خاندان حکیمی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خاندان حکیمی از خاندان های مهم و صاحب نفوذ در دربار قاجار و پهلوی بودند که برخی از آن ها توانستند، به عنوان وزیر و حکیم باشی مخصوص شاه، صاحب مقام گردند و حتی ابراهیم حکیم الملک توانست به نخست وزیری نیز برسد، برخی افراد مشهور خاندان مذکور عبارت اند از: محمود حکیم الملک، موسی حکیمی، ابراهیم حکیمی، علی اکبر حکیمی.
اصل این خاندان اصفهانی بودند که ابتدا در بروجرد و سپس در تبریز ساکن شدند. علت حضور آن ها در تبریز نیز به شغل ابوالحسن حکیم باشی مرتبط بود. وی حکیم مخصوص ولیعهد شاه بود و ولیعهدان قاجار معمولا در تبریز زندگی می کردند. از رجال مهم این خاندان، علاوه بر ابراهیم حکیم الملک، می توان به برادران وی، موسی و علی اکبر اشاره داشت که توانستند به ترتیب به ولایت برخی از مناطق و وزارت برسند. هم چنین پدر این سه برادر ابوالحسن حکیم باشی و عموی ایشان، محمود حکیم الملک نیز که به وزارت دربار رسید، از رجال شاخص این خاندان می باشند.
محمود حکیم الملک
میرزا محمود خان بروجردی حکیم الملک پسر میرزا علی نقی حکیم باشی بود. سال ولادتش معلوم نیست. وی علم طب را نزد دکتر تولوزان دکتر مخصوص ناصرالدین شاه فرا گرفت و پس از مدتی طبابت توانست به دربار راه یابد و از اطبای مخصوص ولیعهد شد و توانست نفوذ فراوانی در ولیعهد به دست آورد و به مشیرالحکماء ملقب گردید. پس از به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه، وی به همراه شاه به تهران آمد و توانست پزشک مخصوص شاه شود و به حکیم الملک ملقب گردد. در سال ۱۳۱۴ (ه. ق) و پس از عزل امین السلطان از صدارت، محمود حکیم الملک به عنوان وزیر بنایی کل ممالک محروسه ایران، اداره بناخانه و فخارخانه را عهده دار شد و ملقب به وزیر ابنیه نیز گردید. مسئولیت وزارت ابنیه، ساخت ساختمان ها و ابنیه های سلطنتی بود و از زمان ناصرالدین شاه، به خاطر علاقه شدید شاه به ساختمان، مسئولیتی مهم به شمار می رفت و از شغل های بسیار پر درآمد بود و به همین خاطر به طبیب مخصوص شاه، میرزا محمود حکیم الملک رسید. وی از صاحب نفوذان دربار بود و به قول یحیی دولت آبادی: «به شال سبز خود قسم خوردن مقتدرالسلطنه، به فرق مقدس شاه قسم خوردن حکیم الملک و به دو دست بریده ابوالفضل العباس قسم یاد کردن امیر بهادر، هر مسئله ای را نزد شاه قطعی و غیر قابل تردید می سازد».چنان چه توانستند مظفرالدین شاه را نسبت به عبدالحسین فرمان فرما بدبین کنند و وی را از ایران تبعید نمایند.
← ماجرای بدبینی مظفرالدین شاه
موسی حکیمی معروف به نظم السلطنه فرزند ابوالحسن حکیم باشی در سال ۱۲۴۳ (ه. ش) در شهر تبریز به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات مقدماتی در تبریز، به تهران آمد و به مدرسه دارالفنون وارد شد و در رشته توپخانه فارغ التحصیل شد؛ سپس به قزاقخانه رفت و به ریاست توپخانه شهر تبریز منصوب گردید. در زمان نهضت مشروطه، وی با درجه میرپنجی به حامیان مشروطه پیوست و در قشون آن ها شرکت داشت. پس از به توپ بسته شدن مجلس توسط کلنل لیاخوف روسی، وی به جهت حمایت از مشروطه خواهان به خارج از ایران فرار کرد و سال ها در اروپا متواری بود. برخی حضور وی در اروپا را به جهت حضور در سپاهیان حمله به سمت تهران برای حمایت از مشروطه و تیر خوردن وی در این جنگ می دانند و علت حضور وی در اروپا را معالجه پای تیر خورده اش در جریان حمله به تهران می شمرند. با مرگ محمدعلی شاه وی به ایران بازگشت و حکومت خمسه و زنجان را به عهده گرفت. در سال ۱۳۰۰ (ه. ش) نیز از کار خود بازنشسته شد؛ وی پس از بازنشستگی زندگی سختی را می گذراند. در سال ۱۳۲۰ (ه. ش) فروغی دست به اقداماتی زد تا بتواند حقوق بازنشستگی نظم السلطنه را برقرار سازد؛ ولی اجل مهلت نداد و موسی حکیمی در همان سال وفات یافت.
ابراهیم حکیمی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس