان شوروی: لنین آباد Ленинобод ) شهر و ناحیه ای در کشور تاجیکستان و مرکز ولایت سغد است. این شهر دومین شهر بزرگ تاجیکستان پس از دوشنبه و خواهرخواندهٔ شهرهای نیشابور و تبریز در ایران است. مردم شهر عمدتاً تاجیک هستند و اقلیت هایی از ازبک ها و روس ها نیز در این شهر زندگی می کنند. [ ۱]
خجند تنها شهر تاجیکستان است که حتی پس از فروپاشی شوروی هنوز مجسمه ای از لنین دارد. [ ۲]
خجند بر کرانهٔ چپِ رود سیردریا در آغاز درهٔ فرغانه نهاده است. این شهر در ۴۰ درجه و ۱۷ دقیقهٔ عرض شمالی و ۶۹ درجه و ۳۷ دقیقهٔ درازای خاوری قرار دارد. [ ۳]
براساس آمار سال ۲۰۱۹ م. جمعیت این شهر نزدیک به ۱۸۱٬۶۰۰ تن بوده است. بنابر آمارهای سال ۲۰۱۰ م. ، ترکیب جمعیتی شهر خجند شامل ۸۴٪ تاجیک، ۱۴٪ ازبک، ۰٫۴٪ روس و ۱٫۶٪ دیگر اقوام بوده است. [ ۳]
دربارهٔ ریشه واژه خجند که در قدیم خجنده هم می نوشتند اختلاف وجود دارد. واژه خجند از آغاز سده هفتم میلادی با همین نام در سرچشمه های سغدی، پهلوی، چینی و عربی آمده است. برخی معنی واژه خجند را، مردم سعادتمند و بالانشین و امیر آورده اند. برخی نیز بر این باورند که خجند در طی سده های گذشته دگرگون شده، زمانی اسکندریه اقصی، سپس آنتی آخیه و سرانجام خجند نام گرفته است. برای نخستین بار در سال نامه چینی دودمان تنشو ( ۶۱۸ - ۶۲۶م ) از خجند با نام گوی جنتی یاد شده است و در منابع سغدی که از کوه مغ بدست آمده کوچندی نامیده شده است. به تازگی گفته شده خجند از واژه مرکب خوره - کنته در زبان های ایرانی باستانی ریشه گرفته و معنایش آفتاب شهر یا شهر آفتابی است. بخش اول واژه، خور یعنی خورشید و بخش دوم، چند ( کنده، کنته ) به معنای شهر و دهکده است. [ ۳]
پسوند کند در اسامی شهرهای خراسان و فرارود زیاد دیده می شود. ریشه آن از پارسی باستانی «کنتا»، سغدی «کنت» بمعنی دژ یا شهر است. برای نمونه در نام های تاشکند، سمرقند، خوقند، یارکند و چیمکند، ازغند، بیرجند و. . .
بیشتر منابع تاریخی و جغرافیایی خجند را در کنار رودخانه سیردریا دانسته اند و آورده اند که اسکندر مقدونی شهر اسکندریه اِسخاته ( در یونانی به معنی: دوردست ترین اسکندریه، اسکندریه اقصی ) را در این ناحیه در پایان لشکرکشی خود به سغد بنا نهاده بود. گفته شده که این شهر به عنوان دژی برای دفاع در برابر حملات سکاهای ساکن در شمال سیردریا ساخته شده بود؛ ولی کاوش های باستان شناسان نشان داده است که پیشینه شهر خجند به بیش از دو هزار و هفت صد سال می رسد. بدین ترتیب، شهر خجند پیش از رفتن اسکندر مقدونی به آن دیار نیز وجود داشته است. [ ۳]
عکس خجندعکس خجندعکس خجندعکس خجندعکس خجندعکس خجند
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خُجَند
قلعه قدیمی، خجند، تاجیکستان
قلعه قدیمی، خجند، تاجیکستان
قلعه قدیمی، خجند، تاجیکستان
قلعه قدیمی، خجند، تاجیکستان
قلعه قدیمی، خجند، تاجیکستان
شهر و ولایتی در آسیای مرکزی، دومین شهر بزرگ جمهوری تاجیکستان. در ۳۴۰کیلومتری شمال دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، بر کرانۀ چپ سیر دریا (سیحون) در بخش جنوب غربی درۀ حاصل خیز فرغانه واقع شده است. کشت و فرآوری پنبه و تولید منسوجات از منابع عمدۀ درآمد این شهر و ناحیه است. در اطراف آن کانی های کمیاب یافت می شود. یکی از اولین معدن های اورانیوم شوروی سابق در حدود ۵۰کیلومتری شمال شرقی خجند کشف شد. جمعیت خجند ۱۵۶,۵۰۰ نفر است (۲۰۰۳). خجند حداقل از ۳۲۹پ م (حملۀ اسکندر مقدونی) مسکونی بوده است. در اولین قرون میانه گاه به ایلاق و گاه به اشروسنه وابسته بود. در حملۀ عرب به ماوراءالنهر، فرمانروایی محلی داشت که تابع حاکم فرغانه بود. اعراب در ۷۲۲ عناصر سغدی ضد عرب را قتل عام کردند. ابن حوقل از کهن دز و دارالامارۀ خجند یاد می کند. در زمان قراخانیان یا ایلک خانیان نقطۀ مهمی بود (اوایل قرن ۵ق). در نیمۀ قرن ۵ شهری مرزی میان خانات کاشغر و بلاساغون بود. در ۵۳۱ مهاجمان قراختایی در آن جا بر قراخانیان پیروز شدند. در حملۀ مغول خجند سرسختانه مقاومت کرد (۶۱۷) در قرن بعد تا ۷۷۸ قبیلۀ جلایر در آن ناحیه می زیست، اما تیمور آنان را بیرون راند و پراکند. بابر در ۹۰۳ خجند را مرکز عملیات خود در فرغانه قرار داد. خجند در اوایل قرن ۱۹م جزو خانات خوقند شد. در ۱۸۴۲ مِنگیت، خان بخارا آن را گرفت، در ۱۸۶۶ در نبردی خونین و هشت روزه به دست قوای روس افتاد و تزارها سرانجام خجند را تابع سمرقند کردند. حکومت بلشویکی شوروی در ۱۹۳۶ نام شهر را به لنین آباد تغییر داد. اما پس ا ز فروپاشی شوروی و استقلال تاجیکستان، نام پیشین خجند به آن باز گردانده شد.

پیشنهاد کاربران

از ریشه خجستن و به چم وصال
خجسته مبارک خوشبخت
خُجَند، شهر و ناحیه ای در کشور تاجیکستان و مرکز ولایت سغد است که قبلا در زمان حکومت شوروی نامش لنین آباد بوده؛ این شهر دومین شهر بزرگ تاجیکستان پس از دوشنبه می باشد. مردم شهر عمدتاً تاجیک هستند و در روستاهای اطراف بسیاری از ازبک ها نیز زندگی می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

خجند تنها شهر تاجیکستان است که حتی پس از فروپاشی شوروی هنوز مجسمه ای از لنین دارد.

بپرس