[ویکی فقه] قراین تاریخی و روایی بسیاری وجود دارد که نشان می دهد، جمرات همان محل اجتماع سنگریزه ها بوده نه ستونها.
از تواریخ معروف؛ مانند تاریخ «مروج الذهب» مسعودی و «تاریخ کامل» ابن اثیر استفاده می شود که در عصر جاهلیت، قبر بعضی از افراد منفور و خیانتکار را سنگباران می کردند.مسعودی در «مروج الذهب» می گوید: هنگامی که «ابرهه» همراه لشکر فیل برای خراب کردن کعبه آمد، نخست به «طائف» رفت (همان شهری که در فاصله کمی از مکه قرار دارد). قبیله «بنی ثقیف» شخصی به نام «ابورغال» را همراه او فرستادند تا راه آسان به سوی مکه را به او نشان دهد. «ابورغال» در اثنای طریق، در محلی به نام «مغمس» (میان طائف و مکه) ناگهان از دنیا رفت و او را در همان محل دفن کردند و بعد از آن، عرب «قبر او را (همه ساله) به خاطر خیانتش سنگسار می کرد». حتی این کار به صورت ضرب المثل در آمد چنان که یکی از شعرا، که با فرزدق مخالف بوده، می گوید:اذا مات الفرزدق فارجموه • کما ترمون قبر ابی رغالهنگامی که فرزدق از دنیا می رود (قبر) او را رجم کنید، همان گونه که قبر «ابورغال» را رمی می کنید. همان مورخ در نقل دیگری می گوید: «بعضی گفته اند: «ابورغال» کسی بود که در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در ماموریتی که از سوی آن حضرت در امر جمع آوری زکات پیدا کرده بود، خیانت کرد. قبیله اش (بنی ثقیف) او را کشتند و هر سال قبرش را رجم می کردند و در این زمینه این شاعر گفته است: ارجم قبره فی کل عام• کرجم الناس قبر ابی رغال این احتمال نیز وجود دارد که «ابورغال» نام دو نفر بوده است؛ یکی در زمان «ابرهه» و دیگری در دوران حکومت اسلامی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مدینه و هر دو خیانت کردند و قبر هر دو را سنگسار می کردند.«طبری» نیز در کتاب معروف تاریخ خود، داستان ابرهه و ابورغال را نقل کرده، بعد از ذکر مرگ او در محلی به نام «مغمس»، می گوید: «فرجمت العرب قبره فهو القبر الذی یرجم». در سفینة البحار، در داستان ابولهب (واژه لهب) آمده است: بعد از مرگ ابولهب، جسد او سه روز گندیده به روی زمین افتاده بود؛ تا این که آن را در بعضی از ارتفاعات مکه (سر راه عمره) زیر سنگی دفن کردند و بعد از نشر اسلام قبر او را سنگباران می کردند!از این تعبیرات استفاده می شود که عرب، قبل و بعد از اسلام، قبور افراد منفور را رمی می کردند و ظاهرا آن را از رمی جمرات گرفته بودند و در هیچ یک از این تواریخ دیده نشده است که ستونی بر بالای قبور مزبور ساخته باشند و آن را «رمی» کنند، بلکه مجموعه ای از سنگریزه یا قطعات سنگ بوده است و با توجه به این که آنها این برنامه را به احتمال قوی از «رمی جمرات» گرفته بودند، اگر واقعا در آن زمان در جمرات ستونی وجود داشت، مناسب بود که عرب به همان صورت تقلید کنند و ستونی بالای آن قبرها بسازند و آن را رمی کنند. این نکته می تواند قرینه خوبی بر نفی وجود ستونها در آن اعصار بوده باشد و به عنوان یک مؤید مورد استفاده قرار گیرد.
