خانقاه

/xAnqAh/

مترادف خانقاه: خانقه، خانگاه، عبادتگاه صوفیان، رباط، تکیه، لنگر، عبادتگاه، بتخانه، دیر، صومعه، عبادتخانه، کلیسا، کنشت، کنیسه، معبد

برابر پارسی: خانگاه

معنی انگلیسی:
monastery, friary, convent, abbey, cloister, hermitage

لغت نامه دهخدا

خانقاه. [ ن َ / ن ِ ] ( معرب ، اِ مرکب ) مکان بودن مشایخ و درویشان. معرب «خانگاه » و مرکب از «خانه » و «گاه » است. نظیر: «منزلگاه » و «مجلس گاه » فارسیان بسکون «نون » نیز استعمال کنند. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . خانه ای که درویشان و مشایخ در آن بسر برده عبادت کنند. صومعه. عبادتگاه. ( ناظم الاطباء ). محل اقامت درویشان و صوفیان. ( فرهنگ نظام ). منزل یا محل اجتماع صوفیان. رباط. تکیه . ج ، خوانق ، خانقاهات :
خاطر من بگه نظم سخن
خانقاهی است پر از پیر و مرید.
سوزنی.
مرا گریز ز خانه بخانقاه بود
چو طفل کاو سوی مادر گریزد از بر باب.
خاقانی.
هرکس بکاشان رسیده و یا شکل و مبانی خیرات و مجاری صدقات و خانقاه و مخازن کتب و آن اخایر ذخایر و قماطر و نفایس سفاین و غرایب رغایب و اعلاق اوراق که آنجایگاه جمع است مشاهده کرده... داند که علو همت او را در ابواب خیر و تحصیل علم و اهتمام به انواع هنرها تا چه حد است. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 ص 13 ).
صاحب سفر کدام راه است
سفره اش بکدام خانقاه است.
نظامی.
صوفیی در خانقاه از ره رسید
مرکب خود برد و در آخر کشید.
مولوی.
صوفیی می گشت در دور افق
تا شبی در خانقاهی شد قنق.
مولوی.
سعدی تو نه مرد خانقاهی
من چون تو قلندری ندیدم.
سعدی ( طیبات ).
سعدی حدیث مستی وفریاد عاشقی
دیگر مکن که عیب بود خانقاه را.
سعدی.
صاحبدلی ز مدرسه آمد بخانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را.
سعدی ( گلستان ).
محمد کردعلی تاریخ خانقاه را چنین ذکر می کند: خانقاه کلمه فارسی است و اصل آن را خونگاه دانسته اند؛ یعنی جایی که سلطان در آنجا طعام می خورد. امروز اطلاق خانقاه بزوایای صوفی میشود که تا قبل از قرن ششم هجری قمری وجود نداشته اند. نخستین خدیوی که در مصر خانقاه کرد سلطان صلاح الدین یوسف بود. او علاوه بر ساختن خانقاه رزق معلومی برای سالکین راه حق ترتیب کرد. ( قول سیوطی ). مقریزی را عقیده بر این است که : خوانق از مستحدثات عالم اسلامند و از حدود قرن چهارم هجری قمری بوجود آمده اند. می گویند: اول کس که خانقاه را برای عبادت بپا کرد زیدبن صوحان بن صرة بود چه او رجالی از اهل بصره را دید که بی تجارت و زراعت و درآمد معین تن بعبادت حق داده و با آرام خیال بپرستش محبوب ازلی مشغولند. چون او اینان را چنین فارغ بال یافت خانه ای برای مسکن ومطعم و مشرب و ملبسی برای زندگی آنها ایجاد کرد. روایت است که : نخستین خانقاه در اسلام زاویه ای بود که در رمله بیت المقدس کرده بودند و امیر نصاری در زمان استیلاء بر دیار قدس آن را بنا کرده بود. زیرا او طایفه ای از صوفیان را دید که با الفت خاص در طریقت خود همگامی می کنند او جویای این الفت و صحبت و اخوت خاصه شد آنان گفتند: الفت و صحبت حق راه و رسم ماست. پس او برای آنان زاویه ای ساخت که تا با خیال راحت بعبادت پردازند در کتاب تاج آمده : معاویه همیشه به اطرافیان و عمال خود و نیز به زیاد در عراق دستور میداد که ابن سبیل و فقراء و ذوی الحاجه را دریابید و خود او نیز در هر روز چهل مائده می ساخت و بین وجوه لشکریان شام قسمت می کرد. ( از خطط الشام محمد کردعلی ج 5 ص 133 ). عزالدین علی کاشانی آرد:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

محل اجتماع درویشان، جائی که مشایخ بسرببرند
( اسم ) ۱ - خانه سرا . ۲ - محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند
دهی است بفاصله ۲۳٠٠٠ گزی در جنوب مرکز حکومت درجه ۲ خان آباد مربوط بحکومت کلان قندز ولایت قطغن .

فرهنگ معین

[ معر. ] (اِمر. ) ۱ - خانه ، سرا. ۲ - محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند.

فرهنگ عمید

بنایی برای عبادت، ریاضت، اجتماع، سماع، و زندگی درویشان و صوفیان.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محل تجمع و نیایش صوفیان خانقاه گفته می شود که از برخی احکام آن در پاسخ به استفتائات سخن رفته است.
رفتن به خانقاه و شرکت در برنامه های ویژه صوفیان در صورتی که ترویج و تقویت باطل به شمار رود، همچنین ساخت و ساز و نیز کمک به ساختن آن حرام است.
مقالات مرتبط
• آداب خانقاه• واژه خانقاه

[ویکی شیعه] خانقاه (نْ / نَ / نِ)، عربی شده از اسم مرکب و فارسی «خانگاه»، محل عبادت و انجام مراسم صوفیان. درباره نخستین خانقاه دو نظر وجود دارد. گروهی به پیروی از خواجه عبدالله انصاری آن را در رمله فلسطین و عده ای طبق نظر ابن تیمیه آن را در ناحیه عبّادان بصره دانسته اند.
تقریباً پس از سه قرن از تاریخ اسلام، مسلک تصوف در جامعه اسلامی تثبیت و به رسمیت شناخته شد و از اوایل قرن چهارم هجری، مراکز ویژه صوفیان به صورت رسمی در منطقه خراسان، فارس، بغداد و جاهای دیگر به وجود آمد. ساکنان مهم خانقاه سه دسته اند: شیخ خانقاه، صوفیان مقیم و صوفیان مسافر. رسوم خانقاه، بویژه از سدۀ پنجم به بعد، بسیار است و در کتاب های مقامات مشایخ صوفیه و آداب خانقاه آمده است.
خانقاه (نْ / نَ / نِ)، عربی شده از اسم فارسی «خانگاه» است. خانگاه، اسم مرکب از «خانه» و «گاه» است؛ مانند منزلگاه و مجلس گاه. جمع خانقاه، خوانق و خانقاهات است. نظر دیگر این است که خانقاه تلفظ فارسی «خانقاة» و «خانقات» (جمع «خانق») است. «خانق » معرب «خانک» (مصغر خان و خانه) است. در کتاب طبقات الصوفیه که از قدیمی ترین کتاب های نگارش شده در تصوف و عرفان است چند بار کلمه خانگاه و خانقاه آمده است.

دانشنامه عمومی

خانقاه (آذرشهر). خانقاه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان شیرامین بخش حومه واقع شده است.
خانقاه یکی از توابع شهرستان آذرشهر که در 25کیلومتری آن و نزدیک جاده تبریز کردستان وکنار ریل راه اهن تبریز تهران واقع شده و دارای دو مورد ایستگاه راه اهن میباشد که بعد ازانقلاب متروکه شده و فقط بناهای ان جا مانده است این روستا ازطرف شمال به روستای داشکسن وازطرف جنوب به روستاهای کوخالو و زینتلو و از طرف مشرق به دهستان شیرامین و روستاهای پیر چوپان و سیلاب و الوانق و از طرف مغرب به دریاچه ارومیه مشرف میگردد.
روستای خانقاه 500 خانوار و 1500نفر جمعیت دارد. [ ۱] [ ۲]
روستا در 25 کیلومتری شهرستان آذرشهر قرار گرفته است.
عکس خانقاه (آذرشهر)

خانقاه (اردبیل). خانقاه روستایی است که در استان اردبیل، شهرستان اردبیل، بخش هیر، دهستان هیر قرار دارد.
این روستا که تقریباً در سی کیلومتری اردبیل در مسیر اتوبان اردبیل - سرچم - تهران واقع شده هم از نظر معنوی و هم ازنظر طبیعت دارای ویژگی های خاص خود است. در اصل این روستا با بقعه معروفش برای عده زیادی آشناست.
این دیار درگذشته محل انجام مراسم دراویش و نیز به عنوان مکانی امن دور از توطئه ها و هجمه های راهزنان بوده و زمانی نیز به عنوان مکات تجمع صوفیان به شمار می آمده است که نام روستا نیز از آنجا برگرفته شده و به خانقاه شهرت یافته است.
براساس شنیده ها، قدمت بقعه خانقاه به ۶۰۰ سال پیش و دوران صفویه برمی گردد. براساس روایت و گفته های بزرگان در طول تاریخ گویی این بقعه تخریب شده را خود باباسعید کاشانی ساخته که اهالی بعد از درگذشت این شخصیت وارسته جنازه باباسعید را در این مکان دفن کرده و بعد روی قبر را صندوقچه ای گرانبها قرار دادند.
بابا سعید از شاگردان شیخ جبرائیل و از مریدان شیخ صفی الدین اردبیلی بوده است.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیّت این روستا ۴۶۹ نفر با ۱۱۲ خانوار بوده است.
عکس خانقاه (اردبیل)

خانقاه (افغانستان). خانقاه یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بلخ واقع شده است. [ ۱]
عکس خانقاه (افغانستان)

خانقاه (بدخشان). خانقاه ( به لاتین: Khaneqa ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولسوالی یمگان واقع شده است. [ ۱]
عکس خانقاه (بدخشان)

خانقاه (بردسکن). خانقاه روستایی است در استان خراسان رضوی، شهرستان بردسکن، بخش مرکزی، دهستان کوهپایه.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ جمعیت آن ۲۵۰ نفر با ۸۵ خانوار بوده است. [ ۱]
عکس خانقاه (بردسکن)

خانقاه (پاوه). خانقاه ( پاوه ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان پاوه در استان کرمانشاه ایران است.
شغل اکثر ساکنین این روستا باغداری است و در آن میوه های انار، انجیر و … عمل می آید. دراین روستا چندین مدرسهٔ دینی اهل سنت وجود دارد و برخی از روحانیون برجستهٔ اهل سنت از این مدارس فارغ التحصیل شده اند. ساختن دیوارهای خانه ها به صورت خشکه چین در این روستا رایج است. [ نیازمند منبع]
این روستا در دهستان هولی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۴۶۳ نفر ( ۳۹۴خانوار ) بوده است.
عکس خانقاه (پاوه)عکس خانقاه (پاوه)

خانقاه (جلیل آباد). خانقاه ( به ترکی آذربایجانی: Xanəgah ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان جلیل آباد واقع شده است. خانقاه ۱۳۷۲ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
عکس خانقاه (جلیل آباد)عکس خانقاه (جلیل آباد)

خانقاه (خداآفرین). خانقاه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان دیزمار شرقی بخش خداآفرین شهرستان کلیبر واقع شده است.
عکس خانقاه (خداآفرین)

خانقاه (خیزی). خانقاه ( به لاتین: Xanəgah ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان خیزی واقع شده است. [ ۱]
عکس خانقاه (خیزی)عکس خانقاه (خیزی)

خانقاه (ساوه). خانقاه روستایی است از توابع بخش نوبران شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران.
این روستا در دهستان کوهپایه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۲۳۵ نفر ( ۷۸ خانوار ) است.
عکس خانقاه (ساوه)

خانقاه (قوبا). خانقاه ( به ترکی آذربایجانی: Xanəgah ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان قوبا واقع شده است. خانقاه ۷۱۷ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
عکس خانقاه (قوبا)عکس خانقاه (قوبا)

خانقاه (لریک). خانقاه ( به لاتین: Xanəgah ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان لریک واقع شده است. خانقاه ۹۰۹ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
عکس خانقاه (لریک)عکس خانقاه (لریک)

خانقاه (مراغه). خانقاه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان قره ناز بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع شده است. از آثار تاریخی آن می توان به پل خانقاه مربوط به دوره صفویه اشاره کرد.
 
