حشره
/haSare/
مترادف حشره: هامه
برابر پارسی: تارپایَک، تارپای، تارپا
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
( اسم ) یک فرد از رد. حشرات جمع : حشرات .
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
حَشَره ها یا به زبان پهلوی خستر ( به عربی: حشرة ) ، یک رده از بی مهرگان هستند که بزرگ ترین گروه را در میان گروه بندپایان به خود اختصاص می دهند. بندپایان جانورانی هستند که دارای استخوان بندی بیرونی ( اگزواسکلتون ) بوده و اعضای آن ها به هم پیوسته اند. شاخه بندپایان موفق ترین جانوران بوده و نسبت به سایر شاخه ها از تعدد و تنوع بی شماری برخوردار هستند. حشرات شش پا دارند و بیشتر آن ها دارای بال هستند. بدن یک حشره از ۳ بخش تشکیل می شود: سر، سینه و شکم.
حدود یک میلیون گونهٔ مختلف حشره در جهان شناسایی و توسط دانشمندان نام گذاری شده است. مجموع حشرات روی زمین تا مرز ده میلیون گونهٔ مختلف می رسد. حشرات تقریباً در همهٔ نقاط روی زمین پیدا می شوند و همچنین می توان آن ها را در آب های شیرین یافت. حشرات اولین جانوران پرنده اند که در روی زمین به وجود آمدند. ۳۵۰ میلیون سال قبل، اولین بار آن ها توانستند در هوای زمین شروع به پرواز کنند، و این میلیون ها سال قبل از پرواز پرندگان و خفاش ها بود.
برای بیشتر حشرات قدرت بینایی و بویایی از مهم ترین احساس ها است حشرات دارای چشم های مرکب هستند به این معنی که چشم حشره از دو قسمت مجزا تشکیل شده است هر قسمت از چشم حشره دارای لنز مخصوص به خود می باشد حشرات برای بو کشیدن و مزه کردن از شاخک هایشان و برخی از بخش های دیگر بدنشان استفاده می کنند. آنها همچنین برای لمس کردن اشیاء از شاخک هایشان استفاده می کنند.
حشرات در طول رشدِ خود به طور دوره ای پوست اندازی می کنند یا پوستهٔ خارجیِ خود را می اندازند. بعضی از حشرات فقط ۴ یا ۵ مرتبه تغییرشکل می دهند، اما سنجاقک های یک روزه و حشرات بدون بال می توانند ۲۰ مرتبه یا بیشتر پوست اندازی کنند و تغییرشکل دهند. هر بار که یک حشره تغییرشکل می دهد، شکل بدنش عوض می شود. این حالت را در حشرات دگردیسی ( دگرگونی ) می نامند. بعضی از حشرات با هر بار پوست اندازی به آرامی تغییرشکل می دهند و نوع بالغ آن ها بسیار با نوع نوزاد تفاوت دارد. این حشرات عبارت اند از زنبورهای عسل، مگس ها، سوسک های بزرگ، پروانه ها و زنبورهای معمولی.
حشرات جزو جانوران هستند.
این گروه از حشرات شامل گونه های بی شماری از زنبورهای معمولی و تمام گونه های مورچه ها و موریانه ها می شود. حشرات اجتماعی در گروه های خانوادگی زندگی می کنند یا به صورت قبیله ای زندگی می کنند و لانههای بسیار بزرگ می سازند. در هر قبیله فقط یک حشره، یعنی ملکه، تولید مثل می کند. بیشتر حشرات دیگر کارگر هستند که به جمع آوری غذا و حفاظت از لانه می پردازند.


حدود یک میلیون گونهٔ مختلف حشره در جهان شناسایی و توسط دانشمندان نام گذاری شده است. مجموع حشرات روی زمین تا مرز ده میلیون گونهٔ مختلف می رسد. حشرات تقریباً در همهٔ نقاط روی زمین پیدا می شوند و همچنین می توان آن ها را در آب های شیرین یافت. حشرات اولین جانوران پرنده اند که در روی زمین به وجود آمدند. ۳۵۰ میلیون سال قبل، اولین بار آن ها توانستند در هوای زمین شروع به پرواز کنند، و این میلیون ها سال قبل از پرواز پرندگان و خفاش ها بود.
برای بیشتر حشرات قدرت بینایی و بویایی از مهم ترین احساس ها است حشرات دارای چشم های مرکب هستند به این معنی که چشم حشره از دو قسمت مجزا تشکیل شده است هر قسمت از چشم حشره دارای لنز مخصوص به خود می باشد حشرات برای بو کشیدن و مزه کردن از شاخک هایشان و برخی از بخش های دیگر بدنشان استفاده می کنند. آنها همچنین برای لمس کردن اشیاء از شاخک هایشان استفاده می کنند.
حشرات در طول رشدِ خود به طور دوره ای پوست اندازی می کنند یا پوستهٔ خارجیِ خود را می اندازند. بعضی از حشرات فقط ۴ یا ۵ مرتبه تغییرشکل می دهند، اما سنجاقک های یک روزه و حشرات بدون بال می توانند ۲۰ مرتبه یا بیشتر پوست اندازی کنند و تغییرشکل دهند. هر بار که یک حشره تغییرشکل می دهد، شکل بدنش عوض می شود. این حالت را در حشرات دگردیسی ( دگرگونی ) می نامند. بعضی از حشرات با هر بار پوست اندازی به آرامی تغییرشکل می دهند و نوع بالغ آن ها بسیار با نوع نوزاد تفاوت دارد. این حشرات عبارت اند از زنبورهای عسل، مگس ها، سوسک های بزرگ، پروانه ها و زنبورهای معمولی.
حشرات جزو جانوران هستند.
این گروه از حشرات شامل گونه های بی شماری از زنبورهای معمولی و تمام گونه های مورچه ها و موریانه ها می شود. حشرات اجتماعی در گروه های خانوادگی زندگی می کنند یا به صورت قبیله ای زندگی می کنند و لانههای بسیار بزرگ می سازند. در هر قبیله فقط یک حشره، یعنی ملکه، تولید مثل می کند. بیشتر حشرات دیگر کارگر هستند که به جمع آوری غذا و حفاظت از لانه می پردازند.



wiki: حشره
حشره (فیلم ۱۹۷۵). «حشره» ( انگلیسی: Bug ) فیلمی در ژانر ترسناک و علمی–تخیلی به کارگردانی جین نات وارک است که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جوانا مایلز، پتی مک کورمک، ویلیام کستل، و ریچارد گیلیلند اشاره کرد.

wiki: حشره (فیلم ۱۹۷۵)
حشره (فیلم ۲۰۰۲). «حشره» ( انگلیسی: Bug ) فیلمی در ژانر کمدی است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جان کارول لینچ اشاره کرد.

wiki: حشره (فیلم ۲۰۰۲)
حشره (فیلم ۲۰۰۶). حشره ( انگلیسی: Bug ) فیلمی در ژانر ترسناک، تریلر روانشناسانه، و مهیج به کارگردانی ویلیام فریدکین است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اشلی جاد، مایکل شنون، هری کانیک جونیور و لین کولینز اشاره کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: حشره (فیلم ۲۰۰۶)
مترادف ها
احمق، ساس، سرخک، اشکال، حشره، گیر، جوجو
حشره، کرم خوراک، کرم ریز، کارتنه، جمنده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
حشره ؛ پشه های ریز و از هم پاشیده در آسمان و در تعداد و جمعیت زیاد ولی در حشر و نشر و محشور با یکدیگر و در کنار همدیگر.
درک بهتر این توضیح مرتبط با مطلب تحلیل شده زیر؛
حَشَد ؛ ریشه ی این کلیدواژه دو حرف ( ح ش ) می باشد که غالب ساختمان این کلمه با حرف ( د ) بسته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
ذات آوایی حرف ( ه ح ) به دو صورت و یک آوا به گونه ای است که دارای یک ذات لطیف است که از محل صدور آوای آن از ابزارهای کلامی در دهان مثل لب دندان زبان حلق و سقف دهان بدون درگیری فیزیکی و خرامیدن قابل صادر شدن است و چون از عمق و انتهای حلق، آوای این حرف صادر می شود همراه با حرارت و انرژی می باشد به گونه ای که در یک هوای سرد زمستانی اگر بخواهیم دستانمان را گرم کنیم فقط با ادای این حرف یعنی ههههاااا کردن عمل گرما رساندن به دستانمان انجام می گردد و در کلماتی این حرف خودنمایی می کند که بُعد لطافت و گرما و جریان لطیفی از انرژی و نیرو در آن وجود داشته باشد. مثل حرارت حوره هوری مهار حرم رحیم حیات و. . .