جمع آوری هفتاد سنگ
در بسیاری از کلمات بزرگان مانند: «محقق حلی» در «شرائع الاسلام» و علامه در «منتهی» آمده است که حجاج هفتاد سنگ برای رمی از داخل محدوده حرم بر می چینند (خواه از مشعر الحرام باشد یا از خود منا ) ۷ سنگ برای روز اول که فقط جمره عقبه را رمی می کنند و ۲۱ سنگ برای روز دوم برای رمی هر سه جمره، و ۲۱ سنگ برای روز دوم و ۲۱ سنگ نیز برای روز سوم (هرگاه سه روز در منی بمانند) که مجموعا ۷۰ سنگ ریزه می شود.کمتر کسی گفته است حجاج بیش از این مقدار جمع آوری کنند، این نشان می دهد پرتاب سنگ به جمره بسیار آسان بوده که کمتر احتمال عدم اصابت می رفته است، هرگاه جمره مجتمع الحصی (محل اجتماع سنگریزه ها) باشد پرتاب سنگ بر آن آسان است ولی اگر بخواهد سنگها در آن ازدحام عجیب به ستون بخورد به یقین بیش از این مقدار باید جمع آوری کرد چون احتمال عدم اصابت بسیار زیاد است و این قرینه دیگری است.
عکس های قدیمی ستونها
قرینه دیگر عکسهای قدیمی ستونها است که نشان می دهد در کنار آن چراغی برای روشنایی در شبها جهت آنها که در شب رمی می کردند آویزان بوده، اگر سنگها را می بایست به ستونها بزنند همان روز اول چراغ درهم می شکست و از بین می رفت زیرا همان گونه که دیده ایم مردم در انداختن سنگها نشانه گیری دقیق ندارند.این بحث را با گواهی روشنی که در کتاب «تاریخ مکة» آمده است پایان می دهیم:در جلد ششم «التاریخ القویم لمکة و بیت الله الکریم» نوشته «محمد طاهر الکردی المکی» که از مهمترین کتابهایی است که در عصر ما درباره تاریخ مکه نوشته شده و زیر نظر مقامات حجاز چاپ شده است چنین می خوانیم: «و بوسط کل جمرة من الجمرات الثلاث علامة کالعامود المرتفعة نحو قامة، مبنیة بالحجارة، اشارة الی موضع الرمی، و هذه العلامات علی الجمرات لم تکن فی صدر الاسلام و انما احدثت فیما بعد» «در وسط هریک از جمرات سه گانه علامتی است مانند ستون که ارتفاع آن به اندازه قامت یک انسان است و از سنگ ساخته شده به عنوان اشاره و علامت برای محل رمی، و این علامتها در صدر اسلام نبوده و بعدا پیدا شده است».
نتیجه
...
از تواریخ معروف؛ مانند تاریخ «مروج الذهب» مسعودی و «تاریخ کامل» ابن اثیر استفاده می شود که در عصر جاهلیت، قبر بعضی از افراد منفور و خیانتکار را سنگباران می کردند.مسعودی در «مروج الذهب» می گوید: هنگامی که «ابرهه» همراه لشکر فیل برای خراب کردن کعبه آمد، نخست به «طائف» رفت (همان شهری که در فاصله کمی از مکه قرار دارد). قبیله «بنی ثقیف» شخصی به نام «ابورغال» را همراه او فرستادند تا راه آسان به سوی مکه را به او نشان دهد. «ابورغال» در اثنای طریق، در محلی به نام «مغمس» (میان طائف و مکه) ناگهان از دنیا رفت و او را در همان محل دفن کردند و بعد از آن، عرب «قبر او را (همه ساله) به خاطر خیانتش سنگسار می کرد». حتی این کار به صورت ضرب المثل در آمد چنان که یکی از شعرا، که با فرزدق مخالف بوده، می گوید:اذا مات الفرزدق فارجموه • کما ترمون قبر ابی رغالهنگامی که فرزدق از دنیا می رود (قبر) او را رجم کنید، همان گونه که قبر «ابورغال» را رمی می کنید. همان مورخ در نقل دیگری می گوید: «بعضی گفته اند: «ابورغال» کسی بود که در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در ماموریتی که از سوی آن حضرت در امر جمع آوری زکات پیدا کرده بود، خیانت کرد. قبیله اش (بنی ثقیف) او را کشتند و هر سال قبرش را رجم می کردند و در این زمینه این شاعر گفته است: ارجم قبره فی کل عام• کرجم الناس قبر ابی رغال این احتمال نیز وجود دارد که «ابورغال» نام دو نفر بوده است؛ یکی در زمان «ابرهه» و دیگری در دوران حکومت اسلامی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مدینه و هر دو خیانت کردند و قبر هر دو را سنگسار می کردند.«طبری» نیز در کتاب معروف تاریخ خود، داستان ابرهه و ابورغال را نقل کرده، بعد از ذکر مرگ او در محلی به نام «مغمس»، می گوید: «فرجمت العرب قبره فهو القبر الذی یرجم». در سفینة البحار، در داستان ابولهب (واژه لهب) آمده است: بعد از مرگ ابولهب، جسد او سه روز گندیده به روی زمین افتاده بود؛ تا این که آن را در بعضی از ارتفاعات مکه (سر راه عمره) زیر سنگی دفن کردند و بعد از نشر اسلام قبر او را سنگباران می کردند!از این تعبیرات استفاده می شود که عرب، قبل و بعد از اسلام، قبور افراد منفور را رمی می کردند و ظاهرا آن را از رمی جمرات گرفته بودند و در هیچ یک از این تواریخ دیده نشده است که ستونی بر بالای قبور مزبور ساخته باشند و آن را «رمی» کنند، بلکه مجموعه ای از سنگریزه یا قطعات سنگ بوده است و با توجه به این که آنها این برنامه را به احتمال قوی از «رمی جمرات» گرفته بودند، اگر واقعا در آن زمان در جمرات ستونی وجود داشت، مناسب بود که عرب به همان صورت تقلید کنند و ستونی بالای آن قبرها بسازند و آن را رمی کنند. این نکته می تواند قرینه خوبی بر نفی وجود ستونها در آن اعصار بوده باشد و به عنوان یک مؤید مورد استفاده قرار گیرد.
جمع آوری هفتاد سنگ
در بسیاری از کلمات بزرگان مانند: «محقق حلی» در «شرائع الاسلام» و علامه در «منتهی» آمده است که حجاج هفتاد سنگ برای رمی از داخل محدوده حرم بر می چینند (خواه از مشعر الحرام باشد یا از خود منا ) ۷ سنگ برای روز اول که فقط جمره عقبه را رمی می کنند و ۲۱ سنگ برای روز دوم برای رمی هر سه جمره، و ۲۱ سنگ برای روز دوم و ۲۱ سنگ نیز برای روز سوم (هرگاه سه روز در منی بمانند) که مجموعا ۷۰ سنگ ریزه می شود.کمتر کسی گفته است حجاج بیش از این مقدار جمع آوری کنند، این نشان می دهد پرتاب سنگ به جمره بسیار آسان بوده که کمتر احتمال عدم اصابت می رفته است، هرگاه جمره مجتمع الحصی (محل اجتماع سنگریزه ها) باشد پرتاب سنگ بر آن آسان است ولی اگر بخواهد سنگها در آن ازدحام عجیب به ستون بخورد به یقین بیش از این مقدار باید جمع آوری کرد چون احتمال عدم اصابت بسیار زیاد است و این قرینه دیگری است.
عکس های قدیمی ستونها
قرینه دیگر عکسهای قدیمی ستونها است که نشان می دهد در کنار آن چراغی برای روشنایی در شبها جهت آنها که در شب رمی می کردند آویزان بوده، اگر سنگها را می بایست به ستونها بزنند همان روز اول چراغ درهم می شکست و از بین می رفت زیرا همان گونه که دیده ایم مردم در انداختن سنگها نشانه گیری دقیق ندارند.این بحث را با گواهی روشنی که در کتاب «تاریخ مکة» آمده است پایان می دهیم:در جلد ششم «التاریخ القویم لمکة و بیت الله الکریم» نوشته «محمد طاهر الکردی المکی» که از مهمترین کتابهایی است که در عصر ما درباره تاریخ مکه نوشته شده و زیر نظر مقامات حجاز چاپ شده است چنین می خوانیم: «و بوسط کل جمرة من الجمرات الثلاث علامة کالعامود المرتفعة نحو قامة، مبنیة بالحجارة، اشارة الی موضع الرمی، و هذه العلامات علی الجمرات لم تکن فی صدر الاسلام و انما احدثت فیما بعد» «در وسط هریک از جمرات سه گانه علامتی است مانند ستون که ارتفاع آن به اندازه قامت یک انسان است و از سنگ ساخته شده به عنوان اشاره و علامت برای محل رمی، و این علامتها در صدر اسلام نبوده و بعدا پیدا شده است».
نتیجه
...
wikifeqh: حقیقت_جمره