عکس خانقاه (مراغه)

خانقاه (میانه). خانقاه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان کندوان بخش کندوان شهرستان میانه واقع شده است.
آب و هوای این منطقه سرد و کوهستانی است. شغل اصلی مردم این روستا کشاورزی و دامداری است. باغات سیب این روستا نقش بسیار مهمی در اقتصاد شهرستان میانه دارد.
سیب خانقاه عمدتاً از نژاد سیب زرد لبنانی و سیب قرمز پنج پر می باشد و به دلیل شرایط آب و هوایی این منطقه، از سفتی و ماندگاری بالاتری نسبت به سایر مناطق برخوردار است.
در طی خشکسالی های گذشته، به دلیل شرایط جغرافیایی امکان احداث سد در این منطقه وجود نداشت. از همین رو کشاورزان جهت ذخیره و تامین آب مورد نیاز، اقدام به احداث استخرهای پلیمری کردند. به همین خاطر این منطقه به هزار استخر نیز معروف است. .
عکس خانقاه (میانه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خانقاه و مزار علی بن سهل، اصفهان
(معرب خانگاه) محلی با اتاق ها و حجره های متعدد برای اقامت درویشان و رهگذران و مسافران. به کسانی که در آن جا ساکن می شوند، غذای رایگان داده می شود. از آن جا که موضوع عزلت در تصوف از قرن ۲ق در بین مسلمانان شایع شد و برای آن مرکز مشخصی وجود نداشت، از این رو برخی از عابدان و زاهدان در مساجد حلقه ای ترتیب می دادند و دربارۀ آیات قرآن و مفاهیم دینی بحث می کردند. پس از آن دامنۀ این تجمع ها به خانه ها کشید و رفته رفته برخی از خانه ها مرکزیت پیدا کرد و محل تردد و تجمع صوفیان شد. این مراکز در اصطلاح صوفیان خراسان، دُوَیْرَه و خانقاه نامیده شد. ازجملۀ این مراکز می توان از دویره و خانقاه قشیری و خانقاه سُلّمی در شهر نیشابور نام برد. برخی از این خانه ها را صاحبان آن ها برای استفادۀ صوفیان وقف می کردند. ساختمان این مراکز به تدریج کامل تر شدند و در همۀ شهرهای اسلامی گسترش یافتند. برخی از این خانقاه ها، به دلایل متعدد، در خارج شهر بنا می شدند. برخی معتقدند ساخت نخستین خانقاه در رَملۀ فلسطین انجام گرفت و گروهی ساخت آن را در ناحیۀ عبّادان و شهر بصره دانسته اند. در اصطلاح آیین تصوف، گاهی زاویه در معنی خانقاه نیز به کار می رود.

جدول کلمات

محل اجتماع درویشان

مترادف ها

abbey (اسم)
صومعه، کلیسا، خانقاه، دیر، نام کلیسای وست مینستر

monastery (اسم)
صومعه، خانقاه، دیر، خانقاه راهبان، رهبانگاه

convent (اسم)
صومعه، خانقاه، دیر، مجمع، خانقاه راهبان

friary (اسم)
صومعه، خانقاه، راهبان سائل

house (اسم)
خانقاه، منزل، مسکن، جا، برج، نشیمن، خانه، سرای، اهل خانه، جایگاه، اهل بیت، محل سکنی، منزلگاه