ذات حرف ( ش ) به گونه ای است که در هنگام تلفظ یک جریان حجیم و صدادار و پخش را در ذهن تداعی می کند و نمایانگر یک جریان شارش گونه از انرژی و عناصر مادی و فیزیکی با حجم و کمیت زیاد می باشد. مثل شارش آبشار شرشر شیر شلنگ شل شورش و. . .
کلمه ی حشد از آن جهت به معنی جمعیت به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است که این دو حرف یعنی ( ح ش ) با ذاتی که دارند ساختمان این کلمه را ایجاد نموده اند.
اگر مفهوم باطنی این کلمه را در کلمات هم خانواده با این کلمه جستجو کنیم به کلماتی مثل ؛
( حَشَر محشر حاشور حشره حشیش هوش هاشم حاشا حشمت حَشم محتشم و . . . ) خواهیم رسید.
اصطلاح حشر و نشر که با حرف ( ر ) و ذات تکرار پذیری که آوایش دارد و برای این دو کلمه غالب سازی کرده است به راحتی معنای باطنی کلمه ی حشد را می رساند یعنی کلمه حشر به معنی به هم حاشور شدن و کلمه ی نشر به معنی از همدیگر منتشر شدن.
حَشَم ؛ اصطلاح خَدَم و حَشَم به خدمتگزاران در تعداد زیاد گفته می شود.
حشیش ؛ علف . غالب کلمه ی حشیش چون با حرف ( ش ) بسته شده نشان دهنده ی این است که این بوته علاوه بر علفی بودن آن، بوته ی این گیاه نیز دارای شاخ و برگ فراوانی می باشد.
محشر ؛ محل حشر و حاشور و محشور شدن انسان ها در کنار یکدیگر
اصطلاح در حاشیه بودن یعنی در وسط جمعیت نبودن یا در کنار جمعیت بودن.
حاشور ؛ در نقشه کشی صنعتی برای نشان دادن نمای محل برش خورده با نیم خط های به همدیگر نزدیک در طراحی ها نشان داده می شود.
حاشا ؛ کسی که با سروصدا به پا کردن و داد و بیداد کردن افرادی را به گرد خود جمع می کند.
حشره ؛ پشه های ریز و از هم پاشیده در آسمان و در تعداد و جمعیت زیاد ولی در حشر و نشر و محشور با یکدیگر و در کنار همدیگر.
اصطلاح حشری شدن در روابط جنسی و زناشویی و حیوانات اشاره به مفهوم حشر و نشر و محشور شدن در کنار یکدیگر و نزدیک شدن به همدیگر دارد.
احشام ؛ به گله ی حیوانات مثل گاو و گوسفند در جمعیت زیاد
و فراوان از این دست کلمات که با این مدل تحلیل و تفسیر می شود به معنای باطنی کلمات دست یافت.
هاشم حشمت محتشم ؛ به شخصی هوشمند و با هوش که با صفات اخلاقی نیکو و جاذبه ای که دارد افراد زیادی را به گرد خود و همدیگر، متحد و محشور می کند
تفاوت استفاده از دو حرف ( ه ح ) در کلمه ی حشمت و هاشم با دو صورت و یک آوا به خاطر حکمتی هست که در ذات آوایی و در نگارگری این دو حرف منطبق با واقعیت نهفته شده است.
به عنوان مثال حرف ( ح ) در کلمه ی بحر که در زبان فارسی به دریا ترجمه و برگردان شده است ، حرف ح در کلمه ی بحر که نگارگری و صورتگری و نقاشی آن به شکل موج دریا نیز طراحی شده است اشاره به پهنه ی قابل رویت و وسیعی از سطح آب با عمق زیاد را دارد و کلمه ی بحر به صورت بَهر اشاره به بهره برداری از ثروت نهفته و پنهان در عمق دریا را دارد. یعنی حتی مفهوم کلمه ی نهفته و پنهان نیز این مطلب را تأیید می کنند.
البته کلمه ی بَر به معنی خشکی در دو اصطلاح بحر و بر، یعنی دریا و خشکی، منشعب از کلمه ی برآمده و برآمدگی یا ورآمده مرتبط با مفهوم ورز آمده و ورزیده و ورزش می باشد.
کلمات دیگری که حکمت نقاشی و نگارگری حرف ( ه ) را در آن می توان دید کلمه ی هوش و کلمه ی هشت و. . . می باشد.
نکارگری کلمه ی هوش و حاشیه با یک حرف ولی در دو صورت، دقیقا هر دو مفهوم سطح و عمق یا مفهوم پیدا و پنهان را می توان دید.
کلمه ی هشت نیز که با حرف ( ه ) صورتگری شده است اشاره به دالان و فضایی دارد که با محشور شدن دو چهار ضلعی باعث ایجاد یک فضا در میان خود می شود.
اصطلاح هشتی ها در معماری نیز که برای سردر ورودی خانه ها به عنوان یک توقفگاه مُسقّف و موقت استفاده می شد این معنا و مفهوم به عینه قابل مشاهده است.
درک بهتر این توضیح مرتبط با مطلب تحلیل شده زیر؛
حَشَد ؛ ریشه ی این کلیدواژه دو حرف ( ح ش ) می باشد که غالب ساختمان این کلمه با حرف ( د ) بسته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
ذات آوایی حرف ( ه ح ) به دو صورت و یک آوا به گونه ای است که دارای یک ذات لطیف است که از محل صدور آوای آن از ابزارهای کلامی در دهان مثل لب دندان زبان حلق و سقف دهان بدون درگیری فیزیکی و خرامیدن قابل صادر شدن است و چون از عمق و انتهای حلق، آوای این حرف صادر می شود همراه با حرارت و انرژی می باشد به گونه ای که در یک هوای سرد زمستانی اگر بخواهیم دستانمان را گرم کنیم فقط با ادای این حرف یعنی ههههاااا کردن عمل گرما رساندن به دستانمان انجام می گردد و در کلماتی این حرف خودنمایی می کند که بُعد لطافت و گرما و جریان لطیفی از انرژی و نیرو در آن وجود داشته باشد. مثل حرارت حوره هوری مهار حرم رحیم حیات و. . .
ذات حرف ( ش ) به گونه ای است که در هنگام تلفظ یک جریان حجیم و صدادار و پخش را در ذهن تداعی می کند و نمایانگر یک جریان شارش گونه از انرژی و عناصر مادی و فیزیکی با حجم و کمیت زیاد می باشد. مثل شارش آبشار شرشر شیر شلنگ شل شورش و. . .
کلمه ی حشد از آن جهت به معنی جمعیت به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است که این دو حرف یعنی ( ح ش ) با ذاتی که دارند ساختمان این کلمه را ایجاد نموده اند.
اگر مفهوم باطنی این کلمه را در کلمات هم خانواده با این کلمه جستجو کنیم به کلماتی مثل ؛
( حَشَر محشر حاشور حشره حشیش هوش هاشم حاشا حشمت حَشم محتشم و . . . ) خواهیم رسید.
اصطلاح حشر و نشر که با حرف ( ر ) و ذات تکرار پذیری که آوایش دارد و برای این دو کلمه غالب سازی کرده است به راحتی معنای باطنی کلمه ی حشد را می رساند یعنی کلمه حشر به معنی به هم حاشور شدن و کلمه ی نشر به معنی از همدیگر منتشر شدن.
حَشَم ؛ اصطلاح خَدَم و حَشَم به خدمتگزاران در تعداد زیاد گفته می شود.
حشیش ؛ علف . غالب کلمه ی حشیش چون با حرف ( ش ) بسته شده نشان دهنده ی این است که این بوته علاوه بر علفی بودن آن، بوته ی این گیاه نیز دارای شاخ و برگ فراوانی می باشد.
محشر ؛ محل حشر و حاشور و محشور شدن انسان ها در کنار یکدیگر
اصطلاح در حاشیه بودن یعنی در وسط جمعیت نبودن یا در کنار جمعیت بودن.
حاشور ؛ در نقشه کشی صنعتی برای نشان دادن نمای محل برش خورده با نیم خط های به همدیگر نزدیک در طراحی ها نشان داده می شود.
حاشا ؛ کسی که با سروصدا به پا کردن و داد و بیداد کردن افرادی را به گرد خود جمع می کند.
حشره ؛ پشه های ریز و از هم پاشیده در آسمان و در تعداد و جمعیت زیاد ولی در حشر و نشر و محشور با یکدیگر و در کنار همدیگر.
اصطلاح حشری شدن در روابط جنسی و زناشویی و حیوانات اشاره به مفهوم حشر و نشر و محشور شدن در کنار یکدیگر و نزدیک شدن به همدیگر دارد.
احشام ؛ به گله ی حیوانات مثل گاو و گوسفند در جمعیت زیاد
و فراوان از این دست کلمات که با این مدل تحلیل و تفسیر می شود به معنای باطنی کلمات دست یافت.
هاشم حشمت محتشم ؛ به شخصی هوشمند و با هوش که با صفات اخلاقی نیکو و جاذبه ای که دارد افراد زیادی را به گرد خود و همدیگر، متحد و محشور می کند
تفاوت استفاده از دو حرف ( ه ح ) در کلمه ی حشمت و هاشم با دو صورت و یک آوا به خاطر حکمتی هست که در ذات آوایی و در نگارگری این دو حرف منطبق با واقعیت نهفته شده است.
به عنوان مثال حرف ( ح ) در کلمه ی بحر که در زبان فارسی به دریا ترجمه و برگردان شده است ، حرف ح در کلمه ی بحر که نگارگری و صورتگری و نقاشی آن به شکل موج دریا نیز طراحی شده است اشاره به پهنه ی قابل رویت و وسیعی از سطح آب با عمق زیاد را دارد و کلمه ی بحر به صورت بَهر اشاره به بهره برداری از ثروت نهفته و پنهان در عمق دریا را دارد. یعنی حتی مفهوم کلمه ی نهفته و پنهان نیز این مطلب را تأیید می کنند.
البته کلمه ی بَر به معنی خشکی در دو اصطلاح بحر و بر، یعنی دریا و خشکی، منشعب از کلمه ی برآمده و برآمدگی یا ورآمده مرتبط با مفهوم ورز آمده و ورزیده و ورزش می باشد.
کلمات دیگری که حکمت نقاشی و نگارگری حرف ( ه ) را در آن می توان دید کلمه ی هوش و کلمه ی هشت و. . . می باشد.
نکارگری کلمه ی هوش و حاشیه با یک حرف ولی در دو صورت، دقیقا هر دو مفهوم سطح و عمق یا مفهوم پیدا و پنهان را می توان دید.
کلمه ی هشت نیز که با حرف ( ه ) صورتگری شده است اشاره به دالان و فضایی دارد که با محشور شدن دو چهار ضلعی باعث ایجاد یک فضا در میان خود می شود.
اصطلاح هشتی ها در معماری نیز که برای سردر ورودی خانه ها به عنوان یک توقفگاه مُسقّف و موقت استفاده می شد این معنا و مفهوم به عینه قابل مشاهده است.
جُمَنده، تارپا
جمنده کوتاه شده ی واژه ی جنبنده است که این واژه گاهی به چم حشره به کار می رود.
جمندگان= حشرات= تارپایان
جمنده کوتاه شده ی واژه ی جنبنده است که این واژه گاهی به چم حشره به کار می رود.
جمندگان= حشرات= تارپایان
این واژه ایرانی است و دگرگون شده " خستر " است ( خستر》حستر》حشتر》حشر》حشره
دسته بندی حیوانات به انگلیسی:
vertebrates = مهره داران 🐎
invertebrates = بی مهرگان 🪱
marsupials = کیسه داران 🐨
mammals = پستانداران 🦇
reptiles = خزندگان🦎
amphibians = دوزیستان 🐢
... [مشاهده متن کامل]
aquatic animals = آبزیان 🐋
predators = درندگان 🐅
crustaceans = سخت پوستان 🦀
molluscs / mollusks = نرم تنان 🐌
insects = حشرات 🦟
arachnids = تنندگان، عنکبوتیان 🕷
arthropods = بندپایان 🦋
birds = پرندگان 🦅
fish = ماهی ها 🐠
echinoderms = خارپوستان
herbivore = جانور گیاه خوار 🐘
carnivore = جانور گوشت خوار 🐆
insectivore =جانور حشره خوار 🕷
omnivore = جانور همه چیز خوار 🐖
vertebrates = مهره داران 🐎
invertebrates = بی مهرگان 🪱
marsupials = کیسه داران 🐨
mammals = پستانداران 🦇
reptiles = خزندگان🦎
amphibians = دوزیستان 🐢
... [مشاهده متن کامل]
aquatic animals = آبزیان 🐋
predators = درندگان 🐅
crustaceans = سخت پوستان 🦀
molluscs / mollusks = نرم تنان 🐌
insects = حشرات 🦟
arachnids = تنندگان، عنکبوتیان 🕷
arthropods = بندپایان 🦋
birds = پرندگان 🦅
fish = ماهی ها 🐠
echinoderms = خارپوستان
herbivore = جانور گیاه خوار 🐘
carnivore = جانور گوشت خوار 🐆
insectivore =جانور حشره خوار 🕷
omnivore = جانور همه چیز خوار 🐖
پشه
حشره = موره یا موری
حشرات = مورگان یا موریان
حشرات = مورگان یا موریان
حشره = تارپا
حشرات = تارپایان
پهلوی آن xrastar است که واگویی آن دشوار است و در این نمونه تارپا بسیار برابر شایسته ای است.
حشرات = تارپایان
پهلوی آن xrastar است که واگویی آن دشوار است و در این نمونه تارپا بسیار برابر شایسته ای است.
در ترکی "بوجک" و "بیجک" میگویند.
البته اصطلاح "قود قوش" هم در ترکی وجود دارد. این اصطلاح به این معنی است که مثلاً فکر کنید یک خانه دارید ولی چندین سال است که متروکه است بعد سال ها حیوانات و حشرات زیادی در آن خانه زندگی میکنند که به آن ها "قود قوش" میگویند.
البته اصطلاح "قود قوش" هم در ترکی وجود دارد. این اصطلاح به این معنی است که مثلاً فکر کنید یک خانه دارید ولی چندین سال است که متروکه است بعد سال ها حیوانات و حشرات زیادی در آن خانه زندگی میکنند که به آن ها "قود قوش" میگویند.
همانگونه ک در نامه دینی ایرانیان اوستا نیز آمده است برای حشره واژه خرفستر و سپس خستر را بکار برده اند ، پس شایسته است ک زین پس ما نیز واژه خستر را بکار بریم
مورچه
در پارسی: مای،
این واژه، ساده ترین واژه است که برای هر گونه از حشرات میشه به کار گرفت.
حشره شناسی: مایشناسی
حشره کش: مایکش
بن مایه ( منبع ) : فرهنگ برابر پارسی واژگان بیگانه، ابوالقاسم پرتو
این واژه، ساده ترین واژه است که برای هر گونه از حشرات میشه به کار گرفت.
حشره شناسی: مایشناسی
حشره کش: مایکش
بن مایه ( منبع ) : فرهنگ برابر پارسی واژگان بیگانه، ابوالقاسم پرتو
'موریانه' برابر حشره به تازیست که جانوران ریز پرنده خزنده و زیرزمینی هستند.
'ترده' برابر حشره در فارسی هست که موریانه های پرنده اند. ( حشرهای هندواروپایی در زبانها و گویشهای ایرانی
حسن رضائی باغبیدی ( عضو هیأت علمی دانشگاه تهران )
'ترده' برابر حشره در فارسی هست که موریانه های پرنده اند. ( حشرهای هندواروپایی در زبانها و گویشهای ایرانی
حسن رضائی باغبیدی ( عضو هیأت علمی دانشگاه تهران )
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند : پزدُک Pazdok ( پهلوى: حشره ، پشه ، آفت ، حشره موذى ) ، خَرَفِستر - خَرَستَر Xarafestar - Xarastar ( پهلوى: حشره ) ، میروپ Mirup ( کردى: میرووْ: حشره ) ، ویاى Viay ( گیلکى: حشره ) ، پاتام Patam ( سانسکریت: پاتامگَ:
... [مشاهده متن کامل]
حشره ) پَزدُکان - خَرَفِستَران - میروپان - ویایان - پاتامان : حشرات خَرَفِستَریک Xarafestarik ( پهلوى: حشره شناختى، مربوط به حشره شناسى ) خَرَفِستَرگَن Xarafestargan ( پهلوى: حشره کُش ، ماده یا ابزارى که براى کشتن حشره هاى موذى استفاده مى شود )
... [مشاهده متن کامل]
حشره ) پَزدُکان - خَرَفِستَران - میروپان - ویایان - پاتامان : حشرات خَرَفِستَریک Xarafestarik ( پهلوى: حشره شناختى، مربوط به حشره شناسى ) خَرَفِستَرگَن Xarafestargan ( پهلوى: حشره کُش ، ماده یا ابزارى که براى کشتن حشره هاى موذى استفاده مى شود )
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
میروپ ( کردی: میروو )
ویای ( گیلکی )
پاتام ( سنسکریت: پاتامگَ )
میروپ ( کردی: میروو )
ویای ( گیلکی )
پاتام ( سنسکریت: پاتامگَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)