inhabitation (اسم)
خانقاه

فارسی به عربی

دیر

پیشنهاد کاربران

در انتهای توضیحات ذیل در مورد فلسفه و معنا و مفهوم کلمه خانقاه خدمت عزیزان تبیین گردیده است.
از آنجایی که برای رسیدن به مفاهیم واژه ها در اکثر مواقع اولویت در تلفظ می باشد تا در نگارش، به یک کلید واژه برای یافتن جایگاه اصلی اون واژه در عالم حقیقی می پردازیم. اینکه می گویند خانِ نعمت الهی گستردست یا خان ِ کَرَم امام خوبی ها پذیرای زائران می باشد جملاتی است که به گوش و چشممان آشناست. در عالم خلقت، و حکمت خدا، از خان کَرَم الهی یک دانه ی سیب تبدیل به یک درخت سیب با سیب های فراوانی می شود که هر سال خداوند متعال به مخلوقاتش عطا می کند. یا خوانسار که شهری است پر از چشمه و دار و درخت. یا کلمه کانی که تغییر شکل یافته خان می باشد. شهری هم با نام بوکان داریم به مفهوم معدن چشمه. یا کلمه مکان و مکانیک که امکان ادامه حیات در این مقوله علمی بررسی می شود. به طور کلی دو مفهوم از خان می توان دریافت کرد. سفره و چشمه. حال زنجیره چند واژگان مرتبط با هم را پی می گیریم تا پی به جریان مفاهیم در دل کلمات هم خانواده ببریم. خن خان خانم خانه خانواده خاندان خندان خواندن آخوند خانگاه. خَن مکانی در کشتی که موتور محرک کشتی یا انبار مواد غذایی و ضروری در آن نگهداری می شود. خان فردی که سفره دار است و افرادی از سفره اش بهره مند می شوند خانم شریک و سفره انداز آن خان. خانه مکانی که در آن سفره پهن می گردد. خانواده افرادی که به گرد یک سفره جمع می شوند. خاندان خانواده هایی که از سفره های هم باخبرند تا مبادا سفره خانواده ای از آن خاندان محروم از نعمت های خداوندگار ما گردد. خندان آرامشی که از منعم شدن از سفره درون در صورت انسان نمایان می گردد. خواندن یعنی منعم شدن از یک سفره علمی و معرفتی و آخوند، بزرگ یک خاندان که معمولاً با سواد و درس خوانده خاندان هم بود که در رسم قدیم ایرانی ها خانواده ها به گرد آن آخوند مشکلاتشان را حل و فصل می کردند و مشاوره می گرفتند یا دختر و پسر به عقد هم در می آوردند.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه خانگاه نیز یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه خان به مفهوم سفره و گاه به مفهوم وقت و زمان می باشد. خانگاه یا خانقاه در ابیات عرفانی شعرای ما به اون مکان خاصی که در زمان های مشخص که وقت اذان می باشد و سجاده نماز در آنجا پهن می شود جهت کسب نور و معرفت می باشد. کلمه خانگاه اشاره به زمان سفره پهن کردن که همان سجاده باشد دارد.
مؤَیِّد توضیح کلمه خانقاه، این شعر حضرت حافظ که فرموده؛
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدای خاک در دوست پادشاه من است
غرض ز مسجد و میخانه ام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش گو گناه من است

در آیین مانی ( مانوی ) به آن: "مانِستان" می گویند!
آیین ها، نماد ها و نوزودهای ( تشرف های ) صوفیه و درویش مسلکی ( تَصَوّف ) ؛ بسیار همسان ( شبیه ) است با آیین های مانی!
به گونه ای از آیین های مانی الگوبرداری کرده است!
...
[مشاهده متن کامل]

( ( صوفیه: در ادبیات گِنوسی یا گنوسیسم به آن "سوفیا" می گویند! ) )
برای نمونه: درویش همان گُزیدگان ( برگزیدگان ) مانی و مُرید همان نیوشاگان ( نیوشایان ) مانی است!

منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/مانستان
Synagoge با تلفظ سینا گو گه: عبادتگاه قوم یهود که از سه کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده است :
سینا یعنی شنود ؛ گو ریشه در مصدر گفتن داشته و دارد و گه مخفف گاه می باشد، هم به معنای زمان یا وقت و هم به معنای جا یا مکان. لذا این واژه در اصل و ریشه به معنای وقت و محل گفت و شنود بوده است و گفت و شنود اشاره به شنیدن کلام یَهوَه مندرج در تورا ( تورات ) و بیان آن توسط پیشوایان دینی و رابیان یا آموزگاران دینی و شنیدن آن توسط شنوندگان. تاریخ پیدایش این واژه که به معنای عبادتگاه می باشد در زبان عبری ناپیداست. این احتمال شاید قریب به یقین باشد که پس از فتح بابل و آشور توسط هخامنشیان ( کوروش ) و رها نمودن اسیران یهودی و اجازه بازگشتن آنان به سرزمین کنعان و نوسازی معبد اورشلیم و معاف نمودن آنان از دادن باج و خراج و به پاس آن، حکیمان و عارفان و پیشوایان دینی قوم یهود نام عبادتگاه خودرا با استفاده از سه کلمه فارسی بالا انتخاب نموده باشند. از طرفی دیگر کوه سینا که روی یکی از قله های آن گویا موسا دو لوح سنگی که روی آنها ده فرمان یا ده جمله امر به معروف و نهی از منکر به کمک شعله های آتش ساطع شده از انگشتان موجودی به نام " من اینم که هستم " ( البته به زبان خود آن موجود ) دریافت نموده باشد، به معنای کوه شنود بوده و هست. لذا قبل فتح بابل و آشور این کلمه یعنی سینا یا شنود در زبان عبری موجود بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

Isagoge : با تلفظ ایسا گوگه ( و نه با تلفظ عیساغوجه و یا عیساگَوجه ) یعنی محل و وقت ذکر نام ایسا قبل از پیدایش کلمه کلیسا.
Allahgoge : با تلفظ الله گوگه یعنی محل و وقت ذکر نام الله قبل از پیدایش کلمه مسجد.
Kanagah : با تلفظ کاناگاه و یا خانقاه و یا خانا قاه یا خانه آقا ، محل و وقت ذکر نام حق تعالی که با تقلید و اقتباس از آقا و یا سرور آسمانی قوم یهود و پدر آسمانی مسیحیان و الله مسلمانان و در میدان رقابت القالب و نام ها توسط صوفیان مسلمان و پارسی زبان به پیدایش رسیده است.
کان آگاه : در اصل به معنای معدن آگاهی و سپس به خانه آگاه به معنای محل تجمع آگاهان به حرکت یا طریقت صوفیانه و عارفانه بسوی حق تعالی و نه در جهت شناخت خود و او بلکه ذکر نام او.
نتیجه کلی اینکه اگر یک یا چند و یا خیل وسیعی از انسان ها کلیه لحظات عمر خودرا در این اماکن یعنی کنیسا و کلیسا و مسجد و خاناقاه یا خانقا و آتشکده و تمپل سپری نمایند و یک لحظه از ذکر و تسبیح نام و صفات و اسماء یاهوَه یا یَهوَه و ایسا و پدر آسمانی و الله و رسول و ولی وی و اهورامَزِدا و زرتشت و برهمن و برهمان و بودا و حق تعالی و طاعت و بندگی و ستایش و پرستش و تبعیت و پیروی از اوامر و کلام های آنها غافل نشوند، با این وجود هرگز به شناخت حقیقی خود و خداوند متعال به اندازه سر یک سوزن معرف حقیقی کسب نخواهند نمود، غیر غرق شدن هرچه بیشتر در ظلمت های ژرف و جهل های علاج ناپذیر. زیرا شناخت خود و خداوند فقط از طریق شناخت ظاهر و باطن همین واقعیت و طبیعت و کیهان و بخصوص ظاهر و باطن انسان امکان پذیر می باشد ( هوالظاهر و الباطن یعنی هو یا الله ظاهر و باطن این واقعیت می باشد ) و آنهم به روش علمی یعنی مشاهده ؛ آزمایش، تولید تئوری؛ آزمایش تئوری در عمل ؛ رفع و یا برطرف نمودن اشتباهات و تکامل آن و یا رد آن و ایجاد تئوری نو و الا آخر.

محل اجتماع دراویش
محل گردهمایی درویشان و عرفا
خانقاه در میبد هم هست کنار بفرو
معرب خنگاه ، مکان بودن درویشان و مشایخ و مسافرانی که بدان وارد می شدند با تشریفات و آداب خاصی در آن روزگار می گذراندند. و محلی برای به جا آوردن عبادت و فرائض زهاد
- محل اقامت درویش ها
آی مدیر این حرف مرا ب اشتراک بگذارید مردم گناه دارند وژدانتان را زیر پا نگذارید. اون حرفای قبلی ک نوشتم رو میگم.
جایی مانند مسجد امروزی برای عبادت صوفیان
سردم
درخانقاه بردسکن یک درویش درسمت باغ نو به خاک سپرده شده که مشخصاتی ازوی به جای نمانده چون تنها مشخصه سنگ قبروی بوده وبزرگانی هم که اطلاعات داشته اند درمیان مانیستند. فکرمیکنم ارتباطاتی بامعنویت، عرفان ویاتصوف
...
[مشاهده متن کامل]
بشود پیداکرد، البته این باید مستند شود. ازاعتباراین درویش همین بس که قسمتی ازباغات به نام درویش اباد شناخته می شود.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس